نمادهای ملی ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نمادهای ملی ایران دربرگیرنده همه نمادهایی است که در میان مردمان ایران گرامی داشته می‌شود.

نمادهای تاریخی[ویرایش]

ایرانیان[ کوروش بزرگ]را که شاهنشاهی ایران(شاهنشاهی هخامنشی)را به اولین ابرقدرت تاریخ تبدیل کرد پدربزرگ خود میدانند و به او احترام ویژه می‌گذارند.

فر کیانی و فروهر[ویرایش]

معمولاً این نماد با نماد فروهر اشتباه گرفته می‌شود.[۱] فروهر فره ایزدی در نزد ایرانیان باستان سلطنت عطیه ای الهی شمرده می‌شد زیرا باور داشتند اهورا مزدا، شاه را توسط نیرویی معنوی که آن را ” خورنه، خورنو / xvareno ” یا «فرّ شاهی» می‌گفتند برمی‌گزیند و تا زمانی که از وی خشنود باشد این فرّه ایزدی برقرار می‌ماند. از این رو پادشاه مظهر قدرت خداوند و مهر و قهر او و نماینده اراده ملت به‌شمار می‌رفت و مردم او را خدایگان و سایه خدا می‌خواندند و او خود را حاکم مطلق و مالک‌الرقاب مردم می‌دانست. در این میان تنها محدودیت قدرت پادشاه، به ذات حاکم مطلقی که مقامش مافوق بشر بود، بستگی داشت. نوری که از خدای تعالی بر خلایق فایز شود که به وسیلهٔ آن قادر شوند به ریاست و حرفه‌ها و صنعت‌ها. (برهان: خوره). رجوع به فره و خوره و نیز رجوع به حاشیهٔ برهان چ معین ذیل لغت خوره شود.[۲]

در همه کتیبه‌های هخامنشی به این امر که سلطنت موهبتی الهی است و از سوی اهورا مزدا به ایشان عطا گردیده، اشاره شده‌است «اهورامزد است که داریوش را شاه کرد. اهورا مزداست که کشور بزرگ به او ارزانی داشت» کسی می‌توانست به جایگاه ” ظل الهی ” برسد که دارای فره ایزدی باشد.

«فروهر» یا نام اصلی آن «فره وهر» (Farahvahar) در اصل نام آریایی «روح» در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که کمابیش همه مردمان کرهٔ زمین سرگرم بت‌پرستی بودند و همه هستی انسان را تنها و تنها همین کالبد خاکی و فانی می‌دانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان باور داشتند انسان به جز کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه می‌دهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را «اختران» می‌نامیدند.

درفش کاویانی[ویرایش]

نماد شیر و خورشید و میترا، شمشیر در این نماد از دوران قاجاری افزوده شده‌است.

درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک (ضحاک) برمی‌گردد. درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا اندازه‌ای بود که گاه ادامه نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می‌کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره‌ای از آن، آشکارا فریاد برمی‌آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی‌آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند.

تاریخ طبری می‌نویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آن را به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آن را " اختر کاویان" نیز می‌نامند که جز در کارهای بزرگ نمی‌آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده می‌شد، برنمی‌افراشتند مسعودی در " مروج الذهب " آن را از پوست پلنگ می‌داند که بر چوبهای بلند می‌آویختند.

او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت آرش نوشته‌است هر آرش از نوک انگشت تا آرنج دست در " برهان قاطع " و " فرهنگ جهانگیری" آمده‌است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان می‌بستند و کاوه آهنگر آن را بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت. استاد " اسکارمن" می‌نویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته‌سنگ کنده‌کاری شده پمپیی، سکه‌های دودمان " فرته کاره " و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست. بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم و گوهرهای ناب، ستاره ای می‌درخشیده‌است. این درفش چهار پره داشته‌است که در هسته آن دایره کوچکی دیده می‌شود و دربالای آن همین دایره به چشم می‌خورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده‌است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان می‌باشند. در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه‌هایی یافت می‌شوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده‌است: ۴۶۰۰ سال پیش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا ۶۶۰۰ سال پیش میرد. فردوسی بزرگ زمان درفش کاویانی را با احتساب نخستین شاهنشاهی ایرانی (پیشدادی و کیانی) در همین حدود دانسته‌است.

فردوسی بزرگ:

میان سپاه کاویانی درفشبه پیش اندرون تیغهای بنفش
درفش شاه با بوق و کوسپدید آمد و شد زمین آبنوس
یکی زرد خورشید پیکر درفشسرش ماه زرین غلافش بنفش

شیر و خورشید[ویرایش]

این نماد ایران باستان شامل دو نگاره است – شیر و خورشید. شیر نشان‌دهندهٔ الوهیت، سلطنت و دودمان قدرتمند پادشاهان است، و بسیار به صورت فلکی شیر شباهت دارد. تصویر خورشید نشان‌دهندهٔ فرمانروای بهشت است. خورشید در فرهنگ ایرانی نماد ایزد مهر یا میترا، جاودانگی و روشنایی است. شیروخورشید یک نماد بسیار جاافتاده و نامی است و نخستین بار در سکه های ایرانی دوران سلجوقیان دیده شد و برای اولین بار امپراتوری گورکانی از این نماد در پرچم خود استفاده کرد. نخستین بار در زمان صفوی پرچمِ شیروخورشید نشان، پرچم رسمی شاهنشاهی ایران شد. البته پیشینه کاربرد نماد های شیر و خورشید در ایران به دوران باستان بازمی‌گردد و در بسیاری از آثار به‌جامانده از روزگار هخامنشی، اشکانی و ساسانی نماد شیر و نماد خورشید وجود دارد.

نماد ماه و ستاره[ویرایش]

ماه نماد امپراتوری ساسانی ایران بود و به گونه‌ای چشمگیر بر روی تاج شاهان آن نمود دارد.[۳] همچنین این نشان در سکه‌های اشکانی، پادشاهی آکسوم و نقش‌برجسته گل گل ملکشاهی در استان ایلام (ایران) از آنِ شاه آشوری دیده می‌شود.

نمادهای اساطیری[ویرایش]

آناهیتا[ویرایش]

آناهیتا الهه آب ایران باستان و به عنوان الههٔ باروری، بانوی جانوران و الهه رقص مقدس شناخته شده‌است. آناهیتا بر آب‌ها حکمرانی می‌کرد و ستاره‌ها و سرنوشت تحت فرمان او بودند. او اصل خلاقیت زنانه را به تصویر می‌کشد. آناهیتا بال دارد و شیرهایی قدرتمند او را همراهی می‌کنند و اغلب مزین‌شده به تاجی از ستارگان به تصویر کشیده می‌شود. او همچنین با دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و آب‌های تولد همراه است. او حامی زنان و الههٔ جنگ است. آناهیتا به معنای «فرد پاکدامن» است. او به عنوان یک باکره به تصویر کشیده شده‌است، یک ردای طلایی و کلاه پادشاهی الماس نیز دارد. حیوانات مقدس او کبوتر و طاووس هستند. در ایران باستان، آناهیتا بسیار محبوب بود و به عنوان یکی از الهه‌های بزرگ که در بسیاری از ادیان شرقی وجود دارند، محسوب می‌شود.

سیمرغ[ویرایش]

سیمرغ نام پرنده‌ای اسطوره‌ای در ایران باستان است. این موجود، غول پیکر، بالدار و مؤنث معمولاً به داشتن یک بدن پوشیده از پولک، همراه با سر سگ، پنجهٔ شیر و بال طاووس توصیف می‌شود. همچنین گاهی‌اوقات با چهرهٔ یک انسان تصویر می‌شود.

سیمرغ یک شخص محافظ خیراندیش با قدرت محافظتی و شفا بوده‌است. او بزرگ‌ترین ایزدبانوی ایران است و اعتقاد بر این بوده که آب و زمین را تمیز می‌کند و باروری را به ارمغان می‌آورد. این موجود همچنین به عنوان رسول یا واسطهٔ بین آسمان و زمین و نماد اتحاد آنها دیده می‌شود. سیمرغ اغلب در ادبیات کلاسیک و مدرن ایرانی ذکر می‌شود و به‌طور خاصی در عرفان صوفی به عنوان یک استعاره برای خدا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این پرندهٔ اسطوره‌ای در چند داستان قدیمی از خلقت وجود دارد. با توجه به افسانه‌های ایرانی، سیمرغ بسیار پیر بوده‌است، تا بدان جا که نابودی جهان را سه بار دیده‌است.

شیردال[ویرایش]

شیردال یا گریفین (در پارسی میانه: بَشکوچ[۴]) گریفین یک کیمرا یا یک موجود اسطوره‌ای ترکیبی است. این موجود افسانه‌ای دارای بدن شیر و بال و سر عقاب است؛ بنابراین پادشاه حیوانات و پرندگان را به تصویر می‌کشند. آنها همچنین ممکن است گوش اسب داشته باشند. گریفین‌ها که از قدیم‌الایام به حفاظت از گنجینه‌ها و دارایی‌ها شناخته شده‌اند، محافظانی در برابر شر، سعایت و جادو نیز هستند. گریفین که در برخی از کلیساها مجسمه‌اش ساخته شده، در نمادپردازی مسیحی شناخته شده‌است و هم الوهیت و هم انسان را به تصویر می‌کشد.

در نشان‌شناسی (هرالدی) گریفین‌ها به معنای شجاعت، رهبری و قدرت هستند. آنها با شکلی خشن به تصویر کشیده شده‌اند، اما در طول قرن‌ها همواره مورد احترام بوده‌اند. آنها به‌طور مرتب روی کت‌ها، بازوها، پرچم‌های خانواده‌های با اصالت و مشهور مهم در اروپا ظاهر می‌شوند. ریشهٔ این موجود اسطوره‌ای جذاب از اروپای غربی به لبه‌های شرقی شبه قاره هند و فراتر از آن می‌رسد.

گریفین‌های قدرتمند و با شکوه، وظیفهٔ محافظت از طلا و گنج را داشته‌اند. در دوران قرون وسطا، آنها به عنوان نماد ازدواج تک‌همسری در نظر گرفته می‌شدند. آنها وفاداری را تحسین می‌کردند. گریفین‌ها به شدت به شریک زندگی خود وفادار بودند، و در صورت مرگ همسر ابداً ازدواج نمی‌کردند. آنها کم‌کم تبدیل به نمادی از عیسی هم شدند زیرا می‌توانستند در هوا و زمین به راحتی حضور داشته باشند که این ماهیت انسانی و الهی مسیح را نشان می‌دهد.

گریفین‌ها هم قدرت و هم خرد را نشان می‌دهند. آنها معمولاً در طول جنگ مرتبط با قدرت هستند. جمهوری جنوا در قرون وسطی، از گریفن‌ها به عنوان نمادی از تمام قایق‌های دریانوردی خود استفاده می‌کرد.

هما[ویرایش]

پرندهٔ هما یک موجود افسانه‌ای و خیالی از قصه‌های صوفی است. این پرنده هرگز فرود نمی‌آید و تمام عمرش را در آسمان سپری می‌کند. این پرنده در فاصلهٔ بسیار زیادی از زمین پرواز می‌کند، به طوری که دیدن آن با استفاده از چشم انسان غیرممکن است. هما به عنوان پرندهٔ شانس و سعادت نیز نامیده می‌شود و موجودی مهربان و نماد شادی است. با توجه به افسانه‌های صوفی، هنگامی که انسان نگاهی اجمالی به هما و حتی سایهٔ آن داشته باشد، در باقی زندگی خوشبختی همراه او خواهد بود.

عنایت خان از مؤسسان صوفی‌گری، ابعاد معنوی این پرنده را به تصویر می‌کشد. یه گفتهٔ او، بعد روحانی این پرنده نمایانگر به اوج رسیدن یک تفکر است، اوجی که تمام مرزها را در هم می‌شکند. «هما» به زبان فارسی به معنای پرنده افسانه‌ای است. در زمان‌های قدیم اعتقاد بر این بود که اگر این موجود افسانه‌ای روی سر یک فرد بنشیند، خوش‌شانسی به آن فرد روی می‌آورد و او پادشاه می‌شود. در کلمهٔ هما، دو بخش وجود دارد هو به معنای روح و کلمهٔ “ماً یک کلمهٔ عربی که به معنای آب است. در سنت‌های قدیم اعتقاد بر این بود که زرتشت از درخت هما متولد شد چرا که آیه‌ای از کتاب مقدس می‌گوید: «به غیر از مردی که از آب و روح متولد شده‌است، هیچ‌کس نمی‌تواند به پادشاهی خداوند وارد شود».

در برخی از نسخه‌های تغییر یافته، پرندهٔ هما شبیه ققنوس است. این پرنده پس از گذشت چند صد سال، خود را در آتش می‌سوزاند و از خاکستر خود دوباره متولد می‌شود. این پرنده همچنین به عنوان مرغ بهشت نامیده می‌شود. هما شامل ویژگی‌های فیزیکی هم مرد و هم زن در یک بدن است و یک بال و یک پا دارد. چنانچه افسانه‌ها توضیح می‌دهند، گرفتن پرندهٔ هما غیرممکن است. با توجه به مذهب صوفی، پرندهٔ هما را نمی‌توان زنده اسیر کرد و فردی که آن را می‌کشد، در عرض چهل روز می‌میرد.

طبیعت[ویرایش]

کوه دماوند[ویرایش]

دماوند کوه بلندترین قله در ایران و سراسر خاورمیانه است. دماوند یک آتشفشان فعال است و در اسطوره‌های ایرانی و داستان‌های قومی بسیار نمایان است. این کوه به عنوان یک نماد پایداری ایران در برابر حکومت‌های بیگانه در نظر گرفته می‌شود. کوه دماوند در قسمت پشت اسکناس ۱۰۰۰۰ ریالی چاپ شده‌است.

جانوران[ویرایش]

پرندگان[ویرایش]

گل ملی[ویرایش]

لاله یکی از گل‌های ملی ایران

در منابع از چند گل و گیاه به عنوان گل ملی ایران نام برده شده‌است. گل‌های ملی ایران نیلوفر آبی،[۵][۶] سرو ناز[۷][۸] یکی از انواع رز[۹][۱۰] و لاله[۱۱] هستند.

نیلوفر آبی[ویرایش]

نیلوفر یا لوتوس در اساطیر کهن ایرانی گل ناهید به‌شمار می‌رفته، و ناهید تصور اصلی مادینهٔ هستی در روایات دینی ایران قدیم بوده‌است که از جهاتی با معتقدات هندیان باستان مشابه است. سابقهٔ کهن و اساطیری نیلوفر در نزد ایرانیان و هندیان به حدی است که آثار نیلوفر ۸ و ۱۲ و حتی ۱۰۰۰ برگ را در معماری و آثار باستانی این دو قوم به وضوح می‌توان دید. در روایات کهن ایرانی گل نیلوفر آبی را جای نگهداری تخمه یا فر زرتشت که در آب نگهداری می‌شد، می‌دانستند. این نظریه نیز وجود دارد که در تصویر صحنهٔ زایش مهر آن چیزی که مانند میوهٔ کاج به نظر می‌رسد در واقع غنچهٔ نیلوفر است و مهر از این غنچه بیرون می‌آید. از این رو نیلوفر با آیین مهر نیز پیوستگی نزدیک می‌یابد. گل نیلوفر به جهت پشتوانهٔ عظیم تاریخی و فرهنگی خویش در ادبیات فارسی مورد توجه قرار گرفته و خیال آفرینی‌های زیادی در ارتباط با آن پیدا شده‌است.[۱۲]

تا نگردی چون بنفشه سوی پستی سرنگونکی چو نیلوفر شود چشم تو بر خورشید باز
— سعدی

سرو ناز[ویرایش]

نقشی که بر شال‌های ترمه و قلم‌کاری‌های اصفهان دیده می‌شود، شکل سروی است که نوک آن بر اثر وزش باد خم شده باشد، و این می‌رساند که از روزگار کهن مردم به این درخت توجهی خاص داشته‌اند. سرو مانند مورد و سداب و هوم مقدس و از دیر باز علامت خاص ایرانیان بوده‌است. مطابق با روایات ایرانی زرتشت این درخت (سرو کشمر) را از بهشت آورد و در پیش در آتشکده کاشت. به نظر برخی انتساب صفت آزادگی به سرو یادگارِ ارتباط آن با ناهید است که در اساطیر و افسانه‌ها رمزی از آزادی و آزادگی به‌شمار می‌رود. اوستا به نوعی از سرو اشاره می‌کند و آن را درختی بهشتی خطاب می‌کند.[۱۳]

لاله[ویرایش]

لاله سمبل شهید است

در ایران لاله سمبل شهید است و به استعاره دلالت بر شخص ایثارگری دارد که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیده‌است.[۱۴] در روایات شیعه سخن از دشت کربلا می‌رود که از خون شهدا لاله‌گون شده‌است.[۱۵] از سرودهای انقلابی مشهور ایران که در آن شهید به لاله تشبیه شده‌است می‌توان به سرود به لالهٔ در خون خفته شهیدِ دست از جان شسته سرودهٔ مجتبی میرزاده اشاره کرد.[۱۶]

گل محمدی[ویرایش]

در نشست مورخ ۲۲ آبان ۱۳۷۴ شمسی که با حضور ریاست انجمن باغبانی ایران و شماری از استادان دانشگاه‌های ایران برگزار گردید، گل سرخ محمدی به عنوان گل ملی کشور تأیید و برگزیده شد.[۱۷]

درخت‌ها[ویرایش]

خوراکی[ویرایش]

خوراک‌ها[ویرایش]

ره‌آورد[ویرایش]

بناها و معماری[ویرایش]

آرامگاه‌ها[ویرایش]

ساختارهای معماری[ویرایش]

نمادهای فرهنگی[ویرایش]

گردنبند ایرانی «گردونه میترا» که در کلورز گیلان پیدا شده[۱۹] ولی به گردنبند تپه مارلیک شناخته شده است و دارای دیرینگی نزدیک یک هزار سال پیش از میلاد می‌باشد، موزه ملی ایران[۲۰]

روزها[ویرایش]

کتاب‌ها[ویرایش]

سازها[ویرایش]

صنایع دستی[ویرایش]

ورزش‌ها[ویرایش]

دیگر[ویرایش]

شخصیت‌ها[ویرایش]

پیامبران[ویرایش]

پادشاهان[ویرایش]

شاعران[ویرایش]

دانشمندان[ویرایش]

سیاستمداران[ویرایش]

اساطیری[ویرایش]

رستم

نمادهای گاهشماری ایران[ویرایش]

نمادهای برج[ویرایش]

نمادهای سال[ویرایش]

گاه‌شماری حیوانی

  1. (سال موش)
  2. (سال گاو)
  3. (سال پلنگ)
  4. (سال خرگوش)
  5. (سال نهنگ)
  6. (سال مار)
  7. (سال اسب)
  8. (سال گوسفند)
  9. (سال میمون)
  10. (سال مرغ یا خروس)
  11. (سال سگ)
  12. (سال خوک)

پرچم ملی ایران[ویرایش]

سرود ملی ایران[ویرایش]

سرود ملی و رسمی دولت ایران، یکی از نمادهای ملی ایران است که در مراسم رسمی، یادبودهای ملّی، مسابقات ورزشی و دیگر مناسبت‌های ملّی اجرا یا پخش می‌شود. سرود ملّی ایران دارای دو بخش شعر و موسیقی است. سرودهای ایران در دوران گذشته به شرح ذیل بوده‌است:

نشان‌های حکومتی[ویرایش]

دوران قاجار[ویرایش]

این نشان‌ها را در روزگار قاجار می‌توان در کل به دو دسته بخش کرد: ۱-نشان‌های شمشیربندان ۲-نشان‌های سرشناسان.

نشان‌های شمشیربندان دارای هشت مرتبه به ترتیب زیر بودند: ۱- نشان نویان اعظم ۲-نشان امیر تومانی ۳-نشان سرتیپی ۴-نشان سرهنگی ۵-نشان یاوری ۶-نشان سلطانی ۷-نشان نایبی ۸-نشان وکیل نشان‌های نامبرده به شکل حمایلی با نوارهای رنگین بود که در پایین آن مدالی با نگارهٔ شیر و خورشید آویزان می‌شد. درجه اهمیت نشان از روی رنگشان بازشناخته می‌شد.

دوران پهلوی[ویرایش]

پرچم‌های پادشاهی خاندان پهلوی، پرچم‌های شخصی شاه، شهبانو و ولیعهد بودند که در سال ۱۹۷۱ انتخاب شدند. رنگ آبی رنگ خانواده پهلوی می‌باشد و به همین دلیل زمینهٔ این پرچم‌ها، آبی‌است.

نشان‌های شاهنشاهی پهلوی

دوران جمهوری اسلامی ایران[ویرایش]

نمادهای رایج در پول ملی ایران[ویرایش]

پول ملی ایران

دوره قاجار[ویرایش]

نمادهای استفاده شده در دوره سلسله قاجار علاوه بر عکس پادشاه تصویر شیر و خورشید و طرح‌های مختلف بوده‌است.

دوره پهلوی[ویرایش]

نمادهای به کار رفته در اسکناس‌ها در دوره شاهنشاهی پهلوی افزون بر نماد شیر و خورشید و نگاره پادشاه، نگاره‌هایی از تخت جمشید، آرامگاه دانیال نبی، کوه دماوند، رشته کوه‌های البرز، کاخ تچر، پل قدیم دزفول، طاق بستان، سنگ‌نگاره پیشکش آوران، نماد نوروز زرتشتیان، مهر سلطنتی داریوش کبیر، عالی قاپو، داریوش بزرگ، پل الله وردی خان، ا، پالایشگاه آبادان، ساختمان بانک ملی ایران، تونل و سد کوهرنگ، تاج پهلوی، آرامگاه حافظ، جام مارلیک، هتل رامسر، سد کرج، پل ورسک و … می‌باشد.

دوره جمهوری اسلامی[ویرایش]

نمادهای بکار رفته بر روی پولهای رایج در دوره جمهوری اسلامی علاوه بر عکس رهبر جمهوری اسلامی و سید حسن مدرس از تصاویر مسجد الاقصی، قدس، کعبه، سر در دانشگاه تهران، آرامگاه سعدی، حرم امام رضا، میدان نقش جهان اصفهان، کوه دماوند، ماهواره امید، نماد انرژی هسته‌ای و … استفاده گردیده‌است.

پانویس[ویرایش]

  1. علیرضا شاهپور شهبازی (۱۳۸۴راهنمای مستند تخت جمشید، به کوشش بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد.، تهران: انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای میردشتی، ص. ۱۸۷، شابک ۹۶۴-۹۱۹۶۰-۶-۴
  2. «»نامه دهخدا
  3. «»ael G. Morony, Iraq After the Muslim Conquest,Gorgias Press LLC, 2005. pp ۳۹–۴۰. گزیده: یزدگرد یکم (۴۲۰–۳۹۹) پادشاهی بود که با یک ماه بر روی تاجش نمایانده می‌شد. on.
  4. MacKenzie, D.N. A concise Pahlavi dictionary. Reissue, with corrections. London 1990. و همچنین:
    Studia Iranica, vol. 34/1 (2005) - D. BUYANER, On the etymology of Middle Persian bashkuch (winged monster), p. 19-30.
  5. Britannica international encyclopaedia، 国花، 353-356.
  6. Encyclopedia Nipponica 2001، 国花، 361.
  7. Britannica international encyclopaedia، 国花، 353-356.
  8. Encyclopedia Nipponica 2001، 国花، 361.
  9. 世界大百科事典، 国花، 361.
  10. "National Flower of Iran" (به انگلیسی). The Flower Expert. Retrieved 1 July 2012.
  11. Gaur، Iran Modern Nations of the World، 39.
  12. یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، ۴۲۹.
  13. «تقابل (نقش بزکوهی و درخت) بر روی تپه شاه فیروز سیرجان با ظروف سنگ صابونی تمدن جیرفت». نشریه پژوهش در هنر و علوم انسانی. ۳ (۱۲). دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۲-۲۶.
  14. Gaur، IranModern Nations of the World، 39.
  15. یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، ۳۷۴.
  16. «ساز مهجور نبوغ خاموش: به مناسبت چهلمین روز درگذشت زنده‌یاد مجتبی میرزاده». روزنامه همشهری. ۳ شهریور ۱۳۸۴. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۵ ژوئیه ۲۰۱۲.
  17. «گل محمدی». مرکز تجارت عطر ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۵ تیر ۱۳۹۱.
  18. "Chelo Kebab Recipe, Middle Eastern food". About.com. Archived from the original on 26 October 2011. Retrieved 2010-07-07.
  19. «Faria Nasiri Mofakham (History of Iran) [Page 1]». engold.ui.ac.ir. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ فوریه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۷-۰۳.
  20. «Gold Swastika Necklace from Marlik». www.museumsyndicate.com. بایگانی‌شده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۷-۰۳.
  21. Norouzi, Khateren (September ۱۶, ۲۰۰۶). "Iranian Music With Norwegian Radio-Television Symphony Orchestra". Iran Press Service. Archived from the original on 27 September 2011. Retrieved December 26, 2007.
  22. قواعد نشان شیرو خورشید دولت علیه ایران (مصوب 1277 ه‍.ق)، برگرفته از شیبانی، میرزا ابراهیم . منتخب التواریخ . انتشارات علمی. چاپ اول. تهران. تابستان 1366 ص 287 تا 289
  23. قانون نامه امتیازات دولتی (مصوب 1311 ه‍.ق)، برگرفته از شیبانی، میرزا ابراهیم . منتخب التواریخ . انتشارات علمی. چاپ اول. تهران. تابستان 1366 ص 290 تا 291
  24. شهیدی، یحیی، نشان‌های دورهٔ قاجار. در: مجلهٔ بررسی‌های تاریخی، شمارهٔ ۳: ص۱۵۲.

منابع[ویرایش]

  • ملاح، حسینعلی. «سرود ملی ایران و چگونگی ابداع آن». فروردین ۱۳۵۳: ‎۸۸–۹۰
  • یاحقی، محمد جعفر (۱۳۶۹فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، تهران: مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی و سروش

https://www.ancient-symbols.com/

  • Gaur, Mahendra (2002), Iran Modern Nations of the World (به انگلیسی), Gale
  • "国花". Encyclopedia Nipponica 2001 (به ژاپنی). Vol. ۹. 小学館. 1994.
  • "国花". 世界大百科事典 (به ژاپنی). Vol. ۱۰. 平凡社. 2000.
  • "国花". Britannica international encyclopaedia (به ژاپنی). Vol. ۷. TBS-Britannica. 1975.