لبه تیغ (رمان): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۰: خط ۳۰:


[[رده:رمان‌های ۱۹۴۴ (میلادی)]]
[[رده:رمان‌های ۱۹۴۴ (میلادی)]]
[[رده:رمان‌های آمریکایی]]
[[رده:رمان‌های آمریکایی ۱۹۴۴ (میلادی)]]
[[رده:رمان‌های آمریکایی ۱۹۴۴ (میلادی)]]
[[رده:رمان‌های آمریکایی سده ۲۰ (میلادی)]]
[[رده:رمان‌های آمریکایی سده ۲۰ (میلادی)]]

نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۳

لبهٔ تیغ
چاپ نخست
نویسنده(ها)سامرست موآم
کشورایالات متحده
زبانانگلیسی
ناشرDoubleday, Doran
تاریخ نشر
۱۹۴۴
گونه رسانهPrint (hardback & paperback)
شمار صفحات۳۱۴ pp (Paperback)
شابکشابک ‎۱−۴۰۰۰−۳۴۲۰−۵
شماره اوسی‌ال‌سی۵۳۰۵۴۴۰۷
۸۱۳٫۵۴

لبهٔ تیغ (به انگلیسی: The Razor's Edge) رمانی است اثر نویسندهٔ انگلیسی ویلیام سامرست که سال ۱۹۴۴ منتشر شد. لبه تیغ دو بار به صورت فیلم اکران شد. بار اول در سال ۱۹۴۶ توسط تایرون پاور و جین تیرنی؛ و بار دوم در سال ۱۹۸۴ توسط بیل ماری.

خلاصه داستان

(خطر لو رفتن داستان!) رمان دربارة جوانی است به نام لاری، که علی‌رغم درآمد ناچیز از زندگی خود خشنود است. او بیشتر در جستجوی یافتن جواب‌هایی به سوالات مربوط به خاستگاه و غایت زندگی است. این طرز برخورد لاری با زندگی حوشایند نامزدش ایزابل که آرزومند تجمل و مجذوب محافل اعیان می‌باشد، نیست.

لاری از قبول شغل‌هایی که به او پیشنهاد می‌شود سرباز می‌زند؛ و برای یافتن پاسخ سوال‌هایش به کتابخانة ملی فرانسه می‌رود. ایزابل بعد از دو سال تلاش در جهت منصرف کردن لاری از تحقیقاتش در نهایت او را تهدید به جدایی می‌کند. لاری در برایر حیرت نامزدش، جدایی را می‌پذیرد. لاری سپس در معدن زغال سنگ استخدام می‌شود و در آنجا به اتفاق یک لهستانی که گرایش به عرفان دارد به آلمان سفر می‌کند؛ ولی چون پاسخی به سوال‌هایش نمی‌یابد به اسپانیا می‌رود؛ و همچنان سفر خود را به نقاط مختلف ادامه می‌دهد و با کمک هیپنوتیزم به آرامشی دست می‌یابد. لاری به پاریس برمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد با صوفی ازدواج کند. این خبر باعث خشم ایزابل می‌شود. صوفی که شوهر و فرزندش را در تصادف ماشین از دست داده بود بعد از مرگ آنها به الکل رو می‌آورد. پس از برخورد با لاری و به کمک او اعتیاد خود را ترک می‌کند. در روز ازدواج لاری و صوفی، ایزابل صوفی را قبل از ازدواج به خانه‌اش دعوت می‌کند. قبل از رسیدن صوفی خانه را ترک می‌کند و شیشه ودکایی را روی میز می‌گذارد صوفی ودکا را می‌خورد و بعد به تولون فرار می‌کند و در آنجا به فحشا کشیده می‌شود و سرانجام می‌میرد. لاری دوباره به آمریکا بازمی‌گردد. به این امید که آنجا شغل رانندگی بیاید. قبل از عزیمت، پژوهش‌هایش را در کتابی درج می‌کند. چنین می‌پندارد که از آن پس نتواند شادمانی و خوشبختی را جز در عادی‌ترین زندگانی، به دور از توانگرها، پیدا کند.

منابع

ویکی‌پدیای انگلیسی Razor's Edge