ارتجاع (علوم سیاسی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ارتجاع'''، در معنی لغتی به معنای «بازگشت» است و در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود میباشد. همچنین خواهان «خنثی شدن» اینگونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده میشود.<ref name=ashoori>{{یادکرد |کتاب = فرهنگ سیاسی |نویسنده = [[داریوش آشوری]] ← ارتجاع|ترجمه = |فصل = |صفحه = | ناشر = انتشارات مروارید| چاپ = پنجم| سال = ۱۳۵۱|شابک = }}</ref> |
|||
{{منبع}} |
|||
{{حق تکثیر مشکوک}} |
|||
⚫ | |||
⚫ | سیر جبری تاریخ و مبارزه تودهها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی میبرد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آنی جامعه مخالفند |
||
⚫ | ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و [[ترور]] جمعی توده مردم |
||
در هر [[جامعه]] ارتجاع و [[ترقیخواهی]] مفاهیمی نسبی هستند و به درجه پیشرفت و مرحله تاریخی آن جامعه بستگی دارند. نیروهای مترقی یک جامعه میتواند در جامعهای دیگر [[محافظهکار]] یا ارتجاعی محسوب شود. [[راستگرایی]] افراطی که به روابط و نهادهای اقتصادی و اجتماعی کهنه وابستهاست و در مقابل تحول مقاومت میکند ارتجاعی محسوب میشود. همچنین، ارتجاع و نهادهای دینی اغلب مورد حمایت یکدیگر هستند. ارتجاع ضد [[دموکراسی]] بوده و با انتقال [[قدرت]] و ثروت از قشرهای حاکم به قشرهای محکوم مخالفت دارد. رژیمهای [[دیکتاتوری]] [[فاشیست]] و استبداد [[تئوکراسی|تئوکراتیک]] از این گونهاند.<ref name=ashoori>{{یادکرد |کتاب = فرهنگ سیاسی |نویسنده = [[داریوش آشوری]] ← ارتجاع|ترجمه = |فصل = |صفحه = | ناشر = انتشارات مروارید| چاپ = پنجم| سال = ۱۳۵۱|شابک = }}</ref> |
|||
⚫ | |||
⚫ | سیر جبری تاریخ و مبارزه تودهها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی میبرد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آنی جامعه مخالفند و مایلند وضع موجود را حفظ کنند به نابودی حتمی محکوم میکند. چنین است نابودی [[بردهداری|بردهداران]] و سپس [[فئودالیسم|فئودالها]] و سپس [[سرمایهداری|سرمایهداران]]، هر یک در دوران تاریخی معین خود مطابق با سطح رشد نیروهای تولیدی. اما این طبقات برای حفظ منافع [[استثمار]]گرانه خود، برای حفظ امتیازات و موجودیت خود، با ترقی جامعه در تضاد واقع میشوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت میورزند. مظهر آن مناسبات تولیدی فرسودهای میشوند که به سدی در راه تکامل جامعه بدل شدهاست. بنابر این ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی، و مخالفت با ترقی و پیشرفت. |
||
⚫ | ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و [[ترور]] جمعی توده مردم جلوهگر میشود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگیهای فرهنگی علیه اندیشههای ترقی خواهانه مبارزه میکند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر تودههای زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملتهایی که از حقوق خود محروم شدهاند و یا به شکل سرکوب نهضت [[انقلاب]]ی که جامعه را به جلو میراند تظاهر میکند. در عصر [[امپریالیسم]] در [[کشورهای صنعتی]]، [[فاشیسم]] و [[میلیتاریسم]] جلوههای ارتجاع هستند. |
||
'''مرتجع''' به کسی میگویند که روش خصمانهای با ترقی، نویی، و پیشرفت داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید. |
|||
==منابع== |
|||
{{پانویس}} |
|||
[[رده:علوم سیاسی]] |
[[رده:علوم سیاسی]] |
||
[[رده:راستگرایی]] |
|||
[[ar:رجعية]] |
|||
[[arz:رجعية]] |
|||
[[bg:Реакция (политика)]] |
|||
[[da:Reaktionær]] |
|||
[[de:Reaktion (Politik)]] |
|||
[[en:reactionary]] |
|||
[[et:Reaktsionäär]] |
|||
[[es:Reaccionario]] |
|||
[[fr:Réaction (politique)]] |
|||
[[he:ריאקציה (אידאולוגיה)]] |
|||
[[ka:რეაქციონიზმი]] |
|||
[[lv:Reakcijas laikmets]] |
|||
[[nl:Reactionair]] |
|||
[[ja:反動]] |
|||
[[pt:Reacionário]] |
|||
[[ru:Политическая реакция]] |
|||
[[sv:Reaktionär]] |
|||
[[vi:Phản động]] |
|||
[[zh:反动]] |
|||
[[tr:İrtica]] |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۵
ارتجاع، در معنی لغتی به معنای «بازگشت» است و در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود میباشد. همچنین خواهان «خنثی شدن» اینگونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده میشود.[۱]
در هر جامعه ارتجاع و ترقیخواهی مفاهیمی نسبی هستند و به درجه پیشرفت و مرحله تاریخی آن جامعه بستگی دارند. نیروهای مترقی یک جامعه میتواند در جامعهای دیگر محافظهکار یا ارتجاعی محسوب شود. راستگرایی افراطی که به روابط و نهادهای اقتصادی و اجتماعی کهنه وابستهاست و در مقابل تحول مقاومت میکند ارتجاعی محسوب میشود. همچنین، ارتجاع و نهادهای دینی اغلب مورد حمایت یکدیگر هستند. ارتجاع ضد دموکراسی بوده و با انتقال قدرت و ثروت از قشرهای حاکم به قشرهای محکوم مخالفت دارد. رژیمهای دیکتاتوری فاشیست و استبداد تئوکراتیک از این گونهاند.[۱]
ارتجاع به معنای مبارزه طبقات و اقشار در حال نابودی و زوال علیه جامعه است. سیر جبری تاریخ و مبارزه تودهها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی میبرد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آنی جامعه مخالفند و مایلند وضع موجود را حفظ کنند به نابودی حتمی محکوم میکند. چنین است نابودی بردهداران و سپس فئودالها و سپس سرمایهداران، هر یک در دوران تاریخی معین خود مطابق با سطح رشد نیروهای تولیدی. اما این طبقات برای حفظ منافع استثمارگرانه خود، برای حفظ امتیازات و موجودیت خود، با ترقی جامعه در تضاد واقع میشوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت میورزند. مظهر آن مناسبات تولیدی فرسودهای میشوند که به سدی در راه تکامل جامعه بدل شدهاست. بنابر این ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی، و مخالفت با ترقی و پیشرفت.
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و ترور جمعی توده مردم جلوهگر میشود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگیهای فرهنگی علیه اندیشههای ترقی خواهانه مبارزه میکند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر تودههای زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملتهایی که از حقوق خود محروم شدهاند و یا به شکل سرکوب نهضت انقلابی که جامعه را به جلو میراند تظاهر میکند. در عصر امپریالیسم در کشورهای صنعتی، فاشیسم و میلیتاریسم جلوههای ارتجاع هستند.
مرتجع به کسی میگویند که روش خصمانهای با ترقی، نویی، و پیشرفت داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ داریوش آشوری ← ارتجاع (۱۳۵۱)، فرهنگ سیاسی، انتشارات مروارید پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک)