نژادپرستی در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴۷: خط ۴۷:
در گزارشی که در سال [[۲۰۰۸|۲۰۰۸ م.]] توسط خبرنگار [[نشنال جئوگرافیک|نشنال جیوگرافیک]] در ایران انجام شده‌است بیان می‌کند که وقتی از ایرانیان سؤال می‌شود که «می‌خواهید مردم دنیا در مورد شما چه بدانند؟» اولین چیزی که مردم بیان می‌کنند این است که «ما عرب نیستیم!» و بلافاصله می‌گویند «ما تروریست نیستیم!» که نمایانگر رخنهٔ نوعی [[شوونیسم]] پارسی در این عبارت است، این صحبت در حالی انجام می‌شود که ایرانیان وضعیت اقتصادی خوبی مانند کشورهای عربی مثل [[امارات متحده عربی|امارات متحدهٔ عربی]] و [[قطر]] ندارند اما همچنان احساس خاص بودن می‌کنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=National Geographic Magazine - NGM.com|نشانی=https://web.archive.org/web/20080831215336/http://ngm.nationalgeographic.com/print/2008/08/iran-archaeology/del-giudice-text|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2008-08-31|بازبینی=2020-11-21|نویسنده=Marguerite Del Giudice|کد زبان=en}}</ref>
در گزارشی که در سال [[۲۰۰۸|۲۰۰۸ م.]] توسط خبرنگار [[نشنال جئوگرافیک|نشنال جیوگرافیک]] در ایران انجام شده‌است بیان می‌کند که وقتی از ایرانیان سؤال می‌شود که «می‌خواهید مردم دنیا در مورد شما چه بدانند؟» اولین چیزی که مردم بیان می‌کنند این است که «ما عرب نیستیم!» و بلافاصله می‌گویند «ما تروریست نیستیم!» که نمایانگر رخنهٔ نوعی [[شوونیسم]] پارسی در این عبارت است، این صحبت در حالی انجام می‌شود که ایرانیان وضعیت اقتصادی خوبی مانند کشورهای عربی مثل [[امارات متحده عربی|امارات متحدهٔ عربی]] و [[قطر]] ندارند اما همچنان احساس خاص بودن می‌کنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=National Geographic Magazine - NGM.com|نشانی=https://web.archive.org/web/20080831215336/http://ngm.nationalgeographic.com/print/2008/08/iran-archaeology/del-giudice-text|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2008-08-31|بازبینی=2020-11-21|نویسنده=Marguerite Del Giudice|کد زبان=en}}</ref>


در پی [[ناآرامی‌های ۱۳۸۴ اهواز|اعتراضات مسالمت‌ آمیز ۱۳۸۴ اهواز]] که در اعترض به استقرار اقوام فارس در شهرک‌های انحصاری که به منظور انجام تغییرات جمعیتی و نژادپرستی سیستمی صورت می‌گرفت فردی به نام علی بترانی در جریان این اعتراضات بازداشت شد اما سه روز بعد جسد بی‌جان‌اش در رودخانهٔ کارون در حالی پیدا شد که آثار از بین رفتن چندین اندام داخلی و چشم‌اش دیده می‌شد که نشان از شکنجهٔ شدید او بود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=علی بترانی: یک سرگذشت|نشانی=https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-7156/ali-batrani|وبگاه=بنیاد عبدالرحمن برومند|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":28" />
در پی [[ناآرامی‌های ۱۳۸۴ اهواز|اعتراضات مسالمت‌ آمیز ۱۳۸۴ اهواز]] که در اعتراض به استقرار اقوام فارس در شهرک‌های انحصاری که به منظور انجام تغییرات جمعیتی و نژادپرستی سیستمی صورت می‌گرفت فردی به نام علی بترانی در جریان این اعتراضات بازداشت شد اما سه روز بعد جسد بی‌جان‌اش در رودخانهٔ کارون در حالی پیدا شد که آثار از بین رفتن چندین اندام داخلی و چشم‌اش دیده می‌شد که نشان از شکنجهٔ شدید او بود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=علی بترانی: یک سرگذشت|نشانی=https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-7156/ali-batrani|وبگاه=بنیاد عبدالرحمن برومند|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":28" />


[[سپیده قلیان]] کنشگر اجتماعی و زندانی سیاسی، با انتشار یک رشته توییت از وجود صدها زندانی زن عرب در زندان‌های اهواز خبر داد که تنها به دلیل «زن بودن» و «عرب بودن» زندانی شده‌اند، او این زنان زندانی را تحت بازداشت، شکنجه و ستم عنوان کرد.<ref name=":26" /> پیشتر او عنوان کرده بود که زندانیان سیاسی عرب حتی زیر شکنجه نیز حق صحبت به زبان عربی را ندارد، آنان در زیر شکنجه «نجس» خوانده شده و ضمن تهدید شدن به مرگ، مجبور بوده‌اند که فارسی صحبت کنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=سپیده قلیان: زندانیان عرب در اهواز حتی زیر شکنجه نباید عربی صحبت کنند|نشانی=https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2020/01/03/سپیده-قلیان-زندانیان-عرب-در-اهواز-حتی-زیر-شکنجه-نباید-عربی-صحبت-کنند|وبگاه=العربية نت|تاریخ=2020-01-03|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa|نام=العربية|نام خانوادگی=نت}}</ref> پیش از این [[سازمان حقوق بشر ایران|سازمان حقوق بشر]] با انتشار چندین بیانیه دربارهٔ بازداشت این زنان و خطراتی که آنان را تهدید می‌کند هشدار داده بود، این سازمان چنین بازداشت‌هایی را «کور، فرا قانونی و بدون مجوز قضایی» پس از [[حمله به رژه نظامی در اهواز|حملهٔ به رژهٔ نظامی در اهواز]] بیان می‌کند که در پی آن مقامات امنیتی و نظامی حاکم بر استان به گفتهٔ این سازمان اقدام به «پاکسازی منطقه از فعالان مسالمت جوی سیاسی و فرهنگی عرب کرده و این بازداشت ها به منظور ایجاد رعب و وحشت و به هدف سرکوب کل جنبش مسالمت آمیز» انجام شده است.<ref name=":26">{{یادکرد وب|عنوان=سپیده قلیان از گرفتن اعترافات اجباری از زنان زندانی در زندان‌های اهواز خبر داد|نشانی=https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2019/12/16/سپیده-قلیان-از-وجود-صدها-زن-عرب-زندانی-در-زندان-های-اهواز-خبر-داد-|وبگاه=العربية نت|تاریخ=2019-12-16|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa|نام=العربية|نام خانوادگی=نت}}</ref>
[[سپیده قلیان]] کنشگر اجتماعی و زندانی سیاسی، با انتشار یک رشته توییت از وجود صدها زندانی زن عرب در زندان‌های اهواز خبر داد که تنها به دلیل «زن بودن» و «عرب بودن» زندانی شده‌اند، او این زنان زندانی را تحت بازداشت، شکنجه و ستم عنوان کرد.<ref name=":26" /> پیشتر او عنوان کرده بود که زندانیان سیاسی عرب حتی زیر شکنجه نیز حق صحبت به زبان عربی را ندارد، آنان در زیر شکنجه «نجس» خوانده شده و ضمن تهدید شدن به مرگ، مجبور بوده‌اند که فارسی صحبت کنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=سپیده قلیان: زندانیان عرب در اهواز حتی زیر شکنجه نباید عربی صحبت کنند|نشانی=https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2020/01/03/سپیده-قلیان-زندانیان-عرب-در-اهواز-حتی-زیر-شکنجه-نباید-عربی-صحبت-کنند|وبگاه=العربية نت|تاریخ=2020-01-03|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa|نام=العربية|نام خانوادگی=نت}}</ref> پیش از این [[سازمان حقوق بشر ایران|سازمان حقوق بشر]] با انتشار چندین بیانیه دربارهٔ بازداشت این زنان و خطراتی که آنان را تهدید می‌کند هشدار داده بود، این سازمان چنین بازداشت‌هایی را «کور، فرا قانونی و بدون مجوز قضایی» پس از [[حمله به رژه نظامی در اهواز|حملهٔ به رژهٔ نظامی در اهواز]] بیان می‌کند که در پی آن مقامات امنیتی و نظامی حاکم بر استان به گفتهٔ این سازمان اقدام به «پاکسازی منطقه از فعالان مسالمت جوی سیاسی و فرهنگی عرب کرده و این بازداشت ها به منظور ایجاد رعب و وحشت و به هدف سرکوب کل جنبش مسالمت آمیز» انجام شده است.<ref name=":26">{{یادکرد وب|عنوان=سپیده قلیان از گرفتن اعترافات اجباری از زنان زندانی در زندان‌های اهواز خبر داد|نشانی=https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2019/12/16/سپیده-قلیان-از-وجود-صدها-زن-عرب-زندانی-در-زندان-های-اهواز-خبر-داد-|وبگاه=العربية نت|تاریخ=2019-12-16|بازبینی=2020-12-23|کد زبان=fa|نام=العربية|نام خانوادگی=نت}}</ref>

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۵۶

نژادپرستی یا تبعیض نژادی در ایران با عدم آگاهی‌بخشی، باعث اعمال تبعیض گسترده در شکل برده‌داری یا نادیده‌گرفتن سایر گروه‌ها از سوی حکومت و جامعه در ایران شده‌است. نگاه‌های برتری‌جویانه در آثار برخی از نویسندگان ایرانی در اشکال توهین به سیاه‌پوستان، یهودستیزی، عرب‌ستیزی و غرب‌ستیزی دیده شده‌است.

سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران همواره بر بست و گسترش تبعیض متمرکز بوده‌است. نژادپرستی دولتی در ایران از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران به شکل نادیده‌گرفتن زبان اقوام غیر فارس زبان در شکل کشتار زبانی این قومیت‌ها و پاکسازی قومی مردم عرب اهواز دیده شده‌است، همچنین نیروهای نیابتی تحت حمایت این حکومت در خارج از ایران اقدام به کاهش جمعیت اعراب سنی و کردها در کشورهای عراق و سوریه کرده‌اند. براساس اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، دولت‌ها باید اقدامات مقتضی را انجام دهند تا در صورت امکان، افراد متعلق به اقلیت‌ها، فرصت کافی برای یادگیری زبان مادری خود یا آموزش به زبان مادری خود را داشته باشند، و بتوانند در اماکن خصوصی و عمومی بدون هیچ محدودیت یا تبعیضی از آن استفاده کنند. با این حال زبان‌زدایی قومیت‌ها همواره از سیاست‌های رسمی در ایران بوده‌است.

نژادپرستی در تعریف قدیمی آن مبتنی بر فرض نابرابری جنس بشر از لحاظ بیولوژیک است و نتیجه آن، نسبت دادن پیشرفت یا عقب ماندگی ملت‌ها به خصوصیات ژنتیکی غیرقابل تغییر است. اما با تحقیقات و مطالعات زیست‌شناسی و مردم‌شناسی جدید، تفاوت‌های بیولوژیکی و نظرات پیرامون آن و به تدریج مفهوم نژاد در جهان علم بی‌اعتبار شد.

نژادپرستی به صورت کلی به معنای اعتقاد بر این است که رفتارهای شخص ناشی از ویژگی‌های ارثی و ثابتی است که در آن فرد از پیوندگیری خود با زمینه‌های نژادی‌اش تأثیر گرفته و سپس هر یک از این صفات متمایز در رابطه با برتر یا پست‌تر دانستن او ارزش‌گذاری شود، این نگاه خود دلالت بر ساختی اجتماعی دارد که در آن گروهی از افراد برتر از دیگران دانسته می‌شوند که خود نتیجهٔ عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می‌تواند باشد و قدرت را در دست گروه‌هایی خاص قرار می‌دهد و در عین حال دیگران را از آن محروم می‌کند. ایران با آن که دارای ساختاری چندفرهنگی، چند ملیتی و چندزبانی است اما آذری‌ها، کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها و کلیه اقوام غیر فارسی‌زبان در سدهٔ گذشته تحت عمل کشتار زبانی، نابودی فرهنگی و یکسان‌سازی اجباری بوسیلهٔ ملی‌گرایی و نژادپرستی در برتری دادن به قوم پارس قرار گرفته‌اند نگاه تبعیض آمیز از طرف هر یک از قومیت‌ها نسبت به یکدیگر نیز ممکن است اعمال شود؛ و از نظر نژادی به اعمال تبعیض نسبت به ایرانیان آفریقایی‌تبار، مردم عرب و یهودیان ظهور پیدا کرده‌است. به علاوه تبعیض علیه ملیت‌ها در قالب افغان‌ستیزی و غرب‌ستیزی مورد بررسی قرار گرفته‌است.

زمینه‌ها و گرایش‌ها

تأثیر آلمان

حزب سومکا که با الهام از حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان در سال ۱۳۳۱ شکل گرفت، استراتژی ضد انگلیسی و ضد کمونیستی داشت اما ضمن اعلام موجودیت به تبلیغات ضدیهودی، ضد عربی و ضداسلامی هم می‌پرداخت.[۱]

ایرانیان از برتری گروه خود به عنوان آریایی نسبت به غیر ایرانی‌ها و غیر آریایی‌ها معتقد بوده‌اند، اما شیوهٔ مراجعه و درآمیختن مفهوم آریایی که با شیفتگی شدید «جنون آریاگری» که در اواخر قرن نوزدهم در اروپا آغاز شده بود و با جهان‌بینی نازی‌ها بر پایهٔ نژادپرستی علمی استوار بود اشتراک ندارد.[۲] با شکست آلمان در جنگ جهانی اول، گرایش‌های تند ملی‌گرایانه با گرایش فاشیستی در آلمان شکل گرفت و با تأسیس حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان به رهبری آدولف هیتلر این حزب تبلیغ می‌کرد که آلمانی‌های اصیل از نژاد آریایی و همان نژاد برتر هستند. در همین زمان در ایران ایدهٔ «میراث ایران باستان» و سرچشمه‌های اصیل ملت ایران توسط حکومت پهلوی تبلیغ می‌شد. وزارت تبلیغات آلمان نازی به رهبری یوزف گوبلس در تلاش بود نظریات برتری نژادی و عقاید ضد سامی را در ایران تبلیغ کند.[۳]

اروین اتل، سفیر آلمان در ایران، با سازماندهی یک شبکهٔ تبلیغاتی خبررسانی و تبلیغ دربارهٔ ظهور امام زمان و رهایی جهان به دست او متمرکز شد.[۴] تبلیغات آلمان نازی در تلاش برای گسترش باورهای برتری نژادی و عقاید ضدسامی در ایران بود، رادیو برلین تبلیغ می‌کرد که آلمانی‌ها و ایرانیان از یک نژاد هستند و باید در جبهه‌ای متحد علیه استعمار مبارزه کنند. در این زمان بسیاری از مردم بر این باور بودند که آلمانی‌ها یا اهالی قوم «ژرمن» در اصل اهل استان کرمان بوده‌اند، همچنین برخی از ملایان شیعه تبلیغ می‌کردند که هیتلر پنهانی اسلام آورده و برای «اعتلای کلمهٔ حق» با روس و انگلیس مبارزه می‌کند. این در حالی بود که نظریه‌پردازان اصلی ناسیونال سوسیالیسم همانند آلفرد روزنبرگ بر این باور بودند که ایرانیان امروزی با نژاد آریایی هیچ ارتباطی ندارند، اما در عین حال بهره‌گیری از عواطف ایرانیان را برای پیشرفت مقاصد خود سودمند می‌دیدند.[۳]

رادیو برلین از ائتلاف میان «آریایی‌های شمال» و «ملت زرتشت» سخن به میان آورده‌است و هیتلر را همچون امام دوازدهم شیعیان معرفی کرده‌است.[۵] در این دوران شخصی به نام سیف آزاد با دریافت پول از یوزف گوبلس، وزارت تبلیغات رایش سوم در دوران نازی‌ها، نشریهٔ ایران باستان را در برلین چاپ و در ایران پخش می‌کرد تا تئوری نژاد آریایی را در ایران جا بیندازد و در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، همچنان گروهایی مثل سومکا، حزب پان ایرانیست و داوود منشی‌زاده در ادامهٔ این روند نقش ایفا می‌کردند.[۶]

رقابت در خلیج فارس

محمدرضا پهلوی، شاه ایران، و صدام حسین، معاون رئیس‌جمهور عراق، هنگام امضای عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر

جغرافیای سیاسی منطقهٔ خلیج فارس در دوران معاصر تحت تأثیر یک مثلث درگیری بین سه کشور ایران، عربستان و عراق است که در آن هر یک از این کشورها دیگری را خطری بالقوه برای خود می‌بیند. به نوشتهٔ فرد هالیدی، این درگیری‌ها کمتر به تاریخ یا جغرافیا یا مداخلات خارجی یا روابط این کشورها با یکدیگر مربوط است و بیشتر برخاسته از سیاست داخلی معاصر خود این کشورهاست. او روی دو عاملِ مدرنِ دولت‌سازی و ظهور ناسیونالیسم دست می‌گذارد و از غریبه بودن ایرانیان با عرب‌ها و بی‌اطلاعی از وضع یکدیگر با وجود همجواری سخن می‌گوید.[۷] حفیظ ملک نیز با هالیدی موافق است که دلیل این دعوا را نمی‌توان در قالب اختلاف دینی شیعه–سنی بررسی کرد، اما بر خلاف هالیدی دلیلش را در نزاع میان عرب-پارسی می‌جوید.[۸]

جنبش ملی‌گرایی ایرانی

میرزا فتحعلی آخوندزاده از پایه‌گذاران ملی‌گرایی ایرانی، «۱۲۸۰ سال نکبت» را که با ورود سرزدهٔ «اعراب گرسنهٔ پابرهنه» رخ داده مورد سرزنش قرار می‌داد، و تمام ضعف‌ها را نتیجهٔ اعراب و اسلام می‌دانست. از این نظر اعراب عامل اصلی نابودی شکوه ایران بودند و ساکنانش را از موهبت داشتن آزادی و تمدن جهان محروم کرده و پادشاهی آنان را به سمت استبداد سوق داده بودند. به عقیدهٔ او این خود اعراب نبودند که سقوط ایران را رقم زدند، بلکه صرفاً تخم زوال را در ایران کاشتند. از این تخم‌ها، دو گروه روییند که وظیفهٔ روزانهٔ نابودی ایران باستان به نمایندگی از اعراب را بر عهده گرفتند: مستبدان و علما.[۹]

اندیشه‌های آخوندزاده توسط شاگردش میرزا آقاخان کرمانی دوباره احیا و با شدتی بیشتر در قالب کتاب‌های سه مکتوب و صد خطابه به چاپ رسید. کرمانی همانند آخوندزاده تلاش می‌کرد یک ایدئولوژی ملی‌گرایانهٔ جذاب و ساده ارائه بدهد با این تفاوت که نسبت به او تعریف دقیق‌تری از جامعهٔ ملی ایران با استفاده از اصطلاحات زبانی و نژادی ارائه کرد. ایده‌های شرق‌گرایانه و نژادگرایانهٔ اروپایی که پیشتر توسط آخوندزاده ارائه شده بود از طرف کرمانی هم دنبال شد. چند صفحهٔ اول کتاب سه مکتوب چیزی جز بازنویسی مکتوبات آخوندزاده نیست و سپس او تلاش می‌کند که تخیلات خودش دربارهٔ دستاوردهای ایران باستان را ارائه دهد. او به طرزی غیرعلمی و غیرمنطقی ادعا می‌کرد که وسعت ایران در دوران شکوهش به حدی بود که خورشید نمی‌توانست در عرض یک روز خود را از یک ساحل به ساحل دیگرش برساند. از سویی دیگر نظریات او دربارهٔ فروپاشی ایران همانند آخوندزاده به وضوح اعراب و اسلام را نشانه گرفته بود. او سعی کرده انتقادی روشمند از اسلام ارائه دهد ولی تأکیدش روی نفرت از اعراب توأم با فحاشی است و در کتاب سه مکتوب که در قالب یک تحقیق طولانی ارائه شده بیان می‌کند که اعراب از ته دل نسبت به ایرانیان خصومت دارند.[۱۰]

انواع

نژادپرستی در شکل کلاسیک آن مبتنی بر فرض نابرابری جنس بشر از لحاظ بیولوژیک است و نتیجه آن، نسبت دادن پیشرفت یا عقب‌ماندگی ملت‌ها به خصوصیات ژنتیکی غیرقابل تغییر است. اما با تحقیقات و مطالعات زیست‌شناسی و مردم‌شناسی جدید، تفاوت‌های بیولوژیکی و نظرات پیرامون آن و به تدریج مفهوم نژاد در جهان علم بی‌اعتبار شد.[۱۱][۱۲][۱۳] اگرچه چنین نگاهی همچنان در میان مردم جوامع مختلف طرفدار دارد[۱۱][۱۴] اما مفهوم نژاد هیچ مبنای ژنتیکی و علمی ندارد.[۱۵] نژادپرستی به صورت کلی به معنای اعتقاد بر این است که رفتارهای شخص ناشی از ویژگی‌های ارثی و ثابتی است که در آن فرد از پیوندگیری خود با زمینه‌های نژادی‌اش تأثیر گرفته و سپس هر یک از این صفات متمایز در رابطه با برتر یا پست‌تر دانستن او ارزش‌گذاری شود، این نگاه خود دلالت بر ساختی اجتماعی دارد که در آن گروهی از افراد برتر از دیگران دانسته می‌شوند که خود نتیجهٔ عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می‌تواند باشد و قدرت را در دست گروه‌هایی خاص قرار می‌دهد و در عین حال دیگران را از آن محروم می‌کند.[۱۶]

برده‌داری

غلامحسین مسعود، یکی از فرزندان مسعود میرزا ظل‌السلطان به همراه بردهٔ آفریقایی‌اش، جلفا، اصفهان، دههٔ ۱۸۸۰ م.[۱۷]

تاریخ برده‌داری و آگاهی دربارهٔ آن در ایران دارای ابعاد پنهان بسیاری است.[۱۸] به نظر می‌رسد فروش بردگان آفریقایی در خلیج فارس به پیش از دوران حملهٔ اعراب به ایران بازمی‌گردد.[۱۹] آغاز روند لغو برده‌داری در ایران در سال ۱۸۲۸ م. با پایان یافتن خرید و فروش چرکس‌ها و گرجی‌ها آغاز شد[۱۸] و در یک قرن بعد با تصویب قانون «منع و خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت» در سال ۱۳۰۷ ش. پایان یافت.[۲۰] سابقهٔ تجارت ایران و کشورهای آفریقایی به صدها سال می‌رسد و بر باور بهناز میرزایی، پژوهشگر، برده‌داری در ایران، مبتنی بر نژاد نبوده‌است و تنها به آفریقایی‌ها محدود نمی‌شده؛ نه تنها چرکس‌ها و گرجی‌ها، بلکه بسیاری از ایرانی‌ها هم به بردگی کشیده می‌شدند و بسیاری از بردگان دوشادوش کشاورزان ایرانی، که در فقر شدید به سر می‌بردند، مشغول به کار بودند.[۱۸]

در متون قرون وسطی به‌طور پراکنده اشاره شده که بردگان به عنوان خدمتکار، محافظ شخصی، سرباز و ملوان در خلیج فارس از جمله جنوب ایران به کار گرفته می‌شدند. این موضوع تا مدت‌ها ادامه یافت و شکل آن در طی قرون متمادی دچار تغییر شد.[۱۹] در تاریخ معاصر ایران بردگان آفریقایی جزئی از خدمهٔ خانواده‌های اشراف ایران به‌شمار می‌آمدند.[۱۹] مردان سیاهپوست معمولاً خواجهٔ حرمسرای شاهان می‌شدند در حالیکه زنان سیاهپوست به خدمت زنان ایرانی درمی‌آمدند.[۱۹]

به دلیل نگاه قومیتی در ایران در طول تاریخ، معمولاً مردان سفیدپوست می‌توانستند با زنان سیاه‌پوست ازدواج کنند اما برعکس این اتفاق نمی‌افتاده‌است، این در حالی است که اختلاف نژادی در دراز مدت موانع دیگری را ایجاد کرده‌است و مانع پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فرزندان ایرانیان آفریقایی‌تبار در ایران شده‌است. برای مثال در منطقهٔ روستایی بوتی واقع در جنوب بلوچستان، به نظر می‌رسد که ایرانیان آفریقایی‌تبار بی‌سواد بوده‌اند و فرزندان غلامان فاقد تحصیلات بوده‌اند و در این میان تنها در سال ۱۹۶۶ م. برای اولین‌بار دو یا سه نفر از این کودکان به مدرسه فرستاده شده‌اند. در ایران نمونه‌ها و نگاه‌هایی نژادپرستانه که ریشه در دیدگاه سنتی داشته‌اند در اواخر قرن بیستم به تدریج اهمیت خود را از دست داده‌است.[۲۱]

عرب‌ستیزی

نفرت شدید از اعراب در متن‌های ملی‌گرایانهٔ ایران ناشی از بینش نژادپرستانهٔ تاریخ ایرانی در سده ۱۹ دانسته شده‌است که در آن تاریخ روش تاریخ‌نگاری مبتنی بر نژاد بوسیلهٔ ایدئولوژی‌های ملی‌گرای ایرانی به‌طور انتخابی وارد ایران شد و از این طریق ملی‌گرایان توانستند که ضعف ایران را از نظر از بین رفتن خلوص نژادی قابل توجیه سازند.[۲۲] مهرداد درویش‌پور، جامع‌شناس، بیان می‌کند که دلیل شکست تاریخی ایرانیان در حمله ایران و اعراب عامل این نوع از نژادپرستی است و آن را برابر با نژادپرستی معکوس می‌داند که این شکست تاریخی خود زمینه‌ساز ایجاد حس تحقیر در میان ایرانیان شده‌است و از این طریق فرد سعی دارد که مقبولیت تاریخی‌اش را این گونه جبران کند.[۲۳] این جامعه‌شناس دلیل دیگر را گسترش ملی‌گرایی به عنوان عاملی در برابر اسلام‌گرایی و حکومت اسلامی را عامل گسترش چنین نژادپرستی می‌داند.[۲۳]

در ایران عبارات «عرب ملخ خور»،[۲۴] «سوسمارخور»، «شیر شتر خور»[۲۵] به عنوان تحقیر مورد استفاده قرار می‌گیرد و این کلیشه اغلب با خاطرهٔ از دست دادن تمدن و نابودی آن توسط اعراب که به عنوان بیابانگرد و بی‌فرهنگ معرفی می‌شوند به کار گرفته می‌شود.[۲۶]

رژیم غذایی عشایر عرب توسط شاعران و نویسندگان دورهٔ میانی فارسی ذکر شده‌است و بعدها در اواخر دورهٔ قاجار به عنوان بخشی از پروپاگاندای ملی‌گرایانه علیه اعراب تا اواخر قرن بیستم مورد استفاده قرار گرفته‌است. محققان و ادبای ایرانی در دوران قاجار و سپس پهلوی «عرب» و «ملخ‌خواری» را با هم همسان می‌گرفتند و به جامعه القا می‌کردند و ضرب‌المثل «عرب در بیابان ملخ می‌خورد /سگ اصفهان آب یخ می‌خورد» تحت تأثیر چنین زمینه‌ای بیان شده‌است.[۲۷]

در گزارشی که در سال ۲۰۰۸ م. توسط خبرنگار نشنال جیوگرافیک در ایران انجام شده‌است بیان می‌کند که وقتی از ایرانیان سؤال می‌شود که «می‌خواهید مردم دنیا در مورد شما چه بدانند؟» اولین چیزی که مردم بیان می‌کنند این است که «ما عرب نیستیم!» و بلافاصله می‌گویند «ما تروریست نیستیم!» که نمایانگر رخنهٔ نوعی شوونیسم پارسی در این عبارت است، این صحبت در حالی انجام می‌شود که ایرانیان وضعیت اقتصادی خوبی مانند کشورهای عربی مثل امارات متحدهٔ عربی و قطر ندارند اما همچنان احساس خاص بودن می‌کنند.[۲۸]

در پی اعتراضات مسالمت‌ آمیز ۱۳۸۴ اهواز که در اعتراض به استقرار اقوام فارس در شهرک‌های انحصاری که به منظور انجام تغییرات جمعیتی و نژادپرستی سیستمی صورت می‌گرفت فردی به نام علی بترانی در جریان این اعتراضات بازداشت شد اما سه روز بعد جسد بی‌جان‌اش در رودخانهٔ کارون در حالی پیدا شد که آثار از بین رفتن چندین اندام داخلی و چشم‌اش دیده می‌شد که نشان از شکنجهٔ شدید او بود.[۲۹][۳۰]

سپیده قلیان کنشگر اجتماعی و زندانی سیاسی، با انتشار یک رشته توییت از وجود صدها زندانی زن عرب در زندان‌های اهواز خبر داد که تنها به دلیل «زن بودن» و «عرب بودن» زندانی شده‌اند، او این زنان زندانی را تحت بازداشت، شکنجه و ستم عنوان کرد.[۳۱] پیشتر او عنوان کرده بود که زندانیان سیاسی عرب حتی زیر شکنجه نیز حق صحبت به زبان عربی را ندارد، آنان در زیر شکنجه «نجس» خوانده شده و ضمن تهدید شدن به مرگ، مجبور بوده‌اند که فارسی صحبت کنند.[۳۲] پیش از این سازمان حقوق بشر با انتشار چندین بیانیه دربارهٔ بازداشت این زنان و خطراتی که آنان را تهدید می‌کند هشدار داده بود، این سازمان چنین بازداشت‌هایی را «کور، فرا قانونی و بدون مجوز قضایی» پس از حملهٔ به رژهٔ نظامی در اهواز بیان می‌کند که در پی آن مقامات امنیتی و نظامی حاکم بر استان به گفتهٔ این سازمان اقدام به «پاکسازی منطقه از فعالان مسالمت جوی سیاسی و فرهنگی عرب کرده و این بازداشت ها به منظور ایجاد رعب و وحشت و به هدف سرکوب کل جنبش مسالمت آمیز» انجام شده است.[۳۱]

تبعیض علیه آفریقایی‌تباران

بومیان ایرانی آفریقایی‌تبار در خانه مردمشناسی بومیان جزیرهٔ کیش

نادیده گرفتن موجودیت ایرانیان آفریقایی‌تبار و عدم آگاهی‌بخشی درباره‌شان موجب اعمال تبعیض گسترده علیه آنان از سوی حکومت و جامعه در ایران شده‌است.[۳۳] دیدگاه نژادپرستانه در ایران وجود بومیان سیاه‌پوست جنوب ایران را انکار می‌کند و سیاه‌پوستان را با عباراتی چون «کاکا سیاه» و «سیاسمبو» مورد آزار قرار می‌دهد.[۳۴]

در سال ۲۰۰۸ م. خبرگزاری برنا، رسانهٔ نزدیک به رئیس‌جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد، باراک اوباما رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا را یک «بردهٔ خانگی» خواند و پس از انتخاب شدن اوباما، روزنامهٔ جمهوری اسلامی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی و سرویس‌های اطلاعاتی از اوباما به عنوان یک «مهاجر سیاه‌پوست» یاد کرد و در همین زمان هفته نامهٔ سپاه پاسداران، صبح صادق اعلام کرد که «یک فرد سیاه برمی‌خیزد تا سیاهی را از آمریکا بزداید» و سپس به انتقاد از وی برای انتخاب یک رئیس ستاد یهودی پرداخت.[۳۵]

حاجی فیروز
حاجی فیروز

حاجی فیرور یا خواجه پیروز[۳۶] شخصیتی سیاه‌پوست است که برخی مورخان در ایران، از جمله مهرداد بهار آن را به سمبل‌های ایران باستان مرتبط دانسته‌اند و در مقابل بر باور افرادی چون بیتا بقولی‌زاده چنین تئوری‌هائی را بیانگر نگاه مثبت افراد آکادمیک به این مسئله می‌داند و افرادی چون جعفر شهری بر این باورند که حاجی فیروز پدیده‌ای جدید و معاصر در جشن‌های نوروزی است که یک بردهٔ سیاه‌پوست را در خدمت ارباب ایرانی نشان می‌دهد. بر باور او این نوع شخصیت همخوان با ترانه‌های نوروزی است که حاجی فیروز در آن ارباب خود را مخاطب قرار داده و او را تشویق می‌کند که سر خود را بالا آورده و خوشحال باشد.[۳۷]

ارباب خودم، سرتو بالا کن

ارباب خودم، خودتو نگاه کن

ارباب خودم، بزبز قندی

ارباب خودم، چرا نمی‌خندی

— حاجی فیروز

آنجلیتا ریس[الف]، استاد دانشگاه ایالتی آریزونا، با بررسی تاریخ، هنرهای تجسمی و نظریه‌های دربارهٔ نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی و نمایش‌های کارناوالی، ریشه‌های حاجی فیروز را ملغمه‌ای از رسومات پیش از اسلام ایران، برده‌داری جهانی در اقیانوس هند، و فراز و نشیب حضور آفریقاییان در ایران می‌داند. اگرچه حاجی فیروز خود منکر نژادزده بودن است ولی آنجلیتا ریس «نقاب از واقعیت او برمی‌کشد». او در مقاله‌اش به این شعر هیچ‌کس نیز اشاره می‌کند:[۳۸]

پشت این نقاب حبس، انگار کهریزکم
روم سیاه
نژادپرستیم
ظاهرفریب‌تر از روسپیا
آره منم حاجی فیرزوم
یادآور زشتیا
بدهکار امروز، طلبکار دیروزم

غرب‌ستیزی

به گفتهٔ سعید صادقی جامع‌شناس، بانزدیک شدن به انقلاب ۱۳۵۷ و نزدیکی حکومت پهلوی به دولت‌های غربی، ملی‌گرایی غرب‌ستیز به مرور در مقابل ملی‌گرایی عرب‌ستیز دست بالا را پیدا کرد؛ و ملی‌گرایی باستانی و عرب‌ستیز به معنای ریخت و پاش دربار، فساد حکومتی و فقر گسترده کارگران و زحمت‌کشان معنا پیدا کرد.[۳۹] برخی از تحلیل‌گران دلایل وجود گفتمان غرب‌ستیزی در ایران را احساس حقارت ایرانیان در مقابل تاریخ، تمدن، هویت و فرهنگ گذشتهٔ خود و انتقاد و نگرش بدبینانه به غرب به دلیل سابقهٔ استعمار و ناامیدی حاکم بر روشنفکران بعد از کودتای ۲۸ مرداد می‌دانند.[۴۰]

ساختار کتاب‌های درسی در ایران به شکلی طراحی شده‌است که در آن تصویری تفکیک شده از غربی‌ها و غیرغربی‌ها ارائه شده‌است و مربیان ایرانی به بیان رابطهٔ میان خودشان به عنوان یک «انقلابی» و بومیان آمریکایی را به دانش آموزان ارائه می‌دهند.[۴۱]

افغان‌ستیزی

وضعیت ممنوعیت حضور اهالی افغانستان در استان‌های ایران[۴۲]
  ممنوعیت در بعضی از مناطق
  ممنوعیت کامل

رفتار تبعیض‌آمیز نسبت به افغانستانی‌ها در ایران در میان مردم، حکومت و قانون ایران وجود دارد.[۴۳] دیدبان حقوق بشر، تخلفاتی را علیه پناهندگان و مهاجران افغان در ایران گزارش کرده‌است که در آن افراد مورد آزار جسمی، بازداشت در شرایط غیرانسانی و غیر بهداشتی، پرداخت اجباری هزینهٔ حمل و نقل و اسکان در اردوگاه‌های اسکان، کار اجباری و جدایی اجباری خانواده‌ها ثبت شده‌است.[۴۴] براساس یک نظرسنجی که توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران انجام شده‌است، نشان می‌دهد که ۴۳ درصد از ایرانیان مخالف حضور اتباع افغانستان در ایران هستند.[۴۵] بر باور محسن نیکو منش فرد، نویسنده، افغان‌ستیزی ایرانیان با تحقیر قومی که در ایران در برابر اقلیت‌ها به کار می‌رود متفاوت است، چرا که بر باور او ایرانیان از هر قومی که باشند در برابر یک افغان با هم متحد می‌شوند و این رفتار ترکیب قومی خاصی از افغان‌ها را در بر نمی‌گیرد و این ضدیت برای همهٔ اقوام افغان یکسان است.[۴۳]

در سال ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ در پی غرق‌شدن مهاجران اهل افغانستان در هریرود، شماری از اهالی افغانستان که قصد ورود غیرقانونی به ایران را داشتند ادعا کردند که سربازان مرزی ایران در منطقهٔ دهانهٔ ذوالفغار پس از بازداشت ۵۰ تن از این افراد، آنان را شکنجه کرده‌اند و سپس به داخل رودخانهٔ هریرود انداخته‌اند که شماری از این افراد جان‌باخته و تعداد دیگری ناپدید شده‌اند.[۴۶] عضو شورای ولایتی هرات شمار ناپدیدشدگان را ۳۲ نفر و از اهالی هرات اعلام کرد. کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان این اقدام را «بی رحمانه، تکان‌دهنده و فاجعه بار» خوانده و آن را نقص آشکار اصول و ارزش‌های حقوق بشری و حقوق مهاجران و پناهندگان عنوان کرده‌است.[۴۷]

اهالی افغانستان در ایران تنها اجازهٔ فعالیت در فهرست مشاغلی را دارند که امور مهاجران ایران آن را فراهم می‌کند،[۴۸] این محدودیت‌ها شامل انتخاب رشته تحصیلی هم می‌شود و اقامت شهروندان افغانستان در ۱۴ استان ایران به‌طور کامل ممنوع است،[۴۹] اهالی افغانستان اجازهٔ ورود به برخی پارک‌ها در ایران را ندارد.[۵۰] در فروردین ۱۳۹۱ ش. شهرداری اصفهان در روز سیزده‌به‌در اجازهٔ ورود افغان‌ها به پارک صفه را نداد و دلیل آن را «ایجاد امنیت و تأمین رفاه بازدید کننده‌ها» اعلام کرد.[۵۱] دیدبان حقوق بشر سازمان ملل متحد حکومت ایران را به نقض حقوق بشر پناهندگان افغانستانی متهم کرده‌است، همچنین حکومت ایران با توجه به قانون این کشور و حقوق بین‌الملل خلاف تعهدات خود نسبت به پناهندگان مهاجر عمل کرده‌است.[۵۲][۵۳]

یهودستیزی

یهودستیزی به صورت کلی به عنوان شکلی از نژادپرستی توسط سازمان ملل متحد شناخته شده‌است.[۵۴] براساس تحقیق سازمان اتحادیه ضد افترا، ایران در میان کشورهای خاورمیانه کمترین میزان یهودی‌ستیزی را دارد.[۵۵] در عین حال این سازمان عنوان می‌کند که رهبران ایران و رسانه‌های تحت کنترل آن همچنان برای توجیه عواقب فرامرزی تهاجمی خود به تبلیغات مبتنی بر تئوری توطئه و یهودستیزانه روی آورده‌اند.[۵۶] اگرچه بزرگترین جامعهٔ یهودیان در میان کشورهای مسلمان در ایران وجود دارد و با استناد به این موضوع ادعا شده‌است که در ایران هیچ‌گونه یهودستیزی وجود ندارد اما در مقابل، این حکومت ادعا می‌کند که صهیونیست‌ها عامل مشکلات مسلمانان در جهان هستند و به گفتهٔ ماتیاس کنتزل مفهوم «صهیونیست» به همان روشی از سوی حکومت ایران استفاده می‌شود که هیتلر از لفظ «یهودی» استفاده می‌کرد.[۵۷] یهودستیزی اگرچه در ایران به عنوان یک مسئله به‌شمار می‌رود اما انکار این نوع از نژادپرستی توسط محققان ایرانی صورت می‌گیرد.[۵۸]

در دوران حکومت دودمان صفویان و پس از روی کار آمدن علمای شیعه، فشار زیادی نه تنها بر روی یهودیان بلکه برای ارمنی‌ها، مسیحیان و حتی مسلمانان سنی اعمال می‌شد، اما به نظر می‌رسد که این فشارها برای یهودیان بسیار بیشتر بوده‌است.[۵۹] روحانیان با پیش کشیدن مسئلهٔ نجاست قوانینی را روی کار می‌آورند که بر اساس آن یهودیان نمی‌توانستند در روزهای بارانی از خانه‌شان خارج شوند، آن‌ها از خرید و فروش ملک منع شده بودند و مسلمانان نمی‌توانستند املاک خود را به یهودیان بفروشند، امکان ازدواج میان ایرانیان و یهودیان وجود نداشت ولی مردان مسلمان می‌توانستند با دختران یهودی ازدواج کنند، یهودیان اجازه نداشتند که خانه‌هایی بسازند که سقف آن بزرگ‌تر همسایه مسلمان آنان باشد.[۵۹] اگر سقف کنیسه‌ای به هر دلیل فرو می‌ریخت یا آتش می‌گرفت اجازهٔ بازسازی آن وجود نداشت.[۵۹] به نظر می‌رسد این قوانین تا زمان انقلاب مشروطه همچنان وجود داشته و پس از این انقلاب و براساس مادهٔ ۸ مشروطیت یهودیان دیگر اهل ذمه قرار نمی‌گرفتند و تمام قوانین مدنی شامل حال آنان هم می‌شده‌است.[۵۹]

یک کودک در حالی که شعاری یهودستیزانه در دست دارد که روی آن نوشته شده «ما قاتل یهودیم»

در دوران حکومت محمدرضا پهلوی، اسرائیل روابط نزدیکی با ایران داشت و در عین حال شاه در پی سیاست مقابله با محافظه‌کاران مذهبی به رهبری روح‌الله خمینی برآمده بود و از آنان با نام ارتجاع سیاه نام می‌برد.[۶۰] با شایعهٔ همکاری سازمان موساد با ساواک که یکی از دلایلی بود که احساسات ضد اسرائیلی را در بین مخالفان شاه و به ویژه اسلام‌گرایان دامن زد.[۶۰] روح‌الله خمینی از این فرصت استفاده کرد و در سخنرانی خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۳ واکنشی تند به این همکاری نشان داد؛ و در زمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران بر سر کار آمد احساسات ضد اسرائیلی در میان انقلابیان شکل گرفته بود.[۶۰]

نظام جمهوری اسلامی ایران، به تبلیغات علیه اسرائیل و لزوم نابودی کشور اسرائیل با شعارهایی مشابه تبلیغات آلمان نازی یا اوج جنگ کشورهای عربی روی آورده‌است.[۶۱] حسین سلامی فرماندهٔ کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۲۰۱۹ م. نابودی اسرائیل را «یه هدف قابل دسترس» خواند.[۶۲][۶۳] در عین حال علی خامنه‌ای رهبر نظام جمهوری اسلامی به گفتهٔ خود مواضع حکومتش را به معنای یهودی‌ستیزی یا «محو» کردن مردم اسرائیل نمی‌داند.[۶۴] در سال ۱۳۸۷ ش. محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی در سخنانی بحث دوستی با مردم اسرائیل را مطرح کردند که با تذکر افرادی از داخل حکومت مواجه شد.[۶۵] و محسن رضایی، فرماندهٔ سابق سپاه پاسداران بیان کرد که «ملت و دولت اسرائیل هر دو نامشروع هستند.»[۶۵]

اقدامات حکومت ایران از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدیدی مشابه آلمان نازی تعبیر شده‌است.[۶۶] و اسرائیل حکومت ایران را یهودستیزانه‌ترین حکومت در جهان می‌داند،[۶۷] رهبر جمهوری اسلامی ایران برای مدت‌ها از شعار نابودی اسرائیل استفاده کرده‌است اما استفادهٔ او از ادبیات نازی‌ها و بکار بردن عبارت راه حل نهایی با واکنش مقامات جهانی در سال ۲۰۲۰ م. و استفاده از ادبیات نفرت‌انگیز و نژادپرستانه مورد انتقاد قرار گرفت، مایک پومپئو وزیر امور خارجهٔ آمریکا از آن به عنوان «دعوتی به فراخوان هیتلر برای نسل‌کشی» تعبیر کرد.[۶۸]

اقلیت‌های قومی

مطالعات نابرابری قومی و ستم نژادی در ایران، وجود نژادپرستی قومی در ایران را مطرح می‌کند.[۶۹][۷۰] دیدبان حقوق بشر کسب اطلاع و تأیید اخبار دربارهٔ نقض حقوق بشر در مورد اقلیت‌های قومی در ایران را دشوار توصیف کرده‌است، برخلاف رویهٔ معمول گروه‌های حامی بین‌المللی وضعیت اقلیت‌های قومی در جهان، این گروه‌ها وضعیت این اقلیت‌ها در ایران را دنبال نمی‌کنند، دسترسی به بسیاری از مناطقی که شامل اقلیت‌ها می‌شود دشوار است و رسانه‌های ایران گزارشی در مورد تبعیض قومی ارائه نمی‌دهند. ایران در تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۶۸ م. مادهٔ ۵ از کنوانسیون بین‌المللی سازمان ملل در مورد رفع انواع تبعیض نژادی را به امضاء رساند، این ماده دولت‌ها را ملزم به رعایت تساوی در برابر قانون می‌کند و مادهٔ ۶ آن، کشورها را ملزم به چاره اندیشی برای هرگونه اعمال تبعیض نژادی که موجب نقض حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی مغایر با این کنوانسیون شود می‌کند.[۷۱] سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ م. خواستار برخورد حکومت ایران با نژادپرستی علیه اقلیت‌های قومی در ایران شده‌است.[۷۲] ایران کشوری چند قومی به حساب می‌آید با این حال هیچ‌یک از اقلیت‌های قومی بزرگ و میلیونی در ایران نه در حوزهٔ زبان رسمی یا حق آموزش زبان و نه در حوزهٔ سیاست و قوانین اداری و جغرافیایی و نه در فرایند شکل‌گیری دولت-ملت در ایران از حقوق خاصی برخوردار نیستند.[۷۳]

کمیتهٔ رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد که شامل گروهی متشکل از ۱۸ کارشناس مستقل حقوق بشر است بیان کرد ایران با وجود سرشماری در سال ۲۰۰۷ م. فاقد هرگونه داده در زمینهٔ اقلیت‌های قومی است اما به نظر می‌رسد که مشارکت این افراد در اجتماع کمتر از حد انتظار باشد.[۷۴] این کمیته در ضمن بررسی دوره‌ای معاهدهٔ بین‌المللی مصوب سال ۱۹۶۹ م. از برخورداری محدود حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … توسط اعراب، آذری، بلوچ، کرد و دیگر جوامع غیر شهروند در ایران ابراز نگرانی کرده‌است.[۷۴]

در پی جنجال کاریکاتور روزنامهٔ ایران در ۹ مه ۲۰۰۶، روزنامهٔ رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران، کاریکاتوری را به همراه مقاله‌ای چاپ کرد که از سوی معترضان چنین تعبیر شده بود که آذری‌های ایران به شکل سوسک به تصویر کشیده شده‌اند که «زبان انسان‌ها را متوجه نمی‌شدند» اگرچه در پی واکنش‌ها روزنامه ایران توقیف موقت شد و هزاران نفر در آذربایجان برای چندین روز به خیابان‌ها ریختند و خواستار اجرای عدالت شدند، صدها نفر از این افراد دستگیر و چندین نفر در تبریز، نقده، ارومیه، مشکین‌شهر و سایر نقاط کشته شدند.[۷۵][۷۶][۷۷] نگاه تبعیض آمیز از طرف هر یک از قومیت‌ها نسبت به یکدیگر نیز ممکن است اعمال شود.[۷۸]

زبان‌زدایی

براساس اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، افراد از هر ملیت یا قومیت حق دارند که به زبان مادری خود تحصیل کنند یا در اماکن خصوصی و عمومی بدون هیچ محدودیت یا تبعیضی از آن استفاده کنند.[۷۹] فدراسیون جهانی جامعه‌های حقوق بشر در سال ۲۰۰۳ م. بنا یه مدارک ارائه شده از سمت دولت ایران بیان می‌کند که به گفتهٔ ایران استفاده از سایر زبان‌ها به جز فارسی در آموزش مجاز است و می‌توان در رسانه‌ها از این زبان‌ها استفاده کرد اما در این میان هیچ بحثی در مورد ایجاد فرصت آموزش به زبان مادری و استفاده از آن به عنوان ابزار آموزشی وجود ندارد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اجازه نمی‌دهد که آموزش به زبان‌های دیگر به غیر از فارسی در مدارس انجام شود و در عمل نیز استفاده از این زبان‌ها در رسانه‌ها به راحتی مجاز نیست.[۸۰] زبان‌زدایی قومیت‌ها همواره از سیاست‌های رسمی در ایران بوده‌است، این روند به خصوص در بین سال‌های ۱۹۲۵ م. تا ۱۹۴۱ م. شدت داشته‌است و همچنان ایرانیان مجبورند که تحصیلات خود را تنها به زبان فارسی ادامه دهند. فارسی تنها زبان رسمی در ایران است، کشوری چند زبانه که فارسی تنها زبان مادری نیمی از جمعیت آن بوده‌است.[۸۱] بسیاری از چهره‌های شناخته شدهٔ حقوق اقلیت‌ها در ایران از این اقدامات به عنوان «کشتار زبانی» یاد کرده‌اند.[۸۲] دهه‌ها پیش از شروع نزاع سیاسی علیه سلطهٔ غرب در ایران، ملی‌گرایان ایران با استفاده از ابزار ایدئولوژی دست به تغییر تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی برای ساختن یک هویت همگن مدرن ملی پارسی در مقابل هویت اسلامی زدند. آنان در این پروسه به انکار چند قومی بودن، چند زبانی بودن، چند فرهنگی بودن و چند دینی بودن ایرانیان زدند که شرایط مردم ایران در آن زمان بود و از اساس این ایده را نادیده گرفتند که ایرانیان پارس یا پارسی نبوده‌اند بلکه تکه‌هایی متنوع از قومیت، زبان و گروه‌های دینی بوده‌اند که هر گروه نقش تاریخی، فرهنگی، زبانی و دینی خود را در قالب سنت حفظ کرده بود.[۸۳][۸۴] به گفتهٔ علیرضا اصغرزاده، شهروندان غیرفارسی ایران همواره نژادپرستی زبانی را تجربه کرده‌اند که در آن زبان فرد جایگزین نژادپرستی براساس رنگ پوست می‌شود و گویندگان زبان قالب سناریویی را ترتیب می‌دهند که در آن زبان‌های تابع جرم شناخته می‌شوند و در طی این فرایند جرم انگاری هرگونه تلاش برای یادگیری، صحبت کردن، خواندن و نوشتن به به زبان مادری به عنوان رفتاری حاشیه‌ساز و براساس جرم و جنایت تلقی می‌شود.[۸۵]

قوم‌مداری

هواداران باشگاه فوتبال تراکتور که پلاکاردی با عنوان «نژادپرستی پارسی را متوقف کنید» را در دست دارند.

مناقشه بر سر مطالبات قومی و چیستی هویت ایرانی در ایران همواره باعث شده‌است که انتقادها به هویت ایرانی توسط افرادی که مطالبات قومی را دنبال می‌کنند با برچسب‌هایی مثل «خائن»، «ایران‌ستیز»، «ضد ایران» یا «تجزیه‌طلب» روبرو شوند و استفاده از برچسب تجزیه‌طلب در ایران یکی از روش‌های مؤثر برای حذف نیروهایی بوده‌است که از مطالبات قومی سخن گفته‌اند.[۸۶] یک تحقیق دانشگاهی که تأثیر جنسیت و تبعیض نژادی روی ازخودبیگانگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه‌های ایران را در دو گروه از دانشجویان دختر و پسر و ترک و فارس زبان را مورد مطالعه قرار داده‌است نشان می‌دهد که دختران و ترک زبانان نسبت به پسران و فارس زبانان دارای سطح ازخودبیگانگی تحصیلی بیشتری هستند.[۸۷] بر باور شاهد علوی، نگاه به کردها، بلوچ‌ها و ترک‌ها در ایران را باید در زیر عنوان قوم‌مداری بررسی کرد به گفتهٔ او اعضای این گروه‌ها اگر روایت خاص قوم مرکز از ایرانی بودن را پذیرفته باشند و به مشروعیت انحصاری زبان مسلط گردن نهاده و آن را درونی سازند و ترجیحاً بدون لهجه به آن تکلم کنند، به هیئت یکی از اعضای قوم برگزیده در می‌آیند و نگاه تحقیر آمیز دیگر نه آن‌ها، که هویتی را هدف می‌گیرد که پیشتر به آن تعلق داشته‌اند.[۱۱]

براساس تحقیقی در زمینهٔ قوم‌مداری که بر روی هشت قوم ترک، کرد، لر، عرب، فارس، بلوچ، ترکمن و تالش در ایران انجام شده نشان می‌دهد که قوم‌مداری در بین تمام اقوام ایرانی بالاست، در این میان فارس‌ها دارای بیشترین احساس برتری زبانی، لرها دارای بیشترین احساس برتری کاری، آذری‌ها و لرها دارای بیشترین احساس برتری در شجاعت، لرها و تالش‌ها دارای بیشترین احساسات برتری احترامی هستند و تنها ۰٬۲ درصد از این افراد فاقد دیدگاه قوم‌مداری بوده‌اند و ۷ درصد از این افراد دارای گرایش ۱۰۰ درصدی قوم‌مداری هستند. این تحقیق میانگین قوم‌مداری در ایران را ۶۳ درصد عنوان می‌کند و در این میان قوم‌مداری در بین هیچ‌یک از این اقوام کمتر از ۵۰ درصد نیست. اگر چه ادعا می‌شود که تقریباً همهٔ نژادپرستان دارای تمایلات قوم‌گرایی هستند اما الزاماً چنین برتری‌پنداری به دلایل نژادی اتفاق نمی‌افتد.[۸۸]

نسل دوم ایرانیان‌آمریکایی‌تبار در آمریکا اغلب توسط والدین خود به عنوان سفیدپوست شناخته می‌شوند این در حالی است که این دانش‌آموزان توسط همکلاسی‌های خود به عنوان رنگین‌پوست دسته‌بندی می‌شوند، این پدیده به عنوان جلوه‌ای از اسطورهٔ نژاد آریایی دانسته شده که در آن اسطورهٔ آریایی و قوم‌مداری پارسی به چالش کشیده شده‌است. این برداشت معتقد به مهاجرت اقوام آریایی به خارج از هند و سپس راهی شدن آنان به سمت ایران و اروپا است و با معرفی کردن این قوم به عنوان سفیدپوستان واقعی آن را مبنایی برای برتری نژادی می‌داند، این تصور باعث شده‌است که دانش‌آموزان ایرانی‌آمریکایی‌تبار هم با والدین خود که با عقاید آریایی بزرگ شده‌اند احساس بیگانگی کنند و هم با همکلاسی‌های خود که دارای ریشه‌های قفقازی-آمریکایی هستند.[۸۹]

در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، سرمایه‌گذاری‌ها در استان کرمان که اصالت رئیس‌جمهور نیز به آنجا بازمی‌گشت، در حدود ۳۰۰ برابر استان‌های زنجان، اردبیل و آذربایجان غربی و شرقی بود و ارقام رسمی نشان می‌داد که که سرمایه‌گذاری در خوزستان کمتر از انقلاب ۱۳۵۷ و حتی جنگ ایران و عراق بوده‌است، اگرچه اکثریت درآمد منطقه (حتی غیرنفتی) به قسمت‌های دیگر فرستاده می‌شود و این در حالی است که این استان از نظر صنعت، کشاورزی، خدمات و درآمد غیر مستقیم از مالیات غنی است و ۸۰ تا ۹۰ درصد از نفت ملی از خاک این منطقه استخراج می‌شود و با این حال به گفتهٔ نمایندهٔ آبادان و خرمشهر تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد از بنادر این دو شهر پس از جنگ ایران و عراق بازسازی شده‌اند، بنادری که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ فعال‌ترین بنادر کشور بوده‌اند.[۹۰] مردم این مناطق در وضعیتی شبیه به مناطق فقیرنشین آفریقا زندگی می‌کنند و با مشکلات سوء تغذیه، بیکاری و بی‌سوادی روبرو هستند، اعراب این مناطق مورد سرکوب سیاسی، تبعیض نژادی، مصادرهٔ زمین، آوارگی اجباری و سیاست‌های یکسان‌سازی اجباری قرار گرفته‌اند و اعتراضات مسالمت‌آمیز، اتحادیه‌های کارگری، روزنامه‌ها و احزاب سیاسی آنان ممنوع شده‌است و کسانی که به نژادپرستی و آزار و اذیت قومی اعتراض داشته‌اند با مجازات اعدام روبرو شده‌اند.[۹۱] با این حال وضعیت اعراب این منطقه به دلیل تبعیض سیستماتیک علیه آن‌ها کمتر گزارش می‌شود.[۹۲]

همچنین در مقایسهٔ شهرهای کردنشین با شهرهای مجاور کردستان مانند زنجان، قزوین، تبریز و شهرهای آذربایجان شرقی که مملو از کارگاه‌ها، کارخانه‌های و مراکز صنعتی و تولیدی بزرگ است مشخص می‌شود در کل مناطق کردنشین چنین کارخانه‌هایی یافت نمی‌شوند و این مراکز به کارگاه‌های بسیار کوچکی خلاصه می‌شوند که با سرمایهٔ مردم محلی ساخته شده‌اند. تبعیض اقتصادی در این مناطق اعتراض کردهای خارج از این منطقه را در پی داشته‌است.[۹۳]

برخی از لطیفه‌های قومی ایرانی توهین نژادی علیه سایر قومیت‌هاست و قربانیان این نوع از توهین‌ها آن را به عنوان یک شوخی تلقی نمی‌کنند، با این حال جامعهٔ ایرانی فاقد یک مطالعهٔ تجربی برای بررسی نگرش افراد نسبت به شوخی‌های قومی است.[۹۴] جوک‌ها در محافل خصوصی در ایران معمولاً برای آذری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند و به خصوص در مورد زبان آنان، حتی در صورتی که این افراد به خوبی در جامعه ادغام شده باشند و در سطح رفاه خوبی باشند.[۹۵]

نژادپرستی دولتی

تصویری از پروپاگاندای جمهوری اسلامی در مقابل غرب، قاسم سلیمانی فرماندهٔ کشته شدهٔ سپاه پاسداران در حال کشتن اژدهای آمریکایی.

سیاست‌های اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران بر بسط و ریشه دواندن تبعیض متمرکز است.[۹۶] مقامات رسمی ایران، به خصوص علی خامنه‌ای در حالی راجع به نژادپرستی و تبعیض نژادی علیه جوامع سیاه پوست حرف می‌زنند که نظام جمهوری اسلامی ایران خود به اعمال نژادپرستانه در داخل ایران ادامه می‌دهد.[۳۰] سیاست‌های نژادپرستانهٔ دولتی در ایران باعث شده‌است که زبان ۷۰ درصد از مردم ایران در امور آموزش، نهادها، مطبوعات و ادبیات رسمی کشور ممنوع شود.[۷۰] نمونه‌ای دیگر از نژادپرستی دولتی در ایران سیاست‌های پاکسازی نژادی مردم بومی عرب در منطقهٔ اهواز[۷۰][۹۷] و کاهش جمعیت اعراب سنی مذهب و کردها به کمک نیروهای نیابتی تحت حمایت ایران در کشورهای عراق و سوریه است.[۹۸][۹۹][۱۰۰] همچنین این نیروها اقوام مسیحی شامل، آشوریان، کلدانی‌ها و سریانی‌ها را مجبور به خروج از بغداد کرده‌اند و کلیساها، خانه‌ها و محل کسب و کار آنان را به تصرف خود درآورده‌اند، چنان‌که رهبران این اقوام چنین اقدامی را پاکسازی قومی خوانده‌اند و نمایندگان مسیحیانی که در پارلمان عراق و سازمان‌های غیردولتی عراق کار می‌کنند چنین جنایاتی را تأیید کرده‌اند.[۱۰۱]

این حکومت با ایجاد سازوکارهایی برای استخدام مقامات دولتی و کارمندان که با نام گزینش شناخته می‌شود از متقاضیان درخواست می‌کند که میزان وفاداری خود را به حکومت و مذهب شیعه نشان بدهند که خود به محدود کردن فرصت‌های اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران منجر می‌شود، این اقدامات حکومت ایران توسط سازمان ملل متحد محکوم شده‌است.[۷۴]

در اعلامیه‌ای که توسط فدراسیون جهانی جامعه‌های حقوق بشر در سال ۲۰۱۰ م. ارائه داد، نشان می‌داد که دولت ایران در گزارش خود به صورت کامل منکر وجود اعراب در استان‌های بوشهر و هرمزگان شده‌است و به علاوه هیچ اشاره‌ای به سایر اقوام در جاهای دیگر کشور نیز نشده‌است به عنوان مثال تعداد زیادی از آذری‌ها در سراسر ایران زندگی می‌کنند از جمله در تهران و مراکز استان‌ها که به آن‌ها هیچ اشاره‌ای نشده‌است، همچنین این اتفاق در مورد بلوچ‌های ساکن استان خراسان و کرمان نیز افتاده‌است یا کردهایی که در تهران یا همدان زندگی می‌کنند و در آخر در این گزارش هیچ اطلاعاتی در مورد جمعیت این اقوام وجود ندارد. در ایران سیاست پهنان‌کاری و امتناع مقامات ایرانی از ارائهٔ جزئیات دقیق آمار قومی جمعیت همواره حتی در صورت وجود چنین سرشماری‌هایی وجود داشته‌است.[۱۰۲]

تاریخ فرهنگی

شاهنامه

در تاریخ و ادبیات کهن ایران، گاهی «بدنژاد» بودن بالاتر از «بدکار» بودن به‌شمار رفته‌است. سام پهلوان، کودک نوزاد خود، زال را به جرم داشتن موی سفید در کوه رها کرد تا طعمه پرندگان شود. او بعدها زال را نکوهش می‌کند که چرا دل به رودابه، دختری «بدنژاد» داده‌است که پدرش از نوادگان ضحاک است: «ازین مرغ‌پرورده (زال) وان دیوزاد (رودابه) چه گویی چگونه برآید نژاد.»[۱۰۳] این موضوع از نظر پژوهش‌گرانی مانند علیرضا اصغرزاده چون با ساختن مفهوم «دیگری» و «دیگرسازی» همراه بوده از جنبهٔ ستم‌نژادی و نابرابری قومی مورد مطالعه قرار گرفته‌است.[۱۰۴] اگرچه شاهنامه ایران و ایرانی را تحسین می‌کند اما او همیشه ایرانیان را خوب و غیرایرانیان بد معرفی نمی‌کند بنابراین هر آنچه که خوب و انسانی تلقی می‌شود مورد تحسین قرار می‌گیرد و حتی اگر ایرانیان آن را رعایت نکنند مقصر شناخته می‌شوند.[۱۰۵] به گفتهٔ سید جواد طباطبایی نژاد در شاهنامه به معنای بیولوژیک امروزی نیست و نمی‌تواند معنای نژادپرستانه امروزی داشته باشد زیرا واژه نژاد را امروزه از ترجمه واژه race در انگلیسی گرفته‌ایم نه از معنای آن در شاهنامه.[۱۰۶][۱۰۷] همچنین ابوالفضل خطیبی شاهنامه را یک اثر ادبی و ملی و فرانژادی می‌داند.[۱۰۸]

به گفتهٔ علیرضا اصغرزاده نژادپرستی فرهنگی در ایران در اشکال نگرش‌های فرهنگی و برخوردها، عقاید و رفتارهای مستتر در فرهنگ یک جامعه خود را اعمال می‌کند. برای مثال شعار: «هنر نزد ایرانیان است و بس». که هنر را فقط به ایرانیان اختصاص می‌دهد و غیرایرانیان را بی هنر می‌خواند که به نوعی یک نژادپرستی فرهنگی است، چرا که «دگرسازی» می‌کند و انسان‌ها را به گروه‌های برتر ـ پست‌تر، بافرهنگ ـ بی‌فرهنگ، باتمدن ـ بی‌تمدن و باهنر ـ بی‌هنر تقسیم می‌کند.[۷۰] در مقابل به گفتهٔ محسن هوشمند این بیت را باید در بافت ادبی خود خواند. این بیت از زبان بهرام گور گفته شده‌است و نه از زبان فردوسی. در این بیت نیز اینکه واژه نزد یا نیز درست است اختلاف نظر است.[۱۰۹] به گفتهٔ او اینگونه رجزخوانیها در جای جای شاهنامه وجود دارد و دشمنان هم برای ایرانیان رجز خوانی می‌کنند و گاهی حتی ایرانیان از خود نیز بدگویی می‌کنند بنابراین بر پایه اینگونه اشعار نمی‌تواند شاهنامه را نژادپرستانه انگاشت.[۱۱۰]

بیگانه‌ستیزی

سیاه‌پوستان در ادبیات کهن ایران در آثار حافظ، مولوی، ناصرخسرو و سنایی آدم‌هایی بدشگون و بی‌ارزش توصیف شده‌اند، این شاعران سیاه‌پوستان را با کلماتی مانند «هندو»، «زنگی» و «حبشی» نکوهش کرده‌اند.[۳۳] حافظ در نکوهش سیاهان آنان را «کم‌بها» توصیف می‌کند:[۳۳]

ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم          تو سیاه کم‌بها بین که چه در دماغ دارد

همچنین صادق هدایت و بزرگ علوی از نویسندگان معاصر و پیشگام ایران در آثارشان دارای اشاره‌هایی نژادپرستانه در خصوص عرب‌ها هستند.[۱۱۱]

در میان آثار روشنفکری ایران و با آغاز دودمان پهلوی انگلیسی‌ستیزی و سپس آمریکاستیزی در میان آثار صادق هدایت، جلال آل‌احمد و غلامحسین ساعدی دیده شده‌است.[۴۰]

تغییر در زبان فارسی بوسیله ملی‌گرایان

ملی‌گرایی افراطی در دورهٔ قاجار برای انجام اصلاحات خود برنامه‌ای برای اصلاح دولت ایران در آن زمان ارائه نمی‌دهد بلکه به‌طور خاص اصلاحات خود را بر عملیات جابجایی خیالی به بازگشت به ایران پیش از اسلام و چیزی که «خلوص نژادی» معرفی می‌کند می‌شود. از این رو تلاش ملی‌گرایان بر ریشه‌کن کردن ریشه‌های اعراب و اسلام در ایران آغاز می‌شود و چنین برداشت می‌شود که ریشه‌کن کردن چنین عناصر بیگانه‌ای اخلاق آریایی را از «آلودگی‌های سامی» پاک می‌کند و شکوه از دست رفته را به صورت خودکار به ایران بازمی‌گرداند.[۱۱۲] در طول تاریخ زبان فارسی از تغییر و تحولات جنبش‌های بنیادگرا به دور نبوده‌است، جلال‌الدین میرزا قاجار که خود وامدار اندیشه‌های میزرا فتحعلی آخوندزاده بود و از یک خوانش از زبان فارسی که با نام پارسی سره شناخته می‌شود برای بازگشت به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و پیش از عربی‌سازی حمایت می‌کرد و این موضوع به یک گفتمان در میان ملی‌گرایان عرب‌ستیز در ایران تبدیل شد.[۱۱۳][۱۱۴] به گفتهٔ صادق زیبا کلام، نژادپرستی پارسی علیه اعراب به وضوح در حوزهٔ زبان دیده می‌شود، او تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی را برای اجرای طرحی در جهت حذف کلمات عربی از زبان فارسی می‌داند تا کلمات عربی که در فارسی بوده‌اند با آن که در آثار بزرگ ادبی مانند شاهنامه و اشعار مولوی هم که ذکر شده‌اند حذف بشوند.[۱۱۵]

تصویر اجتماعی

اعتقاد بر باور نژاد آریایی در میان روشنفکران ایرانی رواج دارد به عنوان نمونه زمانی که تایمز لندن از رضا اصلان نویسندهٔ ایرانی خواست تا نظرش را در مورد اظهارات جری بروکهایمر تهیه کنندهٔ آمریکایی در مورد اینکه «ایرانیان بلوند و چشم آبی بودند تا زمانی که ترک‌ها همه چیز را تغییر دادند» بیان کند، رضا اصلان این مورد را تأیید کرد و در ادامه بیان کرد که ایرانیان آریایی بوده‌اند و «اگر ما به ۱۷۰۰ سال پیش و دورهٔ اسطوره‌ای ایران بازگردیم قیافهٔ ایرانیان شبیه جیک جیلنهال به نظر می‌رسد»[۱۱۶]

شالیزه ندیمی نویسندهٔ ایرانی آمریکایی، در مقالهٔ خود با عنوان «سیاه‌سوخته» بیان می‌کند ایرانیانی که در آمریکا تحت آموزش‌های مربوط به برابری نژادی در مدرسه قرار گرفته‌اند همچنان آموزش‌هایشان تحت تأثیر ذهنیت‌های نژادپرستانه در خانه توسط والدین، خاله‌ها و عموها به صورت مداوم زدوده می‌شود.[۱۱۷]

در پیاده‌روهای خیابان انقلاب تهران، در کنار فروش کتاب و دفترچه، پوسترهایی از آدولف هیتلر به فروش می‌رسد.[۱۱۸] برخی از توریست‌های آلمانی از ابراز علاقهٔ ایرانیان به آدولف هیتلر متعجب می‌شوند.[۱۱۸][۱۱۹] در سال ۱۳۸۳ ش. در جریان دیدار تیم‌های فوتبال ایران و آلمان، هزاران تماشاگر ایرانی در هنگام پخش سرود ملی آلمان سلام نازی دادند.[۱۱۹] اتفاقی که باعث شد پخش زندهٔ زد د اف برای ثانیه‌هایی قطع شود.[۱۱۹]

انکار نژادپرستی

نیما قاسمی، مدرس فلسفه معتقد است که «شرایط ژئوپلیتیکی در ایران و کل منطقه اساساً اجازه طرح اندیشه‌های نژادپرستانه را نمی‌دهد.»[۱۲۰] در مقابل اما فریبا ناطق، روانشناس، بیان می‌کند که ایدهٔ انکار نژادپرستی در ایران به این دلیل که امکان ظهور گروهای افراطی یا جنبش‌های پرهوادار وجود ندارد خود می‌تواند به عادی شدن و ترویج تبعیض‌های اجتماعی و تعصبات جمعی میدان بیشتری بدهد.[۱۲۰]

جهت‌گیری‌های نژادپرستانه

کلاه پکول یکی از کلاه‌های قدیمی دست‌ساز در افغانستان است که نحوهٔ پرداختن به آن در سریال ممنوعه به عنوان یک توهین نژادی تعبیر شد.[۱۲۱]
  • علی خامنه‌ای، رهبر نظام جمهوری اسلامی، اروپاییان را در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ از نژادهای وحشی معرفی کرد «غربی‌ها، یعنی به خصوص نژادهای اروپایی، نژادهای وحشی‌اند؛ اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و اینهایند امّا همان باطن وحشی‌گری‌ای که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست؛ راحت آدم می‌کشند، خونسرد جنایت می‌کنند؛ بنابراین کتک زدن زن در داخل خانه به وسیلهٔ آنها و بعد به وسیلهٔ آمریکایی‌ها، بُعدی ندارد.»[۱۲۲]
  • در بهمن ۱۳۸۸ محمد جواد لاریجانی برای تمسخر باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده وی را با عنوان «کاکا سیاه» مورد خطاب قرار داد.[۱۲۳]
  • در یک بولتن خبری که در ساعت ۱۴ از شبکه یک تلویزیون دولتی ایران در سال ۱۳۹۹ ش. پخش شد، از باراک اوباما به عنوان رئیس‌جمهور «به ظاهر سیاه‌پوست» آمریکا نام برده شد؛ که این اقدام با واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی با هشتگ «به ظاهر» همراه شد و این کاربران با انتقاد از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برخورد این تلویزیون را غلط و جهت‌گیرانه عنوان کردند و این تلویزیون را متهم به نژادپرستی، دروغ‌گویی و وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها کردند.[۱۲۴]
  • حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران در سال ۲۰۲۰ م. در همایش استانداران گفت «این انتخابات (مجلس) را الکترونیکی کنیم. افغانستان هم این کار را کرد. این چیزی نیست که»، این سخنان با واکنش منفی بسیاری از روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و اقتصادی در اینستاگرام و توئیتر مواجه شد.[۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷]
  • در قسمت ششم از سریال ممنوعه که به دلیل قسمتی که در آن شخصیت زن داستان (برکه) برای مجازات باید با کارگر افغان که «سرش بز تراش شده» ازدواج کند، مورد انتقاد در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت و کاربران در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ «نه به نژادپرستی» اعتراض کردند. در قسمت دیگری از این سریال در حین اسباب‌کشی باز هم این شخصیت زن داستان هنگام عبور از کنار کارگر افغان با حالتی در صورتش می‌گوید: «بو میده». و در قسمتی دیگر کلاه پکول مورد تمسخر قرار می‌گیرد.[۱۲۱][۱۲۸][۱۲۹]
  • در اکتبر سال ۲۰۲۰ م. کنفدراسیون فوتبال آسیا، حرکت شادی عیسی آل‌کثیر، مهاجم پرسپولیس، بعد از گل در مقابل تیم فوتبال پاختاکور ازبکستان را که او با انگشتانش چشم‌هایش را کشیده بود نژادپرستانه تشخیص داد و این بازیکن را به مدت ۶ ماه از هرگونه فعالیت ورزشی محروم کرد.[۱۳۰]
  • شعارهای هواداران باشگاه فوتبال تراکتور تبریز در برخی موارد نژادپرستانه انگاشته شده‌است.[۱۳۱] در بازی با استقلال شعارهایی هواداران تراکتورسازی از سوی ناظران به عنوان شعار نژادپرستانه علیه کردها و بازیکن کرد استقلال وریا غفوری دانسته شده‌است.[۱۳۲][۱۳۳] همچنین استادیوم آزادی تهران توسط هواداران تراکتور شعار «مرگ بر فارس» سر داده شده‌است.[۱۳۴] در بازیهای والیبال در ارومیه نیز شعارهای نژادپرستانه بر علیه کردها از سوی تماشاگران ترک سر داده شد.[۱۳۵] در بازی تیم نود ارومیه و مس کرمان نیز هوادارن ترک تیم نود شعارهای نژادپرستانه علیه فارس‌ها و کرمانی‌ها سردادند.[۱۳۶][۱۳۷] گزارشگر تبریزی بازی‌های تراکتور نیز در بازی تراکتور فولاد که گفته بود «این بازیکن (پریرا) باید حواس خودش را جمع کند و بداند که دارد در تبریز بازی می‌کند» از سوی خبرگزاری خوزنیوز سخنانی نژادپرستانه تعبیر شده‌است.[۱۳۸]
  • بوقچی باشگاه فوتبال فولاد خوزستان سعید باوی نیز به دلیل شعارهای نژادپرستانه در بازی فولاد و پرسپولیس بازداشت شد.[۱۳۹]

در نگاه هنر و رسانه

  • شبکهٔ الجزیره مجموعه‌ای کارتون سریالی را به کمک روایت‌هایی از ایرانیان آفریقایی‌تبار در ایران با نام «سیاه زیباست» تهیه کرده‌است.[۱۴۰]
  • بهرام بیضایی، در سال ۱۹۸۶ م. در فیلم باشو، غریبه‌ای کوچک داستان یک پسربچهٔ ایرانی-آفریقایی‌تبار را به تصویر می‌کشد که بر اثر حملهٔ عراق به مناطق جنوب ایران سر از یک روستا در شمال ایران درمی‌آورد، بیضایی در این فیلم قوم‌گرایی مبتنی بر ملی‌گرایی ایرانی را به نقد می‌کشد و تجربهٔ سیاهان ایران را مورد سؤال قرار می‌دهد.[۱۴۱]

نگارخانه

یادداشت

  1. Angelita Reyes

پانویس

  1. «رشد ملی‌گرایی نژادپرستانه در ایران». رادیو زمانه. ۲۰۱۱-۰۱-۱۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۵.
  2. ماتیاس کونتزل، آلمانی‌ها و ایران- تاریخ گذشته و معاصر یک دوستی بدفرجام، ۳۸.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ «روابط آلمان و ایران، 'یگانگی نژاد آریایی'». BBC News فارسی. ۲۰۰۹-۱۲-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۳۰.
  4. شوکت، حمید. «برنامهٔ فارسی رادیو برلن در جنگ جهانی دوم». IranNamag. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
  5. «آیا 'پرشیا' برای خوشایند هیتلر 'ایران' شد؟». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  6. Welle (www.dw.com)، Deutsche. «تاریخچه تبلیغات نژادی و نفوذ آلمان در دوران جنگ جهانگیر دوم در ایران (قسمت دوم) | DW | 19.11.2004». DW.COM. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۵.
  7. Halliday, Arabs and Persians.‏
  8. Malik, Soviet-American Relations, 411.‏
  9. Zia-ebrahimi, The Emergence of Iranian Nationalism, 49–50.‏
  10. Zia-ebrahimi, The Emergence of Iranian Nationalism, 55–57.‏
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ «عرب ستیزی در ایران؛ قوم مدارانه یا بازتاب نژادپرستی فرهنگی؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۴-۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۶.
  12. "Race Is Real, But It's Not Genetic". Discover Magazine (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-13.
  13. The American Journal of Human Genetics, “ASHG Denounces Attempts to Link Genetics and Racial Supremacy”, 636.
  14. «نژادپرستی چه اشکالی دارد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۴-۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۶.
  15. "There's No Scientific Basis for Race—It's a Made-Up Label". Magazine (به انگلیسی). 2018-03-12. Retrieved 2020-11-10.
  16. Navid Ghani (2020-11-04). "Encyclopedia of Race, Ethnicity, and Society". SAGE Publications Inc (به انگلیسی). p. 1113. Retrieved 2020-11-08.
  17. Ajiri، Denise Hassanzade (۲۰۱۶-۰۱-۱۴). «The face of African slavery in Qajar Iran – in pictures» (به انگلیسی). The Guardian. شاپا 0261-3077. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ««ما ایرانی هستیم»: بازکشف تاریخ بردگان آفریقایی در ایران». رادیو زمانه. ۲۰۱۶-۱۰-۱۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ «بردگان آفریقایی در حرمسرای ناصری». تاریخ ایرانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  20. «با تصویب مجلس برده داری در ایران85سال پیش ممنوع شد/مجازات یک تا سه سال زندان». خبرآنلاین. ۲۰۱۳-۰۹-۰۷. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  21. Mirzai، «African presence in Iran: identity and its reconstruction»، 2002.
  22. Zia-Ebrahimi، ‘Arab invasion’ and decline, or the import of European racial thought by Iranian nationalists، 1043–1061.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ «ایرانیان؛ نژادپرست، ناسیونالیست، بیگانه‌ستیز یا هیچ‌کدام؟». DW.COM. ۲۰۱۵-۰۵-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  24. «Same old sneers». The Economist. ۲۰۱۲-۰۵-۰۵. شاپا 0013-0613. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۲۱.
  25. "Alleged Assault On Iranian Teens Stokes Anti-Arab Sentiment". RadioFreeEurope/RadioLiberty (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-21.
  26. Rahimieh, Iranian Culture: Representation and Identity, 133.
  27. Daryaee, Food, Purity and Pollution: Zoroastrian Views on the Eating Habits of Others, 232-233.
  28. Marguerite Del Giudice (2008-08-31). "National Geographic Magazine - NGM.com". web.archive.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-21.
  29. «علی بترانی: یک سرگذشت». بنیاد عبدالرحمن برومند. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۲۳.
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ "Immunity through Impunity: Hypocrisy and Systemic Racism in Iran's Legal System". The Washington Institute (به انگلیسی). Retrieved 2020-12-23.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ نت، العربية (۲۰۱۹-۱۲-۱۶). «سپیده قلیان از گرفتن اعترافات اجباری از زنان زندانی در زندان‌های اهواز خبر داد». العربية نت. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۲۳.
  32. نت، العربية (۲۰۲۰-۰۱-۰۳). «سپیده قلیان: زندانیان عرب در اهواز حتی زیر شکنجه نباید عربی صحبت کنند». العربية نت. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۲۳.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ «ایرانیان سیاه‌پوست؛ اقلیتی بافرهنگ، اما سرکوب‌شده و قربانی تبعیض». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  34. «عرب‌ستیزی در ایران؛ آدم‌هایی که نمی‌بینیم». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  35. Rubin، By Michael. «Iran's hypocrisy in condemning U.S. racism (Opinion)». CNN. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۲۶.
  36. «نگاهی به پیشینه حاجی فیروز یا "خواجه پیروز"». خبرگزاری مهر. ۲۰۱۴-۰۳-۱۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  37. «جامعهٔ ایرانیان آفریقائی‌تبار: ماورای چهرهٔ سیاه حاجی فیروز، برده داری و موسیقی بندری». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۹-۰۴-۰۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  38. Reyes, “Performativity and representation in transnational blackface”.
  39. «"یک مشت سوسمارخور"، این را چه کسی می‌گوید و چرا ؟». رادیو زمانه. ۲۰۱۹-۰۹-۱۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ علیزاده و افضلی.
  41. Mirfakhraie, “Discursive formations of indigenous peoples in Iranian school textbooks: racist constructions of the other”, 754–771.
  42. «فوتبال و موضوع تردد و اقامت مهاجران در ایران». میدان. ۱ تیر ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۰.
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ «برگ‌هایی از فرهنگ و هنر افغانستان - مشکلات افغانها در ایران، از دید یک روشنفکر ایرانی». ار. اف. ای - RFI. ۲۰۱۳-۰۵-۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  44. "Afghans Angry Over 'Racist' Iranian TV Series". RadioFreeEurope/RadioLiberty (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-20.
  45. «زخم دیرینه نژادپرستی ایرانیان بر پیکر افغان‌ها». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۲۰-۰۶-۰۵. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۵.
  46. «افغانستان در مورد انداختن افغان‌ها به رودخانه توسط ایران تحقیق می‌کند». DW.COM. ۲۰۲۰-۰۵-۰۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
  47. «[گزارش اختصاصی] کارگران افغان نجات یافته تأکید می‌کنند که از سوی مرزبانان ایرانی کتک خورده و در آب انداخته شده‌اند». ار. اف. ای - RFI. ۲۰۲۰-۰۵-۰۵. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
  48. «سفارت افغانستان در تهران خواستار روشن شدن 'محدودیت' مشاغل افغان‌ها شد». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  49. «ممنوعیت اقامت برای شهروندان افغانستان در ۱۴ استان ایران». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  50. «افغانی ستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است». www.tabnak.ir. ۲۳ بهمن ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰.
  51. «ممنوعیت بحث‌برانگیز ورود افغان‌ها به پارکی در اصفهان». BBC News فارسی. ۲۰۱۲-۰۴-۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  52. «دیدبان حقوق بشر: حقوق پناهندگان افغان در ایران نقض می‌شود». BBC News فارسی. ۲۰۱۳-۱۱-۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۸.
  53. Welle (www.dw.com)، Deutsche. «دیده‌بان حقوق بشر: ایران حقوق مهاجران افغان را نقض می‌کند | DW | 20.11.2013». DW.COM. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۸.
  54. «United Nations Official Document». www.un.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  55. «براساس یک تحقیق بین‌المللی، ایران کمترین میزان یهودی‌ستیزی دربین کشورهای خاورمیانه را دارد». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۲۲.
  56. "Tehran Spreads More Anti-Semitism as Military Tensions Increase". Anti-Defamation League (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-22.
  57. Küntzel, “Iranian Antisemitism: Stepchild of German National Socialism”.
  58. Blyth, “Racialisation Processes in Iran”.
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ ۵۹٫۳ «جمهوری اسلامی چه سهمی در نهادینه شدن یهودی‌ستیزی دارد؟». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  60. ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ «دشمنی حکومت ایران با اسرائیل از کجا سرچشمه می‌گیرد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۷-۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  61. «رژیم ایران، از مرحله "اسرائیلی ستیزی" به مرحله "یهودستیزی" پای نهاده و به تبلیغات نازی روی آورده‌است». رادیو پیام اسرائیل. ۲۰۲۰-۰۲-۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  62. "Top Iran General Says Destroying Israel 'Achievable Goal'". www.voanews.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-19.
  63. "Top Iran general says destroying Israel 'achievable goal'". France 24 (به انگلیسی). 2019-09-30. Retrieved 2020-09-19.
  64. «مقام معظم رهبری: محو دولت اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست». www.asriran.com. ۲۴ آبان ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ «اظهار دوستی با مردم اسرائیل؛ تقابل با آیت‌الله خمینی؟». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  66. «Subscribe to The Australian | Newspaper home delivery, website, iPad, iPhone & Android apps». www.theaustralian.com.au. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۰.
  67. «Israel's Netanyahu: Iran 'most anti-Semitic regime on the planet'». Middle East Monitor (به انگلیسی). ۲۰۲۰-۰۱-۲۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۱.
  68. "US: Iran's People Will Reject Islamist Rulers' Anti-Semitic Threats Against Israel | Voice of America - English". www.voanews.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-10.
  69. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 4.‏
  70. ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ ۷۰٫۲ ۷۰٫۳ «نژاد، نژادپرستی و اشکال آن در ایران معاصر». شهروند. ۲۰۱۱-۱۲-۰۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۲.
  71. «ETHNIC MINORITIES». Human Rights Watch. ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷.
  72. Staff, Reuters (2010-08-27). "UN urges Iran to tackle racism" (به فرانسوی). Retrieved 2020-11-22.
  73. «تزهایی در باره چالش‌های تبعیض اتنیکی در ایران». رادیو زمانه. ۲۰۱۹-۰۴-۱۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  74. ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ "U.N. urges Iran to tackle racism" (به انگلیسی). 2010-08-27. Retrieved 2020-09-20.
  75. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 19.‏
  76. «Minority Report». Vancouver Sun (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  77. "Iranian Azeris:". www.washingtoninstitute.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-07.
  78. «با این رسوایی کدام همدلی، کدام اتحاد؟ دربارهٔ گرایشات فاشیستی و کردستیزانه در میان ناسیونالیستهای ترک آذربایجان». تریبون زمانه. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۲.
  79. «OHCHR | Declaration on Minorities». www.ohchr.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  80. International Federation for Human Rights. THE HIDDEN SIDE OF IRAN: Discrimination against ethnic and religious minorities (PDF) (به انگلیسی). p. 9.
  81. Alireza Asgharzadeh. Reinforcing Racism: The Dominant Discourse and Praxis (به انگلیسی). p. 119.
  82. "How Iran's New Education Proposal Silences and Criminalizes Non-Persian Languages". www.washingtoninstitute.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-22.
  83. Kia, Mehrdad (1998). "Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification". Middle Eastern Studies. 34 (2): 9–36. ISSN 0026-3206.
  84. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, xii, xi, xi.‏
  85. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 136.‏
  86. شفیعی، محمد جواد (۲۰۱۹-۰۲-۰۲). «چهل سالگی انقلاب ۵۷؛ مطالبات قومی و بحران هویت ملی». euronews. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  87. Mahmoudi et al, 594–607.
  88. یوسفی و اصغرپور ماسوله.
  89. "Iranian-American Author Stretches The Limits of Whiteness". www.chicagomaroon.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-08.
  90. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 16.‏
  91. Tatchell، Peter (۲۰۰۷-۱۰-۲۶). «Iran's anti-Arab racism» (به انگلیسی). The Guardian. شاپا 0261-3077. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۰.
  92. "Iran's Ahwazi Arab minority: dissent against 'discrimination'". Middle East Eye édition française (به فرانسوی). Retrieved 2020-11-10.
  93. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 16.‏
  94. Ebad Fardzadeh, “An Inquiry on Ethnic Humor, Anomie, and Authoritarianism: How Sociological and Psychological Factors Influence Ethical Perception of Ethnic Jokes.”.
  95. "Azeris unhappy at being butt of national jokes". The New Humanitarian (به انگلیسی). 2006-05-25. Retrieved 2020-11-09.
  96. «تبعیض و خشونت؛ سیاست‌های اجتماعی جمهوری اسلامی ایران». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
  97. «UNPO: Ahwazi: Ethnic Cleansing in Full Force in Iran». unpo.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۲.
  98. «Iran's attempted genocide of the Sunni Arabs». Middle East Monitor (به انگلیسی). ۲۰۱۶-۱۲-۰۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۲.
  99. "Kurds Warn of Mounting Ethnic Tensions in Iraq | Voice of America - English". www.voanews.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-12.
  100. "Iran's Role in "Sectarian Cleansing" in Syria: Independent Report". Middle East Institute (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-12.
  101. "Iranian-Backed Militia Committing 'Ethnic Cleansing' of Iraqi Christians". CBN News (به انگلیسی). 2016-02-19. Retrieved 2020-11-14.
  102. Refugees, United Nations High Commissioner for. "Refworld | Discrimination against ethnic and religious minorities in Iran". Refworld (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-08.
  103. «نژادهراسی یا نژادپرستی ایرانیان در طول تاریخ». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۱۹-۰۷-۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۱.
  104. Asgharzadeh, Iran and the Challenge of Diversity, 4.‏
  105. Abbaspoor-Esfeden, 35.
  106. «جواد طباطبایی: نژاد در شاهنامه به معنای بیولوژیک امروز نیست». شاهنامه پژوهان.
  107. «جواد طباطبایی: تاریخ جهان با ایران آغاز می‌شود/ تعبیر «ایران» جعل رضاشاه نیست». عصر ایران.
  108. «در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا:اندیشهٔ شاهنامه فردوسی، نژاد پرستانه نیست». ایرنا.
  109. «هنر نزد ایرانیان است و بس؟». فرهنگ امروز.
  110. «فردوسی توسی، مهدویان و عدم مطالعه و خردگریزی». مگیران-روزنامه شرق. ۲۳ بهمن ۱۳۹۶.
  111. «عرب‌ستیزی ایرانی یا اعراب ایران‌ستیز؟». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
  112. Reza Zia-Ebrahimi. The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics of Dislocation (به انگلیسی). p. 6.
  113. «ملی‌گرایی باستان‌گرا و جنبش سره‌نویسی / مجتبی شهرآبادی». www.cgie.org.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۲۲.
  114. «Parsig and Pahlavi: Why some Persians are trying to revive a medieval language». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۸-۰۱-۰۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۷.
  115. «Hatred of Arabs deeply rooted in Persians, says Iranian intellectual». العربیة (به عربی). ۲۰۱۱-۱۰-۰۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۲.
  116. "Iranian Identity, the 'Aryan Race,' and Jake Gyllenhaal". FRONTLINE - Tehran Bureau (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-10.
  117. «Racism against blacks universal». torontosun (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۳.
  118. ۱۱۸٫۰ ۱۱۸٫۱ «فروش پوسترهای هیتلر نازی در تهران!». پایگاه خبری آذرقلم. ۱۶ آبان ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  119. ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ ۱۱۹٫۲ «ما و پیشوا». www.aftabir.com. ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
  120. ۱۲۰٫۰ ۱۲۰٫۱ «ایرانی آریایی و «حزب نازی ایران»، چالش نژادپرستی و تبعیض». رادیو زمانه. ۲۰۱۶-۱۰-۱۷. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
  121. ۱۲۱٫۰ ۱۲۱٫۱ «ممنوعه؛ تحقیر نژادی افغان‌ها یا مخالفت با نژادپرستی؟». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
  122. «تنفر آیت‌الله خامنه‌ای از غرب و اینک نژادپرستی». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  123. «اظهارات نژاد پرستانه به جای پاسخ سیاسی!». آفتاب. ۵ بهمن ۱۳۸۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
  124. «از اوبامای 'به ظاهر سیاه‌پوست' در تلویزیون دولتی ایران تا هشتگ کنایه‌ای به_ظاهر». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
  125. «اعتراض افکارعمومی ایران به سخنان روحانی دربارهٔ افغانستان». ۲۹ ژانویه ۲۰۲۰.
  126. «عقب‌نشینی از اظهارات «تمسخرآمیز» روحانی دربارهٔ انتخابات افغانستان». رادیو زمانه. ۲۰۲۰-۰۱-۲۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  127. «خنده‌های حسن روحانی و حاضران در جلسه؛ «افغانستان هم این کار را کرد»». euronews. ۲۰۲۰-۰۱-۲۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۷.
  128. «ممنوعه؛ سریال پرمخاطبی که به افغان‌ها توهین می‌کند». IranWire. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
  129. «سریال ممنوعه باز هم حاشیه‌ساز شد». رادیو زمانه. ۲۰۱۹-۰۲-۲۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
  130. «محرومیت بازیکن کلیدی پرسپولیس به اتهام شکلک 'نژادپرستانه'». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۶.
  131. «متن و حاشیه تراکتورسازی-استقلال؛ خیز بلد آبی‌ها و شعارهای نژادپرستانه در تبریز!». فرارو.
  132. «خیز بلند آبیها و شعارهای نژادپرستانه در تبریز». وبسایت شعار سال. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  133. «بازی استقلال و تراکتورسازی؛ از واکنش علی دایی تا "انتقام اردوغان"». دویچه‌وله. ۴ نوامبر ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  134. «شعار "مرگ بر فارس" در ورزشگاه آزادی، نشانه بحران قومیتی در ایران». العربیه. ۸ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  135. «لزوم برخورد سازمان لیگ والیبال با شعارهای نژادپرستانه». شفقنا. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  136. «واکنش رسانه‌های کرمان به شعارهای زشت ورزشگاه ارومیه: شعار و فحاشی به کدام دلیل؟!». باشگاه فرهنگی ورزشی مس کرمان. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  137. «علیرضا ابراهیمی: مردم ارومیه فرهنگ‌شان را نشان دادند/ مردم کرمان نجیب هستند». فرتاک ورزشی. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  138. «صحبت‌های عجیب گزارشگر بازی تراکتور - فولاد/ از آتش بیاری معرکه تا تمجید فحاشی هواداران!». خوز نیوز.
  139. «بوقچی فولاد در اهواز بازداشت شد». خبرگزاری دانشجو. ۲۰ آبان ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰.
  140. Mahichi, Behdad. "'We are part of the tapestry': Black Iranians launch collective". www.aljazeera.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-10-01.
  141. «Blackness on the Iranian Periphery: Ethnicity, Language, and Nation in Bashu, the Little Stranger». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۵-۰۹-۲۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۱.

منابع