بخش‌گویی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
ویرایش و ویکی‌سازی
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب (۱۱.۵ core): + رده:شکل‌های سخنرانی
خط ۳۲: خط ۳۲:


{{آرایه‌های ادبی}}
{{آرایه‌های ادبی}}

[[رده:مجاز مرسل]]
[[رده:آرایه‌های ادبی]]
[[رده:آرایه‌های ادبی]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شکل‌های سخنرانی]]
[[رده:علوم بلاغی]]
[[رده:علوم بلاغی]]
[[رده:مجاز مرسل]]

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۶

اگر برای بیان یک چیز به بخشی از آن اشاره کنیم و منظورمان کل آن چیز باشد یا برعکس، به کلیتی اشاره کنیم و منظورمان جزء باشد، از آرایهٔ بخش‌گویی استفاده کرده‌ایم. بخش‌گویی یکی از آرایه‌های ادبی کهن است و به آن مَجاز مُرسَل هم گفته‌اند.

برای نمونه، اگر می‌گوییم «احمدشاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به‌عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر می‌روی؟» و ما در جوابش بگوییم «باید با خانه هماهنگ کنم»، منظور ما از خانه همان افراد خانه است. (ارادهٔ کل به جزء)

وقتی می‌گوییم «پدر، نان‌بیارِ خانه است»، منظورمان از نان، روزی است و نان، درواقع بخشی از آن به‌حساب می‌آید. یا وقتی می‌گوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است و «چشم» که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان به‌کار برده‌ایم.

در «فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» درواقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به‌جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار می‌گیرد.

چارلی کافمن و بخش‌گویی

فیلم سینمایی بخش‌گویی، نیویورک (Synecdoche, New York)، ساختهٔ چارلی کافمن که عاطفه و منطق تماشاگر را یک‌جا نشانه می‌رود، به‌نوعی آرایهٔ ادبی مجاز مرسل را بر سر زبان‌ها انداخته‌است. فیلم، با اشاره به جزء، جزئی که از طریق آن بتوان به یک معنای کلی رسید، تماشاگر را در برزخ و حیرت به تأمل وامی‌دارد.

در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد به نام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا به دنیا آمده و اسم فیلم هم به‌نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایهٔ ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژهٔ شهر «اسکنکتدی» در نیویورک هم هست.

فیلم یادشده درمورد یک کارگردان تئاتر است که می‌خواهد بزرگ‌ترین پروژهٔ زندگی‌اش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزءبه‌جزء زندگی‌اش را به نمایش بگذارد.

پانویس

منابع

لطیف امینی، انواع علوم بلاغی

آذر نفیسی، یادداشتی بر بوف کور، وبلاگ دیباچه

لغتنامهٔ دهخدا ذیلِ مدخلِ «مَجاز»

جستارهای وابسته