گناه نخستین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
حذف مطالب تکراری در متن
برچسب‌ها: برگردانده‌شده حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
خط ۲۴: خط ۲۴:
اگوستین با صراحت بر اين نظر پافشاري مي كند. او تأكيد مي كند: هنگامي كه اولين زوج بر مبناي داوري خداوند مجازات شدند، تمامي نژاد بشر، كه به واسطة اولين زن به اعقاب آدم بدل گشتند، در اولين انسان حاضر بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday،p27}}</ref> . او معتقد است: تمامي انسان ها در آدم حاضر بودند، به اين دليل كه ذات انسان ها در نطفة آدم وجود داشت تا آنجا كه مي گويد: ازآنجاكه اين ذات به واسطة گناه، آلوده شده و محكوم به مرگ گشته است و عادلانه، محكوم شمرده شد، هيچ انساني در غير از شرايط ديگر تولد نيافت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday,p276}}</ref>
اگوستین با صراحت بر اين نظر پافشاري مي كند. او تأكيد مي كند: هنگامي كه اولين زوج بر مبناي داوري خداوند مجازات شدند، تمامي نژاد بشر، كه به واسطة اولين زن به اعقاب آدم بدل گشتند، در اولين انسان حاضر بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday،p27}}</ref> . او معتقد است: تمامي انسان ها در آدم حاضر بودند، به اين دليل كه ذات انسان ها در نطفة آدم وجود داشت تا آنجا كه مي گويد: ازآنجاكه اين ذات به واسطة گناه، آلوده شده و محكوم به مرگ گشته است و عادلانه، محكوم شمرده شد، هيچ انساني در غير از شرايط ديگر تولد نيافت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday,p276}}</ref>


==== ''آنسلم'' ====
==== ''آنسلم'' ====
در توصيف فرايندي كه به موجب آن، گناه و خطا از آدم و حوا به اولادشان به عنوان يك اصل دوگانه علّي كه صرفاً زيستي نيست، انتقال يافت، رويكردي مبتكرانه اي بدين مضمون دارد، چون آنچه شخصي است در اختيار طبيعت گذارده مي شود، بنابراين آنچه فطري است به فرد انتقال مي يابد . بر اساس اين اصل، گناهي كه آدم و حوا به هنگام خوردن شجرة ممنوعه مرتكب شدند موجب شد كه ماهيت انسان گناهكار شود. بنابر اصل فطرت، انسان گناهكار موجب شد كه فرزندانش از همان لحظه اي كه صاحب آن مي شوند؛ گناهكار و خطاكار باشند. او از نظرية ''آگوستين'' نتيجه مي گيرد كه كودكاني را كه بدون غسل تعميد از دنيا مي روند، قبل از ارتكاب هرگونه گناه، خداوند آنها را از قلمرو ملكوت آسمان محروم مي كند <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Anselm, Canterbury, 1969, Why God Became Man and the Virgin Conception and Orginal Sin (1100), Albany: Magi Books.,p202-208}}</ref>
در توصيف فرايندي كه به موجب آن، گناه و خطا از آدم و حوا به اولادشان به عنوان يك اصل دوگانه علّي كه صرفاً زيستي نيست، انتقال يافت، رويكردي مبتكرانه اي بدين مضمون دارد، چون آنچه شخصي است در اختيار طبيعت گذارده مي شود، بنابراين آنچه فطري است به فرد انتقال مي يابد . بر اساس اين اصل، گناهي كه آدم و حوا به هنگام خوردن شجرة ممنوعه مرتكب شدند موجب شد كه ماهيت انسان گناهكار شود. بنابر اصل فطرت، انسان گناهكار موجب شد كه فرزندانش از همان لحظه اي كه صاحب آن مي شوند؛ گناهكار و خطاكار باشند. او از نظرية ''آگوستين'' نتيجه مي گيرد كه كودكاني را كه بدون غسل تعميد از دنيا مي روند، قبل از ارتكاب هرگونه گناه، خداوند آنها را از قلمرو ملكوت آسمان محروم مي كند <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Anselm, Canterbury, 1969, Why God Became Man and the Virgin Conception and Orginal Sin (1100), Albany: Magi Books.,p202-208}}</ref>


خط ۴۸: خط ۴۸:


از دید اسطوره‌شناسی، داستان، روایت نمادین رشد انسان از دوره کودکی و گذر از [[بهشت]] بی‌مسوولیتی به دوران آگاهی، اختیار و بالغی تفسیر شده‌است. به همین تفسیر نیز میوه آن درخت را دانایی و آگاهی دانسته‌اند.{{منبع بهتر}}
از دید اسطوره‌شناسی، داستان، روایت نمادین رشد انسان از دوره کودکی و گذر از [[بهشت]] بی‌مسوولیتی به دوران آگاهی، اختیار و بالغی تفسیر شده‌است. به همین تفسیر نیز میوه آن درخت را دانایی و آگاهی دانسته‌اند.{{منبع بهتر}}

== در متون ==
گناه آدم و حوا یکی از آموزه‌های بنیادین در مسیحیت است که اصطلاحاً «گناه نخستین» نامیده می‌شود. آموزهٔ گناه نخستین، نقشی کلیدی در [[الهیات مسیحی]] داشته‌است. گفتگوها و مشاجره‌های الهیدانان مسیحی در خصوص گناه نخستین، به ویژه در دوره‌های نخستین مسیحیت، به برگرفتن موضعی رسمی از سوی کلیسا در این خصوص شد. در متون مقدس [[مسلمان|مسلمانان]] و به ویژه [[قرآن کریم|قرآن]] نیز ذیل آیه‌هایی چند، به نافرمانی و گناه آدم و حوا پرداخته شده‌است و اندیشوران و مفسران بسیاری به گفتگو دربارهٔ گناه آدم و حوا در قرآن پرداخته‌اند. به رغم توافق فراگیری که میان مسیحیان و مسلمانان در باب لغزش آدم و حوا وجود دارد، در چند و چون آن، میان آنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت، مجید ملایوسفی داوود معماری، ادیان و عرفان سال چهل و چهارم پاییز و زمستان 1391 شماره 2}}</ref>

در [[عهد عتیق]]، اشاره صریحی به فراگیر بودن گناه آدم وجود ندارد. در مقابل، بر این نکته تأکید شده‌است که گناه پدر هرگز بر دوش پسر نخواهد بود؛ پدر نیز متحمل گناه فرزند خویش نخواهد گردید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب مقدس، حزقیال، 2:18}}</ref> همچنین در کتاب مقدس، بر بخشایش گناهان از سوی خداوند تأکید شده و انسان‌ها به توبه فراخوانده شده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب مقدس، حزقیال،30:21-21}}</ref> از نگاه عهد قدیم، گناه آدم تنها بر دوش وی خواهد بود. گذشته از این، راه توبه نیز همواره به روی انسان‌ها باز است. این دلایل سبب شده‌است که [[یهودیان]]، آموزه گناه اصلی را اعتقادی غیرصحیح و مردود بشمارند. اعتقاد به انتقال گناه آدم به نسل وی، هیچ جایگاه الهیاتی در میان یهودیان ندارد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=The New Encyclopædia Britannica, 2010, p. 850}}</ref>


بنا به آموزه‌های [[ادیان ابراهیمی]]، اقدامی بود که انجام آن باعث شد [[آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] رانده شوند و به زمین [[هبوط]] کنند. طبق کتاب عهد عتیق، خدا در ابتدا جهانی کامل و بی‌نقص که مرگ نیز در آن راه نداشت خلق کرد. او آدم را که اولین انسان بود در باغ عدن جای داد و گفت که هر کاری را می‌تواند بکند جز آنکه از میوهٔ یک [[درخت ممنوعه]] بخورد. سپس خدا حوا را که اولین زن بود آفرید تا همسر آدم باشد. حوا از یک مار فریب خورد و از میوهٔ آن درخت خورد و به آدم هم داد تا بخورد. پس آنها را از باغ عدن اخراج شدند. همچنین خدا خوردن میوهٔ [[درخت حیات|درخت زندگی]] را ممنوع کرد؛ میوه‌ای که هر کس از آن بخورد همیشه زنده می‌ماند؛ بنابراین مرگ وارد جهان شد. آدم و حوا به روی زمین آمدند و گناه خود را با خود به زمین آوردند. آنها دیگر از خدا دور شده بودند و چون اثر گناه آنها به فرزندان آنها هم منتقل می‌شد، پس تمام نسل بشر از خدا دور شدند؛ یعنی آنها شر و بدی را با خود به جهانی که کامل بود آوردند.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://www.mediafire.com/file/d7a2q8tkze22vm5/SAFAR_BE_DELE_ADYAN.pdf/file|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۱۲۳–۱۲۴}}</ref>{{منبع بهتر}}
بنا به آموزه‌های [[ادیان ابراهیمی]]، اقدامی بود که انجام آن باعث شد [[آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] رانده شوند و به زمین [[هبوط]] کنند. طبق کتاب عهد عتیق، خدا در ابتدا جهانی کامل و بی‌نقص که مرگ نیز در آن راه نداشت خلق کرد. او آدم را که اولین انسان بود در باغ عدن جای داد و گفت که هر کاری را می‌تواند بکند جز آنکه از میوهٔ یک [[درخت ممنوعه]] بخورد. سپس خدا حوا را که اولین زن بود آفرید تا همسر آدم باشد. حوا از یک مار فریب خورد و از میوهٔ آن درخت خورد و به آدم هم داد تا بخورد. پس آنها را از باغ عدن اخراج شدند. همچنین خدا خوردن میوهٔ [[درخت حیات|درخت زندگی]] را ممنوع کرد؛ میوه‌ای که هر کس از آن بخورد همیشه زنده می‌ماند؛ بنابراین مرگ وارد جهان شد. آدم و حوا به روی زمین آمدند و گناه خود را با خود به زمین آوردند. آنها دیگر از خدا دور شده بودند و چون اثر گناه آنها به فرزندان آنها هم منتقل می‌شد، پس تمام نسل بشر از خدا دور شدند؛ یعنی آنها شر و بدی را با خود به جهانی که کامل بود آوردند.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://www.mediafire.com/file/d7a2q8tkze22vm5/SAFAR_BE_DELE_ADYAN.pdf/file|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۱۲۳–۱۲۴}}</ref>{{منبع بهتر}}

در [[شورای ترنت]] نیز بر این نکته تأکید شده‌است که اعتقاد به گناه اصلی، ریشه در تعالیم ''پولس'' دارد. در مصوبات این شورا چنین آمده‌است: اگر کسی ادعا کند که گناه آدم فقط به خودش صدمه رسانده‌است و به فرزندانش آسیبی نمی‌رساند، چنین کسی ملعون است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=برانتل، جرج، 1381، آیین کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب}}</ref>

امروزه بیشتر فرقه‌های مسیحی در خصوص فراگیر بودن گناه آدم و انتقال این گناه به تمام نسل وی، معترفند و در این زمینه اتفاق نظر دارند. از نگاه آنان تمامی افراد، اعم از نیک یا بد و حتی پیامبران الهی نیز در گناه اصلی شریک هستند. گذشته از این، تمامی کودکان نیز از بدو تولد گناهکار به دنیا می‌آیند. صحت این مطلب را در آموزه‌های ''پولس'' می‌توان دریافت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب مقدس، رومیان، 21:5ـ12}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نقد و بررسی نظریة گناه ازلی در مسیحیت، بهروز افشار}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۴

گناه نخستین بنا به آموزه‌های ادیان ابراهیمی، اقدامی بود که انجام آن باعث شد آدم و حوا از بهشت رانده شوند و به زمین هبوط کنند. طبق کتاب عهد عتیق، خدا در ابتدا جهانی کامل و بی‌نقص که مرگ نیز در آن راه نداشت خلق کرد. او آدم را که اولین انسان بود در باغ عدن جای داد و گفت که هر کاری را می‌تواند بکند جز آنکه از میوهٔ یک درخت ممنوعه بخورد. سپس خدا حوا را که اولین زن بود آفرید تا همسر آدم باشد. حوا از یک مار فریب خورد و از میوهٔ آن درخت خورد و به آدم هم داد تا بخورد. پس آنها را از باغ عدن اخراج شدند. همچنین خدا خوردن میوهٔ درخت زندگی را ممنوع کرد؛ میوه‌ای که هر کس از آن بخورد همیشه زنده می‌ماند؛ بنابراین مرگ وارد جهان شد. آدم و حوا به روی زمین آمدند و گناه خود را با خود به زمین آوردند. آنها دیگر از خدا دور شده بودند و چون اثر گناه آنها به فرزندان آنها هم منتقل می‌شد، پس تمام نسل بشر از خدا دور شدند؛ یعنی آنها شر و بدی را با خود به جهانی که کامل بود آوردند.[۱][منبع بهتری نیاز است]

گناه نخستین

گناه آدم و حوا یکی از آموزه های بنیادین در مسیحیت است که اصطلاحاً «گناه نخستین» نامیده می شود. آموزه ی گناه نخستین، نقشی کلیدی در الهیات مسیحی داشته و دلمشغولی بسیاری از اندیشوران مسیحی در درازای تاریخ مسیحیت بوده است. گفتگوها و مشاجره های الهیدانان مسیحی در خصوص گناه نخستین، به ویژه در دوره های نخستین مسیحیت، به برگرفتن موضعی رسمی از سوی کلیسا در این خصوص شد. در متون مقدس مسلمانان و به ویژه قرآن نیز ذیل آیه هایی چند، به نافرمانی و گناه آدم و حوا پرداخته شده است و اندیشوران و مفسران بسیاری به گفتگو درباره ی گناه آدم و حوا در قرآن پرداخته اند. به رغم توافق فراگیری که میان مسیحیان و مسلمانان در باب لغزش آدم و حوا وجود دارد، در چند و چون آن، میان آنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد.[۲]

در عهد عتيق، اشاره صريحي به فراگير بودن گناه آدم وجود ندارد. در مقابل، بر اين نكته تأكيد شده است كه گناه پدر هرگز بر دوش پسر نخواهد بود؛ پدر نيز متحمل گناه فرزند خويش نخواهد گرديد[۳]. همچنين در كتاب مقدس، بر بخشايش گناهان از سوي خداوند تأكيد شده و انسان ها به توبه فراخوانده شده اند[۴]. از نگاه عهد قديم، گناه آدم تنها بر دوش وي خواهد بود. گذشته از اين، راه توبه نيز همواره به روي انسان ها باز است. اين دلايل سبب شده است كه يهوديان، آموزه گناه اصلي را اعتقادي غيرصحيح و مردود بشمارند. اعتقاد به انتقال گناه آدم به نسل وي، هيچ جايگاه الهياتي در ميان يهوديان ندارد[۵]

در انجيل ها نيز اثري از تعليم اين آموزه وجود ندارد. تنها به طور مبهم، اشاراتي به انحطاط انسان و فراگير شدن گناه در سراسر عالم اشاراتي وجود دارد، اما بيش از اين در سخنان مسيح، مطلبي در اين خصوص نميتوان يافت. ريشه هاي كتاب مقدسي اين آموزه را تنها در رسالات پولس ميتوان يافت. او در رسالات خويش، همواره بر اين نكته تأكيد ميكند كه گناه آدم، بر عهده تمام انسان هاست و تمام انسان ها به دليل گناه آدم، محكوم به قصاص هستند[۶][۷]

در شوراي ترنت نيز بر اين نكته تأكيد شده است كه اعتقاد به گناه اصلي، ريشه در تعاليم پولس دارد. در مصوبات اين شورا چنين آمده است: اگر كسي ادعا كند كه گناه آدم فقط به خودش صدمه رسانده است و به فرزندانش آسيبي نمي رساند، چنين كسي ملعون است[۸]

امروزه بيشتر فرقه هاي مسيحي در خصوص فراگير بودن گناه آدم و انتقال اين گناه به تمام نسل وي، معترفند و در اين زمينه اتفاق نظر دارند. از نگاه آنان تمامي افراد، اعم از نيك و يا بد و حتي پيامبران الهي نيز در گناه اصلي شريك هستند. گذشته از اين، تمامي كودكان نيز از بدو تولد گناهكار به دنيا ميآيند. صحت اين مطلب را در آموزه هاي پولس مي توان دريافت[۹][۱۰]

مسيحيان غالباً آئين مقدس غسل تعميد را كه آئين طهارت است به عنوان آييني براي پالايش روح از ننگ گناه نخستين توصيف مي كنند[۱۱]

نظریات درباره گناه نخستین

پولس رسول

پولس رسول، كتاب مقدس عبري را به عنوان پيش بيني هاي كامل از اموري تعبير مي كند كه تنها در زندگي عيسي تحقق مي يابد. ازاين رو تقابل شديد بلاغي او از آدم و مسيح اين گونه آغاز مي شود: پس، همان گونه كه گناه به واسطة يك انسان وارد جهان شد، و به واسطة گناه، مرگ آمد، و بدين سان مرگ دامنگير همة آدميان گرديد، ازآنجاكه همه گناه كردند.[۱۲]نتيجه مي گيرد زيرا همان گونه كه به واسطة نافرماني يك انسان، بسياري گناهكار شدند، به واسطة اطاعت يك انسان نيز بسياري پارسا خواهند گرديد[۱۳][۱۴]

آگوستين

اگوستین با صراحت بر اين نظر پافشاري مي كند. او تأكيد مي كند: هنگامي كه اولين زوج بر مبناي داوري خداوند مجازات شدند، تمامي نژاد بشر، كه به واسطة اولين زن به اعقاب آدم بدل گشتند، در اولين انسان حاضر بود[۱۵] . او معتقد است: تمامي انسان ها در آدم حاضر بودند، به اين دليل كه ذات انسان ها در نطفة آدم وجود داشت تا آنجا كه مي گويد: ازآنجاكه اين ذات به واسطة گناه، آلوده شده و محكوم به مرگ گشته است و عادلانه، محكوم شمرده شد، هيچ انساني در غير از شرايط ديگر تولد نيافت[۱۶]

آنسلم

در توصيف فرايندي كه به موجب آن، گناه و خطا از آدم و حوا به اولادشان به عنوان يك اصل دوگانه علّي كه صرفاً زيستي نيست، انتقال يافت، رويكردي مبتكرانه اي بدين مضمون دارد، چون آنچه شخصي است در اختيار طبيعت گذارده مي شود، بنابراين آنچه فطري است به فرد انتقال مي يابد . بر اساس اين اصل، گناهي كه آدم و حوا به هنگام خوردن شجرة ممنوعه مرتكب شدند موجب شد كه ماهيت انسان گناهكار شود. بنابر اصل فطرت، انسان گناهكار موجب شد كه فرزندانش از همان لحظه اي كه صاحب آن مي شوند؛ گناهكار و خطاكار باشند. او از نظرية آگوستين نتيجه مي گيرد كه كودكاني را كه بدون غسل تعميد از دنيا مي روند، قبل از ارتكاب هرگونه گناه، خداوند آنها را از قلمرو ملكوت آسمان محروم مي كند [۱۷]

جان كالوين

کالوین اینگونه بیان میکند: گناهي كه با آن زاده شده ايم بر ما سه اثر بر جاي مي گذارد: 1. روح ما را آلوده مي سازد، ما تمايلي فطري به گريز از خداوند داريم و مي كوشيم تا خودمان را به شيوه هاي خلاف عقل و قانون الهي ارضا و اقناع كنيم. 2. ما اسير شيطان زاده شده ايم؛ يعني علاوه بر آنكه خودمان تمايلي فطري به كردار و پندار ناشايست داريم، شيطان هم مي تواند قوياً در ما نفوذ كند. 3. گناه ما درخور كيفر است [۱۸]

منتقدین گناه نخستین

پلاگيوس از متكلمان معاصر آگوستين، معتقد است: انسان در اعمال خود و در پيروي از احكام شريعت آزاد و مختار است و مي گفت كه هر كس مسئول كارهاي خويش است[۱۹]

با فرا رسيدن عصر روشنگري، اين عقيده دوباره از سوي برخي متفكران مسيحي رد گرديد. ژان ژاك روسو و ولتر، ضمن رد اين آموزه، آن را موجب بدبيني انسان نسبت به توانايي هايش مي دانستند. از نگاه آنان، اعتقاد به گناه نخستین، مانع رشد و توسعه اجتماعي و مروج هرزگي و بيبند و باري است[۲۰]

ابلارد را مي توان برجسته ترين فردي دانست كه با نظرياتش از نظرية قرون وسطا فاصله گرفت. ابلارد مي گفت:

نزاع بين حس و عقل ويژگي انسان است كه از جانب خدا به وي اعطا شده است. اگر بگوييم همه به همراه آدم مرتكب گناه شده ايم، گناه را به معنا درستش به كار نبرده ايم. وي به نظرية مدرسي در شوراي ترنت به آموزة رسمي كليسا معترض شد و گفت؛ بنابر حكم شوراي ترنت، كه هبوط باعث فقدان عصمت ذاتي، فساد و آلودگي بدن و روح گشته و ما را اسير كرده و مورد خشم خدا قرار داده است، نظريه درستي نيست.[۲۱]

جان لاك در كتاب تفسير و يادداشت ها در باب رسائل قديس پولس، پس از نقل اين فقره همان طور كه به واسطة عمل يك انسان، يعني آدم پدر همة ما، گناه آلوده به عالم وارد شد، و مرگ، گريبانگير او شد، و اعقاب آدم از اين رهگذر فاني شدند مي گويد: پولس در اينجا از كنايه بهره برده است و منظور اين است كه همان گونه كه به خاطر نافرماني يك نفر عدة زيادي به حالت فناپذيري كه حالت گناهكاران است، محكوم مي شوند، همين طور با اطاعت يك فرد، تعداد زيادي پرهيزگار خواهند شد و دوباره به زندگي دنيا برمي گردند چنان كه گويي اصلاً گناهكار نبوده اند[۲۲]

كانت همچنين در كتاب دين در محدودة عقل، آموزة ذاتي بودن گناه موروثي و خطاي اوليه را مردود مي شمارد[۲۳]

كي يركگارد در كتاب مفهوم اضطراب مي نويسد: يك شخص مي تواند با جديت زيادي بگويد كه در مصيبت و سختي متولد شده و مادرش او را در گناه آبستن شده، اما تنها در صورتي مي تواند دربارة اين موضوع اندوهگين باشد كه خود، گناه را به عالم آورده و اين مصيبت را بر سر خود آورده باشد . بنابراين ما تنها آن زمان گناهكاريم كه گناهي فردي را مرتكب شويم.[۲۴]

گناه نخستین از دیدگاه اسلامی

قرآن اين ادعاي مسيحيت را كه يك انسان خطايي مرتكب شده و خطاي وي، خطاي تمامي ذرية او و اثر سوء آن، گريبان همه اولاد او را تا قيامت بگيرد، با آيات أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري[۲۵] و وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي [۲۶] نمي پذيرد.

به نظر مفسر قرآن محمدحسین طباطبائي اين سخن كه گناه آدم، ذريه او را گناهكار كرد، از حقيقت به دور است؛ زيرا لازمه اش آن است كه به طور كلي، گناه هر انساني گناه ديگران هم شمرده شود و آثار سوء هر گناهي، گريبان افراد ديگر را كه آن گناه را مرتكب نشده اند، بگيرد. اين معنا، هم به لحاظ عقلي و هم به تصريح قرآن مردود است.[۲۷]


از دید اسطوره‌شناسی، داستان، روایت نمادین رشد انسان از دوره کودکی و گذر از بهشت بی‌مسوولیتی به دوران آگاهی، اختیار و بالغی تفسیر شده‌است. به همین تفسیر نیز میوه آن درخت را دانایی و آگاهی دانسته‌اند.[منبع بهتری نیاز است]

بنا به آموزه‌های ادیان ابراهیمی، اقدامی بود که انجام آن باعث شد آدم و حوا از بهشت رانده شوند و به زمین هبوط کنند. طبق کتاب عهد عتیق، خدا در ابتدا جهانی کامل و بی‌نقص که مرگ نیز در آن راه نداشت خلق کرد. او آدم را که اولین انسان بود در باغ عدن جای داد و گفت که هر کاری را می‌تواند بکند جز آنکه از میوهٔ یک درخت ممنوعه بخورد. سپس خدا حوا را که اولین زن بود آفرید تا همسر آدم باشد. حوا از یک مار فریب خورد و از میوهٔ آن درخت خورد و به آدم هم داد تا بخورد. پس آنها را از باغ عدن اخراج شدند. همچنین خدا خوردن میوهٔ درخت زندگی را ممنوع کرد؛ میوه‌ای که هر کس از آن بخورد همیشه زنده می‌ماند؛ بنابراین مرگ وارد جهان شد. آدم و حوا به روی زمین آمدند و گناه خود را با خود به زمین آوردند. آنها دیگر از خدا دور شده بودند و چون اثر گناه آنها به فرزندان آنها هم منتقل می‌شد، پس تمام نسل بشر از خدا دور شدند؛ یعنی آنها شر و بدی را با خود به جهانی که کامل بود آوردند.[۲۸][منبع بهتری نیاز است]

منابع

  1. ن. فخر (۱۳۹۳). سفر به دل ادیان. صص. ۱۲۳–۱۲۴.
  2. گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت،مجید ملایوسفی داوود معماری، ادیان و عرفان سال چهل و چهارم پاییز و زمستان 1391 شماره 2.
  3. کتاب مقدس ،حزقيال، 2:18.
  4. کتاب مقدس ،حزقيال،30:21-21.
  5. The New Encyclopædia Britannica, 2010, p. 850.
  6. روميان، 5: 21ـ12؛ اول قرنتيان، 15:22.
  7. نقد و بررسي نظرية گناه ازلي در مسيحيت، بهروز افشار.
  8. برانتل، جرج، 1381، آيين كاتوليك، ترجمه حسن قنبري، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب.
  9. کتاب مقدس ،روميان، 21:5ـ12.
  10. نقد و بررسي نظرية گناه ازلي در مسيحيت،بهروز افشار.
  11. Edwards. J., 1758, Oiginal Sin, ed. c. a. Holbrook ,London: Yale University Press,p39.
  12. کتاب مقدس ، روميان، 12: 5.
  13. کتاب مقدس،روميان، 19: 5.
  14. نقد و بررسي نظرية گناه ازلي در مسيحيت، بهروز افشار.
  15. Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday،p27.
  16. Augustine , Hippo, 1958, City of God, International edition, Doubleday,p276.
  17. Anselm, Canterbury, 1969, Why God Became Man and the Virgin Conception and Orginal Sin (1100), Albany: Magi Books.,p202-208.
  18. پترسون مايكل، و ديگران، 1376، عقل و اعتقاد ديني، ترجمه احمد نراقي و ابراهيم سلطاني، تهران، طرح نو.ص469.
  19. مك گراث، اليستر، 1385، در آمدي بر الهيات مسيحي، ترجمه عيسي ديباج، تهران، كتاب روشن.ص476.
  20. مولند، اينار، 1375، جهان مسيحيت، تهران، امير كبير.ص51.
  21. كالين براون، 1375، فلسفه و ايمان مسيحي، ترجمة طاطه ميكائيليان، تهران، علمي و فرهنگي، ص98.
  22. Locke, J, 1987, A Paraphrase and Notes on the Epistles of St. Paul ed. A. W. Wainwright Oxford: Clarendon Press.p523.
  23. Kant, I, 1793, Religion within the Limits of Reason Alone, New York, Harper & Brothers.p35.
  24. Kierkegaard, S, 1844, the concept of Anxiety, Princeton University Press.p 41.
  25. قرآن ، نجم 38.
  26. قرآن ، نجم39.
  27. طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1371، الميزان في تفسير القرآن، قم، اسماعيليان.ج 3، ص394-395.
  28. ن. فخر (۱۳۹۳). سفر به دل ادیان. صص. ۱۲۳–۱۲۴.