آندره برتون: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
[[رده:کمونیست‌های اهل فرانسه]]
[[رده:کمونیست‌های اهل فرانسه]]
[[رده:مارکسیست‌های اهل فرانسه]]
[[رده:مارکسیست‌های اهل فرانسه]]

[[رده:مشاهیر ساکن پاریس]]
[[رده:نویسندگان اهل فرانسه]]
[[رده:نویسندگان اهل فرانسه]]
[[رده:نویسندگان فراواقع‌گرا]]
[[رده:نویسندگان فراواقع‌گرا]]

نسخهٔ ‏۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۴۲

آندره بروتون
آندره برتون در سال ۱۹۲۴
زادهٔ۱۹ فوریه ۱۸۹۶
نورماندی
درگذشت۲۸ سپتامبر ۱۹۶۶
پاریس
ملیتفرانسه فرانسوی
دورهقرن بیستم
مکتبسوررئالیسم

آندره بروتون (به فرانسوی: André Breton) (زادهٔ ۱۸۹۶ - درگذشتهٔ ۱۹۶۶) شاعر، نویسنده، پیشگام و نظریه پرداز فراواقع‌گرا (سوررئالیست) فرانسوی بود.

سال‌شمار

۱۹ فوریه ۱۸۹۶ :آندره بروتون در تنشبره (نورماندی) فرانسه به دنیا می‌آید و دوران کودکی را در بریتانی می‌گذراند. پدرش در گذشته پلیس بوده و بعد کسب و کار کوچکی راه انداخته، مادرش خیاط زنانه‌دوز است.

۱۹۰۰ – ۱۹۱۴: خانواده برتون در حومهٔ پاریس زندگی می‌کنند و آندره برتون در آن‌جا به مدرسه می‌رود، با الهام از سمبولیست‌ها شعر می‌گوید و تحصیل در رشتهٔ پزشکی را آغاز می‌کند.

۱۹۱۵: برتون روانپزشک به خدمت نظام در رستهٔ بهداری فراخوانده می‌شود، نظریه‌های فروید را کشف می‌کند و به درمان بیماران روانی می‌پردازد. این فعالیت نظرات او را دربارهٔ ذهن و ناخودآگاه شکل می‌بخشد. کمی بعد با ژاک واشه، هنرمند نامتعارف و اسرارآمیز آشنا می‌شود و واشه او را به سنجش دوبارهٔ عقایدش دربارهٔ ادبیات و هنر وا می‌دارد.

۱۹۱۹: بعد از مرگ اسرارآمیز واشه، برتون متن خودبه‌خودی میدان‌های مغناطیسی را (با فیلیپ سوپو) می‌نویسد و به جنبش نیهیلیستی و خودنمایانهٔ دادا علاقه‌مند می‌شود. در سال ۱۹۲۰ که رهبر جنبش دادا، تریستان تسارا، به پاریس می‌آید. برتون مشتاقانه به فعالیت‌های پرشور و شر این جنبش پای می‌گذارد.

۱۹۲۱-۱۹۲۲: برتون با سیمون کان ازدواج می‌کند و در آپارتمانی در خیابان فونتن سکونت می‌گزیند، او تا آخر عمر در همین آپارتمان می‌ماند.

۱۹۲۴ :برتون که از جنبش دادا جدا شده، جنبش فراواقع‌گرایی را بنیاد می‌نهد و بیانیهٔ فراواقع‌گرایی را منتشر می‌کند. این جنبش که ویژگی عمده‌اش توجه به رویا و فعالیت خودبه‌خودی ذهن است، برخی از اصیل‌ترین اذهان را به سوی خود می‌کشاند، افرادی چون لویی آراگون و پل الوار (نزدیک‌ترین دوستان برتون)، روبر دسنوس، ماکس ارنست، آنتونن آرتو، ژاک پرهرو، ایو تانگی، بنجامین پره، ریمون کنو، میشل لیریس، آندره ماسون و من ری اعضای اولیهٔ آن هستند.

۱۹۲۶: برتون با نادیا آشنا می‌شود و او الهام‌بخش معروفترین آثار شاعر است. در همان سال به هوای تأثیر نهادن بر فضای اجتماعی و سیاسی، رابطه‌ای پرتلاطم با حزب کمونیست را آغاز می‌کند و برای مدتی کوتاه، در سال ۱۹۲۷ به آن حزب می‌پیوندد.

۱۹۲۹: در این زمان باورهای سیاسی برتون سبب شده تا بسیاری از فراواقع‌گرایان از این جنبش اخراج شوند. در همین سال است که او متن آتشین بیانیهٔ دوم فراواقع‌گرایی را منتشر می‌کند. بسیاری از اعضای اخراجی جنبش متن تند و تیزی با عنوان جنازه علیه برتون انتشار می‌دهند. درهمین سال بروتون از همسرش سیمون جدا می‌شود.سالوادور دالی، لوییس بونوئل، رنه شار و آلبرتو جاکوموتی به فراواقع‌گرایی می‌پیوندند.

۱۹۳۲: هر چند برتون برای نزدیکی به حزب کمونیست (که اکنون سخت استالینیست شده) قدم پیش گذاشته، این حزب همچنان به فراواقع‌گرایی بدگمان است.در بهار این سال، آن‌گاه که آراگون جنبش فراواقع‌گرایی را به هوای عضویت در حزب کمونیست ترک می‌کند، رابطهٔ برتون با حزب خراب‌تر می‌شود.

۱۹۳۴: بروتون با ژاکلین لامبا آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. این زن الهام بخش کتاب عشق جنون‌آسا است و از برتون صاحب دختری می‌شود.

۱۹۳۵: بروتون، بعد از آنکه از حق سخنرانی در کنگرهٔ نویسندگان برای دفاع از فرهنگ محروم می‌شود، سرانجام از حزب کمونیست می‌برد. او هر چند از این زمان تا پایان عمر در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌جوید، دشمن سرسخت استالینیسم می‌شود و ا ز نخستین کسانی است که در فرانسه محاکمات رسوای مسکو را محکوم می‌کنند.

۱۹۳۸: بروتون که از هواداران دیرین لئون تروتسکی است، این انقلابی تبعیدی را در مکزیک دیدار می‌کند و متن بیانیهٔ «برای هنر مستقل انقلابی» را با او می‌نویسد. پس از بازگشت به فرانسه درتشکیل سازمان تروتسکیستی فدراسیون بین‌المللی هنر مستقل فعالیت می‌کند.اما شروع جنگ برنامهٔ او را ناتمام می‌گذارد و بعد از شکست فرانسه برتون، در هراس از خفقان و سرکوب حکومت ویشی همراه خانواده‌اش اروپا را ترک می‌کند.

۱۹۴۱ – ۱۹۴۶ :بروتون به نیویورک پناه می‌برد و در آنجا فعالیت‌های گوناگون فراواقع‌گرایانه را با تبعیدیان دیگر، از جمله ارنست، ماسون، کلود لوی-استروس . مارسل دوشان، سامان می‌دهد. در این دوره از ژاکلین جدا می‌شود و با الیسا بیندهوف ازدواج می‌کند و در سال ۱۹۴۶ با همسرش به فرانسه باز می‌گردد.

۱۹۴۶ -۱۹۴۸ :بروتون می‌کوشد دیگر بار با دوستان گذشته‌اش پیوند برقرار کند، اما بسیاری از آنان گرفتار وابستگی‌هایی متضاد (از جمله به استالینیسم، مثل آراگون و الوار)هستند و در اوایل دههٔ ۱۹۵۰ تنها شماری اندک از فراواقع‌گرایان پیش از جنگ همچنان در گروه مانده‌اند.

۱۹۵۱: «ماجرای کاروژ» که بسیاری فراواقع‌گرایان بر جامانده را از گروه دور می‌کند، سبب جدایی بیشتر برتون از همنسلان خود می‌شود.

۱۹۵۲: پخش رادیویی و انتشار متن گفتگوهای بروتون با آندره پارینو

۱۹۵۲ – ۱۹۵۳ :همکاری کوتاه‌مدت فراواقع‌گرایان با آنارشیست‌ها. انتشار کلید دشت‌ها، آخرین کتاب عمدهٔ برتون

دهه‌های ۱۹۵۰ – ۱۹۶۰ :برتون که شماری از زنان و مردان جوان به دور او جمع شده‌اند همچنان رهبری جنبش سازمان‌یافتهٔ فراواقع‌گرایی را در دست دارد و سرانجام در ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۶ چشم از جهان فرو می‌بندد.

منابع

  • سرگذشت سورئالیسم، گفتگو با آندره بروتون. ترجمهٔ عبدالله کوثری. نشر نی. ۱۳۸۱. ISBN 964-312-636-6