امیر خان امیراعلم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏top: ه‌ی --> هٔ با استفاده از AWB
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
| monarch1 = [[محمدرضا شاه پهلوی]]
| monarch1 = [[محمدرضا شاه پهلوی]]
| primeminister1= [[محمد ساعد]]
| primeminister1= [[محمد ساعد]]
| term_start1 = ۱۳۲۹
| term_start1 = ۱۳۲۷
| term_end1 =
| term_end1 =۱۳۲۷
| predecessor1 =
| predecessor1 =
| successor1 =
| successor1 =
خط ۴۴: خط ۴۴:
|footnotes =
|footnotes =
}}
}}
'''دکتر امیرخان امیر اعلم''' (۱۲۵۵-۱۳۴۰) پزشک، استاد دانشگاه و سیاستمدار ایرانی بود. از سمتهای او می توان به: وزیر فوائد عامه (۱۳۳۸ ه.ق)، وزیر فرهنگ (۱۳۳۹ ه.ق)، وزیر بهداری (۱۳۲۷ ه.ش)، نماینده دوره چهارم و پنجم (از مشهد)، دوره هفتم (از [[درگز]]) و دوره هشتم و نهم (از شاهرود) در [[مجلس شورای ملی]] و سناتور انتصابی سه دوره اول [[مجلس سنای ایران|مجلس سنا]] اشاره کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاه=دانشگاه علوم پزشکی تهران|نشانی=http://medicine.tums.ac.ir/page.aspx?p=575&id=22|عنوان=رؤساي پیشین دانشكده پزشكي}}</ref>
'''دکتر امیرخان امیر اعلم''' (۱۲۵۵-۱۳۴۰) پزشک، استاد دانشگاه و سیاستمدار ایرانی بود.


== زندگی ==
او که فرزند حاج علی‌اکبرخان قزوینی معتمدالوزاره بود، در سال [[۱۲۵۶]] خورشیدی در [[تهران]] یا به قولی دیگر در [[ترابزون]] عثمانی به دنیا آمد. به علت این که پدرش کارپرداز ایران در [[بغداد]] و [[شامات]] بود تحصیلات مقدماتی خود را ابتدا در ایران و سپس در [[بیروت]] به اتمام رسانید. در زمان [[مظفرالدین شاه]] همراه دیگران جهت ادامه تحصیل در رشته طب به هزینه دولت عازم اروپا شد و در [[دانشکده پزشکی فرانسوی بیروت]] مشغول به تحصیل شده و در سال [[۱۲۸۰]] فارغ‌التحصیل گردید.
امیر خان امیراعلم در سال [[۱۲۵۶]] خورشیدی در [[تهران]] یا به قولی دیگر در [[ترابزون]] عثمانی به دنیا آمد. او که فرزند حاج علی‌اکبرخان قزوینی معتمدالوزاره بود، به علت این که پدرش کارپرداز ایران در [[بغداد]] و [[شامات]] بود تحصیلات مقدماتی خود را ابتدا در ایران و سپس در [[بیروت]] به اتمام رسانید. در زمان [[مظفرالدین شاه]] همراه دیگران جهت ادامه تحصیل در رشته طب به هزینه دولت عازم اروپا شد و در دانشکده پزشکی فرانسوی بیروت مشغول به تحصیل شده و در سال [[۱۲۸۰]] فارغ‌التحصیل گردید.


در اواخر سال ۱۹۰۰ میلادی به [[فرانسه]] عزیمت نموده و در [[مدرسه طبی نظامی لیون]] مشغول به تحصیل شد و چهار سال بعد مدرک خود را از این دانشگاه گرفت. او در کنفرانس بین‌المللی بهداشت در سال ۱۹۰۲ میلادی [[بوشهر]] را به‌عنوان [[بندر صحی رسمی]] ایران شناساند و به این علت موفق به دریافت نشان درجه اول علمی از دولت فرانسه گردید. همچنین از سوی ایران به وابستگى سفارت شاهنشاهى در پاریس در آمد و [[نشان درجه سوم شیر و خورشید]] دریافت نمود.
در اواخر سال ۱۹۰۰ میلادی به [[فرانسه]] عزیمت نموده و در مدرسه طبی نظامی لیون مشغول به تحصیل شد و چهار سال بعد مدرک خود را از این دانشگاه گرفت. او در کنفرانس بین‌المللی بهداشت در سال ۱۹۰۲ میلادی [[بوشهر]] را به‌عنوان بندر صحی رسمی ایران شناساند و به این علت موفق به دریافت نشان درجه اول علمی از دولت فرانسه گردید. همچنین از سوی ایران به وابستگى سفارت شاهنشاهى در پاریس در آمد و [[نشان افتخار شیر و خورشید|نشان درجه سوم شیر و خورشید]] دریافت نمود.


در ۱۹۰۴ توانست با درجۀ سروانی به دانشکدۀ نظامی والدوگراس در پاریس وارد شود و به مدت ۲ سال به تحصیل [[پزشکی نظامی|طب نظامی]] بپردازد. همچنین در همین سال به عنوان نمایندۀ نظامی ایران در مراسم عروسی ولیعهد سابق [[آلمان]] شرکت کرد و نشان درجه سوم «تاج پروس» دریافت کرد.
در ۱۹۰۴ توانست با درجۀ سروانی به دانشکدۀ نظامی والدوگراس در پاریس وارد شود و به مدت ۲ سال به تحصیل طب نظامی بپردازد. همچنین در همین سال به عنوان نمایندۀ نظامی ایران در مراسم عروسی ولیعهد سابق [[آلمان]] شرکت کرد و نشان درجه سوم «تاج پروس» دریافت کرد.


در سال ۱۹۰۶ میلادی و کمی بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت به ایران بازگشت. او در تهران مطبی برپا کرد و به معالجۀ رایگانِ بیماران بی‌بضاعت پرداخت. چندی بعد به در [[مدرسه طب دارالفنون]] به تدریس دروس طب مدرن از جمله [[تشریح]] پرداخت. همچنین وی به عضویت [[مجلس حفظ‌الصحه دولتی|مجلس حفظ‌الصحۀ دولتی]] نیز انتخاب گردید.
در سال ۱۹۰۶ میلادی و کمی بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت به ایران بازگشت. او در تهران مطبی برپا کرد و به معالجۀ رایگانِ بیماران بی‌بضاعت پرداخت. چندی بعد به در [[دارالفنون|مدرسه طب دارالفنون]] به تدریس دروس طب مدرن از جمله [[تشریح]] پرداخت. همچنین وی به عضویت مجلس حفظ‌الصحۀ دولتی نیز انتخاب گردید. گفته می‌شود که در همان زمان به عضویت لژ بیداری ایرانیان که یکی از لژهای فراماسونری ایران بود در آمد و تا مقام ناظم دومی پیش رفت. کمی بعد در دومین دورۀ [[مجلس شورای ملی]] از حوزه انتخابیه تهران به نمایندگی انتخاب شد و قانون طبابت را با مساعدت پزشکان دیگر از جمله شاهزاده لسان‌الحکما به تصویب رساند. وی در سال ١٣٢٨ قمری با درجه سرتیپی به ریاست بهداری ارتش انتخاب شد و برای ارتش، بهداری مرتب و منظم طبق اصول جدید تأسیس نمود.


امیراعلم در ١٣٣٠ قمری تنظیم تشکیلات بهداری [[ژاندارمری ایران|ژاندارمری]] تازه تأسیس را بر عهده گرفت و در این دوره «بیمارستان نظامی احمدیه» را به نام پادشاه وقت تأسیس نمود. او سپس در سال ١٣٣۵ قمری بیمارستانی برای زنان و کودکان دایر ساخت. متعاقب همین به پاس زحماتی که در تأسیس بهداری ارتش متحمل شده بود به دریافت رتبه و حمایل نشان سرداری مفتخر گردید و نیز از طرف احمد شاه قاجار به سمت طبیب حضور همایونی و ریاست مجلس حفظ‌الصحه دولتی منصوب گردید. در سال ١٢٩۶ ش به مشهد رفت و بیمارستان مخروبه حضرتی را با درآمد مطب شخصی خود ترمیم و تجهیز نمود. او در ١٣٣٨ ق به عضویت شورای ملی فرهنگ درآمد و در همان سال به وزارت فواید عامه رسید. همچنین در دوره چهارم به نمایندگی مردم مشهد و به سمت نایب رئیس دوم مجلس انتخاب شد و سپس به وزارت فرهنگ انتصاب یافت.
گفته می‌شود که در همان زمان به عضویت لژ بیداری ایرانیان که یکی از لژهای فراماسونری ایران بود در آمد و تا مقام ناظم دومی پیش رفت.


او در سال ١٣٠٢ شمسی پس از ١٧ ماه تلاش [[جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران|جمعیت خیریه شیر و خورشید سرخ]] را دایر ساخت و خود نیابت ریاست آن را پذیرفت. در این دوره کمک‌های شایانی به آسیب‌دیدگان نقاط مختلف کشور شد. در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی بار دیگر از طرف حوزۀ انتخابیه [[مشهد]] به نمایندگی برگزیده شد و در ضمن ریاست بهداری کل کشور را بر عهده گرفت. در سال ١٣٠۴ شمسی به سمت طبیب مخصوص احمدشاه و پس از روی کار آمدن [[رضاشاه]] به عنوان طبیب مخصوص او نیز منصوب گردید. در سازمان نوین [[دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران|دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تهران]] در سال ۱۳۱۸ استادی کرسی [[کالبدشناسی]] و ریاست دستگاه ابن‌سینا به او واگذار شد. در سال ۱۳۲۱ به جای آقای دکتر [[شارل ابرلن|شارل ابرلین]] که در مسافرت بود از طرف شورای دانشکده ریاست دانشکدهٔ پزشکی را بر عهده گرفت. ریاست تالار تشریح دانشکده پزشکی، کارمند پیوسته و رئیس کمیسیون پزشکی فرهنگستان و نایب رئیس فرهنگستان از دیگر سمت‌های او بود.
کمی بعد در دومین دورۀ [[مجلس شورای ملی]] از حوزه انتخابیه تهران به نمایندگی انتخاب شد و [[قانون طبابت]] را با مساعدت پزشکان دیگر از جمله شاهزاده [[لسان‌الحکما]] به تصویب رساند. وی در سال ١٣٢٨ قمری با درجه سرتیپی به ریاست [[بهداری ارتش]] انتخاب شد و برای ارتش، بهداری مرتب و منظم طبق اصول جدید تأسیس نمود.


وی در سال ١٣٢٧ شمسی به [[وزارت بهداری]] انتخاب شد ولی به علت کسالت پس از مدت کوتاهی کنار گرفت. در سال ١٣٢٩ شمسی به درخواست خود بازنشسته شد و طبق رأی شورای دانشکده در زمره استادان افتخاری دانشکده درآمد. از اقدامات مهم او می‌توان قانون آبله‌کوبی عمومی و تأسیس و مجهز کردن چندین بیمارستان را نام برد. به همین منظور به پاس خدمات بهداشتی و فرهنگی که انجام داده بود و طبق نظر شورای دانشگاه طی مراسمی بیمارستان نسوان را که خود پایه‌گذار و مؤسس آنجا بودند به نام او «بیمارستان امیراعلم» نامگذاری کردند. وی همچنین در دوره‌های اول، دوم و سوم [[مجلس سنای ایران|مجلس سنا]]، سناتور انتصابی از سوی [[محمدرضاشاه پهلوی]] بود.
امیراعلم در ١٣٣٠ قمری تنظیم تشکیلات بهداری [[ژاندارمری ایران|ژاندارمری]] تازه تأسیس را بر عهده گرفت و در این دوره «بیمارستان نظامی احمدیه» را به نام پادشاه وقت تأسیس نمود. او سپس در سال ١٣٣۵ قمری بیمارستانی برای زنان و کودکان دایر ساخت. متعاقب همین به پاس زحماتی که در تأسیس بهداری ارتش متحمل شده بود به دریافت رتبه و حمایل نشان سرداری مفتخر گردید و نیز از طرف احمد شاه قاجار به سمت طبیب حضور همایونی و ریاست مجلس حفظ‌الصحه دولتی منصوب گردید.

در سال ١٢٩۶ ش به مشهد رفت و بیمارستان مخروبه حضرتی را با درآمد مطب شخصی خود ترمیم و تجهیز نمود. او در ١٣٣٨ ق به عضویت شورای ملی فرهنگ درآمد و در همان سال به وزارت فواید عامه رسید. همچنین در دوره چهارم به نمایندگی مردم مشهد و به سمت نایب رئیس دوم مجلس انتخاب شد و سپس به وزارت فرهنگ انتصاب یافت.

او در سال ١٣٠٢ شمسی پس از ١٧ ماه تلاش [[جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران|جمعیت خیریه شیر و خورشید سرخ]] را دایر ساخت و خود نیابت ریاست آن را پذیرفت. در این دوره کمک‌های شایانی به آسیب‌دیدگان نقاط مختلف کشور شد. در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی بار دیگر از طرف حوزۀ انتخابیه [[مشهد]] به نمایندگی برگزیده شد و در ضمن ریاست بهداری کل کشور را بر عهده گرفت.

در سال ١٣٠۴ شمسی به سمت طبیب مخصوص احمدشاه و پس از روی کار آمدن [[رضاشاه]] به عنوان طبیب مخصوص او نیز منصوب گردید.

در سازمان نوین [[دانشکده پزشکی دانشگاه تهران|دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تهران]] در سال ۱۳۱۸ استادی کرسی [[کالبدشناسی]] و ریاست دستگاه ابن‌سینا به او واگذار شد. در سال ۱۳۲۱ به جای آقای دکتر [[شارل ابرلین]] که در مسافرت بود از طرف شورای دانشکده ریاست دانشکدهٔ پزشکی را بر عهده گرفت.

ریاست تالار تشریح دانشکده پزشکی، کارمند پیوسته و رئیس کمیسیون پزشکی فرهنگستان و نایب رئیس فرهنگستان از دیگر سمت‌های او بود.

وی در سال ١٣٢٧ شمسی به [[وزارت بهداری]] انتخاب شد ولی به علت کسالت پس از مدت کوتاهی کنار گرفت. در سال ١٣٢٩ شمسی به درخواست خود بازنشسته شد و طبق رأی شورای دانشکده در زمره استادان افتخاری دانشکده درآمد.

از اقدامات مهم او می‌توان [[قانون آبله‌کوبی عمومی]] و تأسیس و مجهز کردن چندین بیمارستان را نام برد. به همین منظور به پاس خدمات بهداشتی و فرهنگی که انجام داده بود و طبق نظر شورای دانشگاه طی مراسمی [[بیمارستان نسوان]] را که خود پایه‌گذار و مؤسس آنجا بودند به نام او «[[بیمارستان امیراعلم]]» نامگذاری کردند.

وی همچنین در دوره‌های اول، دوم و سوم [[مجلس سنای ایران|مجلس سنا]]، سناتور انتصابی از سوی [[محمدرضاشاه پهلوی]] بود.


دکتر امیراعلم در سال ۱۳۴۰ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.
دکتر امیراعلم در سال ۱۳۴۰ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.

نسخهٔ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۳۶

امیر خان امیراعلم
وزیر بهداری
دوره مسئولیت
۱۳۲۷ – ۱۳۲۷
پادشاهمحمدرضا شاه پهلوی
نخست‌وزیرمحمد ساعد
اطلاعات شخصی
زاده۱۲۵۶ خورشیدی
تهران،
درگذشته۱۳۴۰ خورشیدی (۸۴ سال)
تهران،
ملیت ایران
همسر(ان)افسرخانم
فرزندانفتح‌الله، مجید، ایران، توران، فاطمه، هما و جهان
محل تحصیلدانشکده پزشکی فرانسوی بیروت
پیشهسیاستمدار
تخصصپزشک و استاد دانشگاه

دکتر امیرخان امیر اعلم (۱۲۵۵-۱۳۴۰) پزشک، استاد دانشگاه و سیاستمدار ایرانی بود. از سمتهای او می توان به: وزیر فوائد عامه (۱۳۳۸ ه.ق)، وزیر فرهنگ (۱۳۳۹ ه.ق)، وزیر بهداری (۱۳۲۷ ه.ش)، نماینده دوره چهارم و پنجم (از مشهد)، دوره هفتم (از درگز) و دوره هشتم و نهم (از شاهرود) در مجلس شورای ملی و سناتور انتصابی سه دوره اول مجلس سنا اشاره کرد.[۱]

زندگی

امیر خان امیراعلم در سال ۱۲۵۶ خورشیدی در تهران یا به قولی دیگر در ترابزون عثمانی به دنیا آمد. او که فرزند حاج علی‌اکبرخان قزوینی معتمدالوزاره بود، به علت این که پدرش کارپرداز ایران در بغداد و شامات بود تحصیلات مقدماتی خود را ابتدا در ایران و سپس در بیروت به اتمام رسانید. در زمان مظفرالدین شاه همراه دیگران جهت ادامه تحصیل در رشته طب به هزینه دولت عازم اروپا شد و در دانشکده پزشکی فرانسوی بیروت مشغول به تحصیل شده و در سال ۱۲۸۰ فارغ‌التحصیل گردید.

در اواخر سال ۱۹۰۰ میلادی به فرانسه عزیمت نموده و در مدرسه طبی نظامی لیون مشغول به تحصیل شد و چهار سال بعد مدرک خود را از این دانشگاه گرفت. او در کنفرانس بین‌المللی بهداشت در سال ۱۹۰۲ میلادی بوشهر را به‌عنوان بندر صحی رسمی ایران شناساند و به این علت موفق به دریافت نشان درجه اول علمی از دولت فرانسه گردید. همچنین از سوی ایران به وابستگى سفارت شاهنشاهى در پاریس در آمد و نشان درجه سوم شیر و خورشید دریافت نمود.

در ۱۹۰۴ توانست با درجۀ سروانی به دانشکدۀ نظامی والدوگراس در پاریس وارد شود و به مدت ۲ سال به تحصیل طب نظامی بپردازد. همچنین در همین سال به عنوان نمایندۀ نظامی ایران در مراسم عروسی ولیعهد سابق آلمان شرکت کرد و نشان درجه سوم «تاج پروس» دریافت کرد.

در سال ۱۹۰۶ میلادی و کمی بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت به ایران بازگشت. او در تهران مطبی برپا کرد و به معالجۀ رایگانِ بیماران بی‌بضاعت پرداخت. چندی بعد به در مدرسه طب دارالفنون به تدریس دروس طب مدرن از جمله تشریح پرداخت. همچنین وی به عضویت مجلس حفظ‌الصحۀ دولتی نیز انتخاب گردید. گفته می‌شود که در همان زمان به عضویت لژ بیداری ایرانیان که یکی از لژهای فراماسونری ایران بود در آمد و تا مقام ناظم دومی پیش رفت. کمی بعد در دومین دورۀ مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه تهران به نمایندگی انتخاب شد و قانون طبابت را با مساعدت پزشکان دیگر از جمله شاهزاده لسان‌الحکما به تصویب رساند. وی در سال ١٣٢٨ قمری با درجه سرتیپی به ریاست بهداری ارتش انتخاب شد و برای ارتش، بهداری مرتب و منظم طبق اصول جدید تأسیس نمود.

امیراعلم در ١٣٣٠ قمری تنظیم تشکیلات بهداری ژاندارمری تازه تأسیس را بر عهده گرفت و در این دوره «بیمارستان نظامی احمدیه» را به نام پادشاه وقت تأسیس نمود. او سپس در سال ١٣٣۵ قمری بیمارستانی برای زنان و کودکان دایر ساخت. متعاقب همین به پاس زحماتی که در تأسیس بهداری ارتش متحمل شده بود به دریافت رتبه و حمایل نشان سرداری مفتخر گردید و نیز از طرف احمد شاه قاجار به سمت طبیب حضور همایونی و ریاست مجلس حفظ‌الصحه دولتی منصوب گردید. در سال ١٢٩۶ ش به مشهد رفت و بیمارستان مخروبه حضرتی را با درآمد مطب شخصی خود ترمیم و تجهیز نمود. او در ١٣٣٨ ق به عضویت شورای ملی فرهنگ درآمد و در همان سال به وزارت فواید عامه رسید. همچنین در دوره چهارم به نمایندگی مردم مشهد و به سمت نایب رئیس دوم مجلس انتخاب شد و سپس به وزارت فرهنگ انتصاب یافت.

او در سال ١٣٠٢ شمسی پس از ١٧ ماه تلاش جمعیت خیریه شیر و خورشید سرخ را دایر ساخت و خود نیابت ریاست آن را پذیرفت. در این دوره کمک‌های شایانی به آسیب‌دیدگان نقاط مختلف کشور شد. در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی بار دیگر از طرف حوزۀ انتخابیه مشهد به نمایندگی برگزیده شد و در ضمن ریاست بهداری کل کشور را بر عهده گرفت. در سال ١٣٠۴ شمسی به سمت طبیب مخصوص احمدشاه و پس از روی کار آمدن رضاشاه به عنوان طبیب مخصوص او نیز منصوب گردید. در سازمان نوین دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۸ استادی کرسی کالبدشناسی و ریاست دستگاه ابن‌سینا به او واگذار شد. در سال ۱۳۲۱ به جای آقای دکتر شارل ابرلین که در مسافرت بود از طرف شورای دانشکده ریاست دانشکدهٔ پزشکی را بر عهده گرفت. ریاست تالار تشریح دانشکده پزشکی، کارمند پیوسته و رئیس کمیسیون پزشکی فرهنگستان و نایب رئیس فرهنگستان از دیگر سمت‌های او بود.

وی در سال ١٣٢٧ شمسی به وزارت بهداری انتخاب شد ولی به علت کسالت پس از مدت کوتاهی کنار گرفت. در سال ١٣٢٩ شمسی به درخواست خود بازنشسته شد و طبق رأی شورای دانشکده در زمره استادان افتخاری دانشکده درآمد. از اقدامات مهم او می‌توان قانون آبله‌کوبی عمومی و تأسیس و مجهز کردن چندین بیمارستان را نام برد. به همین منظور به پاس خدمات بهداشتی و فرهنگی که انجام داده بود و طبق نظر شورای دانشگاه طی مراسمی بیمارستان نسوان را که خود پایه‌گذار و مؤسس آنجا بودند به نام او «بیمارستان امیراعلم» نامگذاری کردند. وی همچنین در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس سنا، سناتور انتصابی از سوی محمدرضاشاه پهلوی بود.

دکتر امیراعلم در سال ۱۳۴۰ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.

منابع

  • علی نجفی، زرین توکلی (۱۳۸۷۱ - (روسای دانشکده پزشکی تهران از ابتدا تا کنون)، تهران: دانشگاه علوم پزشکی تهران پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • روستایی، محسن (۱۳۸۲). تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد. ج. دوم. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص. ۱۲۲. شابک ‭ ۹۶۴-۶۱۸۹-۶۴-۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک). پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  • موحدی، محمدمهدی (۱۳۷۹). زندگی‌نامه پزشکان نام‌آور معاصر ایران. تهران: ابرون. ص. ۴۳. شابک ۹۶۴-۵۶۴۲-۲۳-x مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک). پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  1. «رؤساي پیشین دانشكده پزشكي». از پارامتر ناشناخته |وب‌گاه= صرف نظر شد (|وبگاه= پیشنهاد می‌شود) (کمک)