۸٬۹۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
مردم، تمام معابر، هرجایی را که میشد از آنجا مراسم را دید، پُر کرده بودند.
روز اوّل، از صبح تا غروب،
روز بعد ارابههای بیشماری در حرکت بودند که زیباترین و گرانبهاترین سلاحهای مقدونی را حمل میکردند. سلاحها، گرچه فقط از [[مس]] و [[آهن]] درست شده بودند، امّا زیر نور خورشید میدرخشیدند. تودهٔ
پس از عرابههای حامل سلاح، سه هزار نفر، سکّههای [[نقره]] را که در هفتصد و پنجاه ظرف ریخته شده بود، حمل مینمودند. هر ظرفی را چهار باربر بلند کرده بودند.
بدنبال این گروه، گروه دیگری
روز سوّم، همین که هوا روشن شد،
بدنبال شیپورچیان، ۱۲۰ [[گاو]] [[نر]] که شاخهایشان آراسته بود را میبردند، تا قربانی کنند.
بعد در ۷۷ ظرف، که بزرگی شان به اندازهٔ ظرفهای دیروز بود[همان ۷۵۰ ظرف بزرگی که در آنها سکههای نقره ریخته بودند]، سکههای [[طلا]] حمل میشد.
سپس مردانی عبور میکردند که ظروف طلایی دربار مقدونیه و سبوهای زرّین ساخته شده از طلای ناب را بر روی سرهایشان گرفته بودند و حرکتشان میدادند. این سبوها با سنگهای قیمتی و گرانبها تزئین شده بودند.
پشت سر بچّهها، خود ِشاه، در حالیکه لباسی تیره بر تن کرده بود، گام برمی داشت. شاه [ظاهراً به دلیل برخی اتفاقات پس از غلبه بر مقدونیه]، غمگین و نگران بود و گویی از شدت غمی که سر تا پایش را در نوردیده بود، عقلش را از کف داده است!
بعد از شاه، چهارصد عدد [[تاج]] طلا که از طرف شهرهای دیگر روم به مناسبت پیروزی سردار به وی هدیه شده بود، حمل میگردید.
و سرانجام، خود سردار [همان سردار فاتح و پیروز که تریومف به افتخار او برگزار میشد و گفتیم که «تریومفالوس» خوانده میشد]، میآمد، در حالیکه باشکوه و اقتدار بر یک ارابهٔ شکوهمند ایستاده بود و بعد از او و پشت سرش، تمامی افراد سپاهش، در حالیکه [[ترانه]] میخواندند و شاخهٔ [[درخت غان]] در دست داشتند، حرکت میکردند. <ref> تاریخ روم باستان، فئودور.پ.کوروفکین، چاپ اول، صفحات: ۴۹ تا ۵۱ </ref>
== پانویسها ==
|