حمید پارسانیا: تفاوت میان نسخهها
بازنویسی شناسه و حذف ارجاع تکراری و قدیمی برچسبها: حذف منبع ویرایشگر دیداری |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|تاریخ_تولد= ۱۳۳۷ |
|تاریخ_تولد= ۱۳۳۷ |
||
|محل_تولد= [[مشهد]] |
|محل_تولد= [[مشهد]] |
||
|زمینه_فعالیت= [[فلسفه اسلامی]]، [[جامعهشناسی |
|زمینه_فعالیت= [[فلسفه اسلامی]]، [[جامعهشناسی]] |
||
|ملیت= ایرانی |
|ملیت= ایرانی |
||
|پیشه= |
|پیشه=استاد دانشگاه، پژوهشگر |
||
}} |
}} |
||
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۹
حمید پارسانیا | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۳۷ مشهد |
ملیت | ایرانی |
پیشه | استاد دانشگاه، پژوهشگر |
حمید پارسانیا (متولد ۱۳۳۷ در مشهد) استاد دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده ایرانی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.[۱]
او فارغ التحصیل جامعه شناسی از دانشگاه تهران و دانشآموخته حوزه علمیه قم است. او از شاگردان برجسته آیت الله جوادی آملی و از افراد صاحب نظر در زمینه حکمت صدرایی است.
او علاوه بر عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران، ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم، ریاست پژوهشگاه معارج و مسئولیتهای متعدد دیگر را بر عهده دارد.
پارسانیا در چالش با رویکردهای معرفتی مدرن؛ دغدغه بازسازی و احیای میراث معرفتی دنیای اسلام را همواره در کار خود تعقیب میکند. بازخوانی علم مدرن از طریق بازسازی علم دینی، روح حاکم بر بسیاری از اندیشههای انتقادی اوست. او میکوشد حکمت صدرایی را در سطوح گوناگون فعال کند. او در زمینه علم دینی، علوم انسانی اسلامی، و فرهنگ نظریهپردازی کرده است.
زندگینامه و تحصیلات
حمید پارسانیا در سال ۱۳۳۷ در شهر مشهد متولد گردید. تحصیلات خود را تا پایان مقطع دیپلم در مشهد گذراند و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته جامه شناسی در دانشگاه تهران ادامه داد. او یکی از نخستین دانشجویان رشته جامعهشناسی پس از انقلاب در دانشگاه تهران است. هم زمان با تحصیلات دانشگاهی به تحصیل علوم حوزوی قم نیز مشغول گردید.[۲]
او تحصیلات حوزوی خود را تا مدارج عالی طی کرد. فقه و اصول را در محضر میرزا هاشم آملی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی و جوادی آملی آموخت. عرفان و فلسفه را نیز از محضر جوادی آملی و حسنزاده آملی آموخت. او از شاگردان برجسته آیتالله جوادی آملی در حوزه حکمت اسلامی است و تقریر آثار فلسفی او را بر عهده دارد.[۲]
فعالیتها
از مهمترین مسئولیتهای او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ریاست دانشگاه باقرالعلوم (۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶).[۳]
- رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)[۴]
- عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران[۵]
- رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.[۶]
- رئیس پژوهشگاه علوم وحياني معارج.[۷]
- عضو هیئت مؤسس انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران است.[۸]
جایگاه و نظریات علمی
پارسانیا، بهواسطه شاگردی طولانی نزد آیت الله جوادی آملی، یکی از افراد مطرح در زمنیه حکمت صدرایی در زمان معاصر است. بسیاری از آثار عمده آیتالله جوادی، ازجمله رحیق مختوم (شرح حکمت متعالیه در 20 جلد)؛ عین نضاخ (در 3 جلد)، شریعت در آینه معرفت، شناختشناسی در قرآن توسط وی تنظیم و تدوین یافته است. در نتیجه نظام فکری او مبتنی بر اصول حکمت متعالیه صدرایی شکل گرفته است. از نظر او وحی قرآنی، عقل برهانی و شهود معصومانه عرفانی در طول هم هستند نه در عرض هم و تمسک به یکی ما را از تمسک به دیگری بینیاز نمیکند. از این رو در نظام فکری او، ضمن بهره بردن از عقل، نقل، و شهود، قرآن کریم قرارگاه تمامی علوم است. در نظام فکری او روشهای مختلف فکری بر اساس روش عقل و نقل و شهود پذیرفته شده است.[۹]
احیای میراث معرفتی اسلامی
او جریانهای فکری جهان اسلام را به دودسته کلی سنتی و مدرن تقسیم میکند و سپس جریان سنتی را به دودسته منفعل و فعال و جریان مدرن را به دودسته آشکار و پنهان تقسیم مینماید. از نظر او ذخیره معرفتی عالم اسلامی بسیار پر اهمیت است. بر این اساس، پارسانیا خود را حامی جریان سنتی فعال میداند که با تأکید بر آموزههای دینی به دنبال فهم، نقد و بهرهگیری از نقاط قوت غرب و مدرنیته بوده و ظرفیتهای میراث را در این زمینه فعال میکنند.[۱۰]
پارسانیا در چالش با رویکردهای معرفتی مدرن؛ دغدغه بازسازی و احیای میراث معرفتی دنیای اسلام را همواره در کار خود تعقیب میکند. بازخوانی علم مدرن از طریق بازسازی علم دینی، روح حاکم بر بسیاری از اندیشههای انتقادی اوست. او میکوشد با پشتوانه و مبنای فلسفی و عرفان اسلامی، دانشها و مبانی نظری–دینی را به علوم جدید چون جامعهشناسی، فلسفه سیاسی، فلسفه علم، تاریخ معاصر، کلام جدید، و فلسفه دین باز کند. کار او برخوردار از مبنایی فلسفی و رویکرد بینرشتهای جدیدی است. او تلاش کرده است با گذار از اختلافات موجود میان رویکردهای مختلف، مناسبات جدیدی بر مبنای وحدت درونی میان آنها تنظیم کند. از این رو او در آثار متعدد خود، مباحث مختلف را باهم میآمیزد و عصاره آنها را در قالب یک دستگاه معرفتی منسجم ارائه میدهد.[۱۱]
او در زمینه بازخوانی میراث تفکر اسلامی، حکمت اسلامی با رویکرد حکمت صدرایی را مبنای کار خود قرار داده است. تدریس روزانه متن اسفار اربعه در فیضیه و تدوین تقریرات درس اسفار آیتالله جوادی آملی که تاکنون بیست جلد آن با عنوان رحیق مختوم منتشر شده، ازجمله تمرکزهای اوست. نگاه درجه دو و تاریخی به کلیت میراث حکمی اسلامی نظیر آنچه در آغاز کتاب مبانی و تطورات برهان صدیقین (1391) انجام شده بخش دیگری از مطالعات او را تشکیل میدهد. او تلاش میکند با استفاده از این میراث حکمی عقلانیت مدرن را بازخوانی کند. کتاب روششناسی انتقادی حکمت صدرایی (1390) بسط حکمت صدرایی به عرصهی روششناسی و معرفتشناسی است و نمونه دیگر کتاب نماد و اسطوره (1373) است که متضمن اشارات و اکتشافهای قابل توجهی از ظرفیتهای حکمت اسلامی در نشانهشناسی و شکلدهی به یک نظریه در باب معناست.[۱۱]
پارسانیا میکوشد حکمت صدرایی را در سطوح گوناگون، ازنظریه فرهنگی و نظریه اجتماعی تا فلسفه فیزیک و نیز در سطح سیاستگذاری فعال کند. او بررسیها پیرامون تفکر اجتماعی مسلمین را از یک کار صرفاً تاریخی خارج کرده و به ساحت معرفتشناسی میبرد و به بازخوانی میراث حکمت اسلامی به مثابه یک علم اجتماعی میپردازد. بدیعترین کوشش پارسانیا در خوانش سنت در توجهی است که به میراث مسلمین درزمینهٔ «علم اجتماعی» دارد. پارسانیا نظریهی مبسوطی در خوانش میراث علمالاجتماع مسلمین سامان داده است. او بر این باور است که امکان ندارد جامعهی اسلامی به تفسیر خود و کنشهایش و به حل مسئلههایش نیاندیشیده باشد یا اندیشهورزیهایش ماقبل علمی باشد. بهویژه آنکه در ادواری در اوج تمدن و علم بوده است. پارسانیا میگوید فارغ از معنای اخیر دربارهی علم که سابقهای در حدود دو سده دارد، عالم اسلامی در دامن خود معرفتهایی پرورده و ذخایری از علم فراهم آورده که هنگام اندیشیدن به مسائل اجتماعی خود از آن بهره میگیرد. این رویکردها بهطور خلاصه عبارتاند از وحیانی، نقلی، حدیثی، تفسیری، فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی، تاریخنگاری، تکنگاری و رویکرد خطابی. پارسانیا علاوه بر تعمق در متون عرفانی به فرامتن و حیات اجتماعی اندیشه عرفانی نیز توجه دارد و میکوشد دلالتهای اجتماعی عرفان اسلامی را بیشازپیش آشکار کند. کتاب عرفان و سیاست (1386) نمونهای از این کوششهای اوست. او در فصل آخر و در ضمن و ذیل روششناسی اندیشه عرفان و نیز «انقلاب عرفانی»، دیدگاه منسجم و بدیعی را در باب تحلیل نسبت عرفان و سیاست (جامعه) میگشاید.[۱۱]
پرسشگری از مدرنیته
اولین و مهمترین میدان پرسشگری پارسانیا در مواجهه با مدرنیته، معرفتشناسی و فلسفه علم است. پرسشهایی که از نسبت فلسفه و علم آغاز میشود و بهنقد فلسفی نظریههای علوم اجتماعی میرسد. کتابهای علم و فلسفه (1383) و سنت، ایدئولوژی، علم (1385) را میتوان نمونهای از کوشش برای درانداختن پرسش اول پیرامون نسبت علم و فلسفه دانست. جهانهای اجتماعی (1391) اما از مرز فلسفه علوم اجتماعی آغاز میکند و به طرح نظریه یا ایدههایی در فضای نظریه اجتماعی میرسد. بخش دیگری از نقدهای پارسانیا به مدرنیته حول انسانشناسی شکل میگیرد. پارسانیا میکوشد با فعال کردن ظرفیتهای حکمی و بهخصوص عرفانی، هبوط انسان مدرن را نشان بدهد. کتاب هستی و هبوط (1383) در این راستا نوشته شده است. پرسش پروژه فکری پارسانیا از مدرنیته اما در سطح فلسفه علم، نظریه اجتماعی و انسانشناسی باقی نمیماند. بازخوانی انتقادی عینیت و تجربه تاریخی ما در ایران و در عالم اسلامی محور دیگری در پرسشگری انتقادی پارسانیا از تجدد است. پارسانیا میکوشد نشان دهد مدعای اندیشههای مدرن برای اصلاح وضعیت ایران هیچگاه صادقانه نبوده و اصلاحات حقیقی از ظرفیتهای درونی برمیخیزد. کتاب هفت موج اصلاحات (1386) پروژهی فکری پارسانیا را از تمرکز بر بازخوانی میراث و نقد تجدد، به مرزهای کنشگری اجتماعی نزدیک میکند. این کتاب با نگرشی جریان شناسانه یک بازشناسی انتقادی از جریانهای فکری معاصر ایران اسلامی به دست میدهد. این طرح در کتاب انواع و ادوار روشنفکری (1391) به بلوغ میرسد. پارسانیا در این کتاب در طرحی جامع، ابتکاری، دقیق و فشرده کلیت جریانهای فکری مترجم تجدد را صورتبندی و دوره بندی میکند.[۱۱]
انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی برای پارسانیا اهمیت ویژهای دارد. در سطح نظری پارسانیا کتاب حدیث پیمانه، پژوهشی در انقلاب اسلامی (1376 چ دوم) را منتشر کرده است. کتابی که به ارائه یک تحلیل یکپارچه، بدیع و بهدلیل در باب انقلاب اسلامی میپردازد. تحلیلی که چارچوب مفهومی خود را از ظرفیتهای میراث علمالاجتماع مسلمین -از فارابی تا ابنخلدون- اخذ کرده و شناختی جامع از جریانهای قبل و بعد از انقلاب به دست میدهد. در سطح عملی نیز پارسانیا کوشیده است نتایج پروژه فکری خود را علاوه برنگارش و انتشار در قالب کتاب و مجله، در سطح سازمان علم هم دنبال کند. تلاش برای تأسیس رشتهها، مراکز رسمی و حلقههای غیررسمی آموزشی و انجمنهای علمی در حوزه و دانشگاه بخش از این نهادسازیهاست. رشتههایی که کوششهای عملی و پروژه فکری پارسانیا امکان طراحی آن را فراهم آورده عبارتاند از «دانش اجتماعی مسلمین»، «فلسفه علوم اجتماعی»، «فلسفه فیزیک» و «سیاستگذاری فرهنگی» که به ترتیب محصول تداوم آموزشی بازخوانی میراث، نقد تجدد و عطف به انقلاب اسلامی در پروژه فکری اوست.[۱۱]
علم دینی
پارسانیا به علم ديني معتقد است. علم ديني، علمي است كه به ديني بودن وصف شده است ميتواند به مسائل و موضوعاتي غير از دين نيز بپردازد و در اين صورت علم به طبيعت و فوق طبيعت و همچنين علم به موضوعات انساني اجتماعي نيز ميتواند ديني و يا غیردینی باشد، پس مسأله علم ديني غير از علم به دين است. او معتقد است از آنجا که حقيقت دين در نزد خداوند جز اسلام نيست و اختلاف مسيحيت و يهوديت با آئين پيامبر خاتم تنها در شريعت است، پس علم ديني به همان معناي علم اسلامي است و علم اسلامي همان علم ديني است و در برابر علم مسيحي، يهودي و مجوسي و غير آن قرار نميگيرد. از نظر پارسانیا، علم حقیقتی ذات اضافه است. به اين معنا كه علم حسب ذات خود واجد اضافه و نسبت نيز هست، البته اين اضافه و نسبت، مطلق و كلي نيست و همه اضافات و نسب را شامل نميشود، بلكه اضافه و نسبت به معلوم است، همچنین اين اضافه و نسبت در مقام هويت و حقيقت علم نيز نيست بلكه درجایی است كه با بازنمايي علم در افق مفهوم مواجه ميشويم و الا نسبت و اضافه در مقام هستي و هويت علم وجود ندارد.[۱۲]
علوم انسانی اسلامی
از دیدگاه پارسانیا سه تعریف از علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران حضور دارد:
- تعریف قدیمی علوم انسانی که حضور فعالتری دارد، تعریفی است که با پاردایم تبیینی نسبت به علوم انسانی و شباهت بیشتری با علوم طبیعی دارد.
- تعریف دیگر کاملاً به تقابل بین علوم انسانی و علوم طبیعی قائل است و با پاردایم نفسیری و تفهمی شناخته میشود.
- تعریف سوم از تعریف دوم حاصل می شود و آن پارادایم انتقادی برای علوم انسانی و علوم اجتماعی است که برای این علوم نقش انتقادی و رهایی بخشی قائل است.
البته تعاریف به این سه نوع محدود نمیشود و میتوان تعاریف دیگری بیان کرد مانند تعریفی که با یک نگاه رئالیسم انتقادی مطرح میشود.
فرهنگ و تمدن اسلامی در تاریخ خود تعریفی از علم داشته است که با تعاریف گفته شده متفاوت است. جهان اسلام تعریف قرن ۱۹ از علم را هرگز به رسمیت نشناخته است. همچنین این دیدگاه که معرفت حکایتی ندارد و انسان معارف را برای زندگی خودش میسازد نمیپذیرد. جهان اسلام با اصالت انسان به این معنا سازگار نیست اما انسان را قابلتکریم نسبت به خلایق و او را خلیفهالله میداند چون ارتباط با حقیقت دارد. در جهان اسلام علوم به دودسته تقسیم میشود:
- علومی که موضوعات آنها مستقل از اراده انسان هستند (در جهان مدرن علوم طبیعی است، اینجا مستقل از اراده انسان هستند طبیعت است و علوم ریاضی و متافیزیک هم است) اسم آنها را علوم نظری میگذارد
- موضوعاتی که با اراده انسان ایجاد میشوند، اینها علوم انسانی هستند چون با اراده انسان ایجاد میشوند، فهم این موضوعات فهم اراده و معنا است و توجه به اینکه عرصه علوم انسانی تفهمی و تفسیری است میتواند مورد قبول واقع شود مانند مسائل طبیعی نیست.
علوم انسانی در اینجا نگاه تفسیری را دارد اما نگاه تفسیری محدود به شناخت موضوع علم نمیشود و موضوع علوم انسانی که محصول اراده انسان و جامعه انسانی است، تنها ابژه علم (به معنای تجربی) نیست، بلکه درباره همه عرصهها و ارزشهایی که درون فرهنگ است میتوان با ابزار عقل عملی داوری کرد. این را حس نمیفهمد اما عقل، وحی، نقل میفهمد، یعنی وحی، نقل و عقل در کنار حس جزء منابع و ابزارهای معرفت علمی هستند. لذا علوم انسانی در اینجا موضوعش با اراده انسان ایجاد میشود اما شاکله و ساختار معرفت علمی به دانشهای آزمونپذیر محدود نمیشود. بنابراین علوم انسانی بر اساس تعریفی که علم در جهان اسلام دارد و تعریفی که از انسان دارد؛ یک: تبیین دارد اما محدود به تبیین تجربی نیست. دو: قلمرو علوم انسانی به لحاظ موضوع با دیگر علوم فرق میکند اما نه از نوع فرق علوم طبیعی و علوم انسانی بلکه از نوع فرق علوم نظری و علوم عملی، لذا در تقسیمبندی علوم در جهان اسلام بین علوم انسانی و علوم نظری یا علوم عملی و علوم نظری فاصله قائل میشدند. لذا چون علم میتواند صدق و کذب و حق و باطل بودن و درست و غلط بودن همه ابعاد فرهنگ را داوری کند، تنها به شناخت وضعیت موجود با روش تبیینی خود نمیپردازد بلکه به درست بودن یا غلط بودن آنها هم میپردازد؛ یعنی میتواند جنبه انتقادی نسبت به عرصه حیات و زندگی داشته باشد. لذا این انتقاد با انتقاد فرق میکند و این تفسیر با آن تفسیر و این تبیین با آن تبیین فرق میکند.[۱۳]
فرهنگ
از دیدگاه پارسانیا فرهنگ بخشی از معرفت است که در عرصه زندگي اجتماعي انسانها پذیرفته شده است؛ بهبیاندیگر، فرهنگ آن سطحی از معرفت است که در غالب نمادها، رفتارها، ارزشها و باورهای انساني ظهور و بروز یافته است. هنگامیکه یک فرد و یا یک گروه از انسانها با اراده و آگاهی خود به یک معنا پیوند میخورند و ارتباط وجودی خود را با آن معنا برقرار میسازند، برای ایجاد آن معنا ناگزیر بهسوی معانی دیگری که علت و یا زمینهساز تحقق آن هستند، کشیده میشوند؛ بنابراین هنگامی که ما از طریق آگاهی و اراده خود با یک معنا پیوند و ارتباط وجودی برقرار میکنیم، ناگزیر به لوازم و پیامدهای آن تن میدهیم. بدین ترتیب به تدریج شبکهای از معانی، کنشها، هنجارها و رفتارهای مرتبط با آن هدف، به عرصه زندگی انسان راه مییابد و این مجموعه ساختار و نظام معنایی خاصی را پدید میآورد.
پدیده های فرهنگی در روابط و مناسبات خود، شبیه اجزاء و اعضای موجودات زنده و انداموار رفتار میکنند. هر یک از اعضای متکثر و مختلف موجودات زنده وظیفه خاصی را انجام میدهند و کارکردی مختص به خود را دارند. هدف مشترک اعضا و بخشهای مختلف موجود زنده، تداوم حیات وزندگی آن است. با آنکه اعضای مختلف موجود زنده در خدمت هدف واحدی عمل میکنند، نقش آنها در تأمین آن هدف یکسان نیست. وجود برخی از آنها برای تداوم موجود زنده لازم و حیاتی است و وجود برخی دیگر مفید و مناسب است. اجزای بههمپیوسته یک فرهنگ نیز در تأمین حیات وزندگی اجتماعی نقش یکسان و مشابه ندارند. برخی از آنها نقش حیاتی دارند؛ بهگونهای که حذف یا تغییر آنها به حذف یا تغییر فرهنگ منجر میشود و بعضی دیگر نقشی کم اهمیتتر دارند. برای برخی از اجزاء میتوان بدیل و جایگزینی در نظر گرفت، اما بعضی دیگر نمیتوانند جایگزینی داشته باشند. برخی از معانی خرد و یا کلان فرهنگی در مقاطع خاصی از فرایند زندگی اجتماعی انسانها پدید میآیند و در مقاطع دیگر حضور آنان غیرضروری و ناکارآمد است. معانیای که برای فرهنگ نقش حیاتی داشته باشند، در لایهها و سطوح بنیادین فرهنگ قرار میگیرند و معانیای که نقش مقطعی و غیر حیاتی دارند، در لایه ها و سطوح غیر بنیادین آن قرار میگیرند.[۱۴]
آثار
- «سنت، ایدئولوژی، علم: مجموعه مقالات»، حمید پارسانیا، قم: بوستان کتاب قم
- رحیق مختوم: شرح حکمت متعالیه(۲۰ جلد تا کنون)، عبدالله جوادی آملی، حمید پارسانیا (تدوین)، تهران: اسراء
- تبیین براهین اثبات خدا تعالی شانه، عبدالله جوادی آملی، حمید پارسانیا (محقق)، سیدمحمود صادقی (ویراستار) تهران: اسراء
- علم و فلسفه، حمید پارسانیا، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
- مجموعه رسائل عرفانی و فلسفی، محمدحسین فاضل تونی، به کوشش حمید پارسانیا، مجید دستیاری، وحید روحاللهپور، قم: مطبوعات دینی
- سکولاریسم، مبانی معرفتی و سیمای اجتماعی سکولاریسم و معنویت، حمید پارسانیا، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی و آموزشی
- جامعهشناسی معرفت و علم، حمید پارسانیا، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی و آموزشی
- معرفتشناسی در قرآن، عبدالله جوادی آملی، حمید پارسانیا (ویراستار)، تهران: اسراء
- اندیشه سیاسی آیه الله مطهری، گروه مؤلفان، قم: بوستان کتاب قم
- هفت موج اصلاحات: نسبت تئوری و عمل، حمید پارسانیا، قم: بوستان کتاب قم
- عرفان و سیاست، حمید پارسانیا، قم: بوستان کتاب قم
- جامعهشناسی (۱) و (۲) و (۳)، سال دهم و یازدهم و دوازدهم دبیرستان، کتابهای درسی، ۱۳۹۵-۱۳۹۶-۱۳۹۷
- دین و زندگی (۳) سال دوازدهم دبیرستان، کتاب درسی
- حدیث پیمانه: پژوهشی نو در انقلاب اسلامی. حمید پارسانیا. قم: نشر معارف، 1380.
- پلورالیسم. حمید پارسانیا. تهران: نشر و پژوهش معناگرا، 1385.
- حقیقت و دموکراسی. حمید پارسانیا. قم: معاونت آموزشی و پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، 1385.
- هستی و هبوط. حمید پارسانیا. قم: نشر معارف، 1385. ترجمه شده به انگلیسی با عنوان Existence and the fall. trans. Shuja Ali Mirza, London: ICAS press, 2006.[۱۵]
- روششناسی انتقادی حکمت صدرایی. حمید پارسانیا. قم: کتاب فردا، 1390.
- انواع و ادوار روشنفکری. حمید پارسانیا. قم: کتاب فردا، 1391.
- جهان های اجتماعی. حمید پارسانیا. قم: کتاب فردا، 1391.
- معرفت دینی. حمید پارسانیا. تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، 1393.
- اخلاق و عرفان. حمید پارسانیا. قم: کتاب فردا، 1395.
- نماد و اسطوره. حمید پارسانیا. قم: کتاب فردا، 1396.
منابع
- ↑ عواقب غفلت پوزیتیویسم از متافیزیک/ ترجمه ما از سکولاریسم اشتباه است
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «پایگاه اندیشوران حوزه». parsaniya.andishvaran.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۷.
- ↑ «خبرگزاری فارس - رئيس جديد دانشگاه باقرالعلوم معرفي شد». خبرگزاری فارس. ۲۰۰۷-۰۶-۱۳. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۷.
- ↑ «دانشگاه باقرالعلوم (عليه السلام)». www.bou.ac.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۷.
- ↑ «حمید پارسانیا - صفحه شخصی - دانشکده علوم اجتماعی». social.ut.ac.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۷.
- ↑ «انتخاب رئیس و اعضای شورای تخصصی حوزوی». ۱۵ مهر ۱۳۹۸.
- ↑ «رياست پژوهشگاه: حجه الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا». www.maarej.esra.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۷.
- ↑ وبسایت انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران، http://isiph.ir/fa/category/درباره-انجمن/ بایگانیشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine
- ↑ حمید پارسانیا (۱۳۹۰). روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی. قم: کتاب فردا.
- ↑ حمید پارسانیا (۱۳۹۱). انواع و ادوار روشنفکری. قم: کتاب فردا.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ مجتبی نامخواه (فروردین ۱۳۹۶). «کوشش در کشاکش سنت و تجدد». خردنامه همشهری.
- ↑ حمید پارسانیا (بهار و تابستان ۱۳۹۶). «چیستی علم دینی با تاکید بر دیدگاه استاد جوادی آملی». حکمت اسراء (۲۹).
- ↑ «چیستی علوم انسانی و چیستی علوم انسانی اسلامی». ۲۳ مرداد ۱۳۹۸. دریافتشده در ۱۶ مهر ۱۳۹۸.
- ↑ حمید پارسانیا (۱۳۹۱). جهان های اجتماعی. قم: کتاب فردا.
- ↑ «Existence & the Fall: Spiritual Anthropology of Islam | The Islamic College» (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۸.