مردم لک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مصطفی ستاری (بحث | مشارکت‌ها)
مطالبی که به صورت جانبدارانه حذف شده بودند بازگردانی شد
Rotlink (بحث | مشارکت‌ها)
جز replace archive.today -> archive.is (domain archive.today blocked by onlinenic)
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
[[پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG|بندانگشتی|چپ|200 px|محل زندگی گویشوران لکی]]
[[پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG|بندانگشتی|چپ|200 px|محل زندگی گویشوران لکی]]


لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = غلام‌عباس توسلی|نشانی = http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/448817/جهانی-شدن-و-هویت-فرهنگی-قوم-لک |عنوان = جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک | ناشر =مجله جامع شناسی ایران |تاریخ =پاییز ۱۳۸۶ |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[لغتنامه دهخدا]] لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-2258a7c291f9450f81353d671f1ff197-fa.html |عنوان = لک | ناشر =[[لغتنامه دهخدا]] |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را [[عراق عجم]] در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه [[بخش طرهان]]، [[شهرستان کوهدشت]]، بخش‌هایی از [[شهرستان خرم‌آباد]] و مناطق بین [[رودخانه کشکان]] و [[سیمره]] را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes| عنوان = AŠĀYER| تاریخ بازدید =۲ نوامبر ۲۰۱۴| نویسنده =| تاریخ =| ناشر =[[دانشنامه ایرانیکا]]| زبان = انگلیسی| نشانی بایگانی = https://archive.today/b6nWo| تاریخ بایگانی = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref>{{سخ}}[[دانشنامه جهان اسلام]] در توصیف سکونتگاه مردم لک [[شهرستان دلفان]]، [[شهرستان سلسله]] بخش طرهان، [[بالاگریوه|منطقه بالاگریوه]]، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://books.google.com/books?id=apU3AAAAIAAJ&pg=PA617&lpg=PA617&dq=Lak+tribes&source=bl&ots=XT7Yudu_bt&sig=-8kzKONAK16wxDgBNn0kNdX7TS0&hl=fa&sa=X&ei=TWxWVLTsJI2qogSzooK4Aw&ved=0CFwQ6AEwCQ#v=onepage&q=Lak%20tribes&f=false |عنوان =Lak tribes | ناشر = The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴|زبان=انگلیسی}}</ref>
لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = غلام‌عباس توسلی|نشانی = http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/448817/جهانی-شدن-و-هویت-فرهنگی-قوم-لک |عنوان = جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک | ناشر =مجله جامع شناسی ایران |تاریخ =پاییز ۱۳۸۶ |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[لغتنامه دهخدا]] لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-2258a7c291f9450f81353d671f1ff197-fa.html |عنوان = لک | ناشر =[[لغتنامه دهخدا]] |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را [[عراق عجم]] در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه [[بخش طرهان]]، [[شهرستان کوهدشت]]، بخش‌هایی از [[شهرستان خرم‌آباد]] و مناطق بین [[رودخانه کشکان]] و [[سیمره]] را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes| عنوان = AŠĀYER| تاریخ بازدید =۲ نوامبر ۲۰۱۴| نویسنده =| تاریخ =| ناشر =[[دانشنامه ایرانیکا]]| زبان = انگلیسی| نشانی بایگانی = http://archive.is/b6nWo| تاریخ بایگانی = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref>{{سخ}}[[دانشنامه جهان اسلام]] در توصیف سکونتگاه مردم لک [[شهرستان دلفان]]، [[شهرستان سلسله]] بخش طرهان، [[بالاگریوه|منطقه بالاگریوه]]، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://books.google.com/books?id=apU3AAAAIAAJ&pg=PA617&lpg=PA617&dq=Lak+tribes&source=bl&ots=XT7Yudu_bt&sig=-8kzKONAK16wxDgBNn0kNdX7TS0&hl=fa&sa=X&ei=TWxWVLTsJI2qogSzooK4Aw&ved=0CFwQ6AEwCQ#v=onepage&q=Lak%20tribes&f=false |عنوان =Lak tribes | ناشر = The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴|زبان=انگلیسی}}</ref>


در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. [[حمدالله مستوفی]] در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:<ref>[[رشیدیاسمی]] (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)</ref>
در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. [[حمدالله مستوفی]] در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:<ref>[[رشیدیاسمی]] (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)</ref>

نسخهٔ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۵۳

مردم لک
مناطق با جمعیت چشمگیر
استان لرستاناستان ایلاماستان کرمانشاهاستان همدان
زبان‌ها
گویش لکی اززبان کردی
دین
اسلام (شیعهیارسان

لـَک نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند. زبان مادری لک‌ها زبان لکی دین اکثریت آنهای شیعه واقلیتی اهل حق(یارسان) هستند.[۱]

برخی نظریات

زبانشناسان لکی را در شاخه گویش‌های جنوبی کردی طبقه‌بندی می‌کنند،[۲][۳][۴][۵] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند.[۶]برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.[۷][۸] و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بوده‌اند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.[نیازمند منبع] مهمترین ایلات لک ایران عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند،یوسفوند یا یوسف وند،کلیوند یا قلیوند،پایروند یا پادروند،جلیلوند،، حسنوند، آزادبخت، ترکاشوند یا کاوشوند (کاوه شاهوند) و زردلان،[۹] جلالوند، قیاسوند، عثمانوند یا هوزمانن ، شاهیوند، خواجه وند ، ایل مافی، ایل باجلان، بالاوند و ایل بیرانوند که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشته‌اند.[۱۰]

خاندان‌های لر کوچک ایل‌هایی بودند که در حدود بین [عراق] [عجم] و [عراق] [عرب] [ییلاق] و [قشلاق] می‌کردند و خراج خود را به دیوان [بغداد] می‌دادند و به بسیار کم فرمانروایی جداگانه‌ای داشتند. سرزمین لرستان به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ بخش می‌شود.[۱۱] در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجمل‌التواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمین‌های لر کوچک و بزرگ آمده‌است:

لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان می‌گوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند می‌شده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرم‌آباد و اراضی پشت کوه بوده‌است. مراد از لرکوچک، ایلات لرستان، ایلام، بخشی از کرمانشاه و همدان و شمال شرقی عراق حالیه (شامل طوایف [لک] و [فیلی]) و مراد از لر بزرگ، ایلات [بختیاری]، [ممسنی] و [کهگیلویه] دانسته شده‌است یعنی به خلاف تقسیم فوق.[۱۲]

[۱۳] رضاقلی‌خان هدایت، در مورد قلمرو جغرافیای لر کوچک می‌نویسد:
مخفی نماناد که لر کوچک که در خرم‌آباد و خاوه و الشتر و صدمره [صیمره=سیمره در مشرق و جنوب شرقی استان ایلام] و یدمن [هندمینی] سکنی دارند جمعی بوده‌اند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است.[۱۴]


کریم خان زند بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله ای خود را لر معرفی می کند و چنین می گوید :( اگر شما ما را لر ساده ی بی وقوفی پنداشته اید اشتباه کرده اید)و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب رستم‌التواریخ اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .[۱۵][۱۶]

تبارشناسی

چنین به نظر می‌رسد که تغییر هویت از لری به کردی که از سده‌ها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت،[۱۷] در منطقه لک‌نشین تکمیل نشده و باعث مناقشه‌آمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لک‌ها شده‌است.نتیجتاً چنین به نظر می‌رسد که لکی از هر دو زبان کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست.[۱۷][۱۸][۱۹]

۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۲۰] لک‌های پیشکوه قویاً خود را لر می‌دانند و لک‌های پشتکوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان می‌دهند.[۲۱]

مقایسه زبانهای لکی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: بوری ره‌یم مال- در زبان کردی: بو بچیمه مال- در زبان لکی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و گورانی قرار داده ولی همانندی‌های آن بیشتر به سمت لری می‌دانند.[۲۲][۲۳][۲۴] برخی زبان‌شناسان هم لکی را کاملاً در دستهٔ لری طبقه‌بندی کرده‌اند.[۲۵]

در محدوده کرمانشاه ، زبان های کوردی و لری( لکی و ملکی ) مانند طیف های نور رنگین کمان آنچنان در هم آمیخته اند که عملاً مرز بین این زبانها را نمی توان پیدا کرد.امروزه عده ای از محققان ، لک ها را از نظر زبانی در زیر مجموعه کوردها قرار داده اند و دلیل آنرا شباهت گفتاری میان لک ها و مردمان کرمانشاه(کلهرها) دانسته اند ولی آنچه که فراموش می شود ، تفاوت زبان کوردی با کلهری است . زبان همواره در گذر تاریخ دچار تغییر و دگرگونی می شود و آنچه که پایدار است نژاد است . تفاوت زبانی موجود بین کوردها و کلهرها ، می تواند بدلیل نداشتن ریشه نژادی مشترک باشد زیرا تمام منابع قدیم بر لک بودن کلهرها اشاره دارد و کورد خواندن آن‌ها دلیلی بر نفی هویت لکی آن‌ها نیست همچنان که کُرد خواندن آنها دلیلی بر نفی ایرانی بودنشان نیست. به همین دلیل نمی توان لک ها را به دلیل شباهت های زبانی که با کلهرها دارند ، کورد خواند و همچنین کلهرها را به دلیل زبان تکلم کوردی که دارند ، از نژاد کورد دانست . منابع تاریخی متعددی وجود دارند که بر لر بودن طوایف کرمانشاه صحه گذاشته‌اند:

1-در کتاب ( زیر آفتاب سوزان ایران ) نویسنده آن، هویت کلهرها را به قوم لر(لک) نسبت می دهد و می نویسد: قنسول ایرانی ... برایمان تعریف کرد که حاکم کرمانشاه، امیرمفخم در حال حاضر با قوای بسیار در سر پل به سر می برد و با لرهای کلهر که از پرداخت عوارض خود استنکاف کرده اند در حال جنگ است...( نیدر مایر، اسکارفن 1363: 59) [۲۶]

2-در کتاب( کردان گوران ) که تحقیقات مفصل تری در مورد طوایف کرمانشاه دارد در چند صفحه از قول پژوهشگرانی نقل کرده که گورانها (به معنی همه طوایف کرمانشاه ) اصالت لری دارند به طور مختصر در مورد کلهرها چنین مینویسد: «پس از گذشت نیم سده، دکتر فریچ ـ خاورشناس آلمانی ـ « کلهرها ـ لرها » را یکی کرد و اندکی پیش از وی، ژ.دو.مورگان گواهی داده بود که کردان کلهر به لکی سخن می گویند. در پژوهش علمی، بر اساس داده هایی از این دست، این باور پدید آمد که کلهرها،... شاخه ای از لران اند، زیرا گوران ها و دیگر گروه های باشندگان جنوب کردستان، به گواهی روسو، دارای «نام عمومی لک» هستند» (آکوپوف. گ. ب. 1386: 92) [۲۷]


3-میرزا خانلر خان اعتصام الملک ، نایب اول وزارت امور خارجه در کتابش کلهرها را با هویت لر، ثبت کرده و می نویسد «محمد حسن خان سرتیپ، حاکم کلهر در آن ایام از کرمانشاهان مرخص و روانه به محال خود گردید. بعد از ورود او بر ایل و الوار کلهر خبر رسید که..» (اعتصام الملک. 1351: 71 )[۲۸]


4- بارون دوبد در کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان – که به سیاحت در میان لرها می پردازد- در تشریح طوایف لر کوچک چنین می نویسد: طایفه‌های پشتکوه که به نام فیلی منسوبند از طوایف پیشکوه بسیار کمترند سرگرد رالینسن عده ی آنان را 12 هزار خانوار تخمین زده که شامل کرد و دیناروند و کلهر و بدرایی و مکی می شوند. (دوبد، بارون. 1371: 429) [۲۹]


5- ناصرالدین شاه در سفرنامه اش اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می کند او در صفحه ی 82 کتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید که لرها – که اهالی آن منطقه می باشند - برای این سنگ حکایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان کتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می کند. در این مورد نمی توان گفت ناصر الدین شاه اشتباه کرده است زیرا او به اندازه ی کافی مشاور و تصحیح کننده در اختیار داشته است. ناصرالدین شاه در سراسر سفر‌نامه‌اش (صفحات62 ،72، 74 و 169) ، طایفه زنگنه کرمانشاه را با پیشوند لر و به صورت لر زنگنه درج کرده است.(ناصرالدین شاه. 1363: 62). همچنین، کتاب منتخب التواریخ در ص 53 زنگنه را در مجموع طوایف لر قرار داده است. [۳۰]


6- در کتاب دائرة المعارف سرزمین و مردم ایران صفحه 401 چنین می خوانیم « در عصر مغول قسمت شمالی جاده قصر شیرین به کنگاور جزء کردستان و قسمت جنوبی این جاده جزء لرستان بوده و کرمانشاه به صورت ده کوچکی درآمده است.» مرز لر فیلی در غرب با عرب های دشت آشور و در شرق با ترک های همدان به خوبی روشن است زیرا که زبان لری فیلی سنخیتی با زبآن‌های عربی و ترکی ندارد. اما این مرز در حد شمالی به خاطر هم ریشه بودن با کردها نامعلوم است و می توان این حد را جاده ی قصرشیرین به کنگاور دانست. [۳۱]


7- علی اکبر وقایع نگار نویسنده کُردتبار، کرمانشاهان را داخل سرزمین لرستان می داند. و در صفحه‌ی 23 کتابش چنین می نویسد: « جماعت لر جماعتی هستند...که محل و مسکن آن‌ها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یک طرف آن به عراق عرب و یک طرف آن به کردستان سنندج و یک طرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همگی از طایفه ی لر منشعب شده اند. طایفه ی بختیاری و طایفه ی بیستیاروند و طایفه سنجابی و طایفه جلیلوند...» روشن است که آقای وقایع نگار طایفه سنجابی کرمانشاهان را در زمره طوایف لر قرار داده است.( وقایع نگار، 1369: 33) [۳۲] در مورد طایفه سنجابی باید گفت که ایل سنجابی یا بخشهایی از آن در زمان سلطنت نادرشاه افشار از حدود فارس به مناطق کرمانشاه کوچانده شده‌اند ( کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایل‌ها، چادر‌نشینان و طوایف عشایری ایران ص 263). [۳۳]

8-در کتاب کوچ نشینان لرستان، مرز بین لرها و کوردها، قدری مورب ثبت شده و آن را خط قصرشیرین به شاه آباد[اسلام آباد]، کرمانشاه، هرسین، ... نوشته است.( مورتنسن،1377: 39) [۳۴]

9- در تأیید وجود جماعت لر در کرمانشاه، یاسنت لوئی رابینو چنین نوشته: « ایالت کرمانشاه دارای شمار بسیاری روستاست که در بیشتر آن‌ها کردها و لرها زندگی می کنند...»(رابینو،1391) و باز در ادامه می نویسد: « بزرگترین فراورده ی این ایالت پس از گندم، پشم است. رمه‌های بزرگ کردها و لرها در تپه‌های سرسبز این ایالت در حال چرا هستند...»( رابینو 1391: 34) او همچنین در مورد وجود گویش لری در کرمانشاه می گوید: « بیشتر روستاهای ایالت کرمانشاه، از گویشوران کردی و لری هستند.» (رابینو 1391: 66) [۳۵]

10- مزید بر آن جلیل ضیاء پور هم در کتابش، اهالی کرمانشاه را در دو محدوده ی کرد و لر می داند و چنین نوشته: «منطقه ی کرمانشاهان ( که مرکز آن کرمانشاه است و در جنوب کردستان و شمال لرستان قرار دارد) با این که دارای مردمی مختلف با خصوصیات و گویش های متنوع است بخش شمالی آن را کردها و جنوبی را لرها اشغال کرده اند». (ضیاء پور، 1346: 27) [۳۶]

11- کتاب "سفرنامه گروته" قضیه ی حمله کرندی‌ها، سنجابی‌ها و کلهرها به کرمانشاه را این چنین توضیح می دهد « ...روز و شب صدای تیر اندازی قطع نمی شد. گروهی تیر می انداختند زیرا از کسی واهمه نداشتند. بقیه شلیک می کردند برای این که می ترسیدند و عده ای دیگر نیز می خواستند صرفا به همسایگان‌شان بفهمانند که آن‌ها نیز تفنگ دارند. در خیابان‌ها و دروازه‌های شهر پیروزی با لرها و کردها بود..» (گروته،1369: 88 و89 ) همچنین در ادامه ضمن توصیف شهر کرمانشاه چنین می نویسد: «... بعداز گردش در محله‌های مختلف، با این شهر و معدود بناهای دیدنی اش، آشنا شدم. کردها و لرهای تا دندان مسلح و زائران کربلا در کوچه‌های فوق العاده تنگ در رفت و آمد بودند.» (گروته، 1369: 93)[۳۷]


نظریه کردی‌تبار

گویش‌های جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجه‌های منفرد و متفاوت[۳۸] نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی[۳۹][۴۰] فیلی[۴۱][۴۲]) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق می‌باشند.[۴۳]

دانشنامه بریتانیکا لک‌ها را از اقوام کرد نام می‌برد.[۴۴] وهمه ی زبانشناسان واکثریت منابع دیگرنیز لک‌ها را در شاخه اقوام کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند.[۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۱][۵۲][۵۳][۵۴] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمده‌است که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی می‌کنند.[۵۵]

دهخدا در مورد لک‌ها و لهجه لکی می‌نویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۵۶] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته‌است؛[۵۷] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشته‌است که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبان‌های کردی طبقه‌بندی کرده‌است.[۵۸]

ساختار اصلی دستوری و افعال ربان مردمان لک «همانند دیگر لهجه‌های کردی» در زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار می‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی تصدیق می‌شود. در گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده می‌شود، بنابراین زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است.[۵۹][۶۰]ودر کتاب ایران از آغاز تا اسلام نوشته رومان گیرشمن ترجمه دکتر محمد معین نوشته شده است که لکهای الشتر، هرسین و خرم آ باد از نظر نژادی متمایز واز نژاد سکاها می‌باشند.

نظریه لری‌تبار

۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی(فیلی) و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۶۱] لک‌های پیشکوه قویاً خود را لرستانی می‌دانند و لک‌های پشتکوه(پشت سرزمین لرستان؛شرق وجنوب استان ایلام) پیوندهای فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان می‌دهند.[۶۲]

مقایسه زبانهای لکی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: بوری ره‌یم مال- در زبان کردی: بو بچیمه مال- در زبان لکی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و کردی گورانی قرار داده اند.[۶۳][۶۴][۶۵] اتنولوگ لکی را در دسته ی لری ودرزیرشاخه چهارم زبان کردی طبقه‌بندی کرده‌است.[۶۶]

زین‌العابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستان‌السیاحه در سدهٔ نوزدهم، لک‌ها به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد.[۶۷] در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند.[۶۸]

در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.[۶۹]

۱- "معین الدین نطنزی" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لک‌ها را یکی از طوایف اصلی قوم لر می‌داند و می‌نویسد:

چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.[۷۰]

همان‌طور که واضح است او لکها و نیز زنگنه‌ها و بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم لر می‌داند.

۲-"اسکندر بیک ترکمان" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:

مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.[۷۱]

در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ همه مناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شده‌اند.

۳-"میرزا محمد حسین مستوفی" در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.[۷۲]

دراین رساله مرکز لرفیلی را خرم‌آباد و طایفه زند را از لر‌های لک دانسته است.

۴-"حمید ایزدپناه" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) می‌نویسد:

در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد.[۷۳]

۵-"ایرج کاظمی" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک زبانان دلفان است در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبان معرفی می‌کند.[۷۴]

۶-"موسوی"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.[۷۵]

۷-"سکندر امان‌اللهی" نویسنده و انسان‌شناس بزرگ لر در کتاب (قوم لر) می‌نویسد:

گویش لکی جزو لری است که با گویش‌های هورامی و کرمانشاهی (کلهری) همبستگی زیادی دارد.[۷۶]

۸-"رحیمی عثمانوندی" در کتاب (بومیان دره مهرگان) که بی شک کامل‌ترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود می‌نویسد: لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.[۷۷][۷۸]

۹-"تیمور بیک یا تیمور لنگ "مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا) در کتاب خاطراتش در فصل بیستم درباره سفرش به سرزمین لرستان توضیح می دهد و از مناطق اطراف رودخانه سیمره و ایلام که امروزه سکونتگاه لک ها هستند عبور می کند و مردم این مناطق را لر می نامد.{منم تیمور جهانگشا،مارسل بریون فرانسوی،کتابخانه مستوفی}.[۷۹]

۱۰-"علیمردان عسگری عالم "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) که خود از لک‌های الشتر است لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.

۱۱-"علی اکبر وقایع نگار نویسنده کورد" ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ، کرمانشاهان(بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این استان است) را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند و ...»[۸۰]

۱۲-کریم خان زند بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله ای خود را لر معرفی می کند و چنین می گوید :( اگر شما ما را لر ساده ی بی وقوفی پنداشته اید اشتباه کرده اید)و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب رستم‌التواریخ اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .[۸۱][۸۲]

۱۳-"اریک جان آنونبی" تحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)[۸۳]اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ‏( Erik John Anonby ‏) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ‏( ﻣﯿﻨﺠﺎﯼ ,.ﻟﮑﯽ , ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ‏) ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ , ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏الگو:ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ‏( ﻟﮏ , مینجایی‏) ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻟﮏ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

۱۴-"ناصرالدین شاه" در سفرنامه اش [سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار] ، اهالی اطراف سرپل ذهاب(بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این منطقه است) را لر ثبت می كند او در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها – كه اهالی آن منطقه می باشند - برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند.[۸۴]

اثبات تبار مردم لک با بررسی دی ان ای

با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد و نقایص تاریخی را که به مرور زمان ایجاد شده اند ، شناسایی نمود. خوشبختانه این علم مهر روشنی است بر تاریخ تحریف شده اقوام ایرانی که به دلایل سیاسی و زمانی ، دچار تغییر و دگرگونی گشته اند. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستانصورت گرفت ، ویژگی‌های ژنی یکصد نفر [لر] با زبان های [لکی] و [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژن‌ها که مهمترین شاخص‌های تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت. به طور خلاصه نتایج نشان می‌دهد که فراوانی ژن‌ها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای HLA و ترکیبات [KIR-HLA] در جمعیت لر دارای ویژگی‌های کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی می‌باشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانی‌ها، هنوز هم این نوع ویژگی‌های ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان می‌دهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کرده‌اند.

فراوانی ژنهای KIR در جمعیت لرهای فیلی (گویش وران هر دو زبان مینجایی و لکی) با جمعیت‌های لر بختیاری و جنوبی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین گویشوران لکی، مینجایی و بختیاری تفاوتی وجود ندارد که می‌تواند تاییدی بر ریشه‌ی اجدادی مشترک آنها باشد.علاوه بر این ، تفاوت‌های عمده بین جمعیت‌های لر با جمعیت‌های عرب و آذری مشاهده شده است. [۸۵]

از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند که هر سه آن‌ها از هاپلوگروپ‌های مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلک‌ها و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند[۸۶] با توجه به مطالعات ژنی صورت گرفته به روشنی تفاوت نژادی لرها با کوردها نمایان می گردد و این دلیلی است بر پایان بخشیدن به تاریخ سازی و جعل هویت توسط ناآگاهان.


نظریه شاعران و خوانندگان

حمید ایزدپناه ، نویسنده و پژوهشگر و شاعر لک زبان لرستانی ، متخلص به "صفای لرستانی" در یکی از اشعارش به صراحت حدود قوم لک را مشخص می کند :

لکم لک زاده ام لُر هست تبارم نیئم کُرد و لُری هست افتخارم

من آن لک زادۀ شیرن تبارم دفاع ز لُر همیشه هست کارم

نیئم کُرد و همیشه هم نبودم لُری باشد تمام تار و پودم

لُری بی لک نباشد هیچ کامل لکم بی لُر ندارد جای در دل

لُرم ،هست افتخارم لک زبانی زتاریخ کهن دارم نشانی

ز عیلام و ز کاسی و لرستان ز بابا و ز خوشین و پریشان

منم معیار خوب لُریاتی لکم لُر بودن من هست ذاتی [۸۷][۸۸]

استادایرج رحمانپور در جشنواره كمانچه فرمودند كه" موسيقي لري را اگر به پرنده اي تشبيه كنيم، لكي وبختياري بالهاي اين پرنده را تشكيل داده اند" همچنین می فرماید : موسیقی قوم لُر (لک،بختیاری،فیلی) در دستگاه ماهور اجرا می شود و موسیقی كردی در دستگاه شور . ذكر این نكته ضروریست كه موسیقی مربوط به ترانه های لكی و قسمت هایی از جنوب كرمانشاه همه در دستگاه ماهور قابل اجراست . برای داشتن نقش در عرصه‌ی بین‌الملی باید داشته‌های خود را بازیافت، صیقل داد و بر بام جهان فریاد زد. خانم پرفسور فرانسوی با مویه‌های من می‌گریست و می‌گفت این موسیقی، تاریخ همه‌ی بشر است و هر جا هوره و مویه‌ها را می‌شنیدند ما را برای اجرا دعوت می‌کردند.[۸۹]

فرج علیپور از خوانندگان لک زبان لرستانی همواره کنسرت های بسیاری را در داخل و خارج کشور برگزار کرده است که از جمله این هنرنمایی ها می توان به اجرای مشترک ترانه های لری توسط استاد فرج علیپور از لرستان و ترانه های کردی توسط استاد شاهو عندلیبی از کردستان اشاره نمود . در این کنسرت ترانه های بسیاری به زبان لری لکی و لری مینجایی توسط این هنرمند اجرا شد.

فرج علیپور دلیلی برای علاقه مندی سیما بینا به موسیقی لری از زبان خودش: با شنیدن ساز کمانچه «فرج‌ علیپور» به موسیقی لری علاقه‌مند شدم؛ در حالی که هرگز او را ندیده بودم. یک روز یکی از دوستان خانوادگی ما آقای حمید ایزدپناه که محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ لرستان است، فرج علیپور را نزد من آورد و با ساز او آهنگ و ترانه‌ای به نام «شوق وصل» را اجرا کردم، البته به‌طور خصوصی در خانه ضبط کردیم. این ترانه از سروده‌های حمید ایزدپناه بود و قبلا از خودشان یاد گرفته بودم، اما بعدها که بیشتر به موسیقی این منطقه پرداختم از فرج علیپور و دوستان هنرمند این خطه بیشتر و بیشتر آموختم و از کتاب‌های موسیقی و تاریخ و فرهنگ آقای‌حمید ایزدپناه و منابع دیگر بهره بردم.[۹۰][۹۱]


پوشش مردمان لک

جناب اقای عیسی قائد رحمت در کتاب لباس لرهای فیلی[۹۲]با ضمیمه کردن عکس مینویسد پوشش فیلی ها یکسان میباشد و در صدسال گذشته همانند بختیاری هاچوقا یا چوغا بر تن داشته اند که به لباس امروزی یعنی شال و ستره تغییر کرده. همچنین زنان لک مانند مابقی زنان لروکرد پوشش به سر دارند که به ان گل ونی میگویند.لیلا پهلوانی در مستند نگاری البسه محلی لرستان مینویسد:گُلوَنی یا گُل وَنی در به گونه‌ای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولا از جنس ابریشم با نقش‌های سنتی است گفته می‌شود. این پوششی است که زنان لُروکرد به طرز خاصی به سر می‌کنند[۹۳] در کتاب لُرها هم، به جوه یا جوما اشاره شده است و گفته شده که زنان لُر، جامه‌ای بلند می‌پوشند به نام جوه یا جوما که روی آن پیراهنی چاک‌دار و چین‌دار قرار می‌گیرد. آنان سربندی دستار مانند دارند که موها را با آن می‌پوشانند. پوشاک زنان لُر همانندکردها شاد و روشن است و با مهره‌های شیشه‌ای، سکه‌ها و منجوق‌ها تزئین می‌شود[۹۴] در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمده است که زنان مسن گلونی‌های سیاه به سر می کرده‌اند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و ... را به سر می‌بستند. رشیدی مفرد در گزارش مردم نگاری دورود در بخش سرپوش زنان به "چار گلونی" اشاره می‌کند و می‌نویسد که چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ۵/۱ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیه‌های قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر می‌بستند. لازم به ذکر است که به شکل کلی بستن سرپوش‌های فوق بر روی سر، سرون sarvan یا ساوه sâwa می‌گویند[۹۵] در مورد تاریخچه لباس کردهای لک باید اینگونه بیان کرد که:این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به طور کلی گفته می شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد. به گفته عطا حسن پور، باستان‌شناس، «بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمی‌گردد. براساس شواهد و نوشته های تاریخی، سربند از اجزای لباس‌های ایرانی همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است. دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف می‌کند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار می‌برد.در کتاب تاریخ ماد دیاکونوف مادهاا را ماداکتو خطاب میکند و انها را از مردمان کاسی مینامد[۹۶] وجود دستاری به دور سر در نقش برجسته‌های تاریخی تایید می‌شود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند. در سالنامه‌های آشوریان نیز می‌بینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامی‌ها و مادها از این سربند یاد می‌شود و در میان نقش برجسته های به جامانده این سربند به وضوح دیده می‌شود[۹۷]در مورد ریشه عیلامی لباس مردمان لر هم افرادی مانند والتر هینتس در کتاب شهریاری عیلام[۹۸]عیلامیها را اجداد لر ها می خواند همچنین در کتاب دنیای گمشده عیلام[۹۹]بر این موضوع تاکیید میکند. همچنین کتاب باستان شناسی عیلام از دانیل تی [۱۰۰]

سکونتگاه

پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG
محل زندگی گویشوران لکی

لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.[۱۰۱] لغتنامه دهخدا لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.[۱۰۲] دانشنامه ایرانیکا در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را عراق عجم در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه بخش طرهان، شهرستان کوهدشت، بخش‌هایی از شهرستان خرم‌آباد و مناطق بین رودخانه کشکان و سیمره را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۱۰۳]
دانشنامه جهان اسلام در توصیف سکونتگاه مردم لک شهرستان دلفان، شهرستان سلسله بخش طرهان، منطقه بالاگریوه، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۱۰۴]

در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:[۱۰۵]

کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام

در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد میدانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است. بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.[۱۰۶]


در کتاب تاریخ جغرافیای ممسنی نوشته محقق برجسته نور محمد مجیدی کرائی[۱۰۷]نویسنده از مردم فهلیان نام میبرد.و اینکونه بیان میکند که کلمه فهلیان را می توان مشتق از فهلو و پهله دانست فهلیان از قرن ششم اسلامی به بعد در اثر مهاجرت قوم لر شول به این محل و اطراف و نواحی ان شولستان نام گرفت ودر [۱۰۸]از ان بنام مال امیر شول سخن برده شده.همانطور که در تمام منابع یاد شده مردمان پهله مردمان لک و مینجایی امروز هستند.

مذهب

بیشتر لک‌های ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عده‌ای هم اهل حق هستند.

موسیقی

موسیقی قوم لُر (لک ، بختیاری ، فیلی) در دستگاه ماهور اجرا می شود و موسیقی كردی در دستگاه شور . ذكر این نكته ضروریست كه موسیقی مربوط به ترانه های لكی در جنوب كرمانشاه همه در دستگاه ماهور قابل اجراست .

ادبیات

از ویژگی‌های لک‌ها، داشتن فرهنگ غنی مکتوب است. برخی آثار سرایندگان لک در تذکره به همت مرحوم اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» به کوشش و ویراستاری رضا حسنوند گردآوری شده‌است. [۱۰۹]شاعران برجسته‌ای از حوزه کولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر، ملا حق‌علی، رضا حسنوند معروف به شوریده لرستانی و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران و استاد دانشگاه صاحب آثار فاخری چون لغت نامه زبان لکی، مجموعه مقالات زبان‌شناسی تبارهای گمشده و مجموعه اشعار لکی و فارسی از انتشارات سیفا،[نیازمند منبع] عزیز بیرانوند (خم گرین) و کیومرث امیری کله‌جویی معروف به لک امیر شعرهایی به این زبان سروده‌اند.[نیازمند منبع] ولی یکی مهمترین و گران ترین آثار ادبی زبان لکی را میتوان شاهنامه لکی دانست. که به همت آقایی ایزدپناه گردآوری شده است.[۱۱۰]

از دیگر آثار مکتوب می‌توان به سروده‌های اهل حق نظیر: کلام خان الماس، نامه سرانجام، هفتوانه پهلویانه عسگری عالم و خم گرین عزیز بیرانوند اشاره کرد. دیگر اثر مشهور شاهنامه لکی است که اخیراً انتشارات اساطیر آن را منتشر کرده‌است.[نیازمند منبع]

جستارهای وابسته

وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان


منابع

اعتصام الملک / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / به کوشش منوچهر محمودی / ناشر مولف 1351

افشار، سیستانی ایرج / مقدمه ای بر شناخت ایلها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران (دو جلد) / ناشر: مؤلف / چاپ اول 1366

دوبد. بارون / سفرنامه لرستان و خوزستان/ ترجمه محمد حسین آریا / انتشارات علمی و فرهنگی 1371

رابینو، اچ. ال. / گزارشی از بازرگانی و اجتماع شهر و ایالت کرمانشاه در سده ی نوزدهم / برگردان: محمد رضا (فریبرز) همزه ای / انتشارات دانشگاه رازی 1391

راولنیسون، هنری / سفرنامه راولینسون؛ گذر از زهاب به خوزستان/ ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند/ انتشارت آگاه 1362

رود کردستان نام قبلی رود جراحی است در همه ی کتابهای قدیمی این رود به اسم کردستان معرفی شده است.

سعیدیان، عبدالحسین / دائرةالمعارف سرزمین و مردم ایران / انتشارات مجله علم و زندگی 1360

ضیاء پور، جلیل / پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستائیان ایران / انتشارات وزارت فرهنگ و هنر / آبان 1346

فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه جلد 46 /انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح 1374

گروته، هوگو / سفرنامه گروته/ ترجمه: مجید جلیلوند/ نشر مرکز/ تهران. چاپ اول 1369

لسان الملک سپهر، محمدتقی / ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه) / انتشارات اسلامیه / تهران 1344

محمودی منوچهر (به کوشش) / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / ناشر مولف 1351

مسیحی آبکار (ترجمه) / سیاحتنامه مسیو چریکف / به کوشش: علی اصغر عمران/ مؤسسه انتشارات امیر کبیر/ تهران 1389

مورتنسن، اینگه دمانت / کوچ نشینان لرستان / ترجمه : محمد حسین آریا / انتشارات پژوهنده /1377

ناصرالدین شاه قاجار/ سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار/ به کوشش ایرج افشار / انتشارات فردوسی 1363

نظنزی، معین الدین / منتخب التواریخ معین / انتشارات خیام تهران 1336

نیدرمایر، اسکارفن / زیر آفتاب سوزان ایران / ترجمه: کیکاووس جهانداری / نشر تاریخ ایران / تهران 1363

وقایع نگار، علی اکبر / فرهنگ کردی به فارسی بدایع اللغه / انتشارات توکلی / چاپ اول 1369

هاکوپیان، آکوپوف. گ. ب. / کردان گوران/ ترجمه: سیروس ایزدی/انتشارات زوار/ تهران 1386


پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Ethnologue report for language code:lki خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «ethnologue» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  3. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  4. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  5. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  6. Ethnologue report for Laki
  7. مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک
  8. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴
  9. رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶
  10. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷
  11. امان اللهی بهاروند، سکندر. قوم لر. آگه، ۱۳۹۱. ۷۷. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸
  12. «اتابکان لر کوچک». میبو سرچ. دریافت‌شده در ‎۶ آبان ۱۳۸۹. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  13. پشتدار، علی محمد. لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت»، ۱۳۷۶. ۱۶۰ تا ۱۸۳. بازبینی‌شده در ۶ اوت ۲۰۱۴
  14. رضا قلی خان هدایت، تاریخ روضه الصفای ناصری، 6662.
  15. کتاب رستم التواریخ-محمد هاشم آصف
  16. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.
  18. لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پی‌نوشت
  19. «بالَه وند (یا بالَوَنْد)». دانشنامه جهان اسلام. دریافت‌شده در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳.
  20. Ethnologue report for language code: lki
  21. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  22. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
  23. Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  24. نقل منابع از ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
  25. B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (13th edition), Dallas 1996, p.677
  26. ( کتاب زیر آفتاب سوزان ایران- نیدر مایر، اسکارفن 1363: 59)
  27. کتاب کردان گوران-آکوپوف. گ. ب. 1386: 92
  28. میرزا خانلر خان اعتصام الملک-1351: 71
  29. بارون دوبد - کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان
  30. (ناصرالدین شاه. 1363: 62)
  31. کتاب دائرة المعارف سرزمین و مردم ایران
  32. علی اکبر وقایع نگار نویسنده کُردتبار
  33. کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایل‌ها، چادر‌نشینان و طوایف عشایری ایران
  34. کتاب کوچ نشینان لرستان
  35. یاسنت لوئی رابینو۱۳۹۱
  36. جلیل ضیاء پور۱۳۴۶
  37. کتاب "سفرنامه گروته"
  38. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
  39. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  40. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  41. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  42. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  43. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  44. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  45. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  46. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  47. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  48. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  49. Ethnologue report for laki
  50. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  51. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  52. زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  53. فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
  54. جامعه شناسی مردم کرد،مارتین وان برویین سن،نشرپانیذ،تهران1378
  55. The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
  56. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  57. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  58. لری چند زبان است؟
  59. Kurdish Academy of Language: Laki
  60. The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
  61. Ethnologue report for language code: lki
  62. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  63. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
  64. Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  65. نقل منابع از ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
  66. B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (13th edition), Dallas 1996, p.677
  67. شیروانی، زین‌العابدین، بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰.
  68. ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ده (مقدمه).
  69. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  70. منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری
  71. (عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)
  72. (فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)
  73. فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه
  74. کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی
  75. (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)
  76. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  77. (بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی
  78. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  79. تیمور بیک یا تیمور لنگ -مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا)
  80. علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي
  81. کتاب رستم التواریخ-محمد هاشم آصف
  82. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  83. لری چند زبان است؟
  84. کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی
  85. یافته فصلنامه‌ی علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان دوره پانزدهم، شماره 3 تابستان 92 مسلسل56
  86. ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387
  87. فرهنگ لکی ، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران 1367 خ
  88. فرهنگ لری چاپ نخست ، انجمن فرهنگ ایران باستان ، تهران 1345 خورشیدی ، چاپ دوم انتشارات آگاه تهران وچاپ سوم انتشارات اساطیر ، تهران
  89. پایگاه لوور-جشنواره کمانچه
  90. کنسرت گروه تال در کدگان هال لندن اسفند 93
  91. گروه موسیقی تال و نیریز کنسرت های گلونی و زاگرس
  92. لباس لرهای فیلی
  93. پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲
  94. ابراهیمی، معصومه. لُرها. مرکز پژوهش‌های فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵
  95. رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان ذورود. پژوهشکده مردم شناسی میراث فرهنگی لرستان، تابستان ۱۳۸۲.
  96. تاریخ ماد
  97. مجله مهر، ۳۰ فروردین ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
  98. شهریاری عیلام
  99. دنیای گمشده عیلام
  100. باستان شناسی عیلام دانیل تی
  101. غلام‌عباس توسلی (پاییز ۱۳۸۶). «جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک». مجله جامع شناسی ایران. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
  102. «لک». لغتنامه دهخدا. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
  103. "AŠĀYER" (به انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 14 September 2014. Retrieved 2 November 2014.
  104. "Lak tribes" (به انگلیسی). The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88. Retrieved 2 November 2014.
  105. رشیدیاسمی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
  106. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  107. تاریخ جغرافیای ممسنی
  108. ظفرنامه شرف الدین
  109. غنضفری امرایی، اسفندیار. رضا حسنوند، ویراستار. گلزار ادب لرستان. نشر مفاهيم. شابک ۹۶۴-۵۵۲۳-۵۶-۷.
  110. ایزدپناه، حمید. شاهنامه لکی. اساطیر. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۲۸۵-۲. از پارامتر ناشناخته |تعداد صفحات= صرف‌نظر شد (کمک)