سادات عمادی مازندرانی: تفاوت میان نسخهها
جز اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB |
|||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
[[رده:هاشمیان]] |
[[رده:هاشمیان]] |
||
[[رده:سادات عمادی مازندرانی]] |
[[رده:سادات عمادی مازندرانی]] |
||
[[رده:ایرانیان هاشمیتبار]] |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۱
سادات عمادی مازندرانی هزارجریب ِمرتضوی سادات | |||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۷۶۰–۱۰۹۵ | |||||||||||
پایتخت | هزارجریب | ||||||||||
زبان(های) رایج | تبری، فارسی، عربی | ||||||||||
دین(ها) | تشیع | ||||||||||
تاریخ | |||||||||||
• بنیانگذاری | ۷۶۰ | ||||||||||
۷۶۰ | |||||||||||
۸۰۹ | |||||||||||
۸۲۷ | |||||||||||
• میر غضنفر | ۸۹۲ | ||||||||||
• فروپاشی | ۱۰۹۵ | ||||||||||
|
بخشی از مجموعه مقالات تاریخ طبرستان و دیلم |
گرگان • طبرستان • گیلان • تالش |
سادات عمادی مازندرانی یا سادات مرتضوی هزارجریب خاندانی است که در سدۀ ۸ ، ۹ و ۱۰ قمری در هزارجریب مازندران حکومت کردهاند. حکومت این خاندان تقریبا همزمان با حکومت سادات مرعشی و سادات کیایی (سادات ملاطی) به ترتیب در مازندران مرکزی و گیلان بود.
از این خاندان ابتدا سید عماد در سال ۷۶۰ هجری به فرمان امیر تیمور به حکومت هزارجریب رسید و در آن ناحیه استقلال گونهای یافت. در سال ۸۰۹ سید عزالدین حسن و در سال ۸۹۲ میرغضنفر و در سال ۸۲۳ حسن این سمت را داشتند.
نوادگان سید عماد به دو دستهٔ جبرئیلی و رضیالدین تقسیم شدند و در سال ۱۰۹۵ سید مظفرالدین حسین مرتضوی مازندران را با الوند دیو تقسیم کرد.[۱][۲]
سادات مرتضوی هزارجریب
نام دیگر این خاندان «سادات مرتضوی هزارجریب» است که در فرهنگ دهخدا هم با همین نام از ایشان نام برده شده است. پیش از دهخدا ، رابینو این خاندان را سادات مرتضوی هزارجریب نامیده بود. خاستگاه این نامگذاری بهگمان، تبار رساندن این خاندان به مرتضی ابراهیم (فرزند موسی کاظم) میباشد.[۳]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ رابینو، هاسنت لویی (۱۳۶۵). مازندران و استرآباد. ترجمهٔ غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. صص. ۲۱۷.
- ↑ علیاکبر دهخدا و دیگران، «سادات هزارجریب» در لغتنامهٔ دهخدا (بازیابیشده در ۲ ژانویه ۲۰۰۲).
- ↑ سادات هزار جریب سلسله ای شیعی در شرق مازندران/ضمیمه آینه میراث/نویسنده:عمادی حائری،سید محمد(پیوند)
مطالعهٔ بیشتر
- عمادی حائری، سید محمد (۱۳۸۸). سادات هزارجریب. میراث مکتوب.