گشتالت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بروزرسانی مطالب |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت == |
== چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت == |
||
[[ماکس ورتایمر|مکس ورتایمر،]] هنگام تعطیلات، زماني كه در سفري با قطار به شهر [[راینلاند|رایلند]]، در حركت بود، به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود (درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم). وی پس از این تجربه، قطار را ترک نمود و یک [[چرخشنما]] (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم، محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را [[پدیده فای]] نامید. این کشف تأثیری عمیق بر تاریخ روانشناسی به جای نهاد. اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند، فرق دارد. احساس حرکت، توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند، قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت، به نحوی از ترکیب عناصر به دست میآید |
[[ماکس ورتایمر|مکس ورتایمر،]] هنگام تعطیلات، زماني كه در سفري با قطار به شهر [[راینلاند|رایلند]]، در حركت بود، به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود (درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم). وی پس از این تجربه، قطار را ترک نمود و یک [[چرخشنما]] (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم، محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را [[پدیده فای]] نامید. این کشف تأثیری عمیق بر تاریخ روانشناسی به جای نهاد. اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند، فرق دارد. احساس حرکت، توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند، قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت، به نحوی از ترکیب عناصر به دست میآید. |
||
== گشتالت و رایانه == |
|||
نظریه گشتالت در علم [[تعامل انسان و رایانه]] کاربرد داشته و در روانشناسی طراحی [[رابط کاربر گرافیکی]] تاثیر گذار است. بر اساس الگوی گشتالت کاربر در زمان مواجه با یک وب سایت و یا یک نرم افزار گوشی های هوشمند، ابتدا ماهیت آن را در قالب ترکیبی از عناصر موجود در رابط کاربری می سنجند و چندان توجهی به جزئیات ایجاد شده در آن ندارد. چه بسا ترکیب جزئیات متعدد و پیچیده باعث ایجاد یک درک کلی کاملا متفاوت و متناقض با مفهوم اصلی نرم افزار مربوطه شود. همچنین جزئیات زیاد ممکن است باعث ایجاد اختلال در [[تجربه کاربری]] شده و کاربر را شدیدا گیج نماید. |
|||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۴
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
گشتالت (به آلمانی: Gestalt) نام یک مکتب در روانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در اوایل قرن بیستم است که نظریات ماکس ورتایمر را مبنای کار خود در زمینه بررسی یادگیری قرار دادند.
بنیانگذاران این نهضت، ماکس ورتایمر (۱۹۴۳–۱۸۸۰) و دو همکار دیگرش به نامهای وولفگانگ کولر (۱۹۶۷–۱۸۸۷) و کورت کافکا (۱۹۴۱–۱۸۸۶) بودند و احتمالاً این نهضت پس از انتشار مقاله ماکس ورتایمر دربارهٔ حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت.
نظریه گشتالت
گشتالت، در آلمانی به معنای «شکل و هیئت» (configuration) یا شکل (form) است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربههای روانشناختی از عناصر حسی ناشی میشوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم، چیزی به تجربه میافزاید که در دادههای حسی وجود ندارد و آنها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطور که بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت، ما دنیا را در کلهای معنیدار تجربه میکنیم و محرکهای جداگانه را نمیبینیم و کلاً هرآنچه میبینیم محرکهای ترکیب یافته در سازمانها (گشتالتها) یی است که برای ما معنی دارند.
طبق این نظریه، کلِ هر چیزی، فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال ما با گوش فرادادن به نتهای مجزای یک ارکستر سمفونی، قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم و در حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نتهای مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا میشود. آهنگ، دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که با مجموع قسمتهای آن متفاوت است.
افراد منتقد این نظریه
«موریس مرلو پونتی» نخستین پایاننامه دکتری خود را که گزارشی انتقادی از نظریه روان شناختی با تأکید خاص بر نظریه گشتالت بود، ارائه داد.
چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت
مکس ورتایمر، هنگام تعطیلات، زماني كه در سفري با قطار به شهر رایلند، در حركت بود، به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود (درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم). وی پس از این تجربه، قطار را ترک نمود و یک چرخشنما (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم، محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را پدیده فای نامید. این کشف تأثیری عمیق بر تاریخ روانشناسی به جای نهاد. اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند، فرق دارد. احساس حرکت، توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند، قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت، به نحوی از ترکیب عناصر به دست میآید.
گشتالت و رایانه
نظریه گشتالت در علم تعامل انسان و رایانه کاربرد داشته و در روانشناسی طراحی رابط کاربر گرافیکی تاثیر گذار است. بر اساس الگوی گشتالت کاربر در زمان مواجه با یک وب سایت و یا یک نرم افزار گوشی های هوشمند، ابتدا ماهیت آن را در قالب ترکیبی از عناصر موجود در رابط کاربری می سنجند و چندان توجهی به جزئیات ایجاد شده در آن ندارد. چه بسا ترکیب جزئیات متعدد و پیچیده باعث ایجاد یک درک کلی کاملا متفاوت و متناقض با مفهوم اصلی نرم افزار مربوطه شود. همچنین جزئیات زیاد ممکن است باعث ایجاد اختلال در تجربه کاربری شده و کاربر را شدیدا گیج نماید.
منابع
- هرگنهان، السون (۱۳۸۲)، نظریههای یادگیری، ترجمهٔ علی اکبر سیف (ویراست ششم)، تهران: نشر دوران، ص. ۳۱۰-۲۷۸