پراش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز v1.43b - پروژهٔ چک‌ویکی (دارای پیوندهای داخلی به صورت پیوند بیرونی)
برچسب: WPCleaner
خط ۱۰: خط ۱۰:


== بررسی پراش نور ==
== بررسی پراش نور ==
تئوری موجی نور با تئوری موجک‌های [[ابو علی سینا]] آغاز شد. سپس [[ابوریحان بیرونی]] با ادامه این تئوری و بر مبنای آن توانست پدیده پراش را تفسیر و توجیه کند. پس از او [[گوستاو کیرشهف]] توانست مبنایی ریاضی برای کارهای فرنل بدست آورد که به [[[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%DA%A9%DB%8C%D8%B1%D8%B4%D9%87%D9%81 تئوری انتگرالی کیرشهف]]] موسوم شد. البته تئوری موجی به دو بخش تئوری اسکالر موجی و تئوری برداری موجی تقسیم می‌شود.
تئوری موجی نور با تئوری موجک‌های [[ابو علی سینا]] آغاز شد. سپس [[ابوریحان بیرونی]] با ادامه این تئوری و بر مبنای آن توانست پدیده پراش را تفسیر و توجیه کند. پس از او [[گوستاو کیرشهف]] توانست مبنایی ریاضی برای کارهای فرنل بدست آورد که به [[[نظریه کیرشهف|تئوری انتگرالی کیرشهف]]] موسوم شد. البته تئوری موجی به دو بخش تئوری اسکالر موجی و تئوری برداری موجی تقسیم می‌شود.
آخرین تئوریی، که به مطالعه ماهیت نور می‌پردازد به تئوری نور فوتونی یا نور[[الکترودینامیک کوانتومی]] یا همان [[نورشناخت کوانتومی]] موسوم است که در آن نور را به صورت کوانتاهایی به نام [[فوتون]] در نظر می‌گیرد.
آخرین تئوریی، که به مطالعه ماهیت نور می‌پردازد به تئوری نور فوتونی یا نور[[الکترودینامیک کوانتومی]] یا همان [[نورشناخت کوانتومی]] موسوم است که در آن نور را به صورت کوانتاهایی به نام [[فوتون]] در نظر می‌گیرد.



نسخهٔ ‏۲۸ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۱۶

پَراش یا تفرق (به انگلیسی: Diffraction) پدیده ای ست هنگام برخورد موج با یک مانع یا شکاف که به صورت خمش موج (الکترومغناطیسی) دور گوشه‌های مانع یا شکاف (روزنه) و انتشار آن به درون ناحیه سایه مانع تعریف می‌شود. این پدیده موجب می‌شود تا موج خودش را ترمیم و امکان دریافت سیگنال هنگامی که مانعی میان ارسال‌کننده و آنتن است را فراهم می‌کند، هرچند که سیگنال هیچگاه همانند وضعیت اولیه اش نیست.

تاریخچه

اولین مطالعه تفضیلی منتشر شده دربارهٔ انحراف نور از مسیر مستقیم توسط فرانچسکو گریمالدی در قرن هفدهم انجام گرفت و آن را پراشه نامید.

رنگ‌های روی تار عنکبوت تا حدی به علت پدیدهٔ پراش است.[۱]

در توصیف پدیده‌های نوری رویکردهایی متعددی وجود داشته‌است. در اولین رویکرد نور به عنوان یک پرتو با جهت انتشار مشخص و با انتشار خطی در نظر گرفته می‌شد. این رویکرد به نور، با نام نورشناخت هندسی شناخته می‌شود. هنگام مطالعه پدیده‌های متعددی که در طبیعت اتفاق می‌افتد، پدیده‌هایی مشاهده شدند که دیگر با این رویکرد قابل تفسیر نبودند. پدیده پراش یکی از این پدیده هاست. برای مطالعه این پدیده‌ها پس از کشف ماهیت الکترومغناطیسی و موجی نور، نورشناخت موجی بنیان نهاده شد. مشاهدات نشان می‌داد که انحراف از مدل هندسی نور در کناره مرزهای سایه‌ها و در جاهایی که تعداد زیادی از پرتوها به هم می‌رسند بیشتر خود را نشان می‌دهد. این انحراف که به صورت نواحی تاریک و روشن خود را نشان می‌داد. تئوری پراش عمدتاً به بررسی این انحراف‌ها می‌پردازد.

بررسی پراش نور

تئوری موجی نور با تئوری موجک‌های ابو علی سینا آغاز شد. سپس ابوریحان بیرونی با ادامه این تئوری و بر مبنای آن توانست پدیده پراش را تفسیر و توجیه کند. پس از او گوستاو کیرشهف توانست مبنایی ریاضی برای کارهای فرنل بدست آورد که به [[[نظریه کیرشهف|تئوری انتگرالی کیرشهف]]] موسوم شد. البته تئوری موجی به دو بخش تئوری اسکالر موجی و تئوری برداری موجی تقسیم می‌شود. آخرین تئوریی، که به مطالعه ماهیت نور می‌پردازد به تئوری نور فوتونی یا نورالکترودینامیک کوانتومی یا همان نورشناخت کوانتومی موسوم است که در آن نور را به صورت کوانتاهایی به نام فوتون در نظر می‌گیرد.

جستارهای وابسته

منابع

  1. Dietrich Zawischa, "Optical effects on spider webs", (به انگلیسی) {{citation}}: External link in |مقاله= (help); Missing or empty |title= (help) Retrieved on 2007-09-21.