پرش به محتوا

وریسمو (ادبیات)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تصویرسازی برای نسخه Treves Vita dei Campi اثر جووانی ورگا، میلان، ۱۸۹۷

وِریسمو (به ایتالیایی به معنای «رئالیسم» و از کلمه vero به معنای «واقعی») یک جنبش ادبی ایتالیایی اواخر سده‌های نوزدهم و اوایل سده بیستم بود، که تقریباً بین سال‌های ۱۸۷۵ تا اوایل دهه ۱۹۰۰ به اوج خود رسید. نویسندگان سیسیلی، جووانی ورگا، لوئیجی کاپوآنا و فدریکو دِ روبرتو، نمایندگان اصلی آن بودند. جنبش رئالیسم (که پس از انقلاب فرانسه در اروپا ظهور کرد)، به ویژه از طریق نوشته‌های اونوره دو بالزاک و امیل زولا در فرانسه و گروه «بوهمی‌گرایی میلانی» یا همان «اسکاپیلیاتورا» (scapigliatura milanese) در ایتالیا به کاپوانا و ورگا رسید.[۱]

کاپوآنا این جنبش را با داستان‌های کوتاه «مطالعاتی درباره زنان» (Profili di donne) (۱۸۷۷) و رمان «جاچینتا» (۱۸۷۹) (که عموماً به عنوان «مانیفست» وِریسموی ایتالیایی در نظر گرفته می‌شود[۲])، و دیگر آثار روان‌شناختی و بالینی آغاز کرد که می‌کوشیدند تا سرحد بیرون کشیدن احساسات انسانی، پیش روند. آثار دوستش ورگا، که مشهورترین آنها «خانه کنار درخت مدلار» (۱۸۸۱) و «ماسترو-دون جزوالدو» (۱۸۸۹) هستند، با گرمای احساسی بیشتری شرایط غم‌انگیز اوایل قرن نوزدهم سیسیل را توصیف می‌کرد.

هدف اصلی وریسمو، نمایش عینی زندگی (معمولاً طبقات پایین)، با استفاده از زبان مستقیم و بی‌پیرایه، جزئیات توصیفی صریح و دیالوگ‌های واقع‌گرایانه بود. و از این رو اکثر نویسندگان دیگرِ این مکتب (به سیاق کاپوآنا و ورگا)، به توصیف زندگی‌ که بهتر می‌شناختند، یعنی زندگی شهرها یا مناطق بومی خود، روی آوردند و از این رو نویسندگانِ رده بعدی این جنبش، همه منطقه‌گرا بودند: از جمله رمان‌نویس ناپلی، ماتیلده سرائو، رناتو فوچینیِ اهل توسکانی، و گراتزیا دلِدا، رمان‌نویس جنوب ایتالیا که در سال ۱۹۲۶ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.[۱]

برخلاف ناتورالیسم فرانسوی که مبتنی بر آرمان‌های پوزیتیویستی بود، ورگا و کاپوآنا ادعاهای مربوط به ماهیت علمی و سودمندی اجتماعی این جنبش را رد کردند. دی. اچ. لارنس تحت تأثیر وِریسموی ایتالیایی قرار گرفت و چندین اثر از ورگا را به انگلیسی ترجمه کرد.[۳]

وِریسمو که در دهه ۱۹۲۰ از صحنه محو شد، پس از جنگ جهانی دوم در قالبی جدید و به‌شدت پویا، یعنی نئورئالیسم، ظهور کرد.[۱]

شرح

[ویرایش]

خاستگاه

[ویرایش]

وریسموی ادبی بین سال‌های ۱۸۷۵ تا ۱۸۹۵ توسط گروهی از نویسندگان - عمدتاً رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس - آغاز شد. این مکتب، مکتبی رسمی نبود، اما همچنان بر اصول خاصی استوار بود. پیدایش آن تحت تأثیر فضای پوزیتیویستی بود که ایمان مطلق به علم، تجربه‌گرایی و تحقیق داشت و از سال ۱۸۳۰ تا پایان قرن نوزدهم توسعه یافت. همچنین به وضوح مبتنی بر ناتورالیسم، جنبشی ادبی بود که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت. نویسندگان ناتورالیست شامل امیل زولا و گی دو موپاسان بودند. برای آنها، ادبیات باید جامعه و بشریت را مانند یک عکس به طور عینی به تصویر بکشد، حتی پایین‌ترین طبقه اجتماعی را حتی در ناخوشایندترین جنبه‌های آن به طور دقیق نشان دهد، و نویسندگان مانند دانشمندان زندگی واقعی مدرن را تحلیل کنند.

چهره‌های اصلی

[ویرایش]

وریسموی ادبی در زندگی فرهنگی شهری پربار میلان، که روشنفکرانی از مناطق مختلف را گرد هم می‌آورد، توسعه یافت، اما تمایل داشت زندگی مرکز و جنوب ایتالیا را به تصویر بکشد - سیسیل در آثار ورگا، کاپوآنا و فدریکو د روبرتو، ناپل در آثار ماتیلده سرائو و سالواتوره دی جاکومو، ساردینیا در آثار گراتزیا دلدا، رم در اشعار چزاره پاسکارلا و توسکانی در آثار رناتو فوچینی توصیف شده است.

با این حال، وریسمو در شمال ایتالیا نیز تا حدودی نفوذ داشت. در لومباردی، امیلیو د مارکی تلاش کرد تا سنّت مانتزونی را با وریسمو آشتی دهد و زندگی طبقه متوسط ​​رو به پایین را توصیف کند، که مهمترین آنها در دمتریو پیانلی (۱۸۸۸) است. در شمال، نوعی هم‌افزایی بین وریسمو و اسکاپیلیاتورا نیز وجود داشت، برای مثال، در «لا بوکا دل لوپو» (۱۸۹۲) اثر رمیجو زنا، «جان پیترو دا کور» (۱۸۸۵) اثر جان پیترو لوچینی و «لا فولا» (۱۹۰۱) اثر پائولو والرا.

اگرچه طرفداران اصلی وریسمو در درجه اول رمان‌نویسان بودند، اما نوع خاصی از وریسمو در شعر نیز قابل مشاهده است: لورنزو استکتی (با نام حقیقی اولیندو گوئرینی) عمداً تلاش می‌کند تا با پرداختن به مضامین شهوانی و اجتماعی، مخاطب را شوکه کند، و ویتوریو بتلونی عمداً به شیوه‌ای نثرگونه درباره بورژوازی می‌نویسد. در تئاتر، بار دیگر ورگا بود که درام وریسمو را با نسخه صحنه‌ای «غیرت روستایی»‌ در سال ۱۸۸۴ پایه‌گذاری کرد، که یک پیروزی شخصی برای بازیگر زن، الئونورا دوزه، بود. یکی دیگر از نمایندگان برجسته درام واقع‌گرایانه، جوزپه جاکوزا، شاعر و نویسنده اشعار اپرا و از دوستان نزدیک ورگا بود.[۴]

نخستین نویسنده‌ای که در مورد وریسموی ایتالیایی نظریه‌پردازی کرد، کاپوآنا بود که «شعر واقعیت» را نظریه‌پردازی کرد - بنابراین ورگا، که در آغاز بخشی از جنبش ادبی رمانتیک متاخر بود (او را «شاعر دوشس‌ها» می‌نامیدند و موفقیت قابل توجهی داشت)، بعدها با مجموعه داستان‌های کوتاه خود «زندگی در اردوگاه» و «رمان روستایی» و در نهایت با اولین رمان از مجموعه «چرخه وینتی»، «اکراه» در سال ۱۸۸۱، به وریسمو روی آورد. ورگا، متولد سیسیل، در همان دوره‌ای که نقاشان وریسمو - از ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۷ - در فلورانس زندگی می‌کردند، در فلورانس زندگی می‌کرد و شناخته‌شده‌ترین داستان او، «غیرت روستایی»، حاوی برخی از شباهت‌های کلامی با جلوه‌هایی است که توسط مکتب منظره‌سازی توسکانی در این دوران بر روی بوم نقاشی به دست آمده است. «با پیروی از رویکردی که بعدها او را در عرصه‌ی وریسمو قرار داد، ساختار و ریتم خاص جملات او برخی از ویژگی‌های ماکیا را دارد. او نیز مانند ماکیایولی‌ها مجذوب دقت توپوگرافی در چارچوبی ملی‌گرایانه بود.» - به نقل از اثر آلبرت بویم، هنر ماکیا و ریسورجیمنتو. با این حال، ورگا و وریسمو از نظر تمایل به معرفی دیدگاه خواننده در مورد موضوع و در عین حال عدم افشای نظرات شخصی نویسنده، با ناتورالیسم متفاوت بودند.

این جنبش مخالفانی هم داشت. برای مثال، لوئیجی آلبرتی، روزنامه‌نگار و نمایشنامه‌نویس فلورانسی، وریسمو را آلوده‌کننده ذهن جوانان با «هر چیز زشت، پست و مبتذلی» می‌دانست که در زندگی واقعی وجود دارد.[۵]

لوئیجی کاپوآنا، یکی از نمایندگان اصلی وریسمو در ادبیات، و نویسنده رمان «جاچینتا»، عموماً به عنوان «مانیفست» این جنبش شناخته می‌شود.

اصول

[ویرایش]

اصول وریسموی متعارف به شرح زیر است: (1) فرم باید غیرشخصی باشد؛ (2) زبان و سبک باید با موضوع مطابقت داشته باشد (اگر محیط داستان طبقه کارگر است، واژگان و نحو آن نیز باید چنین باشد)؛ (3) هدف، مطالعه ایتالیای مدرن از پایین‌ترین طبقات تا بالاترین طبقات است؛ (4) روش باید علمی و مبتنی بر مطالعه محیط (اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و غیره) و مطابق با معیارهای جبرگرایانه‌ای باشد که توسط نویسندگان پوزیتیویست مانند چزاره لومبروزو نظریه‌پردازی شده است. وریسمو از جهات مهمی با ناتورالیسم فرانسوی متفاوت است: (1) جنبه‌های سبکی اثر ادبی بیشتر از جنبه‌های علمی آن مورد تأکید قرار می‌گیرد؛ (2) در وریسمو، کارگران یدی و محیط شهری کمتر از دهقانان و زندگی روستایی بازنمایی می‌شوند.

میراث

[ویرایش]

رمان‌های اولیه گابریل دانونزیو، «زمین باکره» و «نوول د لا پسکارا»، به شدت تحت تأثیر وریسمو بودند. ردپایی از شاعرانگی وریسمو در آثار اولیه لوییجی پیراندلو، در «ایلتورن»، «کلاسا» و اولین رمان او و کمی بعدتر، در «فدریگو توتزی» توسکانی، همچنان پابرجاست. آثار نویسندگان وریسمو مانند د روبرتو بر رمان «یوزپلنگ» جوزپه توماسی دی لامپه دوزا تأثیر گذاشت. اما تأثیر عمده بعدی بر نئورئالیسم (۱۹۴۳-۱۹۵۵) بود.

مطالب مرتبط

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «Verismo Italian Opera». in Encyclopædia Britannica.
  2. "Verismo", New York City Opera Project: Madame Butterfly
  3. See McWilliam 1961، صص. 3–20.
  4. Taffon, Giorgio (2000). "GIACOSA, Giuseppe". Dizionario Biografico degli Italiani, Volume 54: Ghiselli–Gimma (به ایتالیایی). Rome: Istituto dell'Enciclopedia Italiana.
  5. "Luigi Alberti". SIUSA Sistema Informativo Unificato per le Soprintendenze Archivistiche. Retrieved 20 December 2017.

منابع

[ویرایش]

پیوندهای دیگر

[ویرایش]