|لقبها= مادر شعر پارسی، زین العرب، مگس رویین
|زمینه فعالیت= [[شاعر]]
|ملیت= افغانستان[[خراسان بزرگ]]
| نژاد = [[عرب]]
|دوره= همزمان با دوره حکومت [[سامانیان]]
|سالهای فعالیت= قرن چهارم هجری قمری
|محل زندگی= [[بلخ]] ([[افغانستانخراسان بزرگ]])
|والدین= پدر [[کعب قزداری]]
|مدفن= [[بلخمزار شریف]] ([[افغانستان]])
|سبک= [[خراسانی]]
}}
'''رابعه دختر کعب قُزداری''' که به '''رابعه بلخی''' هم شناخته شدهاست، [[شاعر]] پارسیگوی نیمه نخست [[سده ۴ (قمری)|سده چهارم]] هجری ([[۹۱۴ (میلادی)|۹۱۴]]-[[۹۴۳ (میلادی)|۹۴۳میلادی]]) است.<ref>[http://persianacademy.ir/userfiles/file/gozaresh02/daneshname02.pdf گزارش فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ص ۶۳]</ref> وی طبق اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است.<ref>[http://jpll.khu.ac.ir/article-1-2304-fa.html تحلیل حوزههای معنایی اشعار باقیمانده از رابعه بنت کعب قزداری]</ref> پدرش [[کعب قزداری]]، از [[عرب]]های کوچیده به [[خراسان]] و فرمانروای [[بلخ]] و [[سیستان]] و [[قندهار]] و [[بست]] بود. از تاریخ ولادت و مرگ رابعه اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعیست آن است که او همدوره با [[سامانیان]] و [[رودکی]] بوده و به استناد گفتار [[عطار نیشابوری]] با رودکی دیدار و مشاعره داشتهاست. زمان مرگ رابعه به احتمال [[قریب به یقین]] پیش از مرگ رودکی بودهاست، بنابراین تاریخ مرگ او را میتوان پیش از سال ۳۲۹ [[هجری قمری]] در نظر گرفت.
== زندگی رابعه ==
در عارف بودن رابعه دیدگاهها متفاوت است. تمام منابعی که به عرفان رابعه اشاره کردهاند، به گفتار شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] استناد کردهاند، که اینجای تأمل دارد.
[[رضا اشرفزاده]] در کتاب خود '''حکایت رابعه''' بر اساس بازمانده اشعار او و گفتار ابوسعید، چنین استدلال میکند که ''«ذوق تیز و لطیف ابوسعید، اصولاً هر بیتی و شعری را میتواند تاویل عرفانی نماید»'' و داستان شنیدن بیتی از [[عماره مروزی]] و رفتن ابوسعید به زیارت قبر او را گواهی بر این مدعا میداند.<ref>حکایت رابعه، دکتر رضا اشرف زاده، چاپ اساطیر، صفحهٔ ۲۳</ref> و نتیجه میگیرد که گفتار شیخ لزوماً به معنی عرفان رابعه نیست. او همچنین در همین کتاب عنوان میکند که آمدن داستان رابعه در الهینامه و ''«... حکایت و جانبازی دختر در راه این عشق عُذری، اورا به موجودی پاک و باصفا تبدیل میکند که با پاکی عشق و دامانی پاک در خون میغلتد و جان میبازد و [...] توهم عشق عارفانه را در سر و ذهن ما میاندازد». ''<ref>حکایت رابعه، دکتر رضا اشرف زاده، چاپ اساطیر، صفحهٔ ۲۶</ref> او همنامی رابعهٔ بلخی با [[رابعه عدویه]] و [[رابعه شامیه]] - که هر دو از زنان عارف بودهاند – را نیز یکی از دلایل ایجاد شائبهٔ عرفان رابعه عنوان کردهاست.
[[سلیمان راوش]] نیز در مقاله خویش '''رابعه بلخی یا حمامهای در حمام خون ذؤیان خرد''' معتقد است که عرفایی چون عطار و ابوسعید ابوالخیر، در حقیقت بجهت حفظ نام و آثار رابعه از گزند کوتهفکران، به وی نسبت تصوف و عرفان دادهاند:
|