محمدعلی عمویی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمدعلی عمویی
زادهٔ۱۳۰۴
کرمانشاه
ملیتایرانی
دیگر نام‌ها«دکتر تبریزی»[۱] (نام مستعار)
آثاردُرد زمانه
همسر(ها)نسرین نافعی[۲]

محمد علی عمویی (زاده ۱۳۰۴ در کرمانشاه)، سیاستمدار ایرانی و عضو برجستهٔ حزب توده ایران که به دلیل فعالیت مخفیانه‌اش در حزب توده ایران و مبارزه علیه حکومت پادشاهی، ۲۵ سال را در زندان‌های حکومت پهلوی گذراند. وی در گرماگرم انقلاب ۱۳۵۷ ایران، عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران شد[۳] و پس از چندی دوباره دستگیر و مجبور به اقرار تلویزیونی شد.[۴] وی ۱۲ سال را نیز در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران گذراند.[۵]

زندگی[ویرایش]

محمدعلی عمویی در ۱۳۰۷ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کرمانشاه گذراند و در آنجا در جریان اعتصاب دانش آموزان کرمانشاه در ۱۳۲۴ با حزب توده ایران آشنا شد،[۶] اما به سبب تعقیب از سوی پلیس زادگاه خود را ترک کرد و برای ادامهٔ تحصیل در دوره متوسطه به تهران آمد.[۷] وی در تهران ارتباط خود را با حزب توده ادامه داد و پس از پایان تحصیلات متوسطه، به دانشکده افسری تهران وارد شد. عمویی از اعضای تشکیلات افسران حزب توده ایران و عضو کمیته مرکزی حزب بود. او اولین بار، پس از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر و زندانی شد؛ و در آستانه انقلاب ایران، به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد.[۶] عمویی از باسابقه‌ترین زندانیان سیاسی درایران است که ۲۵ سال از عمر خود را در سال‌های قبل از انقلاب ایران در زندان به سر برده و ۱۲ سال نیز در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران گذرانده‌است. در اسفند ماه ۱۳۵۷، پلنوم شانزدهم حزب توده محمدعلی عمویی و پنج تن دیگر از اعضای سازمان افسری حزب (عباس حجری، تقی کی‌منش، اسماعیل ذوالقدر، ابوتراب باقرزاده، رضا شلتوکی) را که ۲۵ سال در زندان‌های حکومت پهلوی بودند را، غیاباً به عضویت کمیتهٔ مرکزی انتخاب کرد.[۸] هیئت سیاسی حزب در خرداد ۱۳۵۸ عمویی را به عضویت هیئت دبیران (و به تبع آن هیئت سیاسی) درآورد.[۹] در فروردین ۱۳۶۰، پلنوم هفدهم عضویت وی را در هیئت دبیران ابقاء نموده و او به عنوان مسئول روابط عمومی و روابط بین‌المللی برگزید.[۱۰]

عمویی در جریان بازداشت گسترده اعضای حزب توده در سال ۱۳۶۱ (به اتهام کودتا و سپس جاسوسی برای شوروی) دستگیر شد. عمویی در مصاحبه‌ای با روزنامه آفتاب امروز، بر شکنجه شدن کیانوری برای اعتراف به کودتا و جاسوسی تأکید کرد.[۱۱]

هاشمی رفسنجانی از چهره‌های سرشناس حکومت، بعدها در مصاحبه‌ای با روزنامه همشهری عنوان نمود که برخورد با حزب توده و اعدام اعضای حزب توده بهتر بود که انجام نمی‌شد. وی دلیلی برای اینکه حزب توده در اندیشه کودتا بوده، نیافته‌است.[۱۲]

زندان، شکنجه و اعتراف[ویرایش]

وی در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و پس از آن به خیانت‌های حزب توده اعتراف کرد. محمد علی عمویی می‌گوید که پیش از انقلاب، ۲۳ سال زندانی بوده و حاضر نشده بوده که برگه اعترافات را امضا کند. اما در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و پس از چند هفته مقابل دوربین اعتراف کرد، او داستان اعتراف‌گیری خود را اینگونه روایت می‌کند: «دستانم را بستند و از یک حلقه من را آویختند. نوک پنجه‌هایم روی زمین بود. انگار تک‌تک جوارح بدنم بیرون کشیده می‌شد. مثل پاندول تکانم می‌دادند تا این‌که ایست قلبی کردم.» عمویی می‌گوید از آنجایی که بازجوها عجله دارند زود به نتیجه برسند، در همان حالت پاندول، «شلاق را بر می‌دارند درست مثل یک لاشه گوسفند که در قصابی آویخته است»، با شلاق می‌زنند.[۱۳] آنطور که او می‌گوید، بازجوها از از او می‌خواستند رابطه سیاسی خود را با همسر خمینی فاش کند: «وقتی اولین بار من را به تخت بستند که کابل بزنند، هر دو بازجویم دست به سوی آسمان بالا بردند و گفتند بارالها، برای عظمت اسلام می‌زنیم. در لابه‌لای زدن‌ها، وقتی به نهایت ضعف رسیدم، بازجو گفت مصاحبه می‌کنی؟ پذیرفتم.»[۱۴] آنطور که عمویی روایت می‌کند او را با تسمه به تخت بسته بودند و به کف پایش کابل می‌زندند، در بدعتی که حتی در زمان شاه تجربه نکرده بود، در دهانش پتو می‌کردند و روی سرش می‌نشستند تا احساس خفگی کند. بدین ترتیب زندانی نمی‌تواند از طریق فریاد زدن و تقلا کردن، اندکی هم شده، بر درد فائق آید. وی در بخشی از خاطراتش می‌گوید بازجوها ورزیده کار می‌کردند و فنی شکنجه می‌دادند و نهایت ابتکار را به کار می‌بردند تا خشونت در حد اعلا باشد، ولی قربانی زیر شکنجه نمیرد. با این حال او از بیش از ۱۰ تن از هم حزبی‌هایش یاد می‌کند که پیش از دادگاه و در جریان بازجویی، زیر شکنجه جان سپردند: محسن علوی، علی شناسایی، رضا شلتوکی، گاکیک آوانسیان، تقی کی منش، حیدر مهرگان(رحمان هاتفی)، غلامحسین قناعتی، حسن قزلچی، حسین پور و غیره.[۱۳]

آثار[ویرایش]

تألیف[ویرایش]

  • محمدعلی عمویی (۱۳۷۷دُرد زمانه - خاطرات محمدعلی عمویی «۱۳۵۷–۱۳۲۰»، انتشارات آنزان، شابک ۹۶۴-۹۱۴۸۴-۶-۹
  • محمدعلی عمویی (۲۰۲۰صبر تلخ - خاطرات محمدعلی عمویی «۱۳۶۲–۱۳۵۷»، ۳ مجلد، انتشارات واله

ترجمه[ویرایش]

  • ارنستو چه‌گوارا (۱۳۸۱خاطرات ارنستو چه‌گوارا (روزشمار عملیات در بولیوی)، ترجمهٔ محمدعلی عمویی، نشر اشاره
  • روجر کِیران، توماس کنی (۱۳۸۴خیانت به سوسیالیسم: پس پردهٔ فروپاشی اتحاد شوروی، ترجمهٔ محمدعلی عمویی، نشر اشاره، شابک ۹۶۴-۵۷۷۲-۲۶-۵
  • مایک دیویدو (Mike Davidow) (۱۳۸۱پروسترویکا، فراز و فرود آن، ترجمهٔ محمدعلی عمویی، نشر اشاره، شابک ۹۶۴-۵۷۷۲-۹۲-۳

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. روایت‌های ۹ گانه از ماجرای لو رفتن کودتای نوژه، بی‌بی‌سی فارسی
  2. محمدعلی عمویی (۱۳۷۷دُرد زمانه - خاطرات محمدعلی عمویی «۱۳۵۷–۱۳۲۰»، انتشارات آنزان، ص. ص ۱۴، شابک ۹۶۴-۹۱۴۸۴-۶-۹
  3. فراز و فرود حزب توده ایران در گفتگو با محمدعلی عموئی، بی‌بی‌سی فارسی
  4. «اسلام آوردن احسان طبری: شکنجه، اقناع یا سندرم استکهلم؟». رادیو زمانه. دریافت‌شده در ۱۰ فروردین ۱۳۹۶.
  5. امید منتظری (۲۰۲۰-۱۰-۲۷). «شکنجه در ایران؛ 'به عظمت اسلام شهادت می‌دهم'». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۷.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ عمویی، محمدعلی، درد زمانه: خاطرات محمدعلی عمویی در ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران: نشر اشاره، چاپ پنجم، ۱۳۸۷، ص۱۶.
  7. عمویی، محمدعلی، درد زمانه: خاطرات محمدعلی عمویی در ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران: نشر اشاره، چاپ پنجم، ۱۳۸۷، ص۲۰–۱۹.
  8. نورالدین کیانوری در گفتگو با مصاحبه‌گر ناشناس (۱۳۷۱خاطرات نورالدین کیانوری، انتشارات اطلاعات، ص. ص ۵۰۵
  9. نورالدین کیانوری در گفتگو با مصاحبه‌گر ناشناس (۱۳۷۱خاطرات نورالدین کیانوری، انتشارات اطلاعات، ص. ص ۵۱۲
  10. نورالدین کیانوری در گفتگو با مصاحبه‌گر ناشناس (۱۳۷۱خاطرات نورالدین کیانوری، انتشارات اطلاعات، ص. ص ۵۱۸
  11. «کیانوری به شدت شکنجه شده بود». سایت راه توده.
  12. از روز اول مطمئن بودم نمی‌بازیم (گفتگو با هاشمی رفسنجانی) بایگانی‌شده در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine در وبگاه روزنامه همشهری
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «شکنجه در ایران؛ 'به عظمت اسلام شهادت می‌دهم'». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۷.
  14. «جمهوری اسلامی به شکنجه و اعتراف اجباری اعتیاد دارد».