مهدی حمیدی شیرازی: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+ : + رده:محققان اهل ایران |
جز افزودن نمونه شعر برچسب: نیازمند بازبینی |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
.<ref>سالنامه ی شرق ۹۳ http://sharghdaily.ir/?News_Id=29938</ref> |
.<ref>سالنامه ی شرق ۹۳ http://sharghdaily.ir/?News_Id=29938</ref> |
||
او در سال ۱۳۶۵ در تهران |
او در ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ خورشیدی در تهران درگذشت و در [[حافظیه|حافظیه شیراز]] به خاک سپرده شد. |
||
==نمونه شعر== |
|||
{{شعر}} |
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}} |
||
{{ب|شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد،|فریبنده زاد و فریبا بمیرد|}} |
|||
{{ب|من آن آسمانی سروش خدایم|که فخری به حوا و آدم ندارم}} |
|||
{{ب|شب مرگ،تنها،نشیند به موجی|رود گوشه ای دور و تنها بمیرد}} |
|||
{{ب|مسیحای مریم شناسد به معجز|کمی از مسیحای مریم ندارم}} |
|||
{{ب|در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب،|که خود در میان غزل ها بمیرد}} |
|||
{{ب|گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا|کجا عاشقی کرد،آنجا بمیرد}} |
|||
{{ب|شب مرگ،از بیم،آنجا شتابد|که از مرگ غافل شود تا بمیرد}} |
|||
{{ب|من این نکته گیرم که باور نکردم|ندیدم که قویی به صحرا بمیرد}} |
|||
{{ب|چو روزی ز آغوش دریا بر آمد|شبی هم در آغوش دریا بمیرد <ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =نجف زاده بارفروش | نام =محمد باقر | پیوند نویسنده = | عنوان =برگزیده متون ادب پارسی | ترجمه = | جلد = | سال =۱۳۸۵ | ناشر =آوای نور |مکان =تهران | شابک =ISBN:964-5819-63-6 | صفحه = | پیوند = | تاریخ بازبینی = {{جا:تاریخ}}}}</ref>}} |
|||
{{پایان شعر}} |
{{پایان شعر}} |
||
نسخهٔ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۴۰
مهدی حمیدی شیرازی مهدی حمیدی شیرازی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۳ شیراز |
درگذشت | ۲۳ تیر ۱۳۶۵ (۷۲ سال) تهران |
آرامگاه | حافظیه شیراز |
محل زندگی | شیراز، تهران |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | مهدی حمیدی |
پیشه | شاعر، مترجم، منتقد |
سالهای فعالیت | ۱۳۶۴ - ۱۳۲۱ |
عنوان | شاعر ملی [۱] |
همسر(ها) | ناهید افخم |
فرزندان | نوشیار، نازنین، مهیار |
والدین | سید محمدحسن ثقةالاسلام، سکینه آغازی ارسنجانی |
مهدی حمیدی شیرازی (زاده ۱۲۹۳، شیراز، ایران - درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۶۵[۲]، شیراز، ایران) ادیب، شاعر، مترجم و منتقدایرانی است.
زندگی
مهدی حمیدی شیرازی در سال ۱۲۹۳ در شیراز به دنیا آمد. پدرش سید محمدحسن ثقةالاسلام از بازرگانان معروف شیراز بود که در دورههای اول مجلس شورای ملی، از آن شهر به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. مادرش بانو سکینه آغازی ارسنجانی از زنان دانشمند و تربیتشده و اصیل بود که خود شاعری سخنسنج به شمار میرفت.
بیش از دو سال و نیم نداشت که پدرش درگذشت و تربیت او به مادرش محول شد. تحصیلات ابتدایی رادر مدرسه شعاعیه و دوره متوسطه در دبیرستان سلطانی شیراز به پایان رسید و در سال ۱۳۱۳ برای ادامه تحصیلات به تهران آمد و به دانشسرای عالی داخل شد. در سال ۱۳۱۶ در رشته ادبیات فارسی با رتبه اول به اخذ لیسانس نائل گردید. شعرسرایی را از حدود سال ۱۳۱۳ شروع کرد.
حمیدی پس از اخذ لیسانس به کارمندی اداره فرهنگ در آمد و برای انجام خدمت سربازی به تهران مراجعت کرد و به دانشکده افسری وارد شد و یک سال بعد بادرجه ستوان دومی برای خدمت افسری به شیراز برگشت. او در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به اخذ دکترا شد سپس و در دانشکده الهیات به تدریس مشغول شد.[۳] حمیدی سالها در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود.
در دهه اول حیات شاعرانه حمیدی در عوالم عاطفی و رویاهای ایام جوانی گذشت بنابراین موضوع شعرش عموماً عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی وی یعنی شکوفه ها، پس از یک سال و اشک معشوق تمایل روشنی به سبک خراسانی نشان داده است. اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۲۱ با عنوان «از یاد رفته» منتشر کرد که تماماً در قالب غزل بود.
حمیدی شاعری بود که در جبهه مخالف نیما یوشیج و نوگرایان ایستاد و در پایان سال ۱۳۲۱ دومین دفتر شعرش را به نام «عصیان» به دست چاپ سپرد.
حمیدی در سال ۱۳۲۴ قصیده «مصاحبه با نیما پیشوای نوپردازان» را منتشر کرده بود که در جبهه شعرای کلاسیک و مخالفان نیما یوشیج او را در صف اول قرار داد. او بعد از شهریور ۱۳۲۰ با قصاید حماسیوار پیرامون شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی ایران و در حمله به اشغالگران بیگانه و جداییخواهان آذربایجان، مورد توجه خاص و عام واقع شد و به او لقب «شاعر ملی» داده بودند.
پس از سال ۱۳۲۴ تدریجاً گرایشی به مضامین اجتماعی و وطنی و تاریخی پیدا کرد. از دفترهای شعر این دوره از کار و شاعری حمیدی، مجموعه سالهای سیاه بیشتر حاوی اشعار وطنی، سیاسی و انتقادی و طلسم شکسته شامل اشعار وی است که در شیوههای نو و سرانجام زمزمه بهشت مراحل برتری از پختگی شعر وی را نشان میدهد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی میکند.
وی یکی از مخالفین شعر نیمایی بود و در این راه سرزنشهای بسیاری را از طرفداران آن شعر شنید.[۳]
حمیدی علاوه بر مجموعههای شعرش در زمینههای دیگر ادبی نیز صاحب تالیفاتی بود. مهمترین کتاب او مجموعه سه جلدی دریای گوهر است که حاوی منتخبی از آثار نویسندگان، مترجمان و شاعران معاصر است. دو کتاب دیگر او، عروض حمیدی و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن گویای آشنایی وی به مباحث فنی ادبی است. از نوشتههای منثور حمیدی مجموعههای سبکسریهای قلم، عشق در بدر (در سه جلد)، شاعر در آسمان و فرشتگان در زمین به چاپ رسیده است.
عباس کیارستمی در جوانی دیوان مهدی حمیدی شیرازی را حفظ میکند و سال ها بعد به صورت کاملاً اتفاقی او را در لندن در بستر بیماری می بیند. اون این داستان را اینگونه روایت میکند. سالها بعد که خیلی عصبانی بودم- مثل کسانی که بعد از مدتی از اینکه خالکوبی کردهاند پشیمان میشوند- از اینکه یک دیوان شعر «هارد» مغزم را پر کرده و هیچ جایی به دردم نمیخورد خیلی عصبی بودم. در سفری به لندن در خانه دوستم مرتضی کاخی بودم. مرتضی به من گفت: دوستی از ایران آمده و برای دیدارش به سفارت میروم. گفتم: چه کسی آمده؟ گفت: نمیشناسی. یک شاعر است به نام دکتر حمیدیشیرازی. گفتم من نمیشناسم؟! (خنده) همانجا به این آدم چند ناسزا گفتم و مرتضی گفت بیا 10دقیقه پایین منتظر باش تا من برگردم. در نهایت و به ناچار همراه مرتضی به دیدار دکتر حمیدی رفتم و دیدم موجودی نحیف روی تخت افتاده و حال خوبی ندارد. مرتضی بالای سر او رفت و گفت آقای دکتر حمیدی، آقای کیارستمی از شیفتگان شعر شما و از علاقهمندانتان هستند. همه دیوانتان را هم حفظاند (خنده) مایل هستید یکی از شعرهای شما را بخوانند؟ او هم با سر تایید کرد. من هم شعری را خواندم که تا دیدمش یکباره به ذهنم آمد. شعری عجیب که بیان حال ایشان بود: خسته من، رنجور من، بیمار من بیبال و پر من/ تا سحر بیدار من همدرد مرغان سحر من/... وای بر من وای بر من. همانطور که این شعر را میخواندم، دیدم از گوشه چشمهایش اشک سرازیر است. مرتضی را هم که نگاه کردم، دیدم به شیوه ناصر ملکمطیعی در فیلم «قیصر» رو به دیوار کرده و شانههایش تکان میخورد! خودم هم بغض کرده بودم و شعر هم طولانی بود: گفتمت دیگر نبینم باز دیدم باز دیدم/ در دو چشم دلفریبت عشق دیدم ناز دیدم/ قامت طناز دیدم گونه غماز دیدم/ برگ گل دیدم میان برگ گل شیراز دیدم. بهکلمه شیراز که رسید، دکتر حمیدی اشکش بیشتر سرازیر شد و دیدم خیلی هم حفظبودن این دیوان بیهوده نبوده. لازم بوده من آن اشعار را حفظ کرده باشم و در چنین روزی برایش بخوانم.
.[۴]
او در ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ خورشیدی در تهران درگذشت و در حافظیه شیراز به خاک سپرده شد.
نمونه شعر
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد، | فریبنده زاد و فریبا بمیرد | |
شب مرگ،تنها،نشیند به موجی | رود گوشه ای دور و تنها بمیرد | |
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب، | که خود در میان غزل ها بمیرد | |
گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا | کجا عاشقی کرد،آنجا بمیرد | |
شب مرگ،از بیم،آنجا شتابد | که از مرگ غافل شود تا بمیرد | |
من این نکته گیرم که باور نکردم | ندیدم که قویی به صحرا بمیرد | |
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد | شبی هم در آغوش دریا بمیرد [۵] |
آثار
- منظوم
- شکوفهها یا نغمههای جدید
- پس از یکسال
- اشک معشوق
- طلسم شکسته
- زمزمه بهشت
- سالهای سیاه
- ده فرمان
- منثور
- عشق دربدر
- شاعر در آسمان
- فرشتگان زمین
- سبکسریهای قلم
- عروض حمیدی
- تالیفات
- شعر در عصر قاجار
- فنون شعر و کالبدهای پولادین آن
- دریای گوهر
- بهشت سخن
- شاهکارهای فردوسی
- ترجمهها
- زمزمه بهشت
- ماه و شش پنی
منابع
- ↑ وبگاه رشد - مقاله مهدی حمیدی شیرازی - بازیابی 25 ژوئیه 2008
- ↑ هفته نامه همشهری جوان - شماره ۱۲۵ -ضفحه ۴۷
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ وبگاه رشد - مقاله مهدی حمیدی شیرازی - بازیابی ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۸
- ↑ سالنامه ی شرق ۹۳ http://sharghdaily.ir/?News_Id=29938
- ↑ نجف زاده بارفروش، محمد باقر (۱۳۸۵). برگزیده متون ادب پارسی. تهران: آوای نور. شابک ISBN:۹۶۴-۵۸۱۹-۶۳-۶ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). تاریخ وارد شده در|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک)
پیوند به بیرون
- ḤAMIDI ŠIRĀZI – Encyclopaedia Iranica
- «مرگ قو»، غزلی از حمیدی شیرازی با صدای جورهبیک مرادوف در سبک ششمقام
- قوی زیبا در آغوش دلدار، رادیوزمانه (دربارهٔ آهنگی که عباس مهرپویا بر پایهٔ غزل «مرگ قو» ساخت)