نهنگ

این یک مقالهٔ خوب است. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از وال)

نهنگ
نهنگ گوژپشت
رده‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
زیررده: جفت‌داران
راسته: آب‌بازسانان

نَهَنگ که به آن وال یا بالِن (به فرانسوی: baleine) نیز گفته می‌شود، جانوری جفت‌دار از پستانداران دریایی متعلق به بوم‌سازگان آبی است که پراکندگی بالایی دارد. نهنگ‌ها به‌صورت غیررسمی، در زیرگروه آب‌بازسانان قرار می‌گیرند و به همراه دلفین‌ها و گرازماهی‌ها در گروه جفت‌سم‌سانان قرار دارند. نزدیک‌ترین پستاندار زنده به خانوادهٔ این جانوران، اسب آبی است که نزدیک به ۴۰ میلیون سال پیش از آن‌ها جدا شده‌است. نهنگ‌ها دارای دو راستهٔ اصلی‌اند: نهنگان بی‌دندان و نهنگان دندان‌دار. گمان می‌رود که این دو گروه، ۳۴ میلیون سال پیش از یکدیگر جدا شده باشند. در حال حاضر هشت تیره از نهنگ‌ها بر روی کره زمین زندگی می‌کنند: بزرگ‌باله‌ایان، نهنگ شکار، نهنگ‌ددان، تک‌دندانان، شاه‌نهنگیان، نهنگ‌منقاریان، نهنگ خاکستری و کوچک‌عنبریان.

نهنگ‌ها جانوران اقیانوسی هستند. آن‌ها در دریا غذا می‌خورند، جفت‌گیری می‌کنند، بچه به دنیا می‌آورند و بزرگ می‌شوند. زندگی آن‌ها چنان به محیط دریا گره خورده که در خشکی زنده نمی‌مانند. بزرگی یک نهنگ می‌تواند از ۲٫۶ متر و ۱۳۵ کیلوگرم (نهنگ عنبر کوتوله) تا ۲۹٫۹ متر و ۱۹۰ هزار کیلوگرم (نهنگ آبی) تغییر کند. برخی گونه‌های نهنگ دارای دودیسی جنسی‌اند؛ یعنی جنس ماده از جنس نر بزرگتر است. نهنگ‌های بی‌دندان شمار زیادی والانه دارند که یک ساختار شانه مانند دارد و با عبور آب از میان آن کریل‌ها و پلانکتون‌ها به دام می‌افتند و نهنگ آن‌ها را می‌خورد. اما نهنگ‌های دندان‌دار، دندان‌هایی مخروطی دارند که برای گرفتن ماهی یا ماهی مرکب طراحی شده‌است. نهنگ‌های بی‌دندان توان بویایی بسیار قوی دارند، درحالی که نهنگ‌های دندان‌دار توان شنوایی بسیار خوبی دارند. شنوایی آن‌ها هم برای خشکی و هم برای آب بسیار کارامد است.

نهنگ‌ها برای تنفس پیوسته باید به سطح آب بیایند. با این وجود، آنها می‌توانند برای مدت طولانی زیر آب باقی بمانند. برای نمونه، نهنگ عنبر می‌تواند تا ۹۰ دقیقه پیوسته زیر آب باشد. نهنگ‌ها برای دم و بازدم از سوراخ‌های تنفسی که در سرشان قرار دارد بهره می‌برند. نهنگ‌ها خونگرم‌اند و لایه‌ای از چربی در زیر پوستشان قرار دارد. آنها بیشتر دوست دارند در آب‌های خنک شمال و جنوب کرهٔ زمین زندگی کنند و تنها برای به دنیا آوردن بچه به سمت استوا کوچ می‌کنند. آنها شناگران ماهری‌اند و نسبت به شیرهای دریایی که تنها می‌توانند با سرعت ۹ تا ۲۸ کیلومتر در ساعت شنا کنند، بسیار سریع‌ترند و می‌توانند سرعت خود را به ۴۷ کیلومتر در ساعت هم برسانند. نهنگ عنبر تا ۳۵ کیلومتر بر ساعت شنا می‌کند. نهنگ گوژپشت و نهنگ آبی می‌توانند هزاران کیلومتر را بدون غذا خوردن شنا کنند. نوزاد نهنگ یازده ماه از شیر مادر تغذیه می‌کند و نهنگ ماده کل مسئولیت بزرگ کردن نوزاد را برعهده دارد. هر نوزاد، بسته به گونه، یک تا دو سال به مادر خود وابسته است و دورهٔ بلوغ آن ۷ تا ۱۰ سال طول می‌کشد.

به‌دلیل محصولاتی که از نهنگ‌ها به‌دست می‌آید، این جانوران مرتب شکار می‌شوند و در مواردی نسل آنها به خطر می‌افتد. با آنکه امروزه به دلیل وضع شدن محدودیت در شکار نهنگ، به‌نظر می‌آید که جمعیت بسیاری از این‌گونه‌ها در حال بهبود و بازیابی است، اما بعضی هنوز بسیار تهدیدپذیر باقی مانده‌اند. برای نمونه، نهنگ آبی و تیغ‌باله و هونهنگان اقیانوس آرام شمالی از سوی اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت به‌عنوان گونه در معرض انقراض اعلام شده‌اند. علاوه بر شکار، نهنگ‌ها در برابر آسیب‌های دیگری همچون آلودگی‌های دریایی هم قرار دارند. گوشت، چربی، صفحه شانه‌ای نهنگ‌ها به‌صورت سنتی از سوی ساکنان مناطق قطب مورد استفاده قرار می‌گیرد. در مقابل، در برخی مناطق مانند ویتنام و غنا به نهنگ‌ها توجه بیشتری می‌شود و حتی برای آن‌ها مراسم سوگواری می‌گیرند. پرورش نهنگ و تولید مثل آن‌ها در اسارت، از سوی انسان، معمولاً با موفقیت همراه نیست و در بسیاری موارد نهنگ به دست آمده می‌میرد.

نام‌گذاری[ویرایش]

نهنگ

واژهٔ وال در انگلیسی به صورت whale در اصل از انگلیسی باستان به صورت hwæl، از hwalaz در زبان نیا-ژرمن و از (s)kwal-o- در زبان نیا-هندواروپایی به معنی «ماهی بزرگ دریا» گرفته شده‌است.[۱][۲] همچنین واژهٔ hwalaz که از زبان نیا-ژرمن آمده خود سرچشمهٔ واژهٔ hwal در ساکسونی باستان، hvalr و hvalfiskr در زبان نورس باستان، val در زبان سوئدی، wal و walvisc در هلندی میانه، walvis در زبان هلندی، wal در زبان ژرمن سطح بالای باستان و Wal در زبان آلمانی است.[۱]

از واژه نهنگ در گذشته و در ادبیات کهن فارسی برای اشاره به تمساح استفاده می‌شده‌است؛[۳] لغت‌نامه دهخدا[۴] و دایرةالمعارف فارسی نیز چنین آورده‌اند.[۵] چنان‌که در شاهنامه و سفرنامه ناصر خسرو نیز هرکجا نهنگ آمده، به معنای تمساح یا کروکودیل است.[۶] در منابع قدیمی جانورشناسی چون جانورشناسی عمومی مهره‌داران اثر طلعت حبیبی نیز واژه نهنگ به همین معنا استفاده شده‌است و «رودخانه نهنگ» در سراوان نیز از آنجا که زیستگاه گاندوست، به این نام خوانده می‌شود.[۷] کلمه وال (یا بال) هم در ادبیات فارسی سابقه دارد و به معنای ماهی بزرگ استفاده می‌شده‌است.[۸][۹] امروزه اما مورد استعمال نهنگ تغییر کرده و به معنای حیوان عظیم‌الجثه دریایی به‌کار می‌رود.[۱۰] مجتبی مینوی در مقاله‌ای منتشرشده در سال ۱۳۲۷ در مجله یغما یکی از اولین موارد تغییر این استفاده را از سوی مترجمان تورات و انجیل در عهد فتحعلی‌شاه قاجار دانسته که در کتاب حزقیال نبی «تنّین» عبری را نهنگ یا اژدها برگردانده‌اند در حالی‌که معادل وال است.[۱۱] مینوی معتقد است سلیمان حییم نیز در فرهنگ انگلیسی به فارسی‌اش به‌خاطر استفاده از واژه نهنگ برای اشاره به وال، مرتکب اشتباه شده‌است.[۱۲]

عبارت «نهنگ» گاهی همراه با نام دلفین و گرازماهی می‌آید و به عنوان مترادف آب‌بازسانان استفاده می‌شود. شش گونه از دلفین‌ها عبارت «نهنگ» را در نام خود دارند که به مجموعهٔ آن‌ها ماهی‌های سیاه گفته می‌شود، این شش گونه عبارتند از: نهنگ قاتل، نهنگ کله‌خربزه‌ای، نهنگ قاتل کوتوله، نهنگ دندان‌کلفت و دو دلفین‌گونه از نهنگ‌های خلبان. همهٔ این نام‌ها در خانوادهٔ دلفینیان (دلفین‌های اقیانوسی) جای می‌گیرند[۱۳] و نه نهنگ‌ها. هرکدام از این‌گونه‌ها به دلیل خاصی نام نهنگ را به خود گرفته‌اند؛ برای نمونه نهنگ قاتل، نخستین بار توسط یک دریانورد اسپانیایی به صورت Ballena asesina خوانده شد، این عبارت اسپانیایی به معنی «قاتل نهنگ» است که به اشتباه در زبان‌ها به شکل «نهنگ قاتل» جا افتاده‌است.[۱۴]

فرگشت[ویرایش]

اسب‌آبیان، کلاد خواهر برای آب‌بازسانان را تشکیل می‌دهند که خود از دلفین، گرازماهی و نهنگ تشکیل شده‌است.

نهنگ‌ها بخشی از کلاد لوراسیاددان پستاندار که بیشترشان جانوران خشکی بودند را تشکیل می‌دهند. نهنگ‌ها یک کلاد یا راسته تشکیل نمی‌دهند. فروراستهٔ آن‌ها دلفین و گرازماهی است که به عنوان نهنگ دانسته نمی‌شوند.

لوراسیاددان
نارام‌زیان

(گوشت خواران و جانوران مشابه)

تک‌سم‌سانان

(اسب‌ها، کرگدن‌ها، تاپیرها)

جفت‌سم‌سانان
پینه‌پایان

(شتران)

A

گرازان

C

نشخوارکنندگان (گاو، گوسفند، شاخ‌درازان)

W

اسب‌آبیان

آب‌بازسانان

کهن‌آب‌بازسانان (راهرونهنگ، پیش‌نهنگ، باسیلوسور)

آب‌بازسانان بی‌دندان (نهنگ‌های بی‌دندان)

(هونهنگان، نهنگ خاکستری، بزرگ‌باله‌ایان)

آب‌بازسانان دندان‌دار (نهنگ‌های دندان‌دار)

دلفین‌واران (دلفین‌ها، گرازماهی‌ها، نهنگ سفید)

دلفین رودخانه‌ای چین (دلفین رودخانه‌ای)

شاه‌نهنگیان (شاه‌نهنگیان)

نهنگ‌منقاریان (نهنگ‌منقاریان)

تصویر احتمالی راهرونهنگ، در آن دوران هنوز دست و دم نهنگ‌ها تبدیل به باله نشده بود.

ریشهٔ نهنگ‌ها به پستاندارانی که در خشکی زندگی می‌کردند از راستهٔ جفت‌سم‌سانان بازمی‌گردد. آن‌ها با ایندوهایس (خوک هندی) که یک نوع موش‌گوزنِ سُم‌دارِ منقرض‌شده‌است، هم‌خانواده‌اند و نزدیک به ۴۸ میلیون سال پیش از آن‌ها جدا شده‌اند.[۱۵][۱۶] آب‌بازسانانِ نخستین، یا همان کهن‌آب‌بازسانان، نخستین بار ۴۹ میلیون سال پیش با محیط آبی آشنا شدند و پس از ۵ تا ۱۰ میلیون سال کاملاً تبدیل به یک موجود آبزی شدند. نشانه‌های شاخص‌کنندهٔ یک کهن‌آب‌بازسان عبارت است از داشتن اندام‌هایی که تنها ویژهٔ آب‌بازسانان است و در عین حال داشتن اندام‌هایی که در آب‌بازسانان امروزی دیده نمی‌شود؛ مانند داشتن پاهایی که قابل توجه باشند یا دندان‌های نامتقارن.[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] ویژگی‌های این جانوران به گونه‌ای تغییر کرد که بتوانند در محیط دریا زندگی کنند. بیشترین تغییری که در اندام‌های آن‌ها ایجاد شد مربوط به شنوایی آن‌ها است که لرزش‌ها را می‌توانند از دو فک به استخوان گوش منتقل کنند (راهرونهنگ در ۴۹ میلیون سال پیش) و نیز تغییر هندسهٔ بدن به هندسهٔ بدن ماهی به صورت آب‌لغز و تشکیل باله بر روی دم جانور (پیش‌نهنگ در ۴۳ میلیون سال پیش). انتقال سوراخ بینی به سمت بالای جمجمه (سوراخ‌های تنفسی) و اصلاح اندام‌های جلوی بدن و تبدیل آن‌ها به باله (باسیلوسور در ۳۵ میلیون سال پیش)، کوچک شدن و کم‌کم ناپدید شدن پاهای عقب (نخستین نهنگ‌های دندان‌دار و بی‌دندان در ۳۴ میلیون سال پیش) از دیگر اصلاحات به‌وجود آمده در بدن برای زندگی دریایی است.[۲۱][۲۲][۲۳]

ریخت‌شناسی نهنگ‌ها نشان می‌دهد که چندین نمونه از فرگشت هم‌گرا در آن‌ها رخ داده‌است؛ آشکارترین نمونهٔ آن داشتن بدنی با هندسهٔ بدن ماهی به صورت آب‌لغز است.[۲۴] پس از آن می‌توان به پژواک‌یابی آن‌ها که برای شکار در نور کم کاربرد دارد اشاره کرد. این توانایی شنوایی در خفاش‌ها نیز دیده می‌شود. علاوه بر این‌ها می‌توان به شیارنهنگان اشاره کرد؛ هندسهٔ فک شیارنهنگان همانند پلیکان‌ها بهینه شده‌است چون روش غذا خوردن این دو جانور بسیار به هم شبیه است.[۲۵]

امروزه نزدیک‌ترین جانور زنده به آب‌بازسانان، اسب آبی است که اجداد نیمه آبزی مشترک با هم دارند. جد نخست این جانوران، ۶۰ میلیون سال پیش، از جفت‌سم‌سانان جدا شد و شاخهٔ خود را ایجاد کرد.[۲۰] پس از آن، در ۴۰ میلیون سال پیش یک نسل مشترک میان این دو، شاخه‌های خود را تشکیل داد و زغال‌ددان و آب‌بازسانان تشکیل شدند. می‌توان گفت در پایان پلیستوسن در ۲٫۵ میلیون سال پیش، همهٔ زغال‌ددان نابود شدند و کم‌کم تنها یک نسب از آن‌ها باقی ماند که آن اسب آبی است.[۲۶]

خود نهنگ‌ها نزدیک به ۳۴ میلیون سال پیش به دو گروه بزرگ نهنگ‌های دندان‌دار و نهنگ‌های بی‌دندان تقسیم شدند.[۲۷][۲۸][۲۹]

زیست‌شناسی[ویرایش]

اندام‌شناسی[ویرایش]

بدن نهنگ شکلی مانند اژدر دارد، گردن آن انعطاف‌پذیر نیست، اندام‌های بدن به باله تبدیل شده، لالهٔ گوش خارجی ندارند و دم آن‌ها تبدیل به باله شده‌است. سر نهنگ‌ها، غیر از تک‌دندانان و نهنگ‌منقاریان، صاف است. جمجمهٔ نهنگ‌ها کاسهٔ چشم کوچکی دارد (غیر از تک‌دندانان و نهنگ‌منقاریان) و چشم‌ها در دو طرف سر قرار گرفته‌است. بزرگی نهنگ‌ها از ۲٫۶ متر و ۱۳۵ کیلوگرم (نهنگ عنبر کوتوله) تا ۳۴ متر و ۱۹۰ تن (نهنگ آبی) متفاوت است. در بیشتر گونه‌های نهنگ‌ها جنس ماده از نر بزرگتر است اما استثناهایی نیز وجود دارد مانند نهنگ عنبر که جنس نر بزرگتر از ماده است.[۳۰][۳۱]

نهنگ‌های دندان‌دار مانند نهنگ عنبر دندان‌هایی با سلول‌های ساروجه دارند که روی لایه‌ای از سلول‌های عاج دندان قرار دارد. برخلاف دندان‌های انسان که بیشتر مینای دندان در خارج از لثه قرار دارد، در نهنگ‌ها بیشتر بخش آهکی یا ساروجه بیرون از لثه است؛ مگر در نهنگ‌های بزرگ که در نوک دندان‌ها ساروجه ساییده شده و مینای دندان آشکار شده‌است. نهنگ‌های بی‌دندان، صفحه شانه‌ای بزرگی دارند که از کراتین ساخته شده و کار دندان را انجام می‌دهد. نهنگ‌های بی‌دندان دو سوراخ تنفسی و نهنگ‌های دندان‌دار تنها یک سوراخ تنفسی دارند.[۳۲]

در فرایند تنفس، هوای دارای اکسیژن درون شُش‌ها کشیده می‌شود و در بازدم، فواره‌ای از آب بدون اکسیژن از سوراخ تنفسی خارج می‌شود. برای نمونه یک نهنگ گوژپشت می‌تواند ۵ هزار لیتر هوا را در شش‌هایش نگاه دارد. فوارهٔ آب خروجی از نهنگ‌ها با هم متفاوت است و همین نکته شناسایی آن‌ها را از هم آسان‌تر می‌کند.[۳۳][۳۴] نهنگ‌ها باید برای تنفس، پیوسته به سطح آب بیایند. با این وجود، می‌توانند برای مدت طولانی زیر آب باقی بمانند؛ برای نمونه نهنگ عنبر می‌تواند تا ۹۰ دقیقه پیوسته زیر آب باشد.[۳۵]

قلب یک نهنگ نزدیک به ۱۸۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم وزن دارد و ۶۴۰ بار بزرگتر از قلب یک انسان است. نهنگ‌های آبی بزرگترین قلب در جهان را دارند.[۳۶]

نیکی والمر عضو اداره ملی اقیانوسی و جوی (NOAA) و مؤسسه اسمیتسونین در پژوهشی که انجام داده ضخامت رگ‌های قلب نهنگ را با آیفون مقایسه کرده و گفته: «ضخامت دیوارهٔ آئورت یک نهنگ برابر با طول یک iPhone 6 Plus است.»[۳۷]

بخش بندآر (Pyloric part) و قعری (Fundus) معده

همهٔ نهنگ‌ها یک لایهٔ ضخیم چربی زیر پوست خود دارند. در گونه‌هایی که نزدیک قطب زندگی می‌کنند، ضخامت این لایه بیشتر می‌شود و تا ۲۸ سانتیمتر (۱۱ اینچ) می‌رسد. این لایهٔ چربی که پر از رگ‌های خونی است، به غوطه‌وری نهنگ در آب کمک می‌کند، از آن‌ها در مقابل شکارچیان محافظت می‌کند و انرژی لازم را هنگام مهاجرت به استوا برای‌شان فراهم می‌آورد. اما کاربرد اصلی این چربی، محافظت نهنگ‌ها از آب و هوای خشن است. این چربی می‌تواند تا نزدیک به ۵۰ درصد از وزن یک نهنگ را تشکیل داده باشد. نوزادان نهنگ معمولاً لایهٔ نازکی از چربی دارند، اما برخی گونه‌ها به جای چربی، لایهٔ ضخیمی از کرک جنینی دارند.[۳۸][۳۹]

معدهٔ نهنگ‌ها، مانند گوشت‌خواران خشکی، دارای دو تا سه بخش است. نهنگ‌های بی‌دندان یک پیش‌شکمچه در امتداد مری خود دارند تا مواد غیرخوراکی مانند سنگ‌ها در آن ریخته شود. علاوه بر آن، بخش‌های بندآر و قعری هم در معدهٔ آن‌ها وجود دارد.[۴۰]

جابجایی[ویرایش]

استخوان بندی نهنگ قطبی، در این تصویر پاهای عقب نهنگ دیده می‌شود.

نهنگ‌ها دو باله در جلو و یک دم به شکل باله دارند. باله‌ها هرکدام چهار انگشت دارد. با اینکه نهنگ‌ها پاهای عقب تکامل یافته‌ای ندارند، اما بعضی از آنها، مانند نهنگ‌های عنبر و نهنگ قطبی، اندام‌هایی مانند «پا» دارند که انگشت هم دارد. نهنگ‌ها شناگران ماهری‌اند. آنها در مقایسه با شیرهای دریایی، که سقف سرعت شنای آنها در آب تنها ۹ تا ۲۸ کیلومتر در ساعت است، بسیار سریع ترند و می‌توانند سرعت خود را به ۴۷ کیلومتر در ساعت هم برسانند. نهنگ عنبر تا ۳۵ کیلومتر بر ساعت شنا می‌کند. در هنگام شنا با سرعت بالا، مهره‌های گردن با هم یکپارچه می‌شوند که باعث می‌شود انعطاف‌پذیری نهنگ پایین بیاید و نهنگ نتواند سر خود را بگرداند. در هنگام شنا، نهنگ‌ها وابسته به نیروی رانشی‌اند که از سوی دم‌شان وارد می‌شود؛ باله‌ها پیوسته حرکت می‌کند و آن‌ها با بالا و پایین آوردن دم و انتهای بدن حرکت می‌کنند. باله‌های نهنگ بیشتر برای کنترل جهت حرکت کاربرد دارد. برخی گونه‌های نهنگ به بیرون از آب می‌پرند و با این کار سرعت حرکت خود را بیشتر می‌کنند. بیشتر گونه‌های نهنگ یک بالهٔ پشتی هم دارند.[۴۱][۴۲]

اندام نهنگ‌ها به گونه‌ای بهینه شده‌است که بتوانند به عمق‌های زیاد بروند. آن‌ها علاوه بر هندسهٔ بدن که به صورت آب‌لغز و شبیه ماهی است، می‌توانند ضربان قلب خود را هم کاهش دهند تا اکسیژن ذخیره کنند؛ هموگلوبین و میوگلوبین ذخیرهٔ اکسیژن در بافت‌ها را به عهده دارد. در نهنگ‌ها، غلظت میوگلوبین دو برابر هموگلوبین است. نهنگ پیش از رفتن به عمق زیاد، به نزدیکی سطح می‌آید و چندین شیرجهٔ کم عمق می‌زند و با این کار ذخایر اکسیژنش را فراهم می‌کند؛ به این کار، شیرجه‌های صدادار می‌گویند.[۴۳][۴۴]

حواس[ویرایش]

بینایی[ویرایش]

چشمان نهنگ نسبت به بزرگی اندامش کمی کوچک است. با این حال، نهنگ‌ها بینایی خوبی دارند. همچنین چشم‌های آن‌ها در دو طرف سرشان قرار دارد از این رو نسبت به جانورانی که چشم‌هایشان در روبرو است، میدان دید وسیع تری دارند. نهنگ‌ها از هر دو گونه یاختهٔ استوانه‌ای و مخروطی برخوردارند؛ به این معنی که می‌توانند هم در نور کم و هم در نور زیاد ببینند. اما شمار یاخته‌های استوانه‌ای آن‌ها بیشتر از مخروطی است. البته یاخته‌های مخروطی نهنگ‌ها حساسیت کمتری نسبت به طول موج‌های کم دارند. از این رو، نسبت به دیگر پستانداران، بینایی رنگی‌شان (تشخیص رنگ) ضعیف‌تر است.[۴۵] کاسهٔ چشم بیشتر نهنگ‌ها کمی صاف است، مردمک نسبتاً بزرگی دارند (که در هنگام آمدن به سطح آب جمع می‌شود) و قرنیه و پرده درخشان آن‌ها هم کمی صاف است. این اصلاحات کمک می‌کند تا مقدار زیادی نور وارد چشم‌هایشان شود تا بتوانند تصویری بسیار واضح از پیرامون به‌دست آورند. یک نهنگ در محیط دریا می‌تواند تا فاصلهٔ ۱۰٫۷ متری خود را ببیند، اما در سطح آب عمق دید ضعیف‌تری دارند. همچنین غده‌هایی بر روی پلک چشم و لایهٔ بیرونی قرنیهٔ آن‌ها وجود دارد که به‌عنوان نگهبان قرنیه کار می‌کند.[۴۶][۴۷]

بویایی[ویرایش]

نهنگ‌های دندان دار هیچ پیاز بویایی ندارند و احتمالاً حس بویایی ندارند. اما برخی نهنگ‌ها مانند نهنگ قطبی یک اندام ژاکوبسون دارند که و می‌توانند کریل‌ها را بو بکشند.[۴۸]

چشایی[ویرایش]

گمان می‌رود که نهنگ‌ها حس چشایی نداشته باشند؛ چون یا اصلاً اندام چشایی ندارند یا اندام‌های چشایی‌شان خیلی خشکیده و ضعیف به‌نظر می‌رسد. با این حال، دیده شده که نهنگ‌های دندان‌دار در گزیدن خوراک خود، برخی ماهی‌ها را نسبت به برخی دیگر ترجیح می‌دهند. چنین رفتاری به تشخیص مزه‌های مختلف مربوط است. پژوهشگران گفته‌اند که نهنگ‌ها پس از آنکه شکار را در دهان خود گذاشتند می‌توانند آن را بو کنند که این رفتاری همانند چشیدن و حس چشایی است.[۴۹]

شنوایی[ویرایش]

پژواک یابی در آب‌بازسانان

گوش نهنگ‌ها به خوبی برای محیط اقیانوس بهینه شده‌است. در انسان‌ها، گوش میانی به عنوان یک متعادل‌کننده میان هوای بیرون با امپدانس پایین و مایع درون حلزون گوش با امپدانس بالا کار می‌کند. در نهنگ‌ها و دیگر پستانداران دریا تفاوتی میان محیط بیرونی و درونی وجود ندارد. نهنگ‌ها به جای آنکه صدا را از گوش بیرونی به گوش درونی منتقل کنند، صدا را از راه گلویشان دریافت می‌کنند و با عبور آن از یک محیط با امپدانس پایین و پر از چربی به گوش میانی می‌رسانند.[۵۰] گوش نهنگ‌ها توسط کیسه‌های سینوسی پر از هوا نسبت به جمجمه عایق بندی شده‌است. از این رو، نهنگ در زیر آب بهتر می‌تواند جهت‌یابی کند.[۵۱] نهنگ‌های دندان دار صداهای کوتاه مانند بشکن (کلیک) از اندامی به نام خربزه‌ای به بیرون می‌فرستند. خربزه‌ای از چربی ساخته شده‌است. بزرگی این اندام در گونه‌های مختلف نهنگ متفاوت است؛ هرچه ابعاد خربزه‌ای بزرگتر باشد، نهنگ بیشتر به آن وابسته است. برای مثال، در نهنگ‌منقاریان این اندام به شکل یک برآمدگی کوچک در بالای جمجمهٔ نهنگ قرار دارد، درحالی که در نهنگ‌های عنبر سر نهنگ در اصل از اندام خربزه‌ای پر شده‌است.[۵۲][۵۳][۵۴][۵۵]

خواب[ویرایش]

برخلاف اکثر جانوران، تنفس در نهنگ‌ها ارادی است. همهٔ پستانداران می‌خوابند اما نهنگ‌ها نمی‌توانند برای مدت طولانی به حالت خواب آلودگی روند و از خود بی‌خود شوند؛ چون غرق می‌شوند. دانش خواب در آب‌بازسانان وحشی محدود است. ثبت شده که آب‌بازسانان دندان‌دار، در هنگامی که در قفس‌اند، با یک طرف مغز خود به خواب می‌روند و با کمک طرف دیگر شنا می‌کنند، هشیارانه نفس می‌کشند، از شکارچیان پرهیز می‌کنند و حتی با دیگران تماس می‌گیرند.[۵۶]

یک پژوهش در سال ۲۰۰۸ نشان داد که نهنگ‌های عنبر در حالت عمودی درست زیر سطح آب، در بخش‌های کم عمق و کم تلاطم آب و معمولاً در طول روز به خواب می‌روند؛ در این هنگام، نهنگ‌ها به وسایل عبوری پاسخ نمی‌دهند مگر اینکه از قبل در تماس باشند. از این رو این احتمال می‌رود که نهنگ‌ها در هنگام این نوع غوطه‌وری خواب باشند.[۵۷]

برقراری ارتباط[ویرایش]

آواز نهنگ‌ها احتمالاً کاربردهای گوناگونی برای آن‌ها دارد. برخی گونه‌ها مانند نهنگ گوژپشت با استفاده از صداهای آهنگین ارتباط برقرار می‌کنند که به آن آواز نهنگ‌ها گفته می‌شود. این صداها بسته به گونهٔ نهنگ می‌تواند بسیار بلند باشد. صدای نهنگ‌های گوژپشت بیشتر به شکل بشکن (کلیک) شنیده می‌شود. اما نهنگ‌های دندان‌دار از پژواک‌یابی استفاده می‌کنند که ممکن است تا ۲۰ هزار وات صدا تولید کند (بیش از 73 dBm)[۵۸] و تا کیلومترها شنیده شود.

گاهی شنیده شده نهنگ‌هایی که در اسارت انسان‌اند، سعی می‌کنند صداهایی شبیه انسان تولید کنند. دانشمندان گفته‌اند این مسئله نشان می‌دهد که نهنگ‌ها تمایل زیادی به برقراری ارتباط با انسان دارند. چون دستگاه تولید صدای نهنگ‌ها بسیار با انسان متفاوت است، ساخت چنین صداهایی برای آن‌ها تلاش زیادی می‌برد.[۵۹]

نهنگ‌ها دو گونه صدا تولید می‌کنند: سوت و بشکن (کلیک).[۶۰] بشکن‌ها، پالس‌های انفجاری پهن‌باند سریع اند که در پژواک‌یابی کاربرد دارند البته برخی پهن‌باندهای با بسامدهای پایین‌تر هم در برقراری ارتباط کاربرد دارند. بشکن‌ها با فاصله‌های ۳۵ تا ۵۰ میلی‌ثانیه فرستاده می‌شوند. سوت‌های نهنگ بیشتر سیگنال‌هایی به شکل باند باریک محفظه بندی بسامد صورت می‌گیرد و برای برقراری ارتباط کاربرد دارد.

هوش[ویرایش]

یک نهنگ شکار جنوبی در حال دریانوردی

نهنگ‌ها می‌توانند بیاموزند، یاد بگیرند، همکاری و حتی سوگواری کنند.[۶۱] نوقشر بسیاری از گونه‌های نهنگ پر از نورون‌های دوک شکل بلند است. تا پیش از سال ۲۰۰۷ گمان آن می‌رفت که این نورون‌های دوکی شکل تنها در انسانیان یافت می‌شود. نورون‌های دوکی در انسان درگیر ارتباطات اجتماعی، احساسات، قضاوت و نظریه‌های ذهنی‌اند. جای سلول‌های دوکی در مغز نهنگ‌ها، همان جایی است که در مغز انسان وجود دارد. از این رو، گمان می‌رود که این سلول‌ها در انسان و نهنگ کاربرد یکسان دارند.[۶۲]

نهنگ عنبر بزرگترین مغز را در میان جانداران دارد. حجم مغز نهنگ عنبر نر بالغ، ۸۰۰۰ سانتیمتر مکعب و سنگینی آن ۷٫۸ کیلوگرم است (EQ برابر با ۰٫۲۸) که در مقایسه با حجمِ به‌طور میانگین °۱۴۵۰ سانتیمتر مکعبی مغز انسان خردمند (EQ در بازهٔ ۷٫۴ تا ۷٫۸)،[۶۳] قابل توجه است.[۶۴] نهنگ تیغ‌باله نسبت به دیگر نهنگ‌ها از EQ پایین‌تری برخوردار است (برابر با ۰٫۱۴).[۶۵]

نهنگ‌های کوچکتر با مفهوم بازی کردن آشنایند و گاهی در دریا بازی می‌کنند. برای نمونه، تلاش می‌کنند حباب را به شکل‌های مختلف بسازند؛ گاهی یک پیچاب پایدار در آب می‌سازند و گاهی حلقه‌های مختلف حباب درست می‌کنند. آن‌ها به دو روش حباب می‌سازند؛ گاهی تند تند حباب‌ها را فوت می‌کنند و صبر می‌کنند تا به سطح آب بروند و گاهی هم یک حلقه درست می‌کنند و به سرعت به‌صورت دایره‌ای شنا می‌کنند، بعد ناگهان دست نگه می‌دارند تا حباب‌ها به شکل پیچه دربیایند. همچنین آن‌ها از اینکه پیچاب را گاز بگیرند لذت می‌برند و آن را به چند تکه تقسیم می‌کنند تا به شکل حباب به سطح آب برسد.[۶۶] برخی بر این باورند که این رفتار نهنگ‌ها روشی برای برقراری ارتباط است.[۶۷] در مواردی دیده شده که نهنگ‌ها برای شکار و پیدا کردن غذا هم تور حبابی درست می‌کنند.[۶۸]

دیده شده که گاهی نهنگ‌های بزرگتر هم بازی می‌کنند؛ برای نمونه نهنگ شکار جنوبی دم خود را بالای آب می‌آورد و برای مدت طولانی به همین شکل باقی می‌ماند. به این کار نهنگ «دریانوردی» گفته می‌شود. به نظر، این رفتار نهنگ نوعی بازی است و بیشتر در نزدیکی ساحل‌های آرژانتین و آفریقای جنوبی دیده می‌شود. دیده شده که نهنگ گوژپشت هم چنین رفتاری انجام دهد.[۶۹]

رفتارهای فرهنگ‌گونه در میان نهنگ‌ها وجود دارند. بعضی گونه‌های نهنگ دارای روش‌های پیچیده و گاه مبتکرانه‌ای برای تغذیه هستند. این رفتارها را فرزندان از مادر فرا می‌گیرند. بررسی‌ها بر روی نهنگ‌های گوژپشت خلیج من نشان داده‌است که روش‌های ابتکارآمیز شکار نه تنها توسط نهنگ‌ها ابداع می‌شوند، بلکه به سرعت به دیگر نهنگ‌های دسته‌شان منتقل می‌شود.[۷۰] به‌عنوان نمونهٔ دیگر، نهنگ‌های نیزه‌ای می‌توانند با تشخیص مکان تجمع مرغان دریایی، به جایی بروند که ماهیان و کریل‌ها تمرکز کرده‌اند.[۷۱]

چرخهٔ زندگی و تولیدمثل[ویرایش]

نهنگ‌ها به‌طور کامل در آب زندگی می‌کنند؛ به این معنی که از تولد تا بلوغ کامل آن‌ها در آب می‌گذرد. از این رو، روش زندگی آن‌ها با جانوران نیمه‌آبزی کاملاً متفاوت است؛ چون آن‌ها نمی‌توانند نوزاد خود را در خشکی به دنیا آورند. نوزاد نهنگ از طرف دم به دنیا می‌آید تا در طی فرایند زایمان یا پس از آن غرق نشود. نهنگ مادر باید شیر را به شکل یک جت (مانند سُرنگ) به دهان نوزاد برساند. نوزاد نهنگ یازده ماه از شیر مادر تغذیه می‌کند. این شیر سرشار از چربی است تا چربی مورد نیاز بدن نوزاد برای پوشاندن سطح بدنش را تأمین کند. چربی این شیر آنقدر زیاد است که غلظت آن مانند خمیردندان است.[۷۲] هر نهنگ ماده نزدیک به یک سال دورهٔ بارداری دارد و هر بار تنها یک نوزاد به دنیا می‌آورد. هر نوزاد بسته به گونه، یک تا دو سال به مادر خود وابسته است و دورهٔ بلوغ آن ۷ تا ۱۰ سال طول می‌کشد.[۷۳] این روش تولید مثل و داشتن تعداد فرزند کم باعث می‌شود تا احتمال به ثمر رسیدن هر نوزاد بالا رود. ماده‌ها مسئولیت کامل بزرگ کردن نوزاد را بر دوش می‌کشند در حالی که هیچ باری بر نرها وارد نمی‌شود. بعضی نهنگ‌ها در هنگام نگهداری از بچه‌ها نیاز دارند تا برای تغذیه به ژرفای دریا بروند. در این هنگام، دیگر نهنگ‌های گروه از بچه‌ها مراقبت می‌کنند و به عبارتی «پرستاری بچه» می‌کنند.[۷۴]

بیشتر نهنگ‌های بی‌دندان در منطقهٔ قطبی زندگی می‌کنند اما برای دوران جفت‌گیری یا برای زایش از منطقهٔ قطبی دور می‌شوند تا نوزاد دچار یخ زندگی نشود. آن‌ها چند ماه پس از تولد هنگامی که بدن نوزاد به اندازهٔ کافی چربی به دست آورد، دوباره به منطقهٔ قطبی مهاجرت می‌کنند. تا آن زمان نوزادها فقط از شیر مادر تغذیه می‌کنند.[۷۵] غیر از نهنگ‌های گوژپشت، تقریباً دربارهٔ دیگر نهنگ‌ها، معلوم نیست کی از قطب شمال و جنوب به منطقهٔ گرمسیری مهاجرت می‌کنند تا جفت‌گیری یا زایمان کنند. آن‌ها در ماه‌های گرم تر تابستان به قطب بازمی‌گردند تا نوزاد آنجا به رشدش ادامه دهد و مادر بتواند تغذیه کند؛ چون در دوران پرورش و تولید مثل، مادر چیزی نمی‌خورد. تنها استثنا، نهنگ شکار جنوبی است که به پاتاگونیا و غرب زلاندنو، که مناطق دور از ناحیهٔ استوایی‌اند، مهاجرت می‌کند تا نوزادش را به دنیا آورد.[۷۶]

هونهنگان[ویرایش]

یک خوب‌نهنگ مادهٔ قطب شمال به همراه بچه‌اش

در فصل جفت‌گیری که در قطب شمال می‌تواند هر زمانی باشد، هونهنگانِ نَر به‌صورت دسته‌های ۲۰ تایی به سطح می‌آیند و یک نهنگ ماده را دنبال می‌کنند. شکم نهنگ ماده رو به سطح آب است در حالی که نهنگ‌های نر تلاش می‌کنند با باله‌های خود نهنگ ماده را زیر آب نگه دارند. این نهنگ‌های نر، مانند نهنگ‌های گوژپشت نسبت به یکدیگر با خشونت رقابت نمی‌کنند. در این شرایط، ممکن است نهنگ ماده باردار نشود، اما می‌تواند وضعیت نهنگی را که می‌خواهد با آن جفت‌گیری کند بررسی کند.[۷۷] به‌طور متوسط، آغاز سن زایش در نهنگ‌های مادهٔ قطب شمال بین ۷٫۵[۷۸] تا ۹ سالگی[۷۹] است. نهنگ‌های ماده هر ۳ تا ۵ سال باردار می‌شوند.[۷۸][۸۰] معمولاً اختلاف سن زایش نهنگ‌ها حدود ۳ سال است اما بسته به شرایط می‌تواند ۲ تا ۲۱ سال نیز باشد.[۸۱][۸۲]

هم جفت‌گیری و هم زایش، هر دو در زمستان اتفاق می‌افتد؛[۸۳] طول دوران بارداری در نهنگ‌ها یک سال است. وزن بچه‌نهنگ‌ها هنگام تولد ۰٫۸۹ تن بزرگ و طولشان ۴ تا ۶ متر است. هونهنگان در یک سال نخست، رشد سریعی دارند و معمولاً پس از یک سال طول شان دو برابر می‌شود. بچه‌نهنگ‌ها پس از ۸ ماه تا یک سال از شیر گرفته می‌شوند اما نرخ رشد آنها پس از این دوران کاملاً روشن نیست؛ رشد آنها می‌تواند به‌شدت به این بستگی داشته باشد که بچه‌نهنگ سال دوم را با مادرش سپری می‌کند یا خیر.[۷۷]

نهنگ تیغ‌باله[ویرایش]

جفت‌گیری برای این نهنگ‌ها در دمای متوسط و دریاهای با عرض جغرافیایی کم در فصل زمستان صورت می‌گیرد. دوران بارداری ۱۱ تا ۱۲ ماه است و بچه‌نهنگ‌ها پس از ۶ تا ۷ ماه هنگامی که به طول ۱۱ تا ۱۲ متر می‌رسند از شیر گرفته می‌شوند. نهنگ‌های ماده هر دو تا سه سال باردار می‌شوند و گاهی در جریان بارداری تا ۶ جنین در شکم دارند اما معمولاً یک بچه به دنیا می‌آورند. نهنگ‌های ماده در ۶ تا ۱۲ سالگی بالغ می‌شوند. طول نهنگ‌های نیم‌کره شمالی در هنگام بلوغ بین ۱۷٫۷ تا ۱۹ متر و در نیم‌کره جنوبی ۲۰ متر است. بچه‌نهنگ‌ها نزدیک به یک سال با مادر خود می‌مانند.

بوم‌شناسی[ویرایش]

خوراک و شکار[ویرایش]

خرس قطبی و بقایای یک نهنگ سفید که شکار کرده‌است.

همهٔ نهنگ‌ها، گوشت‌خوار و شکارچی‌اند. نهنگ‌های دندان‌دار، به‌طور کلی در درجهٔ نخست از ماهی‌ها و سرپایان و در درجهٔ دوم از سخت‌پوستان و دوکفه‌ای‌ها تغذیه می‌کنند. نهنگ‌های بی‌دندان، به‌طور کلی در درجهٔ نخست بیشتر از کریل‌ها و پلانکتون‌ها و در درجهٔ دوم از سخت‌پوستان و دیگر بی‌مهرگان تغذیه می‌کنند. برخی نهنگ‌ها در انتخاب خوراک خود سختگیرند؛ برای نمونه نهنگ آبی تقریباً همیشه تنها کریل می‌خورد یا نهنگ بزرگ‌باله‌ای کوچک از ماهی‌هایی که دسته جمعی حرکت می‌کنند، تغذیه می‌کند. نهنگ عنبر تنها ماهی مرکب و نهنگ خاکستری تنها بی‌مهرگان کف دریا را شکار می‌کنند.[۸۴][۸۵][۸۶] صفحه شانه‌ای نهنگ‌های بی دندان مانند یک الک کار می‌کند و پلانکتون‌ها را از آب جدا می‌کند.[۷۲] نهنگ‌ها معمولاً به تنهایی شکار می‌روند. اما گاهی هم در دسته‌های کوچک با هم همکاری می‌کنند. آن‌ها وقتی ماهی‌های منفرد یا بی‌مهرگان کم‌تحرک یا ثابت را شکار می‌کنند، کار گروهی انجام نمی‌دهند. اما هنگامی که حجم زیادی از شکار در دسترس است، گونه‌های خاصی از نهنگان بی‌دندان به‌صورت گروهی و در دسته‌های کوچک همکاری می‌کنند.[۸۷] برخی آب‌بازسانان ممکن است با دیگر جانوران همکاری کنند؛ مانند دیگر گونه‌های نهنگ یا برخی گونه‌های خوک دریایی.[۸۸][۸۹]

نهنگ‌های بزرگ مانند نهنگان بی‌دندان، معمولاً شکار دیگر جانوران نمی‌شوند. اما نهنگ‌های کوچکتر مانند [[تک‌دندانان] ] یا نهنگ‌منقاریان توسط دیگران شکار می‌شوند. یکی از شکارچیان نهنگ‌ها، نهنگ قاتل است. آنها معمولاً در دسته‌های ۱۰ تایی یا کمتر، شبه‌نهنگ تک‌شاخ یا نهنگ سفید را محاصره می‌کنند و به‌صورت پیوسته با سر خود به آن ضربه می‌زنند و آن را می‌رانند. با این کار، نهنگ کشته یا به شدت زخمی می‌شود. در مواردی هم دیده شده که نهنگ قاتل (که نوعی دلفین است) تنهایی شکار می‌کند. آنها معمولاً به بچه‌نهنگ‌ها حمله می‌کنند، اما گاهی هم نهنگ‌های بالغ را هدف قرار می‌دهند.[۹۰] نهنگ‌ها در منطقهٔ قطبی کمتر دسته جمعی شکار می‌کنند؛ چون با جمعیت بیشتر، امکان بسته شدن یخ‌ها وجود دارند و ممکن است نتوانند نفس بکشند.

نهنگ‌های کوچک تنها شکار نهنگ‌های قاتل نیستند؛ بلکه گاهی جانوران خشکی هم می‌توانند به آن‌ها حمله کنند. برای نمونه، خرس قطبی به‌خوبی برای شکار نهنگ‌های قطبی بهینه شده‌است. خرس‌های قطبی معمولاً از روش به انتظار نشستن برای شکار استفاده می‌کنند. اما گاهی هم در یخ یا آب، شکار را تعقیب می‌کنند. خرس‌های قطبی در زمستان می‌توانند شبه‌نهنگ تک‌شاخ و نهنگ سفید شکار کنند. اما در تابستان به سختی بتوانند زخمی بر آن‌ها بیندازند.[۹۱]

پمپ نهنگ‌ها[ویرایش]

چرخهٔ زیستی ایجادشده توسط نهنگ‌ها[۹۲]

پژوهشی در سال ۲۰۱۰ نشان داد که نهنگ‌ها اثر مثبتی بر میزان حاصلخیزی محیط اقیانوس برای ماهی‌ها می‌گذارند. به این پدیده، «پمپِ نهنگ» گفته می‌شود. نهنگ‌ها مواد غذایی مانند نیتروژن (ترکیبات نیتروژن) را از عمق اقیانوس به سطح آن می‌کشند. این کار آن‌ها مانند یک پمپ رو به بالای زیستی کار می‌کند. این در حالی است که در گذشته، خلاف این مطلب برداشت شده بود و دانشمندان فکر می‌کردند نهنگ‌ها مواد خوراکی دریا را می‌خورند و باعث کمبود مواد خوراکی در کف می‌شوند. برای مثال، نیتروژنی که توسط نهنگ‌ها در خلیج من پمپ می‌شود، برابر با نیتروژن ورودی توسط همهٔ رودهایی است که به این خلیج می‌ریزد: نزدیک به ۲۳ هزار تُن در سال.[۹۳][۹۴] مدفوع نهنگ‌ها مایع است، آن‌ها در سطح دریا مدفوع می‌کنند و خروجی آن‌ها که سرشار از آهن و نیتروژن است، در سطح باقی می‌ماند. فیتوپلانکتون‌ها از مدفوع نهنگ تغذیه می‌کنند[۹۴][۹۵][۹۶] و چون خود آن‌ها خوراک شمار بسیاری از آبزیان‌اند، بر ماهیگیری منطقه تأثیر بسزایی می‌گذارند.

سقوط نهنگ[ویرایش]

در اثر مرگ، لاشهٔ نهنگ به کف اقیانوس سقوط می‌کند و تبدیل به زیستگاه مهمی برای زندگی آبی کف اقیانوس می‌شود. شواهد و سنگواره‌هایی که از سقوط نهنگ‌ها باقی مانده، نشان می‌دهد که نزدیک به ۴۰۷ گونهٔ مختلف از موجودات دریایی از این لاشه تغذیه می‌کنند که در برابر دیگر نقاط حیاتی در کف اقیانوس، مانند چاه گرمابی، زیستگاهی قابل مقایسه است.[۹۷]

فرایند از میان رفتن لاشهٔ نهنگ در سه گام صورت می‌گیرد؛ در گام نخست، موجودات زندهٔ متحرک مانند کوسه‌ها و بی‌فک‌ماهی‌ها طی چند ماه تا دو سال، بافت‌های نرم نهنگ را می‌خورند. پس از آن، جانورانی مانند سخت‌پوستان و پرتاران در طی یک سال از استخوان‌ها و مواد باقی‌ماندهٴپیرامون آن‌ها تغذیه می‌کنند. در گام سوم، باکتری‌های سولفوریک، استخوان‌ها را متلاشی و سولفید هیدروژن آزاد می‌کنند که باعث شیمی‌پرورد (تأمین انرژی) اندام‌های زیستی دیگر جانوران مانند خاره‌چسب، صدف دوکفه‌ای، صدف سیاه و حلزون دریایی می‌شود. گام سوم به تنهایی، چندین دهه طول می‌کشد و بسته به مکان می‌تواند باعث تأمین ۱۸۵ گونهٔ زیستی شود.[۹۷][۹۸]

اندرکنش با انسان[ویرایش]

شکار نهنگ[ویرایش]

نیزهٔ باستانی شکار نهنگ مربوط به فراپارینه‌سنگی در آرییژ، فرانسه

پیشینهٔ شکار نهنگ توسط انسان به عصر سنگ بازمی‌گردد؛ زمانی که انسان با نیزه‌های بلند، از درون قایق، نهنگ و جانوران بزرگ دیگر را شکار می‌کرد.[۹۹] ساکنان نروژ و ژاپن در سال ۲۰۰۰ پیش از میلاد، شکار نهنگ را آغاز کردند.[۱۰۰] بومی‌ها، معمولاً نهنگ‌ها را برای گوشت و بافت چربیشان شکار می‌کردند. آن‌ها استخوان نهنگ را برای ساخت سبد یا سقف خانه‌هایشان به کار می‌بردند. این استخوان‌ها همچنین در ساخت ابزار یا حتی ماسک هم کاربرد داشت.[۱۰۰] اینوئیت‌ها نهنگ‌های قطب شمال را شکار می‌کردند.[۱۰۰] باسک‌ها شکار نهنگ را در سدهٔ یازدهم آغاز کردند. آن‌ها در سدهٔ ۱۶ام، برای شکار هونهنگ تا نیوفاندلند و لابرادور دریانوردی می‌کردند.[۱۰۱][۱۰۲] در سدهٔ ۱۸ و ۱۹ میلادی، نهنگ‌ها بیشتر برای روغن‌شان شکار می‌شدند. این روغن برای روشنایی چراغ و به عنوان روان‌کننده به کار می‌رفت. استخوان نهنگ برای درست کردن کرست و حلقه‌های دامن[۱۰۰] و عنبر برای ثابت کردن عطرها کاربرد داشت. موفق‌ترین ملت‌ها در شکار نهنگ، ژاپنی‌ها، آمریکایی‌ها و هلندی‌ها بودند.[۱۰۳]

در سده‌های ۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی، شکار نهنگ یک صنعت بود. کشتی‌های بزرگ از بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، دانمارک، آلمان و هلند به شکار نهنگ می‌رفتند. آنها برای شکار در قطب شمال گاهی با هم همکاری می‌کردند و گاهی به رقابت و در نهایت جنگ می‌پرداختند.[۱۰۴] در آغاز دههٔ ۱۷۹۰، شکارچیان نهنگ بیشتر آمریکایی‌ها و استرالیایی‌ها بودند. آن‌ها تمرکز خود را بر اقیانوس آرام جنوبی گذاشته بودند و بیشتر نهنگ عنبر و هونهنگ شکار می‌کردند. آمریکایی‌ها به تنهایی ۳۹ هزار هونهنگ شکار کردند.[۱۰۱][۱۰۵] در ۱۸۵۳ آمریکایی‌ها از شکار نهنگ، به درآمد ۱۱ میلیون دلاری رسیدند که برابرِ ۳۴۸ میلیون دلار امروز است. آن سال، به پرسودترین سال برای آمریکایی‌ها شهره شد.[۱۰۶]. نهنگ شکار اطلس شمالی و نهنگ عنبر بیشتر توسط آمریکایی‌ها و نهنگ قطبی بیشتر توسط هلندی‌ها شکار می‌شد. شکار نهنگ‌ها از سال ۱۹۸۲ به دلیل منع قانونی که کمیسیون بین‌المللی شکار نهنگ (IWC) وضع کرده بود، به شدت کاهش یافت. این قانون تا سال ۲۰۰۴ گروه‌های بومی را شامل نمی‌شد.[۱۰۷]

امروزه ملت‌های شکارچی نهنگ عبارتند از: ژاپنی‌ها، نروژی‌ها و ایسلندی‌ها. آن‌ها با وجود عضویت در IWC و انجمن‌های سیبری، آلاسکا و کانادا، همچنان به شکار می‌پردازند. گروه‌هایی که نهنگ‌ها را تنها برای مصرف شخصی و گذران زندگی شکار می‌کنند، از سوی گروه‌های بین‌المللی، اجازهٔ شکار دارند؛ چون روش شکار این بومی‌ها کمترین آسیب را به محیط زیست و نهنگ‌ها می‌رساند. مشکل، هنگامی ایجاد می‌شود که این گروه‌ها از ابزارهای امروزی‌تر برای شکار نهنگ بهره می‌برند و محصول خود را در بازار به فروش می‌رسانند. برخی منتقدان بحث می‌کنند که این گروه‌ها تا زمانی می‌توانند ادعا کنند شکار نهنگ برای گذران زندگی است که تبادلات مالی‌شان (با پول نقد) فقط در همان محدودهٔ زندگی‌شان صورت گیرد و تولید و مصرف محصولات، محلی باشد.[۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰] در سال ۱۹۴۶ محدودیت‌هایی برای شکار سالانهٔ نهنگ اعمال شد و از آن پس، سود این گروه‌ها، که تنها «برای گذران زندگی» شکار می‌کنند به نزدیک به ۳۱ میلیون دلار آمریکا در سال رسید.[۱۰۷]

با آنکه امروزه به نظر می‌آید که جمعیت بسیاری از این‌گونه‌ها در حال بهبود و بازیابی است، بعضی هنوز بسیار تهدیدپذیر باقی مانده‌اند. در میان بیشترین تهدید شده‌ها، می‌توان به نهنگ شکار اطلس شمالی، نهنگ شکار آرام شمالی، جمعیت‌های نهنگ قطبی ساکن شمال اقیانوس اطلس، جمعیت‌های نهنگ خاکستری ساکن غرب اقیانوس آرام و بیشتر جمعیت‌های نهنگ آبی اشاره کرد.[۱۱۱]

دیگر تهدیدها[ویرایش]

آسیبی که انسان‌ها به‌صورت غیرمستقیم به نهنگ‌ها می‌زنند، از شکار بیشتر است. نهنگ‌ها ممکن است به‌صورت ناخواسته به دام تورهای ماهی‌گیری کشتی‌های تجاری ماهی‌گیری بیفتند که هدف‌شان از ماهی‌گیری، نهنگ نیست. آنها همچنین ممکن است تصادفاً قلاب ماهی‌گیری را ببلعند. ماهیگیری با تور ایستاده یکی از بزرگترین عوامل مرگ‌ومیر نهنگ‌ها و دیگر پستانداران دریایی است.[۱۱۲] در این میان، نهنگ‌منقاریان بیش از دیگران به دام تورهای ماهیگیری می‌افتند. علاوه بر موارد یاد شده، آلودگی دریایی هم بر نهنگ‌ها بسیار تأثیرگذار است؛ آلاینده‌های آلی دیرپا به‌آسانی در بدن این جانوران تجمع می‌کند، چون آن‌ها در بالای زنجیرهٔ غذایی قرار دارند و لایهٔ ضخیمی از چربی در بدنشان انباشته‌است. این مسئله برای نهنگ‌های دندان‌دار شدیدتر است. نهنگ مادری که به این مواد آلوده باشد، آن را از راه شیر به فرزندش منتقل می‌کند. در اثر این آلودگی‌ها، نهنگ‌ها به سرطان دستگاه گوارش یا بیماری‌های عفونی دچار می‌شوند.[۱۱۳] بلعیدن مواد سمی مانند کیسه‌های پلاستیکی هم از دیگر خطراتی است که نهنگ‌ها را تهدید می‌کند.[۱۱۴] حافظان محیط زیست بر این باورند که فاصله‌یابی صوتی کشتی‌ها و زیردریایی‌ها بر برخی گونه‌های نهنگ‌ها اثر منفی می‌گذارد و منجر به خودکشی نهنگ‌ها می‌شود. نشانه‌هایی در این نهنگ‌ها دیده می‌شود که دچار بیماری ناشی از کاهش ناگهانی فشار شده‌اند.[۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸]

حفاظت[ویرایش]

کشورهای عضو IWC به رنگ آبی نشان داده شده‌اند.

به‌دلیل کاهش قابل ملاحظهٔ شمار نهنگ‌ها، کمیسیون بین‌المللی شکار نهنگ از سال ۱۹۴۶ تصمیم گرفت که محدودیت‌هایی برای سقف مجاز شکار نهنگ برای هر کشور قرار دهد. البته این قانون تا سال ۲۰۰۴ گروه‌های بومی را پوشش نمی‌داد.[۱۰۳][۱۰۹][۱۱۹][۱۲۰] بر اساس این قانون، از سال ۲۰۱۵ به این سو، بومیان اجازه دارند سالانه ۲۸۰ نهنگ قطبی از آلاسکا و دو مورد از ساحل غربی گرینلند، ۶۲۰ نهنگ خاکستری از ایالت واشینگتن، سه نهنگ نیزه‌ای معمولی از ساحل شرقی گرینلند و ۱۷۸ مورد از ساحل غربی، ۱۰ نهنگ تیغ‌باله از ساحل غربی گرینلند، ۹ نهنگ گوژپشت از ساحل غربی گرینلند و ۲۰ مورد از سنت وینسنت و گرنادین‌ها شکار کنند.[۱۲۰] با این تدابیر، بعضی گونه‌ها دوباره از نظر تعداد به حالت پیش از بحران رسیده‌اند؛ مانند نهنگ‌های خاکستری. اما جمعیت نهنگ‌های قطب شمال به سر حد انقراض عملی رسیده‌است. بسیاری از نهنگ‌های قطب شمال از محدودهٔ زندگی خود کوچ کرده‌اند و در بخش‌های کوچکی در امتداد ساحل کانادا، گرینلند و در حد انقراض عملی در امتداد خط ساحلی اروپا زندگی می‌کنند.[۱۲۱]

IWC دو منطقهٔ حفاظت شده برای نهنگ‌ها طراحی کرده‌است: جنوبگان و اقیانوس هند. منطقهٔ امن جنوبگان، گستره‌ای به اندازهٔ ۳۰٬۵۶۰٬۸۶۰ کیلومترمربع را پوشش می‌دهد[۱۲۲] و منطقهٔ محافظت‌شدهٔ اقیانوس هند شامل کل این اقیانوس از ۵۵°S می‌شود.[۱۲۳] کمیسیون بین‌المللی شکار نهنگ، یک سازمان با عضویت داوطلبانه است و هر کشوری می‌تواند هر وقت خواست از آن خارج شود و از این نظر فشاری بر کشورها نیست.

در سال ۲۰۱۳ اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) توانست ۸۶ گونه از آب‌بازسانان را شناسایی کند که ۴۰ مورد از آنها نهنگ بود؛ ۶ مورد در خطر بودند: هونهنگان قطب شمال در ردهٔ گونه در معرض انقراض، نهنگ آبی و تیغ‌باله، هونهنگان اقیانوس آرام شمالی و نهنگ سئی در ردهٔ گونه در معرض خطر و نهنگ عنبر در ردهٔ گونه آسیب‌پذیر قرار داشتند. از ۲۱ گونه نیز اطلاعات کافی در دسترس نبود.[۱۲۴] گونه‌هایی که در نوار قطبی زندگی می‌کنند، به دلیل تغییر اقلیم در خطر بیشتری قرار دارند. به‌ویژه، زمانی که سطح دریا یخ می‌زند و بعد شروع به آب شدن می‌کند.[۱۲۵]

تماشای نهنگ[ویرایش]

برآورد شده‌است که در سال ۲۰۰۸ نزدیک به ۱۳ میلیون نفر به تماشای نهنگ‌ها در همهٔ اقیانوس‌ها —غیر از اقیانوس منجمد شمالی— رفته‌اند.[۱۲۶] قوانین و آیین‌نامه‌هایی صادر شده‌است تا میزان مزاحمت برای نهنگ‌ها به کمترین حد ممکن برسد.[۱۲۷] ایسلند، ژاپن و نروژ از جمله کشورهایی‌اند که هم در زمینهٔ تماشای نهنگ‌ها و هم شکار آن‌ها فعالند. نهنگ‌هایی که در هنگام تماشا، بیش از دیگران به قایق‌ها نزدیک می‌شوند، همان‌هایی‌اند که بیش از دیگران احتمال شکار شدنشان وجود دارد.[۱۲۸] تماشای نهنگ در سراسر جهان، سالانه ۲٫۱ میلیارد دلار درآمدزایی می‌کند و باعث می‌شود که ۱۳ هزار شغل ایجاد شود؛[۱۲۹] درحالی که شکار نهنگ تنها ۳۱ میلیون دلار درآمدزایی می‌کند. پژوهشگران گفته‌اند که مناطق شکار نهنگ در صورتی که برای تماشای نهنگ استفاده شوند، می‌توانند آوردهٔ بیشتری داشته باشند.[۱۳۰] با این حال، در مناطقی مانند اندونزی، ماهیگیران نهنگ‌ها را به دلایل غیرتجاری شکار می‌کنند؛[۱۳۱] از این رو همواره میان شکار نهنگ‌ها و گردشگری آن‌ها کشمکش وجود دارد. برای نمونه از ۱۹۹۷، شکار دلفین و نهنگ در فیلیپین ممنوع شده[۱۳۲] و در مقابل بر روی درآمدزایی از راه جذب گردشگر برای تماشای نهنگ‌ها تمرکز شده‌است؛[۱۳۳] با این حال، شکار نهنگ به‌صورت غیرقانونی و پنهان ادامه دارد.[۱۳۲]

در اسارت[ویرایش]

نهنگ سفید و مربیانش در یک آبزی‌دان

نهنگ سفید، نخستین نهنگی بود که در یک استخر زندانی شد. دیگر گونه‌ها یا خیلی کمیاب بودند یا خیلی خجالتی یا خیلی بزرگ. نخستین نهنگ سفید در سال ۱۸۶۱ در نیویورک در موزهٔ بارنوم نگهداری شد.[۱۳۴] در بخش زیادی از سدهٔ بیستم میلادی، کانادا منبع اصلی نهنگ‌های سفید بود.[۱۳۵] تا پایان دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، نهنگ‌های سفید را در ورودی رودخانه سن‌لوران شکار می‌کردند. اما پس از آن تا سال ۱۹۹۲ که شکار نهنگ ممنوع شد، آن‌ها را از ورودی رودخانهٔ چرچیل شکار می‌کردند.[۱۳۵] پس از ممنوعیت شکار نهنگ در کانادا، روسیه در این کار پیشرو شد.[۱۳۵] نهنگ‌های سفید در دلتای رود آمور و ساحل‌های شرقی آن شکار و به دلفین‌خانه‌ای در مسکو، سن پترزبورگ و سوچی منتقل می‌شوند یا اینکه به دیگر کشورها مانند کانادا صادر می‌شوند.[۱۳۵] از آنجایی که پرورش نهنگ‌های سفید در استخرهای بزرگ چندان موفق نبوده، بیشتر نهنگ‌ها در محیط طبیعی خودشان نگهداری و حفاظت می‌شوند.[۱۳۶]

تا سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۰ نهنگ سفید در کانادا و ۲۸ نهنگ در آمریکا در محیط حفاظت‌شده نگهداری می‌شدند، که ۴۲ مورد مرگ گزارش شد.[۱۳۵] یک عدد نهنگ برابر با ۱۰۰ هزار دلار خرید و فروش می‌شود. علت شهرت این نهنگ‌ها نخست به دلیل رنگ ویژه‌شان و بعد حالت چهره شان است که گویی که در حال لبخندند. البته حالت لبخند در دیگر آب‌بازسانان هم دیده می‌شود. علت دیگر، فیزیک بدنِ این نهنگ‌ها است که به آن‌ها اجازه می‌دهد بیشتر روی آب خود را به نمایش بگذارند.[۱۳۷]

از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۲ در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا طی برنامه‌ای، بر روی پژواک‌یابی پستانداران دریایی مطالعه و سعی شد که توانایی آنها در شناسایی اجسام زیر آب بهبود داده شود. شمار زیادی نهنگ سفید و دلفین در این پژوهش به‌کار گرفته شدند.[۱۳۷][۱۳۸] پژوهش دیگر این بود که بتوانند آن‌ها آموزش دهند تا تجهیزات و لوازم با خود حمل کنند و به‌نوعی، در زیر آب باربری کنند یا با گذاشتن یک دوربین در دهان بتوانند اشیای گمشده را شناسایی کنند یا فعالیت زیردریایی‌ها و کشتی‌ها را زیر نظر بگیرند.[۱۳۸] پژوهش دیگر در نیروی دریایی روسیه صورت گرفت که به کمک نهنگ‌ها می‌خواستند مین‌های دریایی موجود در اقیانوس منجمد شمالی را شناسایی کنند.[۱۳۹]

آبزی‌دان‌های بسیاری تلاش کردند تا دیگر گونه‌های نهنگ را هم در اسارت نگهداری کنند. آن‌ها به سراغ گونه‌های نزدیک به نهنگ سفید مانند شبه‌نهنگ تک‌شاخ رفتند. در تلاش زیادی که از دههٔ ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ صورت گرفت، همهٔ شبه‌نهنگ‌های تک‌شاخی که در اسارت بودند، طی چند ماه مُردند. یک جفت یوزنهنگ کوتوله هم در محیطی بسته با تور نگهداری شدند، اما پس از مدتی، آن‌ها را در آب‌های آفریقای جنوبی آزاد کردند. یک بار تلاش شد تا یک بچه نوک‌نهنگ ساوربی را نگه دارند، اما بچه نهنگ به دیوارهٔ مخزن برخورد کرد، پوزه اش شکسته شد و در نهایت مُرد. تصور می‌شد که بچه نهنگ در یک مخزن ۳۰ متری مستقیم شنا می‌کند اما ظاهراً مخزن برای این بچه نهنگ کوچک بود.[۱۴۰] سه بار برای نگهداری نهنگ خاکستری تلاش شد؛ بار نخست نهنگ مرد، بار دوم بچه‌نهنگ یک سال در تبعید بود اما پس از یک سال آنقدر بزرگ شده بود که نمی‌شد آن را در آبزی‌دان نگهداری کرد و به همین دلیل آزادش کردند. اما بار سوم موفقیت‌آمیز بود.[۱۴۱]

کنش‌گران محیط زیست و هواداران حقوق جانوران، تاکنون پویش‌های بسیاری را در زمینهٔ جلوگیری از بهره‌گیری نمایشی از این جانوران انجام داده‌اند. در یک نمونه از چنین اقدام‌هایی، آن‌ها با ارائهٔ شکایتی به دادگاه، بهره‌کشی از نهنگ‌ها در پارک‌های آبی شهرهای اورلاندو و سن دیگو را مخالف با ماده منع بردگی در قانون اساسی آمریکا دانستند. این مبارزه با رأی دادگاه مبنی بر آنکه آن ماده دربارهٔ انسان‌ها است و نه جانوران، ناکام ماند.[۱۴۲]

افسانه‌ها، هنر و ادبیات[ویرایش]

نهنگ‌ها در عمق اقیانوس یا در نواحی قطبی بودند؛ درحالی که انسان‌ها در طول تاریخ، اطلاعات کمی از آن‌ها داشته‌اند. برخی با ترس با آن‌ها رفتار می‌کردند و برخی از روی احترام. برای نمونه، وایکینگ‌ها و بسیاری از قبایل قطب‌نشین از روی احترام با نهنگ‌ها برخورد می‌کردند؛ چون زندگی‌شان از جهات گوناگونی به نهنگ‌ها وابسته بود. در افسانه‌های آفرینش اینوئیت‌ها آمده‌است که: هنگامی که «غراب بزرگ» که خدایی در قالب انسان بود، یک نهنگ را در ساحل گیرافتاده دید، روح بزرگ (خدای والا) به او گفت که کجا می‌تواند قارچ‌های ویژه‌ای پیدا کند که با خوردن آن‌ها نیروی زیادی بگیرد و بتواند نهنگ را دوباره به دریا بازگرداند. بر اساس یک افسانهٔ ایسلندی، مردی سنگی را به سمت یک نهنگ تیغ‌باله پرتاب کرد و سنگ وارد سوراخ تنفسی نهنگ شد و نهنگ منفجر شد. سپس به او گفته شد که تا بیست سال هرگز به دریا پا نگذارد، اما در سال نوزدهم برای ماهیگیری به دریا رفت و توسط یک نهنگ کشته شد.

نهنگ‌ها الهام‌بخشِ آثار هنری هم بوده‌اند که تاریخ برخی از آن‌ها به عصر سنگ بازمی‌گردد؛ برای نمونه، در هنرهای سنگی که از کرهٔ جنوبی به دست آمده‌است، ۳۰۰ ترسیم از جانوران مختلف دیده می‌شود که یک‌سوم آن‌ها مربوط به نهنگ‌ها است. در برخی از آن‌ها، آنقدر جزئیات دیده می‌شود که می‌توان تشخیص داد برای مثال به بزرگ‌باله‌ایان اشاره دارد. این هنرهای سنگی نشان می‌دهد که مردم در کرهٔ جنوبی در بازهٔ ۷۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد وابستگی زیادی به نهنگ‌ها داشته‌اند.[۱۴۳]

مردم جزایر پاسیفیک و بومی‌های استرالیا نهنگ‌ها، را به‌عنوانِ آورندگان خوبی و شادی می‌دانستند. تنها استثنا، در پلی‌نزی فرانسه است که آب‌بازسانان را همراه با وحشی‌گری بسیار می‌دانند.[۱۴۴]

در ویتنام و غنا، نهنگ‌ها احترام الهی دارند؛ تا حدی که گاهی برای نهنگ‌های به گِل نِشسته، مراسم سوگواری می‌گیرند. این رفتار ویتنامی‌ها، به اعتقادات مذهبی آن‌ها بازمی‌گردد. بر پایهٔ فولکلور چینی، خدای دریاها یک نهنگ بزرگ با اندام‌های انسانی بود.[۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸]

در کتاب‌های مقدس، هم قرآن و هم انجیل، در داستان بلعیده‌شدن یونس توسط یک ماهی بزرگ، به نهنگ اشاره شده‌است. در سر ستون کلیسایی مربوط به قرون وسطی، سدهٔ ۱۲ام میلادی، در پوی-دو-دم فرانسه، تندیسی قرار دارد که در آن به این داستان اشاره شده‌است. داستان یونس در عهد عتیق، در کتاب یونس آمده و در انجیل متی ۱۲:۴۰، عیسی مسیح از او یاد کرده‌است.[۱۴۹]

در سال ۱۸۹۶ میلادی، در روزنامهٔ پال مال گزت (The Pall Mall Gazette) فاش شد که یکی از راه‌های بهبود دردهای رماتیسمی در پزشکی جایگزین این است که فرد باید وارد بدن یک نهنگ مرده شود و چند ساعتی آنجا درنگ کند.[۱۵۰] این روش دو تا سه سال پیش از فاش شدنش در شهر اِدِن استرالیا به کار برده می‌شد.[۱۵۱]

در عصر مدرن نیز از نهنگ‌ها در ادبیات و هنر استفاده می‌شود. برای نمونه، می‌توان به نهنگ سفید اثر هرمان ملویل اشاره کرد که در آن نهنگی را تصویر می‌کند که در برابر اهب شورش می‌کند و در نهایت توسط او کشته می‌شود. فیلم‌هایی مانند سوارکار نهنگ و پینوکیوی والت دیزنی هم از نهنگ استفاده کرده‌اند.

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ "whale | Origin and meaning of whale by Online Etymology Dictionary". www.etymonline.com (به انگلیسی). Archived from the original on 19 March 2018. Retrieved 18 March 2018.
  2. "hwæl". Bosworth-Toller Anglo-Saxon Dictionary. Archived from the original on 6 June 2019. Retrieved 6 June 2019.
  3. مینوی، مجتبی (۱۳۲۷). «ماهی وال یا بال». مجله یغما. تهران (۱۰): ۴۵۲.
  4. علی‌اکبر دهخدا و دیگران، «نهنگ» در لغت‌نامهٔ دهخدا (بازیابی‌شده در ۲۵ اوت ۲۰۱۹).
  5. مصاحب، غلامحسین (۱۳۷۴). «نهنگ». دایرةالمعارف فارسی. ج. ۲. تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی. ص. ۳۰۸۹. شابک ۹۶۴-۳۰۳-۰۴۶-۶.
  6. مبارکی، اصغر (۱۳۹۵). «گاندو فرمانروای برکه‌های بلوچستان». مطالعات خلیج فارس (۷): ۱۲۱.
  7. مبارکی، اصغر (۱۳۹۵). «گاندو فرمانروای برکه‌های بلوچستان». مطالعات خلیج فارس (۷): ۱۲۱.
  8. مینوی، مجتبی (۱۳۲۷). «ماهی وال یا بال». مجله یغما. تهران (۱۰): ۴۵۵.
  9. علی‌اکبر دهخدا و دیگران، «وال» در لغت‌نامهٔ دهخدا (بازیابی‌شده در ۲۵ اوت ۲۰۱۹).
  10. سپهری، سروش (۱۳۹۰). «زبان پارسی، نهنگ». رشد آموزش زبان و ادب فارسی. تهران (۱۰۰): ۵۶.
  11. مینوی، مجتبی (۱۳۲۷). «ماهی وال یا بال». مجله یغما. تهران (۱۰): ۴۵۳.
  12. مینوی، مجتبی (۱۳۲۷). «ماهی وال یا بال». مجله یغما. تهران (۱۰): ۴۵۵.
  13. Leatherwood et al. 1991, pp. 33–65.
  14. Gormley, Gerard (1990). Orcas of the Gulf: A Natural History. Lincoln, NE: toExcel. p. 10. ISBN 978-0-595-01118-6.
  15. ScienceDaily 2007.
  16. Dawkins 2004.
  17. Berkeley.
  18. Thewissen 2007.
  19. Falkhe et al. 2011.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Gatesy 1997.
  21. Kenneth 2001.
  22. Bebej et al. 2012.
  23. Reidenberg 2012, p. 508.
  24. Lam, Andy. "The Convergent Evolution of Marine Fish and Whales". The University of Arizona. Archived from the original on 7 February 2017. Retrieved 17 January 2017.
  25. Moskowitz, Clara. "Jaw-Dropping Similarity Found in Whales and Pelicans". Live Science. Archived from the original on 18 January 2017. Retrieved 17 January 2017.
  26. Boisserie et al. 2005, pp. 1537–1541.
  27. PBSa 2012.
  28. Houben et al. 2013, pp. 341–344.
  29. Steeman et al. 2009, pp. 573–585.
  30. Reidenberg 2012, pp. 510–511.
  31. Ralls 1984, pp. 1005–1011.
  32. Reidenberg 2012, pp. 509–510.
  33. Reidenberg 2012, pp. 507–508.
  34. Scholander 1940.
  35. Gray, Richard (2013-06-13). "How the sperm whale can hold its breath for 90 minutes". ISSN 0307-1235. Archived from the original on 28 October 2017. Retrieved 2017-09-21.
  36. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۲ اوت ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۷.
  37. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۱ اوت ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۷.
  38. Klinowska et al. 1991a, p. 5.
  39. Reidenberg 2012, p. 510.
  40. Edward 1995, p. 11.
  41. Klinowska et al. 1991a, p. 122–262.
  42. Reidenberg 2012, pp. 508.
  43. Cozzi et al. 2009.
  44. Norena et al. 2000, pp. 181–191.
  45. Mass et al. 2007, pp. 701–715.
  46. Jeanette et al. 1990, pp. 505–519.
  47. Reidenberg 2012, pp. 512.
  48. Jeanette et al. 1990, pp. 481–505.
  49. Jeanette et al. 1990, pp. 447–455.
  50. Cranford et al. 2008.
  51. Nummela 2007, pp. 716–733.
  52. Jeanette et al. 1990, pp. 1–19.
  53. Reidenberg 2012, p. 512.
  54. Thewissen 2002.
  55. Ketten 1992, pp. 717–750.
  56. Miller, P. J. O. ; Aoki, K. ; Rendell, L. E. ; Amano, M. (2008). "Stereotypical resting behavior of the sperm whale". Current Biology. 18 (1): R21–R23. PMID 18177706. doi:10.1016/j.cub.2007.11.003. pp. 21–23.
  57. Miller, P. J. O. ; Aoki, K. ; Rendell, L. E. ; Amano, M. (2008). "Stereotypical resting behavior of the sperm whale". Current Biology. 18 (1): R21–R23. PMID 18177706. doi:10.1016/j.cub.2007.11.003. pp. 21–23.
  58. Whitehead 2003, p. 4.
  59. Collins 2012.
  60. Mann 2000, p. 9.
  61. Siebert 2009.
  62. Hof 2007, pp. 1–31.
  63. فرگشت مغز، رشد و پیشرفت نسبی، قیدهای پیشرفت بایگانی‌شده در ۲۶ اوت ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine نوشتهٔ B.L. Finlay، سال ۲۰۰۹
  64. Fields.
  65. Comparative analysis of encephalization in mammals reveals relaxed constraints on anthropoid primate and cetacean brain scaling در کتابخانه آنلاین وایلی
  66. Metcalfe.
  67. Griffin 2015.
  68. Wiley 2011, pp. 575–602.
  69. Leighton et al. 2007, pp. 17–21.
  70. Hoelzel, Marine Mammal Biology, 230.
  71. Hoelzel, Marine Mammal Biology, 230.
  72. ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ Modern Marvels 2007.
  73. Johnson et al., Megaptera novaeangliae.
  74. Hoelzel, Marine Mammal Biology, 353.
  75. Zerbini 2006, Megaptera novaeanglia pp. 295–304.
  76. Kennedy 2008, p. 966.
  77. ۷۷٫۰ ۷۷٫۱ Kenney, Robert D. (26 February 2009). "North Atlantic, North Pacific and Southern Right Whales". In Perrin, William F.; Wursig, Bernd; Thewissen, J.G.M. 'Hans' (eds.). Encyclopedia of Marine Mammals. Academic Press. pp. 806–813. ISBN 978-0-08-091993-5.
  78. ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ A.R. Knowlton; S.D. Kraus & R.D. Kenney (1994). "Reproduction in North Atlantic right whales (Eubalaena glacialis)". Canadian Journal of Zoology. 72 (7): 1297–1305. doi:10.1139/z94-173.
  79. P.K. Hamilton; A.R. Knowlton; M.K. Marx & S.D. Kraus (1998). "Age structure and longevity in North Atlantic right whales (Eubalaena glacialis) and their relation to reproduction". Marine Ecology Progress Series. 171: 285–292. Bibcode:1998MEPS..171..285H. doi:10.3354/meps171285.
  80. R. Payne; V. Rowntree; J.S. Perkins; J.G. Cooke & K. Lankester (1990). "Population size, trends and reproductive parameters of right whales (Eubalaena australis) off Peninsula Valdez, Argentina". Report - International Whaling Commission (Special Issue). 12: 271–278.
  81. Leaper R.; Cooke J.; Trathan P.; Reid K.; Rowntree V.; Payne R. (2005). "Global climate drives southern right whale (Eubalaena australis) population dynamics" (PDF). Biology Letters. 2 (2): 289–292. doi:10.1098/rsbl.2005.0431. PMC 1618902. PMID 17148385. Archived from the original (PDF) on 28 August 2016. Retrieved 2016-08-16.
  82. Boesak T. (2015). "Southern right whales distribution and reproduction". The Ocean Blue. Archived from the original on 15 August 2019. Retrieved 2016-08-16.
  83. P.B. Best (1994). "Seasonality of reproduction and the length of gestation in southern right whales Eubalaena australis". Journal of Zoology (London). 32 (2): 175–189. doi:10.1111/j.1469-7998.1994.tb01567.x.
  84. Goldbogen 2010.
  85. Nemoto et al. 1988, pp. 292–296.
  86. Lydersen et al. 1991, Balaenoptera acutorostrata.
  87. Defenders of Wildlife.
  88. Klinowska et al. 1991a, p. 122–162.
  89. Riedman 1991, p. 168.
  90. Morrel 2012.
  91. Smith et al. 1990, Delphinapterus leucus pp. 99–102.
  92. Roman 2010a, The Whale Pump.
  93. ScienceDaily 2010.
  94. ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ Roman 2010b.
  95. Geographic 2014.
  96. Roman et al. 2014.
  97. ۹۷٫۰ ۹۷٫۱ Smith et al. 2003, The Whale Fall pp. 311–354.
  98. Fujiwara 2007, The Whale Fall pp. 219–230.
  99. BBC 2004.
  100. ۱۰۰٫۰ ۱۰۰٫۱ ۱۰۰٫۲ ۱۰۰٫۳ Morrero 2011.
  101. ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ Ford 2015.
  102. Proulx 1994, pp. 260–286.
  103. ۱۰۳٫۰ ۱۰۳٫۱ New Bedford.
  104. Stonehouse 2007.
  105. Tonnessen 1982.
  106. PBS.
  107. ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ Economist 2012.
  108. Klinowska et al. 1991a, p. 13.
  109. ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ IWCa.
  110. Morseth 1997.
  111. Reeves R. R. , Stewart B. S. , Clapham P. J. , Powell J. A. (۲۰۰۲)، Sea Mammals of the World: A Complete Guide to Whales, Dolphins, Seals, Sea Lions and Sea Cows، Christopher Helm Publishers Ltd، ص. ۱۸۷، شابک ۰-۷۱۳۶-۶۳۳۴-۰
  112. NOAAb.
  113. Metcalfe 2012.
  114. Tsai.
  115. Rommel 2006, Ziphiidae.
  116. Schrope 2003, p. 106.
  117. Kirby 2003.
  118. Piantadosi et al. 2004.
  119. IWCb.
  120. ۱۲۰٫۰ ۱۲۰٫۱ IWCc, Catches taken.
  121. NOAAc, Eubalaena glacialis.
  122. MacKenzie 1994.
  123. IWCd.
  124. Mead 2005, pp. 723–743.
  125. Laidre 2008, pp. 97–125.
  126. IFAW 2009.
  127. NOAA 2004.
  128. Björgvinsson 2002.
  129. O'Connor 2009.
  130. Hoover C, Bailey M, Higdon J, Ferguson SH, Sumalia R (March 2013). "Estimating the Economic Value of Narwhal and Beluga Hunts in Hudson Bay, Nunavut". The Arctic Institute of North America. 66: 1–16. Archived from the original on 9 July 2018. Retrieved 18 August 2019.{{cite journal}}: نگهداری یادکرد:استفاده از پارامتر نویسندگان (link)
  131. Brown, Taylor Kate (2015-04-26). "Hunting whales with rowing boats and spears". BBC News (به انگلیسی). Archived from the original on 18 August 2019. Retrieved 2018-11-08.
  132. ۱۳۲٫۰ ۱۳۲٫۱ Acebes, Jo Marie. "Historical whaling in the Philippines: origins of 'indigenous subsistence whaling', mapping whaling grounds and comparison with current known distribution: An HMAP Asia Project Paper" (PDF). Asia-Research-Centre. Archived from the original (PDF) on 24 December 2013. Retrieved 24 December 2013.
  133. Acebes, Jo Marie (6 April 2012). "In the wild: Bohol's dolphins and whales". GMA News. Archived from the original on 24 December 2013. Retrieved 4 January 2014.
  134. NYT 1861.
  135. ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ ۱۳۵٫۳ ۱۳۵٫۴ CMEPS 2006.
  136. WAZA.
  137. ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ Bonner.
  138. ۱۳۸٫۰ ۱۳۸٫۱ PBSb.
  139. Beland 1996.
  140. Klinowska et al. 1991a, p. 279.
  141. Klinowska et al. 1991a, pp. 372–373.
  142. «مبارزه حقوقی علیه 'بردگی نهنگ‌ها' در آمریکا ناکام ماند». بی‌بی‌سی پارسی. ۹ فوریه ۲۰۱۲. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۱ فوریه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۹ فوریه ۲۰۱۲.
  143. CWA 2014.
  144. Cressey 1998.
  145. The Independent 2010.
  146. AFP 2003.
  147. Viegas 2010.
  148. GNA 2005.
  149. Matthew.
  150. "Bizarre whale treatment for rheumatism revealed". The Sydney Morning Herald. 2014-03-30. Archived from the original on 7 December 2017. Retrieved 2017-06-18.
  151. "A New Cure for Rheumatism". The Pall Mall Gazette. 1896-03-07. Archived from the original on 13 March 2017. Retrieved 2017-06-18.

منابع[ویرایش]

مقالات[ویرایش]

تارنماها[ویرایش]

اخبار[ویرایش]

  • Northeastern Ohio Universities Colleges of Medicine and Pharmacy (2007). "Whales Descended From Tiny Deer-like Ancestors". Web link. Retrieved 21 December 2007.
  • "New Dawn". Walking with Prehistoric Beasts. 2002. Discovery Channel.
  • Collins, Nick (22 October 2012). "Whale learns to mimic human speech". Web link. Retrieved 22 October 2012.
  • Siebert, Charles (8 July 2009). "Watching Whales Watching Us". Web link. Retrieved 29 August 2015.
  • Fields, R. Douglas. "Are whales smarter than we are?". Web link. Retrieved 9 August 2015.
  • Griffin, Catherine (7 December 2015). "Beluga Bubbles Reveal How These Whales Are Feeling". Web link. Retrieved 19 December 2015.
  • "Milk". Modern Marvels. Season 14. 2008-01-07. The History Channel.
  • "Whale poop pumps up ocean health". 12 October 2010. Web link. Retrieved 18 November 2011.
  • "Whale poo important for ocean ecosystems". 26 May 2014. Web link. Retrieved 18 November 2014.
  • "Rock art hints at whaling origins". 20 April 2004. Web link. "Stone Age people may have started hunting whales as early as 6,000 BC, new evidence from South Korea suggests.". Retrieved 2 September 2015.
  • "Commercial Whaling: Good Whale Hunting". The Economist. 4 March 2012. Retrieved 1 September 2015.
  • Ford, Catherine (July 2015). "A Savage History: Whaling in the South Pacific and Southern Oceans". Web link.
  • Tsai, Wen-Chu. "Whales and trash-bags". Web link. Retrieved 5 August 2015.
  • Kirby, Alex (8 October 2003). "Sonar may cause Whale deaths". Web link. Retrieved 14 September 2006.
  • "CWA travels to The Petroglyphs of Bangudae". 24 January 2014. Web link. Retrieved 31 August 2015.
  • "Thousand gather for whale's funeral in Vietnam". 23 February 2010. Web link. Retrieved 15 April 2011.
  • "Whale funeral draws 1000 mourners in Vietnam". 14 April 2003. Web link. Retrieved 15 April 2011.

پیوند به بیرون[ویرایش]