دربار سلطنتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sanchooli (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: ویرایش جزئی
خط ۴: خط ۴:




==پیرامون واژه==
== پیرامون واژه ==
بار یا بارگاه به معنای پیشگاه و دربار یک پادشاه یا خداوند است. در سرواژهٔ «بارگاه» در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده‌است<ref>لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «بارگاه»</ref>:
بار یا بارگاه به معنای پیشگاه و دربار یک پادشاه یا خداوند است. در سرواژهٔ «بارگاه» در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده‌است<ref>لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «بارگاه»</ref>:
{{نقل قول بزرگ}}*بارگه. خیمه پادشاهان و سلاطین را گویند. (برهان). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند. (آنندراج). نوعی از خیام مراتب ملوک و سلاطین. (شرفنامه منیری). خیمه سخت بزرگ که بر در خرگاه ملوک و سلاطین زنند. (صحاح الفرس). درزبان عرف بمعنی اطاق پادشاهان است. (شعوری ج ۱ ورق ۱۹۱). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند و آن معروف است.
{{نقل قول بزرگ}}*بارگه. خیمه پادشاهان و سلاطین را گویند. (برهان). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند. (آنندراج). نوعی از خیام مراتب ملوک و سلاطین. (شرفنامه منیری). خیمه سخت بزرگ که بر در خرگاه ملوک و سلاطین زنند. (صحاح الفرس). درزبان عرف بمعنی اطاق پادشاهان است. (شعوری ج ۱ ورق ۱۹۱). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند و آن معروف است.
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==همچنین ببینید==
== همچنین ببینید ==
*[[بار عام]]
*[[بار عام]]
*[[بار خاص]]
*[[بار خاص]]


==پانویس==
== پانویس ==
<references/>‎
<references/>‎


==منابع==
== منابع ==
*لغتنامهٔ دهخدا
*لغتنامهٔ دهخدا
*فرهنگ فارسی معین
*فرهنگ فارسی معین

نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۴۱

بوسهٔ ادب یکی از مهمانان در مراسم بار عام در بارگاه داریوش بزرگ.
ایوان تخت مرمر در کاخ گلستان برای بار دادن شاه[۱]

دَربار شاهنشاهی یا بارگاه شاهنشاهی، به طور کلی به دربار و کاخ باشکوه یک شاهنشاهی یا امپراتوری گفته می‌شود. (فهرست امپراتوری‌ها را ببینید)


پیرامون واژه

بار یا بارگاه به معنای پیشگاه و دربار یک پادشاه یا خداوند است. در سرواژهٔ «بارگاه» در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده‌است[۲]:

  • بارگه. خیمه پادشاهان و سلاطین را گویند. (برهان). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند. (آنندراج). نوعی از خیام مراتب ملوک و سلاطین. (شرفنامه منیری). خیمه سخت بزرگ که بر در خرگاه ملوک و سلاطین زنند. (صحاح الفرس). درزبان عرف بمعنی اطاق پادشاهان است. (شعوری ج ۱ ورق ۱۹۱). خانه و خیمه پادشاهان است که لشکر و سپاه و غیره بسلام آیند و آن معروف است.
  • جای بار دادن پادشاه. (شرفنامه منیری) (دِمزن). محلی است مخصوص پادشاه که موقع رسیدگی به عرایض مردم در آنجا می‌نشیند. (شعوری ج ۱ ورق ۱۹۱). آنجاکه پادشاه به چاکران بار دهد، یعنی بپذیرد. دربار. (دمزن). قصر شاه. (دِمزن). درگاه. (مجموعه مترادفات ص ۵۹). دربخانه. (ایضاً). در خانه. (ایضاً). رزاقخانه بمعنی دربار پادشاه و سلاطین. (ایضاً)
  • گاه «بارگاه» استعمال شود و مراد آیین بارگاه است. آئین درباری. رسم تشریفات. تشریفات درباری.

(همچنین بار عام و بار خاص را ببینید.)

در شاهنامهٔ فردوسی «بارگاه» اینگونه به کار رفته‌است:

همه کاخ گاه و همه گاه شاههمه بارگاهش سراسر سپاه

در این شعر سعدی بر بارگاه و خیمه غیر شاهان نیزاطلاق شده‌است:

منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیستهرجا که رفت خیمه زد و بارگاه ساخت

در اشعار فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی، عطار، نظامی، خاقانی، ناصرخسرو و دیگران شاعران ایرانی نیز واژهٔ «بارگاه» به کار رفته‌است.[۳]

لغتنامهٔ دهخدا در سرواژهٔ «دربار» چنین آورده‌است[۴]:

پیشگاه و عرصه و بارگاه پادشاهان و امرا. (ناظم الاطباء). و به عربی حضرةالسلطان و حضرةالامیر گویند. (آنندراج). کاخ شاهی. قصر سلطنتی.

در شاهنامه واژهٔ «دربار» اینگونه آمده‌است:

چنین دید رستم از آن کار اوی که برگرددآید به دربار اوی

همچنین ببینید

پانویس

  1. Golestan Palace (IRAN),کاخ گلستان
  2. لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «بارگاه»
  3. لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «بارگاه»
  4. لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «دربار»

منابع

  • لغتنامهٔ دهخدا
  • فرهنگ فارسی معین