واقعه میدان توپخانه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنبش مشروطه
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۷–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۷
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸

واقعهٔ میدان توپخانه مجموعه اتفاقاتی است که در بیست روز اواخر آذر و اوائل دی ماه ۱۲۸۶ ه‍.خ اتفاق افتاد و طی آن کشمکش بین محمد علی شاه و مجلس و مردم به اوج خود رسید و سپس به‌طور موقت فروکش کرد.

پیشینه[ویرایش]

بعد از برگزاری باشکوه سالگرد فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس ملی و پس از کشته شدن علی‌اصغر خان امین‌السلطان، و هم چنین پافشاری مجلس برای تصویب متمم قانون اساسی، اختلاف بین مجلس و دربار شدت یافت و سعدالدوله و درباریان شاه را ضد مجلس تحریک و ترغیب می‌کردند. مجلس نیز با حمایت انجمن‌ها در صدد تقویت ارکان مشروطیت و تجهیز و تدارک محافظت از خود بود.

شروع واقعه[ویرایش]

از روز شنبه ۸ و یکشنبه ۹ ذی‌القعده ۱۳۲۵ (۲۲ آذر ۱۲۸۶) گروه‌هایی از اراذل و اوباش به سرکردگی صنیع حضرت و مقتدر نظام و به اشارهٔ دربار به طرف مجلس و مسجد سپهسالار در میدان بهارستان هجوم برده، اقدام به عربده‌کشی و تظاهرات علیه مشروطه و مجلسیان نمودند.[۱]

جبههٔ مجلس[ویرایش]

به دنبال افزایش تنش بین مجلسیان و دربار، از روزهای پیش مجلس در تدارک اقدامات حفاظتی بوده‌است. هر انجمن در حجره‌ای از مسجد سپهسالار مستقر می‌شود و نام خود را بالای حجره نصب می‌نماید. انجمن آذربایجان، شاه‌آباد و انجمن‌های دیگر، افراد خود را مسلح کرده، به نگهبانی می‌پردازند. سخنرانان و گویندگان مانند ملک المتکلمین، سید محمدرضا مساوات شیرازی، میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل نطق‌های مهیج ایراد کرده، اعضای انجمن و مردم را به مقاومت دعوت می‌کنند. مخارج شام و ناهار از طرف کمیسیون مخصوص مجلس پرداخته می‌شود.

در این ایام کار و کسب تعطیل می‌شود و مردم گروه‌گروه در مقابل مجلس و مسجد تجمع دارند و با وجودی که از مخالفان تحریکات ادامه دارد، اما نزاع و زدوخوردی جدی پیش نمی‌آید. احتشام‌السلطنه (رئیس مجلس) و وکلای آذربایجان ادارهٔ انجمن‌ها را نظارت می‌کنند.

جبههٔ مخالف[ویرایش]

پس از این که نیروهای طرفدار مشروطه اراذل و اوباش را از مسجد بیرون کردند آن‌ها بعد از دشنام و تهدید و تیراندازی به در مجلس به طرف میدان توپخانه رفته، چادرهایی برپا نمودند. جبههٔ استبداد از سه گروه تشکیل می‌شد.

گروه اول جمعی اراذل و اوباش سنگلج به سرکردگی مقتدر نظام و لوطی‌های چاله‌میدان به سرکردگی صنیع حضرت.

گروه دوم فراشان و غلامان کشیکخانه و سربازان فوج و اَستَرداران و شترداران امیر بهادر جنگ.

گروه سوم دینداران عامی به سرکردگی شیخ فضل‌الله نوری و سید علی یزدی و میرزا ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی که گروه روحانیان دربار را تشکیل می‌دادند.

این سه گروه حول محور مبارزه و مخالفت با مشروطه بودند و به دستور دربار از هیچ اقدامی فروگزار نمی‌کردند.[۲]

وقایع آن چند روز[ویرایش]

در جبههٔ استبداد، عربده‌کشی و تهدید مجلسیان ادامه داشت و روزها آش و پلو به‌طور مفصل تدارک دیده می‌شد و شب‌ها مشروب بسیار حاضر بود و فواحش رفت‌وآمد می‌کردند. روحانیان حاضر در چادرها این گونه منکرات را علناً مشاهده می‌کردند و همه را صواب می‌دانستند. روز دوم سید محمد یزدی بالای توپ نشست و علیه مشروطه سخنرانی می‌کند، جوانی عنایت‌الله نام در میان مردم سخنی می‌گوید که بوی مخالفت با او را دارد. اراذل و اوباش به وی حمله کرده، با قمه او را قطعه‌قطعه می‌نمایند.[۳]

در جبههٔ مجلس و مشروطه‌خواهان، تدارک دفاع از مجلس به عهدهٔ افراد انجمن‌ها که مسلح شده‌اند قرار داده می‌شود. ادارهٔ مدافعهٔ ملی به ریاست معاضدالسلطنه تشکیل شد و انجمن آذربایجان امور اجرایی آن را عهده‌دار بود.

صلح بی‌اساس[ویرایش]

بعد از ۲۰ روز کشمکش بی‌نتیجه، محمدعلی شاه تسلیم درخواست مجلسیان شده، پشت جلد قرآن را امضا و مهر می‌کند که حافظ ارکان مشروطیت باشد و تبعیدشدگان را برگرداند و اوباش را از میدان جمع کند و صنیع حضرت و مقتدر نظام را تبعید نماید. البته مجلس نیز موقعیت مناسبی را که به دست آورده بود و می‌توانست با مقاومت خود حوادث آینده را خنثی کند از دست داد. آینده‌ای که ادامهٔ دسایس دربار و حوزهٔ استبدادی آن را رقم خواهد زد.

پانویس[ویرایش]

  1. شریف کاشانی
  2. تاریخ مشروطه ایران جلد دوم صفحهٔ ۵۰۵
  3. حیات یحیی جلد دوم صفحهٔ ۱۶۷

منابع[ویرایش]

  • دولت‌آبادی، یحیی. حیات یحیی جلد دوم - چاپ چهارم ۱۳۶۲ انتشارات فردوسی.
  • کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران جلد دوم - چاپ چهاردهم انتشارات امیر کبیر.
  • شریف کاشانی، محمد مهدی. واقعات اتفاقیه در روزگار به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان چاپ اول ۱۳۶۲ نشر تاریخ ایران.