زبان خوارزمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی| عنوان =The Khwarezmian glossary—IV| ژورنال = | مکان = | ناشر =Bulletin of the School of Oriental and African Studies| دوره = | شماره =۳۴| سال =1971c| صفحه =۵۲۱–۵۳۷| پیوند =http://azargoshnasp.net/languages/Khwarazmi/khwarezmiangl4.pdf| تاریخ بازبینی =1/24/2014| doi =10.1017/S0041977X00128526}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی| عنوان =The Khwarezmian glossary—IV| ژورنال = | مکان = | ناشر =Bulletin of the School of Oriental and African Studies| دوره = | شماره =۳۴| سال =1971c| صفحه =۵۲۱–۵۳۷| پیوند =http://azargoshnasp.net/languages/Khwarazmi/khwarezmiangl4.pdf| تاریخ بازبینی =1/24/2014| doi =10.1017/S0041977X00128526}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی| عنوان =The Khwarezmian glossary—V| ژورنال = | مکان = | ناشر =Bulletin of the School of Oriental and African Studies| دوره = | شماره =۳۵| سال =۱۹۷۲| صفحه =۵۶–۷۳| پیوند =http://azargoshnasp.net/languages/Khwarazmi/khwarezmiangl5.pdf| تاریخ بازبینی =1/24/2014| doi =10.1017/S0041977X00107360}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی| عنوان =The Khwarezmian glossary—V| ژورنال = | مکان = | ناشر =Bulletin of the School of Oriental and African Studies| دوره = | شماره =۳۵| سال =۱۹۷۲| صفحه =۵۶–۷۳| پیوند =http://azargoshnasp.net/languages/Khwarazmi/khwarezmiangl5.pdf| تاریخ بازبینی =1/24/2014| doi =10.1017/S0041977X00107360}}

* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده =دیوید نیل مکنزی| مقاله =The Chorasmian Language| دانشنامه =Encyclopædia Iranica| جلد=۵| سال =۱۹۹۲| ناشر =Bibliotheca Persica Press| مکان =New York| شابک = | صفحه =۵۱۷–۵۲۰| نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/chorasmia-iii| تاریخ بازبینی =۱/۲۳/۲۰۱۴| نشانی بایگانی =http://archive.is/FqqrW|تاریخ بایگانی =۱/۲۳/۲۰۱۴| زبان =en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=MACKENZIE|نام =D. N|پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی|عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=KHWARAZMIAN LANGUAGE AND LITERATURE|جلد=III/2|سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=۹۷۸–۰–۵۲۱–۲۴۶۹۳–۴ |زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=MACKENZIE|نام =D. N|پیوند نویسنده=دیوید نیل مکنزی|عنوان=[[THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN]] |فصل=KHWARAZMIAN LANGUAGE AND LITERATURE|جلد=III/2|سال=۲۰۰۷ |ناشر=CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS |مکان=New York |شابک=۹۷۸–۰–۵۲۱–۲۴۶۹۳–۴ |زبان=en}}
{{پایان}}
{{پایان}}

== مطالعه بیشتر ==
{{چپ‌چین}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =MacKenzie| نام =D. N| پیوند نویسنده =دیوید نیل مکنزی| مقاله =The Chorasmian Language| دانشنامه =Encyclopædia Iranica| جلد=۵| سال =۱۹۹۲| ناشر =Bibliotheca Persica Press| مکان =New York| شابک = | صفحه =۵۱۷–۵۲۰| نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/chorasmia-iii| تاریخ بازبینی =۱/۲۳/۲۰۱۴| نشانی بایگانی =http://archive.is/FqqrW|تاریخ بایگانی =۱/۲۳/۲۰۱۴| زبان =en}}
{{پایان چپ‌چین}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۲۷

زبان خوارزمی، زبانی ایرانی از شاخهٔ شمالی زبان‌های ایرانی میانه شرقی است که تا اواخر سده هشتم هجری/ چهاردم میلادی در سرزمین خوارزم زنده بود و سپس زبان ازبکی جای آن را گرفت.[۱] این زبان هم خانوادۀ زبان‌های سغدی، ختنی (سکایی)، اُسِتی (آسی) و پشتو است.[۲] همچنین زبان خوارزمی هم ردیف با برخی لهجه‌های ایرانی فلات پامیر است.[۳]

به نوشته بیرونی، زبان خوارزمی در دوره او زبانی زنده بوده است. وجود عبارت‌های خوارزمی در متون قرن ششم و هفتم ه. ق/ دوازدهم و سیزدهم م. (در نسخه‌های خطی قرن هشتم/چهاردهم) نشان می‌دهد که بخشی از ساکنان خوارزم در این دوره با آنکه احتمالاً دوزبانه بوده‌اند، هنوز این زبان را می‌دانستند.[۴]

در پنج قرن نخستین اسلامی، دانشمندان بسیاری از دیار خوارزم برخاستند که از محمد خوارزمی و ابوریحان بیرونی و ابولقاسم محمود بن عمر الزمخشری ملقب به «فخر خوارزم» (مؤلف مقدمة الادب) است که اثر او، در قالب فرهنگ، حاوی بدنه اصلی واژگان موجود زبان خوارزمی است.[۵] علاوه بر این افراد، نجم‌الدین کبری، فخر رازی و مجدالدین بغدادی را می‌توان نام برد.[۶]

منبع شناسی زبان خوارزمی

موقعیت خوارزم در نقشه ایران در عصر خلفای عباسی (جنوب بحر خوارزم یا دریاچه آرال کنونی در بالای نقشه) برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی

دو منبع برای زبان خوارزمی وجود دارد که در ویژگی اختصاصی نسبت به هم شباهتی ندارند ولی هر یک مکمل دیگری هستند. اولی کتاب‌های فقهی و حقوقی، بیشتر از همه قنیه المنیه، عبارت و جملاتی در دست داریم. از سوی دیکر لغات و واژه‌های خوارزمی در کتاب مقدمه الادب موجود است، که نسخه خطی آن را احمد زکی ولیدی طوغان آن را در ۱۹۷۴ منتشر کرد.[۷]

بیشتر واژگان خوارزمی را که برای ما حفظ شده، می‌توان از میان سطور یک دست‌نوشته (حدود ۵۹۶ ق/ ۱۲۰۰ م)، یعنی لغت نامه ارزشمند عربی مقدمه الادب از زمخشری، مؤلف دیگر بومی خوارزمی بدست آورد. برخی نسخه‌های دیگر از همین اثر اندک، شمار اندکی از این گونه واژه‌ها را در بر می‌گیرند. در برابر مدخل‌های کی نواخت این لغت نامه، متن خوارزمی که به هر شکل مانده‌اند، روی بیش از ۴۰۰ واژه یا جمله ناقص نقل شده، دربارهٔ شرح و تفسیر موضوعی فقهی، به جز کتابهای فقهی و حقوقی عربی دربرگرفته از خوارزمی، در دسترس هستند: یتیمة الدهر تألیف علاءالدین تَرجمانی (درگذشت ۶۵۵ ق/ ۱۲۵۷ م) منیه الفقها تألیف فخرالدین قبازنی و یک تکلمه بعدی، قنیه المنیه تألیف مختار زاهدی غزمینی (درگذشته ۶۵۸ ق، ۱۲۶۰ م).[۸]

آثار نو و متاخر

آثار بازمانده زبان خوارزمی عبارتند از:

  1. دو کتیبه بسیار کوتاه بر دو ظرف سفالی از کوی کریلگان قلعه (از سدهٔ سوم یا دوم پیش از میلاد).[۹]
  2. نوشته‌هایی کوتاه بر سکه‌های فرمانروایان خوارزم (از سده سوم یا دوم پیش از میلاد).[۱۰]
  3. نوشته‌هایی بر روی چوب و چرم از توپراق قلعه و یَکه پارسان قلعه (احتمالاً از سده دوم میلادی).[۱۱]
  4. چند کتیبه سنگ مزار از توق قلعه (احتمالاً از سده هفتم میلادی).[۱۲]
  5. سفالینه کتیبه دار از خومبوزتپه.[۱۳]

نوشته‌ها و کتابهای مربوط به دوران اسلامی با خط آرامی-عربی مربوط می‌شوند و به سده‌های دوازدهم تا چهاردم م (ششم تا هشتم ق) تاریخ گذاری شده‌اند عبارتند از:

  1. جمله‌ها و عبارت‌هایی به خوارزمی در برخی از دست‌نویس‌های دو کتاب فقهی عربی:[۱۴]
    1. یتیمه الدهر فی فتاوی اهل العصر، تألیف محمود بن محمود الملکی خوارزمی، درگذشت به سال ۶۴۵ هـ.ق.[۱۵]
    2. قنیه المنیه لی تتیم الغنیه، تألیف المختار الزاهی، درگذشت به سال ۶۵۸ هـ. ق این اثر چکیده و خلاصه‌ای است از کتاب منیه الفقها «آرزوی فقیهان» از بدیع القبازنی که استاد مختار زاهدی بوده است.[۱۶]
  2. رساله الالفاظ الخوارزمیه آلتی فی قنیه المنیه، تألیف کمال‌الدین العمادی الجرجانی (ترجمانی) در سدهٔ هشتم ق.[۱۷]
  3. ترجمه خوارزمی کتاب لغتی به نام مقدمه الادب از علامه جارالله زمخشری، درگذشت به سال ۵۳۸. در این اثر، واژگان خوارزمی به زبان‌های عربی، فارسی و ترکی معنی و شرح شده است.[۱۸]
  4. لغات و اصطلاحات و گاهی عبارات نجومی در آثار ابوریحان بیرونی از قبیل آثار الباقیه عن القرون الخالیه، فصلی مربوط به جشن‌ها، نام‌ها، روزها و ماه‌های سال و اصطلاحات نجومی و تقویمی و تاریخی آن؛ و همچنین، در کتاب التفهیم الاوائل صناعه التنجیم و در کتاب صیدنه.[۱۹]

جغرافیای خوارزم

ناحیه خوارزم

نام خوارزم را نخست در کتیبه‌های هخامنشی Uvārazmiš/Huwārazmiš و متون اوستایی Xāirizəm می بینیم. سپس در سراسر قرون دوران میانه تا زمان غلبۀ اعراب بر آن در قرن هشتم میلادی، از این ایالت تابع شاهنشاهی هخامنشی نامی نمی‌شنویم. حتی کشف شمار بسیاری سکه، نوشته‌های روی الواح گلی و گلدان‌های نقره‌ای و اسناد نگاشته بر چوب و چرم، به همت باستان‌شناسان شوروی سابق، چیزی بر اطلاعات ما نمی‌افزاید؛ چرا که اندکی از آنها، با کیفیتی غالباً نامطلوب منتشر شده است. برخی از ایرانشناسان از جمله بنونیست، خوارزم را بخشی از ایران‌ویج (airyanəm vaējō اوستایی و Erānwēʒ فارسی میانه)، میهن اصلی ایرانیانِ نخستین می‌دانند.[۲۰]

خوارزم منطقه‌ای در ساحل جنوبی دریاچۀ آرال، در دو سوی مصب رود جیحون (آمودریا)، که با ریگزارهای قره‌قوم و قزل‌قوم احاطه شده است. خوارزم در کرانۀ شرقی جیحون، شامل شهرهای مهم کاث/کات، خیوه/خیوق و هزار اسپ و در کرانۀ غربی (بخش صلی خوارزم قدیم)، مشتمل بر شهرهای گرگانج/اورگنج (جرجانیه)، درغان، زمخشر و طاهریه بود. بخش شرقی جیحون اکنون جز جمهوری خودمختار قره‌قالپاق ازبکستان و بخش غربی آن جزو جمهوری ترکمنستان است.[۲۱]

ریشه شناسی نام خوارزم

دربارۀ وجه اشتقاق واژۀ خوارزم، نظریه‌های مختلفی بیان شده است. مثلاً میخائیل نیکولایویچ باگالیوبف[پانوشت ۱] این واژه را مرکب از سه جز hu-vara-ʒəmi به معنی «زمین دارای اقامتگاه خوب» می‌داند. مکنزی آنرا Hwāra-Zmī به معنی «سرزمین پست» دانسته است که با وضع جغرافیایی سرزمین خوارزم، واقع در سواحل پست دو رود سیحون و جیحون، مطابقت دارد. مقدسی این واژه را مرکب از «خوار» به معنی گوشت در زبان خوارزمی و «رزم» به معنی هیزم در زبان خوارزمی، می‌داند که وجه اشتقاق عامیانه‌ای به نظر می‌رسد.[۲۲] یکی از نظریات این است که خوارزم را ترکیبی از خور (خورشید) و زم (زمین) به معنای سرزمین شرقی و جایی که خورشید از آن برآید، یا حتی برگرفته از نام قوم خوری/خُری/هوری دانسته‌اند. نظر محتمل‌تری نیز وجود دارد که با توجه به واژۀ کهن خوار/خار/خور به معنای خوب در گویش‌های شمالی و شرقی ایران، خوارزم به معنی سرزمین خوب است.[۲۳]

خط خوارزمی

دو دوره تحول زبان خوارزم را می‌شناسیم: اول خوارزمی میانه به خط آرامی - خوارزمی و دوم خوارزمی متاخر به خط عربی - خوارزمی. خط آرامی- خوارزمی مانند دیگر خطوط ایرانی میانه برگرفته از خط آرامی، هُزوارِش نیز دارد.[۲۴] پیش از اسلام برای نوشتن به کار می‌رفته، از خط آرامی گرفته شده، ولی کشف الفبای آن هنوز امکان نیافته است.[۲۵]

از آنجا که املای واژگان خوارزمی در آثار ابوریحان بیرونی نسبتاً ثابت است، می‌توان احتمال داد که خط عربی-خوارزمی از سده چهارم هجری برای نوشتن زبان خوارزمی به کار می‌رفته است. حروف به کار رفته در این خط عبارتند از: [ا ب پ ت ث ج چ څ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ڤ ک ل م ن و ه ی]. چنانچه مشاهده می‌شود این خط فاقد [ق] و [گ] بوده اما در عوض دارای دو حرف [ڤ] (در حرف نویسی c) و [ڤ] (در حرف نویسی β) بوده است.[۲۶]

آرامی َ ِ ُ ا آ ب پ ت ث ج چ څ ح خ د
لاتین a i u ʾ ʾ b p t θ ǰ č c x d
آرامی ذ ر ز ژ س ش ص ض ع غ ف ڤ ط ل م
لاتین δ r z ž s š ż ʿ γ f β l m
آرامی ن و ه ی
لاتین n ū،w,u h e,i،y، ī

در نوشته‌های متاخرتر، گاه حروف بی نقطه، با نقطه و حروفی که چند نقطه دارند با یک نقطه نوشته شده‌اند و گاه حتی جای نقطه‌های حروف عوض شده‌اند (مثلاً ݚ به جای د، ب به جای پ، چ و خ به جای څ، چاواک به جای څاواک «آماده») در خط عربی - خوارزمی از نشانه‌های فتحه، کسره، ضمه، سکون و تشدید نیز استفاده شده است. یکی از کاربردهای تشدید، احتمالاً نمایاندن تکیه بر هجای ما قبل بوده است، مانند: بیّزار «بیزار»، اخسّد = اخزد [uxuzda] «ششصد».[۲۷]

تاریخچه کشف زبان خوارزمی

دانش امروزی ما از زبان خوارزمی مدیون کوشش خستگی ناپذیر و ذهن جستجوگر احمد زکی ولیدی طوغان است. او نخستین کشفیات خود را در زبان خوارزمی، شامل برداشت‌هایی از یتیمة الدهر و مقدمة الادب، در ۱۳۰۶ ش/ ۱۹۲۷ م منتشر ساخت. پس از ان چاپ عکسیِ دست‌نویس مقدمة الادب زمخشری در ۱۳۳۰ ش/ ۱۸۵۱ م به همت زکی ولیدی طوغان، گام بزرگی در راه تحقیق و بررسی زبان خوارزمی بود. در همان اوان، فریمان[پانوشت ۲] در «زبان خوارزمی» (مسکو ۱۹۵۱) نیز به پژوهش دربارهٔ این زبان پرداخته است.[۲۸]

آغاز خوارزمی‌شناسی از ۱۹۲۷ میلادی بود. زمانی که احمد زکی ولدی طوغان حدود صد جمله و عبارت از خوارزمی منتشر کرد که در یک کتاب عربی فقهی، مجموعه فتواها، ثبت شده بود. او به هشت نسخه‌ای دست یافت که در کتابخانه‌های استانبول نگه‌داری می‌شد. این نخستین انتشار اسناد خوارزمی بود که در کتاب معروف یتیمةالدهر فی قتاوی اهل العصر است که عملاً به سرنوشت اثر بیرونی مبتلا گشت. اگرچه زکی ولدی همه متن عربی را کلیشه‌وار همراه با نقل قول‌هایی به خوارزمی چاپ کرد، ولی از آن هیچ ترجمه‌ای فراهم نکرد؛ بنابراین خوانندگانش را بشدت محروم کرد. وانگهی نسخه‌هایی که او استفاده کرد از کیفیت متفاوتی برخوردار بودند، و برای انتقال زبان خوارزمی به اندازه کافی بود. متن‌ها فقط در قالب خط بدون اعراب عربی از طریق نسخه‌پردازهای کاملاً غریب به زبان، ثبت شده بودند که به طور چشم‌گیر مخدوش بودند. برای نمونه، مثال ʾḥyw qʾrnj mʾ brd dfyʾr منظور را نمی‌رساند، ʾcyw βʾryx mʾ prʾ δynʾr «آیا برای یک شام راضی هستید؟». در نهایت نشانه‌های کمی از معانی خوارزمی در متن وجود داشت، بیش از چند نمونه توضیح فارسی در کار نبود، بطوری که زکی ولدی آن را نیز تشخیص نداد. چنان‌که نتیجه برخی از جملات هنوز هم گزارش نشده است.[۲۹]

کشف زکی ولدی به این مورد منحصر نمی‌شد، زیرا او در همان مقاله، ۱۳ عبارت خوارزمی را از یک نسخه‌ای منتشر کرد که در مصر به سال ۷۹۷ ق/۱۳۹۴ م از فرهنگ بزرگ عربی مقدمه الادب زمخشری، دانشمند دیگر خوارزمی، رونوشت شده بود. زکی ولدی فکر می‌کرد که نسخه‌پرداز، یعنی شمس الخیوقی از اهل خیوه احتمالاَ هنوز زبان مادری خود را می‌دانست، اما گاهی او در نقطه گذاری خطا می‌کند، چنان‌که bxmʾr را به جای pcmʾr «حساب، محاسبه» آورده، به نظر می‌رسد که خیوقی واژه‌ها را از یک نسخه کهن اصیل رونویسی کرده بوده است.[۳۰]

زکی ولدی موضوع را اینجا رها نکرد، نه سال بعد گزارشی داد که تعداد قابل توجهی از جملات و واژه‌های خوارزمی را در یک اثر فقهی دیگر خوارزمی به عنوان قنیه‌المنیه لی تتمیم الغیه «به دست آوردن آرزو برای تکمیل غنا» از مختار الزاهدی (د ۱۲۶۰ م) یافته بوده است. این در اصل خلاصه و چکیده اثر دیگری به نام منیةالفقها «آرزوی فقیه‌ها» از استاد مختار با نام بدیع القُبازنی بود، اما از مواردی از عمل‌کرد خود را به عنوان قاضی، بدان کتاب افزوده بود. زکی ولی اعلام کرد که فقط در ترکیه از ۷۸ نسخه قنیه خبر دارد، که از نه نسخه بهتری استفاده کرده بود. از قرار معلوم تعداد زیادی از نسخه‌ها در کتابخانه‌های اروپای غربی شناسایی شده بود. در همان گزارش او برای نخستین بار نسخه بسیار معتبر دیگری از مجموعه کوچک اسناد خوارزمی را یادآور شد. او این نسخه مختصر را کتاب مختصر یا رساله نام نهاد، که چکیده تقریباً همه موارد پیچیده واژه‌ها و جملات خوارزمی در قنیه بود، و از طریق بسیاری از حاشیه‌های اولیه کتاب مقدمه اضافه شده بود. جلال‌الدین العمادی الجرجانی این اثر را در حدود میانه سده چهاردهم میلادی تکمیل کرد، زیرا احتمالاً زبان خوارزمی در این زمان به سرعت رو به زوال می‌رفت یا چنان‌که زکی ولدی گمان می‌کند، کاملاً فراموش شده بود. این یک مسئله استنباطی است، با وجود این، این اثر را به عنوان طرحی مطرح شده که آن زمان خوارزمی از یک زندگی پر رونق بهره‌مند بود. به هر حال، هیچ شکی نیست که حاشیه‌نویس، یعنی جلال‌الدین، زبان خوارزمی را به خوبی می‌دانست.[۳۱]

در سال ۱۹۳۶ میلادی ایرانشناس جوان، یعنی و.ب. هنینگ دربارهٔ بررسی اسناد خوارزمی با زکی ولدی شروع به همکاری کرد. در تابستان همان سال این دانشمند برجسته یک طرح کوتاه موقتی از زبان را منتشر ساخت و ۳۰ سال بعد، تا زمان مرگ نابه‌هنگامش در ۱۹۶۷ میلادی او کسی بود که همه مقاله‌های عمده را دربارهٔ مطالعات خوارزمی به انجام رسانده بود. متأسفانه باید گفت که ویرایش کامل انتقادی اسناد از نسخه‌های متعدد غیرقابل دسترس قنیه که زکی ولدی و هنینگ فراهم کرده بود، هرگز تحقق نیافت. احتمالاً در میراث هنینگ در کالیفرنیا به صورت بلااستفاده و پنهان باقی می‌ماند و همسرش از روی ظنت آن را نگه داشته است. آنچه تا حدودی از بع دیگر آن اثر به منصه ظهور رسید ظاهراً از لنینگراد زمان استالین به دست آمد. هم چنین در سال ۱۹۳۶ میلادی یک نسخه خوبی از قنیه مورد توجه قرار گرفته بود و با آن یک کپی از رساله جلال‌الدین به پیوست مجلد شده بود که در آغاز یادآوری شد، به صورت یک دست خط بود. اینک معلوم شده که آن نسخه مد نظر نیست، بلکه هنوز یک نسخه خیلی خوب موجود است که روی یک دست خط نسخه برداری شده است. از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۱ میلادی فریمان (A. A. Frejman) سلسله مقاله‌هایی را در موضوع خوارزمی منتشر کرد که به ویرایش نسبتاً مبهم حدود ۲۷۵ جمله خوارزمی از دو منبع قنیه و رساله منجر شد. باید گفت که اگرچه این ویرایش اصلاً رضایت بخش نبود، ولی مطالبی بود که مورد تعهد قرار گرفته بود و برخی از یافته‌های منتشر شده خود هنینگ از طریق فریمان رونویسی شده بود، که در خاطر هنینگ کراهتی نسبت به آن کار ایجاد شده بود و خاطر او را مکدر ساخته بود. چنان‌که بعدها آن را بازگو کرد. در نتیجه، در آن ایام، ویرایش اسناد خوارزمی، رضایت بخش نبود، با این اوضاع رو به بهبودی می‌گذاشت.[۳۲]

زبان خوارزمی در میان زبان‌های ایرانی

زبان خوارزمی مرزهای همگویی (isogloss) متفاوتی با دیگر زبان‌های ایرانی میانه و نو را دارد. جایگاه این زبان در حلقۀ زبان‌های ایرانی از یک سو از پیوند آن با زبان سغدی، و از سوی دیگر با زبان آسی حکایت دارد؛ اما به نظر هنینگ بسیاری از شباهت‌های حیرت انگیز دو زبان خوارزمی و سغدی را می‌توان ناشی از وجود واژه‌های دخیل دانست و بررسی تغییرات آوایی خوارزمی بیشتر نشان‌دهندۀ پیوند آن با زبان‌های جنوب و جنوب شرقی است. نکتۀ بسیار جالب توجه، نزدیکی واژگان دو زبان خوارزمی و اوستایی است و این، با حدود دو هزار سال فاصلۀ زمانی، تصادفی به نظر نمی‌رسد. البته هنوز تا اثبات اینکه زبان خوارزمی مستقیماً از یکی از گویش‌های اوستایی مشتق شده باشد، راه درازی در پیش است. هر چند هومباخ، پیوند نزدیک میان اوستایی و خوارزمی را به دلایل آوایی مردود دانسته است. [۳۳]

فهرست واژه‌ها

نخستین واژه‌نامۀ خوارزمی را هنینگ در سال 1971 تالیف کرد، که طی چهل سال همۀ مواد در دسترس این زبان را بررسی کرده بود، اما تا پیش از مرگش فقط توانست 260 مدخل از آن واژه (از حرف ʾ تا حرف ʾkw) را برای چاپ آماده کند.[۳۴]

ویژگی‌های زبان خوارزمی

شباهت‌هایی در تحولات آوایی زبان خوارزمی و گویش اوستایی دیده می‌شود، مانند کربرد θ به جای δ در برخی از واژه‌ها مثل mθx «ملخ»، اما برخی تحولات آوایی زبان خوارزمی، رابطه نزدیک آن را با زبان اوستایی، چنان‌که برخی گمان کرده‌اند، تأیید نمی‌کند. برای نمونه، صورت باستانی واژه خوارزمی mrc «مرد» و ʾfcwr «عمو» می‌بایست به ترتیب martiya و ftūriya بوده باشد که کاملاً با معادل‌های اوستایی آنها mašiia و tūriia متفاوت است.[۳۵]

مهمترین ویژگی آوایی زبان خوارزمی، تبدیل انسدادی‌های واکدار آغازین ایرانی باستان b, d، g به سایشی‌های واکدار β، δ، γ است: βrk «بَر، میوه» δʾn «دانه» γndȳm «گندم». از دیگر ویژگی‌های آوایی جالب توجه زبان خوارزمی، ابدال مصوت‌های کوتاه ایرانی باستان a و i و u پیش از آخرین صامت کلمه در موضع وقف به y است. این y در حرف نویسی ÿ نمایانده می‌شود: δβÿr «در» (به جای δβr) در هنگام وقف.[۳۶]

اسم در زبان خوارزمی دارای دو جنس مذکر و مؤنث، شش حالت نهادی-رایی، برایی، ازی، اضافی (ملکی)، دری، ندایی و دو شمار مفرد و جمع است. پایانه‌های حالت برای اسامی و صفات مذکر در شمار مفرد عبارت‌اند از: نهادی-رایی ø- (صفر)، برایی (i)-، ازی a-، اضافی (ملکی) ʾn-، دری a-، ندایی a-. اسامی و صفات مؤنث در شمار مفرد در حالت‌های نهادی و دری a- و بقیه حالتها iya- می‌گیرند. اگر اسم یا صفت مؤنث در شمار مفرد در حالت‌های نهادی و دری به ka- ختم شود، در بقیه حالت‌ها ca- می‌گیرد. پایانه‌های حالت در شمار جمع عبارتند از: ina- یا i-، اضافی (ملکی) nʾn-. واژه‌های مذکر و مؤنث مختوم به k- در شمار جمع به ترتیب به ci- و cya- ختم می‌شوند. به علاوه، حرف اضافه پسین δʾr «برای؛ را» می‌تواند حالت برایی و نیز مفعول مستقیم معرفه را بنمایاند.[۳۷]

حرف تعریف معین در زبان خوارزمی بازمانده موصول باستانی ya «که» است و دارای این صورت هاست: مفرد مذکر ʾy، مذکرyʾ، جمع برای هر دو جنس ʾy. این صورت‌ها در ترکیب با حروف اضافه به صورت y- و ʾ- در می‌آیند.[۳۸]

فعل در زبان خوارزمی دارای ماده مضارع و ماده ماضی است. از ماده مضارع، وجوه اخباری التزامی، امری، تأکیدی و تمنایی، زمان آینده (با استفاده از kʾm-) و حال استمراری، نیز صفت فاعلی و مصدر ساخته می‌شود. ماده ماضی در ساخت ماضی نامحقق با شرطی (به اضافه -mnc-) و ماضی استمراری به کار می‌رود. برای ساختن ماضی نقلی و ماضی بعید از صفت نقلی استفاده می‌شود.[۳۹]

ماده‌های مضارع که با صامت آغاز می‌شوند، در صورتی که تک هجایی باشند، یا در هجای نخست مصوت بلند داشته باشند، به جز چند مورد استثنائی، در ماضی تغییر نمی‌کنند. در غیر این صورت، برای ساخت ماده ماضی، به جای نخستین مصوت ماده مضاع از /ā/ استفاده می‌شود(hβr «دادن»، ماده ماضی hʾβr). اگر ماده مضارع با مصوت (اصلی یا افزوده) آغاز شود، ماده ماضی با افزودن پیشوند m به دست می‌آید (ʾs «گرفتن»، ماده ماضی mʾs)، مگر در صورتی که مصوت آغازین ماده کوتاه باشد و پس از آن m یا nb یا p آمده باشد. پیشوند m احتمالاً بازمانده پیشوند باستانی ham است.[۴۰]

فعل δʾry «داشتن» به ندرت به عنوان فعل کمکی در ساخت زمانهای ترکیبی استفاده می‌شود، مانند ʾydk δʾryd «رفته است». شواهدی نیز از ساخت امکانی با فعل کمکی kʾ «کردن» دیده شده است، مانند: n-yt-kyc «نمی‌توانست بگیرد» (ʾyt صفت مفعولی از ʾs «گرفتن» است).[۴۱]

مهمترین ویژگی نحوی زبان خوارزمی این است که حتی اگر مفعول فعل یا متمم حرف اضافه به صورت اسم پس از فعل یا حرف اضافه آمده باشد، باز استفاده از ضمیر مفعولی الزامی است. ضمیر مفعولی می‌تواند به واژه‌ای قبل از فعل یا حرف اضافه نیز بپیوندد. توالی پسوندها از دیگر ویژگی‌های جالب نحوی در زبان خوارزمی است. تعداد پسوندها، که می‌توانند از نوع ضمیری، قیدی، یا حرف اضافه‌ای باشند، گاه به چهار می‌رسد: مانند -hyδdʾ -hy-nʾ-dʾ-br (به ترتیب از جپ به راست: خواند - برای او - آنها را - بیرون - بر) «برای او آنها را بر خواند (= بلند خواند).[۴۲]

در زبان خوارزمی، همانند دیگر زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی، تغییرات آوایی ویژه‌ای مانند تبدیل g و d و b به γ و δ و β و تبدیل ft و xt به βd و γd مشاهده می‌شود و برخی خصوصیات صرفی و نحوی زبان‌های باستانی، نظیر حالت‌های صرفی اسم نیز در این زبان حفظ شده‌اند.[۴۳]

پانوشت

  1. Mikhail Nikolayevich Bogolyubov
  2. A.A. Freiman

پانویس

  1. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  2. زرشناس، زبان خوارزمی، 304.
  3. یارشاطر، چند نکته دربارهٔ زبان خوارزمی، 44.
  4. ارانسکی، زبان‌های ایرانی، 91-92.
  5. زرشناس، زبان خوارزمی، 53.
  6. گروه جغرافیا، خوارزم، 304.
  7. هنینگ، ساختار فعل خوارزمی، 17-27.
  8. مکنزی، زبان خوارزمی، 173–181.
  9. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  10. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  11. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  12. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  13. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  14. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  15. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  16. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  17. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  18. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  19. منصوری، مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن، 9-13.
  20. زرشناس، زبان خوارزمی، 54.
  21. گروه جغرافیا، خوارزم، 300.
  22. زرشناس، زبان خوارزمی، 55.
  23. گروه جغرافیا، خوارزم، 300.
  24. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  25. یارشاطر، چند نکته دربارهٔ زبان خوارزمی، 42-43.
  26. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 96.
  27. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 96-97.
  28. زرشناس، زبان خوارزمی، 306-307.
  29. مکنزی، زبان خوارزمی و اوستایی، 96.
  30. مکنزی، زبان خوارزمی و اوستایی، 96.
  31. مکنزی، زبان خوارزمی و اوستایی، 96-97.
  32. مکنزی، زبان خوارزمی و اوستایی، 97-98.
  33. زرشناس، زبان خوارزمی، 305.
  34. زرشناس، زبان خوارزمی، 307.
  35. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 95.
  36. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 97.
  37. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 97.
  38. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 97.
  39. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 97.
  40. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 98.
  41. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 98.
  42. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 98.
  43. زرشناس، زبان خوارزمی، 305.

منابع

  • MACKENZIE, D. N (2007). "KHWARAZMIAN LANGUAGE AND LITERATURE". THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN (به انگلیسی). Vol. III/2. New York: CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS.

مطالعه بیشتر

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون