پرش به محتوا

ملی‌گرایی باسک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرچم کشور باسک

ناسیونالیسم باسک ( باسکی : eusko abertzaletasuna [eus̺ko abeɾts̻aletas̺una] ؛ اسپانیایی : nacionalismo vasco ؛ فرانسوی : nationalisme basque ) نوعی ناسیونالیسم است که ادعا می‌کند باسک‌ها ، یک گروه قومی بومی پیرنه غربی ، یک ملت هستند و وحدت سیاسی باسک‌ها را که امروزه بین اسپانیا و فرانسه پراکنده شده‌اند، ترویج می‌دهد. ناسیونالیسم باسک از زمان پیدایش خود در اواخر قرن نوزدهم، شامل جنبش‌هایی بوده است که از استقلال باسک حمایت می‌کنند .

ناسیونالیسم باسک، که سه منطقه مختلف را در دو ایالت ( جامعه خودمختار باسک و ناوار در اسپانیا و سرزمین باسک فرانسه در فرانسه) در بر می‌گیرد، « ماهیت الحاق‌گرایانه » دارد  زیرا از اتحاد سیاسی همه استان‌های باسک‌زبان حمایت می‌کند .[۱]

تاریخچه

[ویرایش]

فوئروس و کارلیسم

[ویرایش]

نوشتار اصلی: پایان حکومت خودمختار باسک در اسپانیا

ناسیونالیسم باسک ریشه در کارلیسم و ​​از دست رفتن رابطه رژیم باستانی بین استان‌های باسک اسپانیا و تاج اسپانیا ، به موجب قوانین ۱۸۳۹ و ۱۸۷۶، دارد . در این دوره، جنبش ارتجاعی و لیبرال پرو- فوئروس ، خواستار حفظ سیستم فوئروس و خودمختاری منطقه‌ای در برابر فشارهای تمرکزگرایانه از سوی دولت‌های لیبرال یا محافظه‌کار در مادرید بودند. دولت اسپانیا پس از جنگ سوم کارلیست‌ها، فوئروس را سرکوب کرد .

فئوروس‌ها سیستم تصمیم‌گیری و عدالت بومی بودند که از قانون حقوقی رایج در سرزمین‌های باسک و پیرنه سرچشمه می‌گرفتند. آنها برای اولین بار در پادشاهی ناوار ثبت شده‌اند و سیستم منشور آن را در سراسر سرزمین‌های غربی باسک در طول قرون وسطی میانه نیز تأیید می‌کنند .  در پی فتح گیپوسکوا ، آلاوا و دورانگو توسط کاستیا (1200)، فئوروس‌ها تا حدی توسط پادشاهان کاستیا تصویب شدند و به عنوان بخشی از سیستم حقوقی باسک عمل می‌کردند که به امور مربوط به روابط سیاسی مناطق باسک با تاج و تخت می‌پرداخت. فئوروس‌ها به باسک‌ها موقعیتی جداگانه در اسپانیا با وضعیت مالیاتی و سیاسی خودشان تضمین می‌کردند. در حالی که مجموعه آن گسترده است، امتیازات موجود در آنها به گونه‌ای تعیین شده بود که باسک‌ها مشمول مالیات مستقیم ارتش کاستیا نبودند، اگرچه بسیاری از آنها داوطلب شدند.

سابینو آرانا

[ویرایش]

نهادها و قوانین بومی باسک در سال ۱۸۷۶ پس از جنگ سوم کارلیست (که در بافت باسک، جنگ دوم نامیده می‌شود) لغو و با توافق‌نامه‌های اقتصادی باسک جایگزین شدند . روند هم‌ترازی با سایر مناطق اسپانیا، باسک‌ها را نگران کرد. طبق دیدگاه‌های سابینو آرانا ، شخصیت بیسکایایی (و باسک) در ایده یک ملت انحصاری اسپانیایی که توسط مقامات مرکزگرا در مادرید پرورش داده می‌شد، تضعیف می‌شد. آرانا از برادرش لوئیس، یکی از طراحان پرچم باسک (ikurriña ) (۱۸۹۵) و یکی از چهره‌های اصلی ملی‌گرا پس از مرگ سابینو (۱۹۰۳) الهام گرفته بود.[۲]

آرانا احساس می‌کرد که نه تنها شخصیت باسک در معرض خطر است، بلکه نهادهای مذهبی سابق آن، مانند کلیسا یا انجمن عیسی ، که هنوز هم اغلب به زبان باسک با اعضای خود صحبت می‌کردند، برخلاف مدرسه یا اداره، نیز در معرض خطر هستند. سابینو، کاتولیسیسم را نوعی پناهگاه برای شخصیت باسک توصیف کرد. این موضوع به نقطه اختلاف با سایر شخصیت‌هایی تبدیل شد که دیدگاه‌های مشابهی داشتند و پیرامون مانیفست آرانا با عنوان «بیزکایا برای استقلال » (۱۸۹۲) جمع شده بودند. رامون د لا سوتا ، صنعتگر و ملی‌گرای برجسته باسک، بعدها مواضع سابینو در مورد کاتولیسیسم را به عنوان ذاتی مسئله ملی رد کرد.

در سال ۱۸۹۳، قیام مردمی گامازادا در ناوار علیه نقض چندین اصل از معاهدات پایان دهنده جنگ‌های کارلیست (۱۸۴۱، ۱۸۷۶) توسط دولت اسپانیا آغاز شد. آرانا با سفر به این منطقه و شرکت در آن، مشتاقانه از شورش ناوار حمایت کرد. اعتراض گسترده در ناوار، همبستگی در بیسکای را برانگیخت. در سال ۱۸۹۳، پس از یک جلسه حمایتی که در گرنیکا با حضور شخصیت‌های طرفدار استقلال برگزار شد ، گروهی به رهبری آرانا آشکارا اسپانیا را به خاطر وضعیت فعلی امور سرزنش کردند و پرچم اسپانیا را به آتش کشیدند. این شورش که سانروکادا نامیده می‌شود ، به عنوان آغاز ناسیونالیسم سیاسی باسک شناخته می‌شود.

در سال ۱۸۹۵، حزب ملی‌گرای باسک در اطراف آرانا (PNV در مخفف اسپانیایی و EAJ در باسک) تأسیس شد. ملی‌گرایی او از تمرکز بر بیسکای به بقیه سرزمین‌های باسک تغییر یافت . برنامه آرانا به شرح زیر مشخص شده بود:

باسک‌ها نماینده یک ملت با تاریخ و فرهنگ خاص خود هستند. این ملت از نژاد، زبان و یک نظام سیاسی خاص ( فرواک ) تشکیل شده است . آزادی اوزکادی [اصطلاحی که توسط سابینو آرانا برای اشاره به کشور باسک ساخته شده است] توسط فرانسه و عمدتاً توسط اسپانیا که با زور سرزمین‌های مختلف باسک، از جمله سرزمین‌های پادشاهی سابق ناوار ، به استثنای لا ریوخا و همچنین لاپوردی و زوبروا را به انقیاد خود درآوردند، از بین رفته است. در نتیجه عدم استقلال کشور، این کشور دچار نوعی ناامیدی سیاسی شده است که آخرین نمود آن در سرکوب قوانین سنتی باسک و نظام نهادی خاص خود، تسلیم اقتصادی در برابر فرانسه و اسپانیا و ناپدید شدن نشانه‌های هویت است. راه حل همه این مشکلات، بازگرداندن استقلال، با قطع پیوندهای سیاسی با فرانسه و اسپانیا و ایجاد یک دولت باسک با حاکمیت خاص خود است.

در پایان قرن نوزدهم، آرانا آشکارا با کارلیست‌ها ، پیشینه اولیه‌اش، متفاوت بود. او دیدگاه‌های خود را با ایدئولوژی‌ای متمرکز بر خلوص نژاد باسک و برتری اخلاقی ادعایی آن بر سایر اسپانیایی‌ها (مشتق‌شده از سیستم limpieza de sangre اسپانیای عصر مدرن ) و مخالفت عمیق با مهاجرت گسترده سایر اسپانیایی‌ها به کشور باسک همراه کرد. مهاجرت پس از رونق تولید در انقلاب صنعتی مرتبط با صادرات سنگ معدن به انگلستان و خصوصی‌سازی زمین‌های اشتراکی و بهره‌برداری‌ها (معادن) با از دست رفتن منابع طبیعی آغاز شده بود .

آرانا در سال ۱۹۰۳، چند ماه پس از انتشار بیانیه‌ای جنجالی که در آن از عقاید سابق خود در دوران زندان به دلیل حمایت از استقلال کوبا دست کشیده بود، درگذشت. تنها چند ماه پس از آنکه رهبر باسک، تئودور روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا، را به خاطر حمایتش از کوبا تبریک گفت . ماهیت آن سند هنوز جای بحث دارد. لوئیس آرانا رهبری حزب ملی‌گرای باسک را بر عهده گرفت.

در اوایل قرن بیستم، ناسیونالیسم باسک، از هسته‌ی مشتاقان (که خود بومی باسک نبودند) در بیلبائو توسعه یافت تا کارلیست‌های کشاورز در بیسکای و گیپوزکوا را در خود جای دهد. بذرهای ناسیونالیسم باسک اولیه نیز در اوایل قرن بیستم در ناوار و آلابا (آرانزادی، ایروخو، آگیره و غیره) در گرماگرم گامازادا ( ۱۸۹۳-۱۸۹۴) شکوفا شد. [ نیازمند منبع ]

تاریخ مدرن

[ویرایش]

این جنبش بدون هیچ مشکل عمده‌ای از دیکتاتوری میگل پریمو د ریورا تحت پوشش انجمن‌های فرهنگی و ورزشی جان سالم به در برد. حزب ملی‌گرای باسک در اوایل دهه ۲۰ میلادی دچار انشعاب شد و « کمیون ناسیونالیستا واسکا» ایجاد شد. ملی‌گرایان باسک در حمایت از کلیسای کاتولیک به عنوان سدی در برابر چپ‌گرایی ضد روحانیت در بیشتر استان‌های باسک، با کارلیسم متحد شدند، اگرچه با روی کار آمدن جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱) اتحادها شروع به تغییر کرد.

با آغاز جمهوری دوم اسپانیا ، گروه کوچکی از ملی‌گرایان سکولار باسک، بذر اتحاد باسک-اروپا را کاشته بودند ، در حالی که حزب باسک به کاتولیک‌های سنتی خود پایبند بود. با این حال، عدم حمایت جناح کارلیست از قانون باسک در سال ۱۹۳۲ و رادیکال شدن گفتمان ضد جمهوری‌خواهانه آنها، ملی‌گرایان باسک را در معرض اتحادهای جدید با احزاب جمهوری‌خواه و چپ‌گرا قرار داد و به تدریج به سمت موضع دموکرات‌های مسیحی متمایل به نوعی سازش با چپ‌ها تغییر جهت داد.[۳]

در سال ۱۹۳۶، بخش اصلی حزب دموکرات مسیحی PNV در جنگ داخلی اسپانیا از جمهوری دوم اسپانیا جانبداری کرد . وعده خودمختاری بر اختلافات ایدئولوژیک، به ویژه در مورد مسائل مذهبی، ارجحیت داشت و PNV تصمیم گرفت از دولت جمهوری قانونی حمایت کند . پس از متوقف کردن شورشیان نظامی راست افراطی در اینتکسورتا (مرز بیسکای-گیپوسکوا)، در اکتبر ۱۹۳۶ خودمختاری حاصل شد . یک دولت جمهوری خودمختار باسک تأسیس شد که خوزه آنتونیو آگیره (PNV) به عنوان لهنداکاری (رئیس جمهور) و وزرایی از PNV و سایر احزاب جمهوری خواه (عمدتاً احزاب چپ گرای اسپانیایی) در آن حضور داشتند.

با این حال، در سال ۱۹۳۷، تقریباً در اواسط جنگ، نیروهای باسک که در آن زمان تحت کنترل دولت خودمختار باسک بودند ، در اقدامی که توسط کلیسای باسک و واتیکان در سانتونا میانجیگری شد، به متحدان ایتالیایی ژنرال فرانکو تسلیم شدند، به شرطی که صنایع سنگین و اقتصاد باسک دست نخورده باقی بماند.

برای بسیاری از چپ‌گرایان در اسپانیا، تسلیم نیروهای باسک در سانتونیا ( سانتاندر ) به عنوان خیانت سانتونیا شناخته می‌شود . بسیاری از سربازان ملی‌گرای باسک در صورت پیوستن به ارتش فرانکو در بقیه جبهه شمالی عفو شدند. ملی‌گرایان باسک تسلیم شدند، به مخفیگاه رفتند یا به زندان فرستاده شدند و رهبران سیاسی جنبش فرار کردند. گروه‌های کوچکی به قاره آمریکا ، فرانسه و بنلوکس گریختند که از این تعداد، تنها اقلیتی پس از احیای دموکراسی در اسپانیا در اواخر دهه هفتاد یا قبل از آن بازگشتند.

در طول جنگ جهانی دوم، دولت تبعیدی PNV تلاش کرد به متفقین بپیوندد و برای جلب حمایت و به رسمیت شناختن آمریکا در نیویورک مستقر شد، اما اندکی پس از پایان جنگ، فرانکو در چارچوب جنگ سرد به متحد آمریکا تبدیل شد و PNV را از هرگونه شانس قدرت در کشور باسک محروم کرد.

خشونت سیاسی و خودمختاری تفویضی

[ویرایش]

در سال 1959، ملی‌گرایان جوان ( abertzaleak ) گروه جدایی‌طلب Euskadi Ta Askatasuna ( ETA ؛ "سرزمین و آزادی باسک"  ) را تأسیس کردند. فعالیت‌های این گروه - نقاشی، نصب پرچم‌های باسک و بروشور - پس از افشای تکان‌دهنده شکنجه‌های پلیس اسپانیا بر فعالان باسک در طول سرکوب در اواسط دهه 1960، به خشونت کشیده شد. در آن زمان، ETA یک نظریه انقلابی مارکسیستی را اتخاذ کرده بود . این گروه با الهام از جنبش‌هایی مانند فیدل کاسترو در کوبا و هوشی مین در ویتنام ، قصد داشت از طریق خشونت، یک کشور سوسیالیستی مستقل باسک ایجاد کند. اولین ترورهای تأیید شده ETA در سال 1968 رخ داد و پس از آن خشونت، حتی کشتن، به عنوان یک عمل - نظریه عمل-سرکوب-عمل - در نظر گرفته شد. در سطح ایدئولوژیک، این سازمان به جای نژاد، بر اهمیت زبان و آداب و رسوم تأکید داشت.

وقتی اسپانیا در سال ۱۹۷۸ به عنوان یک دموکراسی دوباره ظهور کرد، خودمختاری به باسک‌ها بازگردانده شد و آنها به درجه‌ای از خودگردانی دست یافتند که در تاریخ مدرن باسک بی‌سابقه بود. بنابراین، بر اساس فوئروس و اساسنامه خودمختاری‌شان ، باسک‌ها نیروی پلیس خود را دارند و امور مالی عمومی خود را مدیریت می‌کنند. جامعه خودمختار باسک از زمان احیای آن در اوایل دهه ۱۹۸۰، به جز در دوره ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ که حزب PSE-EE رهبری دولت منطقه‌ای را بر عهده داشت، توسط حزب ملی‌گرا و دموکرات مسیحی PNV رهبری شده است . حزب چپ‌گرای مستقل باسک، EH Bildu، از زمان تشکیل آن در سال ۲۰۱۲، حزب اصلی مخالف بوده است.

در ناوار ، به طور سنتی، ملی‌گرایی باسک نتوانسته به دولت جامعه خودمختار برسد ، و دومی معمولاً توسط منطقه‌گرایان ناوار از UPN ، اغلب با حمایت PSN ، کنترل می‌شود ، اما احزاب ملی‌گرای باسک، شوراهای شهرهای کوچک و متوسط ​​زیادی را اداره می‌کردند، جایی که بیشتر باسک‌های قومی و گویشوران باسک در آن قرار دارند. در سال ۲۰۱۵، اوکسو بارکوس با ائتلاف خود، گروا بای ، که شامل PNV نیز می‌شود، اولین رئیس جمهور ملی‌گرای باسک در ناوار شد و از سال ۲۰۱۹ بخشی از دولت‌های بعدی PSN بوده است. EH Bildu نیز به طور قابل توجهی نفوذ خود را در منطقه افزایش داده و در سال ۲۰۲۳ شهرداری پامپلونا را به دست گرفته و در پارلمان ناوار نقش کلیدی داشته است .

اگرچه فرانسه یک کشور متمرکز است ، اما آبرتزالین باتاسونا ، یک حزب ملی‌گرای باسک، تا اواخر دهه ۲۰۰۰ از طریق انتخابات محلی در برخی از شهرداری‌ها حضور داشت. در سال ۲۰۰۷، ائتلاف انتخاباتی ملی‌گرای باسک و بعداً حزب سیاسی یوسکال هریا بای تشکیل شد. آنها در سال ۲۰۱۵ نمایندگی منطقه‌ای به دست آوردند و در سال ۲۰۲۴ به عنوان بخشی از جبهه مردمی جدید ، یک کرسی در مجلس ملی به دست آوردند .

منابع

[ویرایش]
  1. بوکمن، میلیکا زد. (۱۹۹۳). اقتصاد جدایی‌طلبی . انتشارات پالگریو مک‌میلان. شابک ۹۷۸-۰-۳۱۲-۰۸۴۴۳-۱.
  2. لکور، آندره (2007-07-13). ناسیونالیسم باسک و دولت اسپانیا . انتشارات دانشگاه نوادا. شابک ۹۷۸-۰-۸۷۴۱۷-۷۳۱-۲.
  3. پرز آگوته، آلفونسو (08-03-2006). ریشه های اجتماعی ناسیونالیسم باسک . انتشارات دانشگاه نوادا شابک ۹۷۸-۰-۸۷۴۱۷-۶۶۵-۰.