هاروت و ماروت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
هاروت و ماروت برای مجازات آویزان شده‌اند.

هاروت و ماروت نام دو فرشته است که در آیهٔ ۱۰۲ سوره بقره آمده‌است. این دو فرشته آمده بودند تا به مردم جادو بیاموزند و به آن‌ها کمک کنند تا جادوی جادوگران را باطل کنند. اما پیش از آموزش جادو به هرکس به او هشدار می‌دادند که ما وسیلهٔ آزمایش شماییم مبادا از جادو در مسیر نادرست بهره برید. با این حال شمار بسیاری کافر شدند و از جادو بجای بهره بردن در مسیر درست در به هم زدن رابطهٔ میان زن و شوهرها استفاده کردند. این دو فرشته به خاطر مجازات گناهانی که در زمین مرتکب شده بودند و نتوانستند بر خلاف هوای نفس خود عمل کنند تا روز قیامت در غاری از سقف آویزان شده‌اند تا گناهانشان بخشیده شود.[۱]

دربارهٔ ریشه هاروت و ماروت، نظریات مختلفی ابراز شده‌است، از جمله اینکه قرآن آن‌ها را از دو تن از خدایان ایران باستان نام‌های خرداد (هوروتات) و امرداد (اموروتات) وام گرفته‌است.[۲]

بیان در قرآن[ویرایش]

تنها اشاره به هاروت و ماروت در سوره بقره‌است. در این داستان پس از اشاره به دلایل خشم خدا به بنی اسرائیل و اعمال بدی که از بنی اسرائیل سر زده بود (آیات ۴۰–۱۰۰) اشاره می‌شود که گروهی از بنی اسرائیل از هاروت و ماروت جادو یادگرفتند و در نتیجه کافر شدند.

و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ‌کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ‌گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند)

پیشینه[ویرایش]

هاروت و ماروت برای مجازات آویزان شده‌اند.

در تفسیر عیاشی و قمی در مورد آیه «و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان» از امام باقر آمده‌است: «پس همینکه سلیمان از دنیا رفت، ابلیس سحر را درست کرد، آن را در طوماری پیچید و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمی است که آصف بن برخیا برای سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و این از ذخائر گنجینه‌های علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آنگاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، سپس ایشان را به درآوردن راهنمایی کرد، بیرون آورد و برایشان خواند. در نتیجه کفار گفتند: پس اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحری بود، ولی مؤمنین گفتند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود.

داستان‌های مرتبط[ویرایش]

داستان این دو فرشته با انحراف‌های فراوانی همراه شده‌است و با اینکه گویندگان آن‌ها ادعا کرده‌اند که داستان از سوی افراد مشهوری چون ابن‌عباس، ابن مسعود، ابن عمر و… روایت شده‌است با این حال بر پایهٔ دیدگاه محمدحسین طباطبایی نویسندهٔ تفسیر المیزان، اغلب این داستان‌ها نادرستند و برگرفته از داستان یونانیان باستان دربارهٔ خدایان و ستارگان هستند. برای نمونه می‌توان به داستان زیر اشاره کرد:[۳]

داستان زهره و هاروت و ماروت[ویرایش]

در تفسیر الدرالمنثور است که سعید بن جریر، و خطیب، در تاریخش از نافع روایت کرده: فرشتگان به خداوند گفتند اگر ما به جای انسان بودیم هرگز نافرمانی تو را نمی‌کردیم سپس خداوند به آن‌ها اجازه داد تا دو فرشته را از میان خود برگزینند، هاروت و ماروت برگزیده شدند تا به زمین فرود آیند. پس زنی بنام زهره نزد آن دو آمد و در دل آن‌ها جای باز کرد. زن گفت: من حاضر نمی‌شوم مگر آنکه آن اسمی را که با آن به آسمان می‌روید و پائین می‌آیید به من بیاموزید، آن‌ها نام خدا را به وی آموختند، همینکه زهره خواست با خواندن آن نام پرواز کند، خداوند او را به صورت ستاره‌ای مسخ کرد، آنگاه بال‌های آن دو فرشته را بُرید، هاروت و ماروت از پروردگار خود درخواست توبه کردند، خدایتعالی آن دو را مخیر کرد میان اینکه به حال اول برگردند، و در عوض هنگامی که قیامت شد عذاب شوند، یا اینکه در همین دنیا خدا عذابشان کند، و روز قیامت به همان حال اول خود برگردند. پس آن‌ها عذاب دنیا را انتخاب کردند. سپس خدایتعالی بایشان وحی فرستاد که به سرزمین بابل بروید، در آنجا خداوند ایشان را میان زمین و آسمان وارونه ساخت، که تا روز قیامت در عذاب خواهند بود.

خدایان مشابه ایران باستان[ویرایش]

نام دو ایزد از ایزدان بلندمرتبه زرتشتی به نام‌های خرداد (هوروتات) و امرداد (اموروتات) شباهت کلامی و لفظی بسیار زیادی به هاروت و ماروت دارد و احتمالاً این دو خدای ایران باستان همان هاروت و ماروت قرآن باشند. این دو ایزد شأن و منزلت بالایی میان ایرانیان پیش از اسلام و زرتشتیان تا به امروز داشته‌اند.[۴] امشاسپند خرداد به همراه امشاسپند مرداد در جهان خدایان جنبهٔ تولیدی دارند. هدایای امشاسپند خرداد به کمک مرداد ثروت، رمه چهارپایان است، این دو امشاسپند در کنار هم ارمان‌های نیرومندی، سرچشمهٔ زندگی و رویش هستند.[۲]

تاثیر اندیشه ایرانی بر اسلام[ویرایش]

  • بوزانی نوشته‌است که هاروت و ماروت (سوره۲، آیه ۱۰۲)، بازتاب دور نام دو تن از امشاسپندان زرتشتی یعنی هئوروتات و امرتات است که با گذاشتن از صافی مآخذ و منابع مختلف، به این صورت در آمدهاند.[۵] اما شاپور شهبازی می‌نویسند این دو امشاسپندان، خرداد و اَمرداد نام داشتند.[۶]

پانویس[ویرایش]

  1. تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، بحث روایتی آیهٔ ۱۰۲ سوره بقره به نقل از گفتگوی علی بن موسی الرضا با مأمون
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران
  3. تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، زیر عنوان: ذکر چند روایت و بیان ضعف سستی آنها در تفسیر آیهٔ ۱۰۲ سورهٔ بقره
  4. ایده گرفته شده از کتاب نگاره‌های اهورایی نوشته آرمان آرین
  5. Yarshater، The Persian Presence in the Islamic World، 37.
  6. Shapur Shahbazi, A (December 15, 2003). "HĀRUT and MĀRUT". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 5/7/2014. {{cite web}}: Check date values in: |بازبینی= (help)

منابع[ویرایش]