گویش بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خنثی‌سازی به نسخهٔ 27906619 Sky365 (بحث). (T)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۹: خط ۱۹:
}}
}}


'''گویش بختیاری''' یا '''لری بختیاری''' گویش [[مردم بختیاری]] است و به آن‌ها [[لر بزرگ|لُر بزرگ]] می‌گویند و طبق کتاب شرف الدین بدلیسی ابتدا در قرن ششم هجری در زمان آل فضلویه به همراه ایل های ممسنی ؛لیراوی ؛آسترکی؛گوتوندی و ٢٥ ایل دیگر از کردستان سوریه به زاگرس کوچیدند و در جنوب غربی [[ایران]] ساکن شدند.<ref name="encyclopaediaislamica">{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=661 |عنوان =بختیاری | ناشر =دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازدید =۲۹ دی ۱۳۹۰}}</ref> گویش بختیاری از جمله [[گویش‌های شمال غربی ایران]] و یکی از گویش‌های [[زبان لری]] به‌شمار می‌رود.<ref name="encyclopaediaislamica" /><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects |عنوان =LORI DIALECTS | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-language-ii |عنوان =LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref> این گویش کردی ۸۶ درصد با [[لری جنوبی]] و ۷۸ درصد با [[لری خرم‌آبادی]] و تا حدودی با کردی کرمانجی شباهت دارد.<ref>[https://www.ethnologue.com/language/bqi/20.asp?code=Bakhtiâri Ethnologue report for Bakhtiâri]</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] گویش بختیاری و زیرشاخه‌های آن را به همراه گویش‌های بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی و گوتوندی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگی‌های واج‌شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویش‌ها را به همراه گویش کردی از یک خانواده معرفی نموده‌است و بر همریشگی آن‌ها با کردی صحه گذاشته‌است. اختلافاتی مابین لغات لری و کردی وجود دارد که به دلیل همنشینی بختیاری ها با مناطق فارس نشین بوجود آمده است برای نمونه:تمارزو:تمارزرو: آرزو به دل /دلال:بَلال:عزیز و دوستداشتنی/جیجک: بختیاری =جوجِک :کردی- لیله: لوله- پیل:پوڵ -تیت:توت -ڕیت:ڕوت:برهنه-دیر:دور؛خین:خۊن-تریسکه:تروسکه:شعاع نور-نیر:نور؛تیش:توش:سختی،مهلکه-پپیله:پپوله:پروانه-هیل:هۊل-هیر:هۊر؛دیر:دور-لیت:لوت :دماغ-به‌لی:بلو،به‌ڕوت؛زیخاو:زوخاو:چرک‌آب،عفونت-لێخ:لۆخ: پا،ساق پا-بِیس:بوس:وایسا-هیساین:هوساین:ایستادن-پیش:پوش:کاه-سیر:سور:جشن-سی:سا:برای-منی:مینا:مانند. <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe</ref>
'''گویش بختیاری''' یا '''لری بختیاری''' گویش [[مردم بختیاری]] و یکی از گویش‌های [[زبان لری]] است. بختیاری‌ها جزئی از [[مردم لر]] به‌شمار می‌آیند که به آن‌ها [[لر بزرگ|لُر بزرگ]] می‌گویند و در جنوب غربی [[ایران]] ساکن هستند.<ref name="encyclopaediaislamica">{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=661 |عنوان =بختیاری | ناشر =دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازدید =۲۹ دی ۱۳۹۰}}</ref> گویش بختیاری از جمله [[گویش‌های ایرانی جنوب غربی|گویش‌های جنوب غربی ایران]] و یکی از گویش‌های [[زبان لری]] به‌شمار می‌رود.<ref name="encyclopaediaislamica" /><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects |عنوان =LORI DIALECTS | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-language-ii |عنوان =LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref> این گویش [[لری]] ۸۶ درصد با [[لری جنوبی]] و ۷۸ درصد با [[لری خرم‌آبادی]] شباهت دارد.<ref>[https://www.ethnologue.com/language/bqi/20.asp?code=Bakhtiâri Ethnologue report for Bakhtiâri]</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] گویش بختیاری و زیرشاخه‌های آن را به همراه گویش‌های بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگی‌های واج‌شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویش‌ها را به همراه گویش لری از یک خانواده معرفی نموده‌است و بر تفاوت آن‌ها با کردی صحه گذاشته‌است. <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe</ref>
.
.


خط ۲۵: خط ۲۵:
[[پرونده:LurishLanguageMap.png|بندانگشتی|چپ|گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه]]
[[پرونده:LurishLanguageMap.png|بندانگشتی|چپ|گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه]]
کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژه‌نامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال‌ به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته‌است.
کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژه‌نامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال‌ به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته‌است.
گویش بختیاری مانند دیگر [[گویش‌های ایرانی جنوب غربی|گویش‌های ایرانی شمال غربی_کرمانجی میانی]] لحجه های متعددی دارد که به‌طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:
گویش بختیاری مانند دیگر [[گویش‌های ایرانی جنوب غربی]] لهجه‌های متعددی دارد که به‌طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:


;اول
;اول
خط ۵۹: خط ۵۹:
در این جدول، ''A صدای '''آ'''، ou صدای '''او''' و ee صدای '''ایی''''' می‌دهد.
در این جدول، ''A صدای '''آ'''، ou صدای '''او''' و ee صدای '''ایی''''' می‌دهد.
{| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto"
{| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto"
! بختیاری || کردی ||فارسی
! بختیاری || تلفظ ||فارسی
|--
|--
| باوا/پاپا||باوپیر || پدر بزرگ
| باوا/پاپا|| Bâvâ/Papa || پدر بزرگ
|-
|-
| دِدو/دِرو ||خانگ , خویشک || خواهر
| دِدو/دِرو || Dedu/Deru || خواهر
|-
|-
| دا/دآیه ||دایک,دایه || مادر
| دا/دآیه || Dâ/Dâyah || مادر
|-
|-
| جیجک || دایه گوره ,داپیر,ننگ|| مادربزرگ
| دآولو || Dâwlu|| مادربزرگ
|-
|-
| تاتِه/تاتَه||تاتگ ,مامو,آپو || عمو
| تاتِه/تاتَه|| Tâteh/Tâtah || عمو
|-
|-
| دالو || پیرژن || مادربزرگ، پیرزن
| دالو || DAlou || مادربزرگ، پیرزن
|-
|-
| بوه/بَو|| بابو,باو || پدر
| بوه/بَو|| Baveh/Ba-ou || پدر
|-
|-
| گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا|| کاک,برا,برانگ || برادر
| گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا|| Gaga/Geou/Gigah/Kâkâ || برادر
|-
|-
| کُر/کوئَک || لا,لاوک,کر || پسر
| کُر/کوئَک || Kor/Koak || پسر
|-
|-
| دُر / دُه-دَر/دُدَر|| کچ ,کنیشک,دت || دختر
| دُر / دُه-دَر/دُدَر|| Dor/Doh-dar/Dodar || دختر
|-
|-
| بُتی / بُتِ|| خالتی, میمه || خاله
| بُتی / بُتِ|| Botie / Bote || خاله
|-
|-
| کیچی/کِچی|| میمه,پوور,مته, || عمه
| کیچی/کِچی|| Kichie/Kechi || عمه
|-
|-
| تاته زا|| ماموزا, آموزا|| عموزاده
| تاته زا|| Tâte-zâ || عموزاده
|-
|-
| خورزا|| خوشکه زا || خواهرزاده
| خورزا|| Khor-zâ || خواهرزاده
|-
|-
| خُرْزا ||پسمام ,میمه زا,پوورزا,دوتمام || پسرخاله و دخترخاله
| خُرْزِمار|| Khor-zemâr || پسرخاله و دخترخاله
|-
|-
| هُمریش|| باجه,هوزاوا, || باجناغ
| هُمریش|| Hom-reesh || باجناغ
|-
|-
| جُوِه/جِوه|| کراس,جل || پیراهن، جامه
| جُوِه/جِوه|| Joweh/Jeweh || پیراهن، جامه
|-
|-
| شُولار/شَولار|| درپی,پانتول,شوار || شلوار، تنبان
| شُولار/شَولار|| Showlâr/Shawlâr || شلوار، تنبان
|-
|-
| چُغا|| کول ,چیا || تپه
| چُغا|| Cho-ghâ || تپه
|-
|-
| نِفت/نُفت/پِت|| لوت ,پووز,بی ول || دماغ
| نِفت/نُفت/پِت|| Neft/Noft/pet || دماغ
|-
|-
| به در/سَرا|| در ,دشت || بیرون
| به در/سَرا|| Be-dar/Sarâ || بیرون
|-
|-
|حَوش|| حولی,حوش || حیاط/خانه ویلایی
|حَوش|| Hawsh || حیاط/خانه ویلایی
|-
|-
| بَرد|| برد,کور || سنگ
| بَرد|| Bard || سنگ
|-
|-
| کِتو/سَی|| سه
| کِتو/سَی|| Ketow/Say
| سگ
| سگ
|-
|-
| گُلو|| پیشوک,پشوله
| گُلو|| Golow
| گربه
| گربه
|-
|-
| هَرس|| ئسرین,هستر,فرمسک|| اشک
| هَرس|| Hars || اشک
|-
|-
| تیگ/پِشنی/پیشنی|| تیول,هنی,تگ || پیشونی
| تیگ/پِشنی/پیشنی|| Tig/peshni || پیشونی
|-
|-
| چَکهَ/کَچه/چُوَه|| زبق,چین || چانه
| چَکهَ/کَچه/چُوَه|| Kacheh/Chowah || چانه
|-
|-
| بَق/بَک|| بق || قورباغه
| بَق/بَک|| Bagh/Bak || قورباغه
|-
|-
| گژدین|| دوپیشک || عقرب
| گژدین|| Gazh-din || عقرب
|-
|-
| گادین|| داماره کوول || عقرب
| گادین|| Ga-din || عقرب
|-
|-
| تَش تَش|| هزارلنگ || هزارپا
| تَش تَش|| Tash-tash || هزارپا
|-
|-
| گَرگِراک|| دله مار ,مارمورک || مارمولک بزرگ
| گَرگِراک|| GargerAk || مارمولک بزرگ
|-
|-
| هالو/هُلو|| خالو || دایی
| هالو/هُلو|| HAlou || دایی
|-
|-
| دیلق/تَش|| آگر ,آر,آور || آتش
| دیلق/تَش|| Dilagh/Tash || آتش
|-
|-
| سوز/سوز|| سوز,کسک|| سبز
| سوز/سوز|| Sawz/Sowz || سبز
|-
|-
| حونِه/هُوَه|| مال
| حونِه/هُوَه|| Huneh/Howah
| خانه
| خانه
|-
|-
| کِئو / بِنُوش/بِنَوش|| بنوش,موور || بنفش
| کِئو / بِنُوش/بِنَوش|| Be-nowsh/ke-woo/Benawsh || بنفش
|-
|-
| سُهر|| سور || سرخ، قرمز
| سُهر|| Sohr || سرخ، قرمز
|-
|-
| اِسپید|| سپی,اسپید,سیس,چرمی || سفید
| اِسپید|| Espeed/Esped || سفید
|-
|-
| شَه|| رش || سیاه
| شَه|| Shah || سیاه
|-
|-
|کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ||کرجلنگ||خرچنگ
|کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ||kerjeleng||خرچنگ
|}
|}
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
|دا، دآیَه
|دا، دآیَه
|دای، دِی
|دای، دِی
|دا
|دا، دالکه
|مادر
|مادر
|-
|-
|تاته
|تاته
|تاتَه، عامو
|تاتَه، عامو
|عامو
|عامو،تاته
|عمو
|عمو
|-
|-
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
|تاته‌زا، عاموزا
|تاته‌زا، عاموزا
|تاته‌زا، عاموزا
|تاته‌زا، عاموزا
|عاموزا
|عاموزا،تاته زا
|عموزاده
|عموزاده
|-
|-
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
|چغا، مُل
|چغا، مُل
|تُل
|تُل
|کُن
|کُن، چغا، نِر
|تپه
|تپه
|-
|-
|بَرد، کُچُک
|بَرد، کُچُک
|برد، کچُک
|برد، کچُک
|بَرد
|بَرد،کُچونه
|سنگ
|سنگ
|-
|-
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
|ار
|ار
|ار
|ار
|اَ
|اَ، اَر
|اگر
|اگر
|-
|-
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
|لؤی
|لؤی
|لوی
|لوی
|
|کِرکِه
|شیر آغوز (زیک)
|شیر آغوز (زیک)
|-
|-
|آل
|آل
|یال
|یال
|
|مردازما
|موجود افسانه‌ای در زاگرس - جن
|موجود افسانه‌ای در زاگرس - جن
|-
|-
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
|تَش
|تَش
|تَش
|تَش
|تَش
|تَش، آئر
|آتش
|آتش
|-
|-
|آوریت
|آوریت
|وریتنایَن، وریتنادَن
|وریتنایَن، وریتنادَن
|پَره پوت، کُلک ئو ریت
|پَره پوت
|پرکندن مرغ
|پرکندن مرغ
|-
|-
خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
|بافه
|بافه
|بافَه
|بافَه
|بافه
|بافه، چَپِه
|دسته گندم
|دسته گندم
|-
|-
|بِخَوسین
|بِخَوسین
|بخوسیت
|بخوسیت
|بوفته
|بوفتی ه
|بخوابید
|بخوابید
|-
|-
خط ۲۵۹: خط ۲۵۹:
|بل باریک، کعْد باریک
|بل باریک، کعْد باریک
|قَی باریک، قد باریک
|قَی باریک، قد باریک
|قَ باریک، با باریک
|قَ باریک
|کمر باریک
|کمر باریک
|-
|-
خط ۲۶۹: خط ۲۶۹:
|بندار
|بندار
|سَرَبالِی
|سَرَبالِی
|بنار
|بِنار
|سربالایی
|سربالایی
|-
|-
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:
|پرس
|پرس
|
|
|پُرس
|پُرس، چَمِر
|عزاداری
|عزاداری
|-
|-
خط ۳۱۹: خط ۳۱۹:
|چاپ چوله
|چاپ چوله
|دز درو
|دز درو
|دِرو
|دِرو، بُلُ باف
|دروغ و ریا
|دروغ و ریا
|-
|-
خط ۳۳۹: خط ۳۳۹:
|چوله
|چوله
|جیلَه، جولَه
|جیلَه، جولَه
|چولِه
|چولِه، ژِژِه
|جوجه تیغی
|جوجه تیغی
|-
|-
|دوقات
|دوقات
|
|
|دو برابر، دو ور
|دو برابر
|دوبرابر
|دوبرابر
|-
|-
|نُمزَد، نومزَد
|نُمزَد، نومزَد
|نومزا
|نومزا
|دسگیرو، نومزَد
|نومزَد
|نامزد
|نامزد
|-
|-
خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:
|رات و ریت
|رات و ریت
|رات ریت
|رات ریت
|
|بی ور ئو دما
|بی‌بندونوا
|بی‌بندونوا
|}
|}
خط ۴۵۸: خط ۴۵۸:
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل‌ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده می‌شود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه‌های زیر:
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل‌ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده می‌شود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه‌های زیر:


فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: أتیآی هنی؟، بختیاری نادرست: اییای/إتیای بریم؟
فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: یآی ریم؟، بختیاری نادرست: اییای/إیای بریم؟


فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی أرُم،
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی رُم، بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم
کردی کردستان: من دروم یا من دچم یا من ئروم
کردی خراسان: ئز درم
کردی ترکیه :ئز دچم


فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل رَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن
بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم


فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل أرَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن
فارسی: می‌توانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: تَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتَری/إتَری گوش إخُری/إخوری؟

فارسی: می‌توانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: أتَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتری؛ گوشت ایخُری/أخوری؟


شناسه + بن مضارع
شناسه + بن مضارع
خط ۴۷۵: خط ۴۷۰:
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:


می‌خورم: أخُرُم/خورُم (xo/xurom)کردی کردستان:أخوم یا دخوم
می‌خورم: خُرُم/خورُم (xo/xurom)

کردی خراسان ترکیه و سوریه : دخوم
می‌خوری: أخُری/خوری (xo/xuri)
می‌خوری: خُری/خوری (xo/xuri)

کردی کردستان:أخوی یا دخوی
می‌خورد: خُره/خوره (xo/xureh)
کردی خراسان و ترکیه و سوریه: دخوی

می‌خورد: أخُره/خوره (xo/xureh)کردی کردستان :أخوه
می‌خوریم: خُریم/خوریم (xo/xurim)
کردی کرمانجی: دخه

می‌خورید: خُرین/خورین (xo/xurin)

می‌خورند: خُرن/خورن (xo/xuren)


می‌خوریم: أخُریم/خوریم (xo/xurim)
سنندجی:أخوین
کرمانجی:دخوین
می‌خورید: أخُرین/خورین (xo/xurin)
سنندجی:أخون
کرمانجی:دخوین
می‌خورند: أخُرن/خورن (xo/xuren)
سنندجی:أخون
کرمانجی:دخوین
;'''مضارع التزامی'''
;'''مضارع التزامی'''
;* ساختار در فارسی: بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آن‌ها بروند
;* ساختار در فارسی: بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آن‌ها بروند
خط ۵۱۰: خط ۵۰۰:
ساختار: هُنِی + ماضی ساده
ساختار: هُنِی + ماضی ساده


فارسی:می‌دویدم، بختیاری: هُنِی أدَونیدُم
فارسی:می‌دویدم، بختیاری: هُنِی دَونیدُم


فارسی: می‌خوردند، بختیاری، هُنِی أخُرِن
فارسی: می‌خوردند، بختیاری، هُنِی خُرِن


فارسی: می‌آیم/میام، بختیاری: هُنِی أیآم
فارسی: می‌آیم/میام، بختیاری: هُنِی یآم


فارسی: می‌دویدن، بختیاری: هُنِی أدَونیدِن
فارسی: می‌دویدن، بختیاری: هُنِی دَونیدِن


;'''ماضی نقلی''':
;'''ماضی نقلی''':
خط ۵۳۴: خط ۵۲۴:
خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)
خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)


;'''ماضی بعید'''
;'''ماضی بعید''':

{{سخ}}
{{سخ}}
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده می‌شود.
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده می‌شود.
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)


;'''آینده'''
;'''آینده''':

{{سخ}}
{{سخ}}
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود


;'''نفی مضارع اخباری'''
;'''نفی مضارع اخباری''':

{{سخ}}
{{سخ}}
نمی‌خورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)
نمی‌خورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)

نسخهٔ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۵

گویش بختیاری
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹bqi
فهرست لینگوییست
lrc-bor

گویش بختیاری یا لری بختیاری گویش مردم بختیاری و یکی از گویش‌های زبان لری است. بختیاری‌ها جزئی از مردم لر به‌شمار می‌آیند که به آن‌ها لُر بزرگ می‌گویند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند.[۲] گویش بختیاری از جمله گویش‌های جنوب غربی ایران و یکی از گویش‌های زبان لری به‌شمار می‌رود.[۲][۳][۴] این گویش لری ۸۶ درصد با لری جنوبی و ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی شباهت دارد.[۵] دانشنامه ایرانیکا گویش بختیاری و زیرشاخه‌های آن را به همراه گویش‌های بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگی‌های واج‌شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویش‌ها را به همراه گویش لری از یک خانواده معرفی نموده‌است و بر تفاوت آن‌ها با کردی صحه گذاشته‌است. [۶] .

گویش‌های لُری بختیاری

گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه

کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژه‌نامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال‌ به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته‌است. گویش بختیاری مانند دیگر گویش‌های ایرانی جنوب غربی لهجه‌های متعددی دارد که به‌طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:

اول

منطقهٔ شرقی که قسمتی از دنبالهٔ رودخانهٔ کارون، شهرهای شمالی و شمال شرقی خوزستان را شامل می‌شود و همسایهٔ کهگیلویه و بویراحمد نیز است. برای مثال تمام بختیاری‌ها به «شما» می‌گویند «ایسا» (isâ) اما در این منطقه «ایشا» (ishâ) می‌گویند.

دوم

منطقهٔ جنوبی که از میداوود و رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است.

سوم

منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل می‌شود. اگرچه در این منطقه تأثیرپذیری صورت نگرفته‌است، اما در بعضی واژه‌ها از دیرباز این تفاوت وجود داشته‌است. مثلاً به عمو می‌گویند تاتَه در حالی که در مناطق دیگر به عمو می‌گویند تَتا. همچنین در گویش اصلی بختیاری ضمایر ملکی متصل به کلمه سوم شخص مفرد به جای «ش»، «س» تلفظ می‌شود ولی در طوایف دیگر از «ش» استفاده می‌شود. مثال: (فارسی: بهش گفتی؟) _ (لری بختیاری اصلی: بِس گُهدی؟) _ (گونه دیگر بختیاری: بش/وش ایگُهدی؟)

چهارم

بختیاری میانی که شامل کلیهٔ طوایف هفت لنگ می‌شود. این محدوده از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد و قسمتی هم از چهار لنگ کیانرسی را دربر می‌گیرد. می‌توان گفت این گویش اصلی‌ترین گویش است.

حروف ویژه در گویش لری بختیاری

در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمی‌شوند. بیشتر آن‌ها بازماندگان زبان پهلوی می‌باشند.

ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a,A،o,i،e,y بیاید به گونه‌ای دیگر تلفظ می‌شود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این صورت است که قسمت زیرینِ نوکِ زبان با دندان‌های پیش فکِ زیرین مماس شده اما با دندان‌های پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامت‌ها به همان صورت معمول تلفظ می‌شود.

هاء میان تهی: گونه‌ای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ می‌شود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل

واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ می‌شود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ می‌شوند. مانندِ now (یعنی نان)

دربارهٔ گویش بختیاری

راولینسون در سفرنامه خود می‌نویسد:

تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه می‌دانستند ولی به نظر می‌رسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شده‌است[۷] که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم می‌شده‌است

محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی می‌داند و در این خصوص می‌نویسد:

خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده‌است.

برخی واژه‌ها در گویش لری بختیاری

در این جدول، A صدای آ، ou صدای او و ee صدای ایی می‌دهد.

بختیاری تلفظ فارسی
باوا/پاپا Bâvâ/Papa پدر بزرگ
دِدو/دِرو Dedu/Deru خواهر
دا/دآیه Dâ/Dâyah مادر
دآولو Dâwlu مادربزرگ
تاتِه/تاتَه Tâteh/Tâtah عمو
دالو DAlou مادربزرگ، پیرزن
بوه/بَو Baveh/Ba-ou پدر
گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا Gaga/Geou/Gigah/Kâkâ برادر
کُر/کوئَک Kor/Koak پسر
دُر / دُه-دَر/دُدَر Dor/Doh-dar/Dodar دختر
بُتی / بُتِ Botie / Bote خاله
کیچی/کِچی Kichie/Kechi عمه
تاته زا Tâte-zâ عموزاده
خورزا Khor-zâ خواهرزاده
خُرْزِمار Khor-zemâr پسرخاله و دخترخاله
هُمریش Hom-reesh باجناغ
جُوِه/جِوه Joweh/Jeweh پیراهن، جامه
شُولار/شَولار Showlâr/Shawlâr شلوار، تنبان
چُغا Cho-ghâ تپه
نِفت/نُفت/پِت Neft/Noft/pet دماغ
به در/سَرا Be-dar/Sarâ بیرون
حَوش Hawsh حیاط/خانه ویلایی
بَرد Bard سنگ
کِتو/سَی Ketow/Say سگ
گُلو Golow گربه
هَرس Hars اشک
تیگ/پِشنی/پیشنی Tig/peshni پیشونی
چَکهَ/کَچه/چُوَه Kacheh/Chowah چانه
بَق/بَک Bagh/Bak قورباغه
گژدین Gazh-din عقرب
گادین Ga-din عقرب
تَش تَش Tash-tash هزارپا
گَرگِراک GargerAk مارمولک بزرگ
هالو/هُلو HAlou دایی
دیلق/تَش Dilagh/Tash آتش
سوز/سوز Sawz/Sowz سبز
حونِه/هُوَه Huneh/Howah خانه
کِئو / بِنُوش/بِنَوش Be-nowsh/ke-woo/Benawsh بنفش
سُهر Sohr سرخ، قرمز
اِسپید Espeed/Esped سفید
شَه Shah سیاه
کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ kerjeleng خرچنگ

البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)

برخی واژه‌های مشترک گویش بختیاری با گویش‌های دیگر لری

لُری بَختیاری لُری بویِر اَحمدی لُری بالاگِریوِه‌ای معنی فارسی
دا، دآیَه دای، دِی دا مادر
تاته تاتَه، عامو عامو عمو
کُر کُر کُر پسر
تاته‌زا، عاموزا تاته‌زا، عاموزا عاموزا عموزاده
خورزا خرزا خُوَرزا خواهرزاده
چغا، مُل تُل کُن تپه
بَرد، کُچُک برد، کچُک بَرد سنگ
هرس خَرس اسِر اشک
آساره، آستاره ستارَه آساره ستاره
ار ار اَ اگر
اراز دق کِردِه دق کردن
لؤی لوی شیر آغوز (زیک)
آل یال موجود افسانه‌ای در زاگرس - جن
آلشت آلِشت عوض کردن
تَش تَش تَش آتش
آوریت وریتنایَن، وریتنادَن پَره پوت پرکندن مرغ
اوس، اوسن اوسَن اُوِس حامله
بافه بافَه بافه دسته گندم
بِخَوسین بخوسیت بوفته بخوابید
بِل بِیل بِل بگذار، اجازه بده
بل باریک، کعْد باریک قَی باریک، قد باریک قَ باریک کمر باریک
بَنگ، دُنگ بُنگ دَنگ صدا، بانگ
بندار سَرَبالِی بنار سربالایی
بور بور بور زرد کمرنگ
بون بالا بون بالا، پشت بام
بهیگ بویگ بِئی عروس
پاتیل پاتیل پاتیل دیگ مسی
پتی پَتی پَتی خالی
پرس پُرس عزاداری
پیا پیا، مِرد پیا مرد
تلنیدن تِلنایَن، تِلنادَن تلنیدن پایمال کردن
جال جوون جِال جوان
چاپ چوله دز درو دِرو دروغ و ریا
چره چِرَه چَرِه پشم چینی چارپایان
چم چَم چَم چمنزار و دره کنار رود
چول چول چول خراب و خالی از سکنه
چوله جیلَه، جولَه چولِه جوجه تیغی
دوقات دو برابر دوبرابر
نُمزَد، نومزَد نومزا نومزَد نامزد
دیس ملوچ دیس چسبنده
مقاش مقاش زغال‌گیر
رات و ریت رات ریت بی‌بندونوا

ضمایر

ضمایر شخصی منفصل

مو/مُ (mo): من

تو (to): تو

هو/هُ (ho): او/آن

ایما (imâ): ما

ایسا (isâ): شما

هونو/هُنُو (honow): آنها

ضمایر جمع

برای جمع در بختیاری از (ءل-al) ،(یَل-yal)، (گَل-gal)، (اون-un یا اُو-ow) و (آ-â) استفاده می‌شود.

  • توجه: دربارهٔ جمع بستن کلمه‌ها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم می‌گردد یکی بختیاری‌های غربی (ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکی‌های لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «اون-un» یا «اُو-ow» گفته می‌شود استفاده می‌کنند. اما سایر بختیاری‌ها از «یَل» برای نام‌های نر (مذکر) مانند کُریَل، و از «گَل» برای نام‌های ماده (مؤنث) مانند دُرگَل و زَنگَل استفاده می‌کنند و گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده می‌نمایند. مانند گامیشو (gâmishow) یا گامیشون (gâmishun)، قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان «ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده می‌کنند. مانند مدادا، قاطراو غیره…

نمونه‌های بیشتر

ایرانیَل: ایرانیها

بُزگَل: بزها

سَیَّل: سگ‌ها

هُمسایَل: همسایه‌ها

جِغِلَل: پسر بچه‌ها

دآیَل: مادرها

میوآ: میوه‌ها

یُنُو (yonow): اینها

حَرگَل: خرها

گوسِندُو: گوسفندها

کاوویل: گوسفندها

ضمایر ملکی متصل


اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)

اِت (et-) تَوَرِ ت (tavaret) تبرت

اِس (es-) تَوَرِ س (tavares) تبرش

اِمون (emun-) تَوَرِ مون (tavaremun) تبرمان

اِتون (etun-) تَوَرِ تون (tavaretun) تبرتان

اِسون (esun-) تَوَرِ سون (tavaresun) تبرشان

  • توجه:البته در گفتار نون آخر حذف می‌شود. مثل: تَوَرِسو (tavaresow) یا تَوَرِمو (tavaremow).

اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun یا sun می‌گیرد.

مثل:

دام (dâm) مادرم
داسون (dâsun) مادرشان
ضمایر اشاره


یو/یُ (yo): این

هو/هُ (ho): آن

یُنُو (yonow): اینها

یُنُو/یونُو (yonow): اینها

هُنُو/هونُو (honow): آنها

زمان افعال

مضارع اخباری

قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل‌ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده می‌شود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه‌های زیر:

فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: یآی ریم؟، بختیاری نادرست: اییای/إیای بریم؟

فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی رُم، بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم

فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل رَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن

فارسی: می‌توانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: تَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتَری/إتَری گوش إخُری/إخوری؟

شناسه + بن مضارع

مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:

می‌خورم: خُرُم/خورُم (xo/xurom)

می‌خوری: خُری/خوری (xo/xuri)

می‌خورد: خُره/خوره (xo/xureh)

می‌خوریم: خُریم/خوریم (xo/xurim)

می‌خورید: خُرین/خورین (xo/xurin)

می‌خورند: خُرن/خورن (xo/xuren)

مضارع التزامی
ساختار در فارسی
  • بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آن‌ها بروند
  • ساختار در لری: بن مضارع + شناسه «ُم، ی، ِه، یم، ین، ِن» مثال: (مو-مُ) رُم، تو ری، (هُ-هو) رِه، ایما ریم، ایسا رین، (هُنُو-هونُو) رِن
ماضی مطلق/ساده
ساختار فارسی
بن ماضی + شناسه‌های ماضی مثال از مصدر دویدَن = دویدَن ــ (اَن): دوید فعل ماضی ساده: دویدم دویدی دوید دویدیم دویدید دویدند
ساختار لری
بن ماضی + شناسه‌های ماضی مثال از مصدر دونیدِن = دَونیدِن ــ (اِن): دَونید فعل ماضی ساده: دَونیدُم/دَونیم/دَونی‌یُم دَونیدی/دَونی‌یی دَونید/دَونی دَونیدیم/دَونی‌ییم دَونیدید/دَونی‌یید دَونیدین/دَونی‌یین
گاهی د به صورت ی تلفظ می‌شود یا تلفظ نمی‌شود مانند حالت‌های ۲ و ۳ بالا
ماضی)
ماضی استمراری

ساختار: هُنِی + ماضی ساده

فارسی:می‌دویدم، بختیاری: هُنِی دَونیدُم

فارسی: می‌خوردند، بختیاری، هُنِی خُرِن

فارسی: می‌آیم/میام، بختیاری: هُنِی یآم

فارسی: می‌دویدن، بختیاری: هُنِی دَونیدِن

ماضی نقلی


e- + ماضی مطلق

خورده‌ام: خَردُمِه (xardome)

خورده‌ای: خَردیه (xardiye)

خورده‌است: خَردِه (xarde)

خورده‌ایم: خَردیمِه (xardime)

خورده‌اید: خَردینِه (xardine)

خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)

ماضی بعید


مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده می‌شود. مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)

آینده


برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود

نفی مضارع اخباری


نمی‌خورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)

نمی‌گویم: نی/نِگُم (ni/negom)

پانویس

  1. «Bakhtiari». MultiTree:A Digital Library of Language Relationships. دریافت‌شده در ۴ آوریل ۲۰۱۳.[پیوند مرده]
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. دریافت‌شده در ۲۹ دی ۱۳۹۰.
  3. «LORI DIALECTS». Iranica. دریافت‌شده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
  4. «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Iranica. دریافت‌شده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
  5. Ethnologue report for Bakhtiâri
  6. http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe
  7. http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/06/jra-172-171-197.pdf

خراوه

منابع

  • محسن فارسانی، دیوان ملا زلفعلی بختیاری، انتشارات مشعل، ۱۳۷۵.
  • F. Vahman and G. Asatrian, Poetry of the Baxtiārīs: Love Poems, Wedding Songs, Lullabies, Laments, Copenhagen, 1995.[۱]

پیوند به بیرون