سکولاریسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
خط ۵۴: خط ۵۴:
# نیکی کردن در این جهان، و پی‌جویی این نیکی، خیر است.<ref>[https://bikhodae.com/2016/05/ اخلاقیات سکولار]</ref><ref>[http://rasekhoon.net/article/show/159085/سكولاريسم-(-secularism-)/ دولت سکولار]</ref>
# نیکی کردن در این جهان، و پی‌جویی این نیکی، خیر است.<ref>[https://bikhodae.com/2016/05/ اخلاقیات سکولار]</ref><ref>[http://rasekhoon.net/article/show/159085/سكولاريسم-(-secularism-)/ دولت سکولار]</ref>


== استدلال‌های موافقان و مخالفان سکولاریسم ==
== استدلال‌های موافقان سکولاریسم ==
{{منبع-بخش}}
{{منبع-بخش}}
موافقان سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سکولاریسم و به دنبال آن دوری از دین در دولت‌های سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر [[عصر روشنگری]] است، که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد سوق پیدا کرد و از دین دور شد.
موافقان سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سکولاریسم و به دنبال آن دوری از دین در دولت‌های سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر [[عصر روشنگری]] و توجه بیشتر مردم به حقوق بشر است که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد و انسانیت سوق پیدا کرد و از دین دور شد.


<br />
<br />

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۲۷

نقشه کشورهای جهان که در آن‌ها حکومت بر مبنای سکولاریسم است.

سکولاریسم (به فرانسوی: sécularismeگیتی گرایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، عقیده‌ای است مبنی بر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت می‌نشینند، از نهادهای مذهبی و مقام‌های مذهبی است. این تفکر، به صورت کلی، ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. مفاهیمی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه و ترکیه بر پایه سکولاریسم بنا شده‌اند، ولی در کشورهایی مانند ایران، عراق با جدایی دین از سیاست مخالف هستند.

اهداف و استدلال‌ها برای قبول سکولاریسم بسیار گسترده‌اند. در منظر لائیسیته اروپایی، سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و دور شدن از ارزش‌های دینی است. برخی استدلال می‌کنند که سکولاریسم در آمریکا بیشتر به حفظ دین از حکومت پرداخته و در زمینه اجتماعی کم‌کارتر بوده‌است.[۱] سکولاریسم را نخستین شاخصهٔ مدرنیته خوانده‌اند.[۲] در میان کشورها جنبش‌های سیاسی گوناگون سکولاریسم را به دلایل مختلف پشتیبانی می‌کنند.

واژه سکولاریسم برای نخستین‌بار توسط نویسندهٔ بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶ استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایه آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشته‌است. ایده‌های اولیهٔ سکولار را می‌توان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم معتقد به جدایی دین از فلسفه بودند. هالی اوک این ایده جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانم‌گرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمی‌شد، بلکه مستقل است. سکولاریسم تنها به این نکته می‌پردازد که راه درست در حقیقت سکولاریسم است. دانستنی‌های سکولار به‌طور روشن در همین زندگی پیدا می‌شوند و می‌توانند در همین زندگی آزمون شوند.

تعریف

از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده می‌شود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. دیدگاه سکولاریسم بر این پایه بنا شده‌است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش‌ها پسندیده‌است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر می‌توان توضیح داد. به عبارت بهتر هر کسی دین خود را فقط در خانه خود نگه داشته باشد و حق ندارد دین خود را در جامعه تبلیغ کند. یکی از علل برخورد جوامع سکولاریسم با حجاب این است که آنان حجاب را مظهر تبلیغ دین اسلام در یک حکومت سکولاریستی می‌دانند.[۳]

در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزش‌های هر گروه و دسته‌ای است.[۴]

در مفاهیم جامعه‌شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیم‌گیری‌های خود کم‌تر دخالت دهد یا این مفاهیم، کم‌تر موجب اختلاف یا درگیری شوند اطلاق می‌گردد.[۵]

واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن می‌گویند، معمولاً مقصود هر فلسفه‌ایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگم‌های) دینی بنا می‌کند و در پی پیشبرد دانش‌ها و روش‌های بشری است.[۶]

برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح می‌دهد:

واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفته‌است، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشته‌است. در کاربرد نخستین آن، بر آموزه‌ای دلالت می‌کرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و مسائل مربوط به خدا و زندگی آخرت را باید کنار نهاد. بعداً، «سکولاریسم» را به این معنای گسترده‌تر به کار بردند که مؤسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشند و نه دینی. در قرن بیستم، این واژه معنای وسیع‌تری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشأت گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با «جدایی» نهادهای دینی و دولتی به کار می‌برند، که تقریباً معادل با واژهٔ فرانسوی laicisme است که در دیگر زبان‌ها هم وارد شده، اما هنوز در زبان انگلیسی بکار برده نمی‌شود

[۷]

دولت سکولار

امروزه اغلب دولت‌های مهم جهان اهمیت سکولاریسم و دموکراسی را پذیرفته‌اند. یک پیامد عملی سکولاریزاسیون، جدایی کلیسا و دولت است – در حقیقت این پیامد چنان یادآور سکولاریزاسیون است که اغلب این دو را یک پدیده می‌شمارند، و اغلب به جای «سکولاریزاسیون» از «جدایی کلیسا و دولت» سخن می‌گویند. اما باید در نظر داشت که سکولاریزاسیون فرایندی است چندوجهی که در متن جامعه صورت می‌گیرد، درحالی که جدایی نهاد دین و دولت توصیف جنبه سیاسی این فرایند است.

جدا شدن نهاد دین و دولت در سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی – که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند- از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها می‌شوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمی‌توانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاه‌های نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، یا مبنای سیاست‌گذاری‌های عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بی‌طرف بماند؛ نه مانع آن‌ها باشد و نه مجری خواسته‌هایشان.[۸]

سکولاریسم معمولاً در پرتو عصر روشنگری در اروپا مطرح می‌شود که تأثیر اصلی را بر جوامع غربی داشته‌است. جدایی دین از سیاست در آمریکا و لائیسیته در فرانسه به‌طور گسترده‌ای بر پایه سکولاریسم رخ داده‌است. البته ایده جدایی دین و دولت در شرق هم در هند از دوران کهن ریشه داشته‌است. دولت نوین هند نیز بر پایه این ارزش‌ها تشکیل یافته و تا حدودی هم در آن موفق بوده‌است.

به نظر سکولاریست‌ها بهتر است سیاست‌مداران برای تصمیم‌گیری به جای دلایل مذهبی از دلایل سکولار استفاده کنند. از این لحاظ در تصمیمات سیاسی برای مسائلی چون سقط جنین، پژوهش دربارهٔ سلول‌های بنیادی، ازدواج همجنس‌گرایان و آموزش سکس، سازمان‌های سکولاری چون Center for Inquiry در آمریکا تأکید بسیاری می‌کنند.[۹]

لائیسیته

شعار جمهوری فرانسه (آزادی، برابری، برادری) که پس از تصویب قانون جدایی دین از حکومت در سال ۱۹۰۵ بر روی ناقوس یک کلیسا در آپس (بخش وار) نصب شده‌است. چنین نقوشی بسیار نادر هستند و این نقش در جشن دویست ساله انقلاب فرانسه در سال ۱۹۸۹ ترمیم شده‌است.

در زبان فرانسه و برخی دیگر از زبانهای رومی و ایتالیایی: "laticita" یا "laicismo" معادل سکولاریسم، و به مفهوم عدم دخالت دین در امور دولتی و سیاست یا برعکس آن است. اگر چه به نظر می‌رسد هیچ کلمه‌ای در زبان انگلیسی نتواند معنای واقعی کلمه «laïcité» را که از واژه یونانی λαϊκός می‌آید و به معنای سکولار است برساند، اما این کلمه با کلمات انگلیسی laity یا laymen به معنای عام مرتبط است و “laicity” شیوه نگارش انگلیسی اصطلاح فرانسوی لائیسیته‌است.[۱۰]

بین لائیسیته و سکولاریسم تفاوت وجود دارد؛ لائیسیته یک نظریه سیاسی است که طبق آن دین از حکومت جدا است و این نظریه با هدف افزایش آزادی‌های متضاد با دین ارائه شده‌است، درحالی که سکولاریسم با هدف زدودن دین از زندگی جاری مردم معرفی شده‌است، با این وجود گاهی اوقات اصطلاحات سکولاریسم و سکولاریته به معنای لائیسیته به کار می‌روند. فردی که به مکتب لائیسیته اعتقاد دارد را لائیک می‌گویند.[۱۱]

طرفداران مکتب لائیسیته بر این باورند که این اصطلاح به معنای رهایی از دین است و بنابراین فعالیت‌های دینی می‌بایست در چارچوب قانون همانند دیگر فعالیت‌ها صورت پذیرند و امری فراقانونی نیستند. دولت در برابر نظریات مذهبی هیچ گونه موضعی نمی‌گیرد و افراد مذهبی را همانند دیگر افراد جامعه می‌شناسد. منتقدان به ویژه منتقدان نسخه ترکی لائیسیته و ممنوعیت حجاب در فرانسه استدلال می‌کنند که این ایدئولوژی ضد مذهب است و درعمل از آزادی‌های دینی می‌کاهد.[۱۲]

اخلاقیات سکولار

هالی اوک در سال ۱۸۹۶ در کتاب خود به نام «سکولاریسم انگلیسی»، سکولاریسم را به این‌گونه تعریف می‌کند:

سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر اساس مادیات بنا نهاده شده‌است و به صورت کلی برای کسانی است که باورهای مذهبی را ناکافی یا غیرقابل اطمینان یا غیرقابل باور یافته‌اند.

اصول آن عبارت است از:

  1. بهبود زندگی با توجه به مفاهیم مادی آن
  2. دانش تنها وسیله در دسترس انسان است.
  3. اینکه خیر در نیکی کردن است. چه جهان دیگر درکار باشد و چه نباشد.
  4. نیکی کردن در این جهان، و پی‌جویی این نیکی، خیر است.[۱۳][۱۴]

استدلال‌های موافقان سکولاریسم

موافقان سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سکولاریسم و به دنبال آن دوری از دین در دولت‌های سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر عصر روشنگری و توجه بیشتر مردم به حقوق بشر است که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد و انسانیت سوق پیدا کرد و از دین دور شد.


معانی در فرهنگ لغت ها

  • بی تفاوتی، رد کردن، یا ممانعت کردن از دین و مراعات دینی. (فرهنگ لغت ماریام وبستر)[۱۵]
  • اعتقاداتی که مذهب نباید در فعالیت های روزمره اجتماعی و سیاسی درگیر شود. (فرهنگ لغت کمبریج)[۱۶]
  • قانون جدایی دولت از نهاد های مذهبی و دینی. (فرهنگ لغت آکسفورد)[۱۷]
  • نظامی سازمانی و آموزشی اجتماعی که در آن دین اجازه دخالت در امورد مدنی را ندارد.( فرهنگ لغت کولینز)[۱۸]
  • فرضیه، عقیده، ایدئولوژی،شروط سیاسی که سکولار را از پدیده های دیگر (معمولا مذهبی، مقدس و یا متافیزیکی) تعریف می کند و در برخی از موارد، سکولار را بر غیر سکولار ارجعیت می دهد (دیکشنری آتیسم).[۱۹]

تاریخچه

بر اساس فیل زوکرمن و جان آر. شوک، " یک شخص می‌تواند تعداد بی شماری دستور عمل و بیانات و مثال‌هایی از عقایدی که می‌تواند به‌طور بیطرفانه با سکولاریسم در میان ادعاهای مختلف فیلسوفان هندیان، یونانی‌ها، چینی‌ها و رومیان باستان، دسته‌بندی گردد، را دارا باشد."[۲۰] عزیمت از تکیه بر اعتقاد مذهبی به عقل و علم، نشانگر آغاز آموزش سکولاریزاسیون و جامعه در تاریخ است. طبق اولین اسناد مربوط به شکلی از سکولار عقیده در سیستم فلسفی چارواکا به چشم می خورد که ادراک مستقیم، تجربه گرایی و استنتاج شرطی را به عنوان منابع مناسب برای دانش می داند، و در پی رد کردن تداول مراقبت های مذهبی آن زمان می باشد.[۲۱] بنا به نظر دومنیک ماربانییانگ، سکولاریسم در غرب منطق به جای استدلال مذهبی متداول گردید و به تدریج از تقسیم نامطلوب به سلطه دین و خرافات آزاد شد.[۲۲] اولین بار سکولاریسم در غرب در فلسفه و سیاست یونان باستان پدیدار شد. پس از آن پس از سقوط یونان برای مدتی ناپدید گردید، اما در اواسط رونسانس دوباره پدیدار گردید.

تفسیر آمریکایی از سکولاریسم

استدلال شده است که مفهوم سکولاریسم در اغلب اوقات اشتباه تفسیر گردیده است.[۲۳] در جولای 2012، هافینگتون مطلبی با موضوع اینکه سکولاریسم،انکار وجود خدا نیست، منتشر کرد. جیکز برلینربلا هدایت کننده برنامه تمدن یهودی در دانشگاه جورج تون اینگونه نوشت: " در میان لغات آمریکایی، کلمه سکولاریسم جزو گیج‌کننده‌ترین کلمات می‌باشد و بسیاری از مردم آن را به اشتباه درک می‌کنند. مکتب‌های مختلفی همچون نازیسم، سوشیالیسم، روش ساسی ژوزف استالین بین مکتب‌های بیشمار دیگر موجود هستند. در ایالات متحده، اخیرا هم معنی‌های جدید و اشتباهی برای این لغت پدیدار گردیده که انجمن سکولاریسم را با انجمن منکران خداوند به اشتباه می‌گیرند. مسلما این تصور اشتباه حداقل از دهه 1970 تا به امروز رسیده است."[۲۳]

فلسفه سیاسی سکولاریسم در اواخر قرن بیستم

برای بسیاری از سازمان‌ها (NGOs) می‌توان دید که سکولاریسم برای تمامی گروه‌های جاندار، مذهبی یا کافر، و برای پیشرفت کردن در جامعه ای که برای آزادی بیان احترام قائل است، ترجیح می‌دهد به عنوان بنایی پایه باشد. به عنوان نمونه می‌توان به جامعه سکولار ملی در انگلستان اشاره کرد. این درک مشترکی است از چیزی که سکولاریسم بین تمامی طرفداران عملش در سرتاسر دنیا، برای آن می ایستد. هنوز بسیاری از محققان مسیحی و سیاستمداران محافظه کار، سکولاریسم را آنگونه که هست تفسیر و ترجمه نمی‌کنند و یا در آن مبالغه می‌کنند، به عنوان یک پادگذاره دینی در تلاش برای دور نگاه داشتن دین از جامعه و جایگزینی آن با کفر یا پوچ گرایی هستند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Feldman, Noah (2005). Divided by God. Farrar, Straus and Giroux, pg. 147
  2. موسی نجفی (۱۳۹۰تمدن برتر، آرما، ص. ۱۸۱، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۰۷۷-۰۳-۱
  3. فضیلت جدایی حکومت از دین
  4. سکولاریسم چیست؟
  5. سکولاریزم
  6. تعریف
  7. فلسفهٔ سکولاریسم
  8. سکولاریسم و سکولاریزاسیون
  9. بیانیه دفاع از دانش و سکولاریسم
  10. تحقیق در مورد سکولاریسم
  11. لائیسیته یا سکولاریسم؟
  12. سکولاریسم به صورت عمومی
  13. اخلاقیات سکولار
  14. دولت سکولار
  15. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام m-w وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  16. Secularism, Cambridge Dictionary
  17. Secularism, Oxford dictionaries
  18. Secularism, Collins
  19. Stephen Bullivant; Lois Lee, eds. (2016). "Seculaism". A Dictionary of Atheism. Oxford University Press.
  20. Phil Zuckerman; John R. Shook. "Introduction: The Study of Secularism". In Phil Zuckerman; John R. Shook (eds.). The Oxford Handbook of Secularism. p. 2.(نیازمند آبونمان)
  21. "Indian rationalism, Charvaka to Narendra Dabholkar". The Indian Express (به انگلیسی). 2018-08-21. Retrieved 2018-09-12.
  22. Ervin Budiselić, "Christian Witness for the 21st Century: Contemporary, yet Orthodox and Radical," Bogoslovni vestnik, 74 University of Ljlubljana, (2014) 3, p. 404
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Jacques Berlinerblau (2012-07-28). "Secularism Is Not Atheism". The Huffington Post. Retrieved 2013-05-27.

پیوند به بیرون

سازمان‌های سکولار