|
|
</ref>
نهادگرایی «سنتی» مخالف سادهسازی نهادها به سلایق،سلیقه، تکنولوژی، یا ماهیت است (به [[مغالطه طبیعتگرایانه|مغالطهی ماهیتگرایانه]] نگاه کنید).<ref>{{cite web|url=http://cepa.newschool.edu/het/schools/institut.htm|archive-url=https://web.archive.org/web/20090319115301/http://cepa.newschool.edu/het/schools/institut.htm|url-status=dead|archive-date=19 March 2009|title=AMERICAN INSTITUTIONAL SCHOOL|author=|date=19 March 2009|accessdate=1 April 2018}}</ref> سلایق (در کنار انتظارات از آینده، عادتها، و انگیزهها) نه تنها ماهیت نهادها را تعیین نمیکنند، بلکه توسط نهادها شکل میگیرند و برایشان محدودیت تعیین میشود. اگر مردم به طور مداوم در نهادها زندگی و کار کنند، نگاهشان به دنیا توسط همان نهادها تعیین میشود. اساسا نهادگرایی سنتی (و همچنین نقطهی مقابل امروزی آن، اقتصاد سیاسی نهادگرایانه) بر دو چیز تأکید دارد: بنیانهای قانونی در هر اقتصاد و روندهای تکاملی، عادتشده، یا ارادی که موجب شکلگیری نهادها یا تغییر آنها میشوند. اقتصاد نهادگرایی به جای آن که سلایق پایدار، عقلانیت، و تعادل را به عنوان فرض بپذیرد، توجهش را معطوف یادگیری، [[عقلانیت محدود]]، و تکامل فرهنگی-اجتماعی میکند. در نیمهی نخست قرن بیستم، نهادگرایی یکی از بخشهای اصلی مطالعات اقتصادی در آمریکا بود و مورد توجه اقتصاددانان مشهوری همچون [[تورستن وبلن|تورستاین وبلن]] (Thorstein Veblen)، وزلی میشل (Wesley Mitchell)، و جان کامونز (John R. Commons) قرار داشت.<ref name="Rutherford2008">Malcolm,Dewey and Reese Rutherford (2008). "institutionalism, old," ''The New Palgrave Dictionary of Economics'', 2nd Edition, v. 4, pp. 374–81. [http://www.dictionaryofeconomics.com/article?id=pde2008_I000268&edition=current&q=&result_number=1 چکیده.]</ref> برخی نهادگرایان، [[کارل مارکس]] را نیز متعلق به نگاه نهادگرایانه میدانند زیرا وی [[سرمایهداری|نظام سرمایهداری]] را یک سیستم اجتماعی حاصل از جبر تاریخی توصیف کرد. دیگر نهادگرایان با توصیف مارکس از سرمایهداری مخالفند و با وجودی که برخی ویژگیهای اصلی سرمایهداری (مثل بازارها، پول، یا مالکیت خصوصی) را در حال تکامل در نظر میگیرند، اما دلیل به وجود آمدنشان را اعمال ارادی افراد میدانند.
یکی از گونههای نهادگرایی، [[اقتصاد نهادگرایی جدید]] نام دارد که از اواخر قرن بیستم پدید آمد و پیشرفتهای اخیر [[اقتصاد نئوکلاسیک]] را با نهادگرایی ادغام کرد. از زمان انتشار کتاب ''بنیانهای حقوقی سرمایهداری'' در سال ۱۹۲۴ توسط جان کامونز، [[حقوق و اقتصاد]] به یکی از موضوعات عمدهی اقتصادی تبدیل شد. از آن زمان تاکنون، اختلاف نظرهای زیادی دربارهی نقش قانون (به عنوان یک نهاد رسمی) در [[رشد اقتصادی]] وجود داشته است.<ref>Li, Rita Yi Man and Li, Yi Lut (2013) The relationship between law and economic growth: A paradox in China Cities, Asian Social Science, Vol. 9, No. 9, pp. 19–30, http://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=2290481</ref> [[اقتصاد رفتاری]] نیز یکی دیگر از ویژگیهای متمایز اقتصاد نهادگرایی است که اساس آن را یافتههای روانشناسی و علوم شناختی تشکیل میدهند (به جای فروض خام دربارهی رفتار اقتصادی افراد).
|