ماری ژوزفین ساووی
| ماری ژوزفین ساووی | |
|---|---|
| ملکه فرانسه | |
| دوره تصدی | ۸ ژوئن – ۱۳ نوامبر ۱۸۱۰ |
| زاده | ۲ سپتامبر ۱۷۵۳ کاخ سلطنتی تورین |
| درگذشته | ۱۳ نوامبر ۱۸۱۰ (۵۷ سال) |
| آرامگاه |
|
| همسر(ان) | لوئی هجدهم |
| خاندان | دودمان ساووی |
| پدر | ویکتور آمادیوس سوم ساردنی |
| مادر | ماریا آنتونیا فردیناندا از اسپانیا |
| امضاء | |
ماری ژوزفین ساووی (انگلیسی: Marie Joséphine of Savoy; ۲ سپتامبر ۱۷۵۳ – ۱۳ نوامبر ۱۸۱۰) آریستوکرات ایتالیایی بود. او از طریق ازدواج با پادشاه آینده فرانسه، لویی هجدهم، شاهزاده خانم فرانسه و کنتس پرووانس بود. او توسط سلطنتطلبان بوربون، لژیتیمیستها، به عنوان «ملکه فرانسه» تلقی میشد، زمانی که شوهرش در سال ۱۷۹۵ پس از مرگ برادر زادهاش، لویی هفدهم، پادشاه فرانسه، عنوان پادشاه را به خود اختصاص داد و تا زمان مرگش، عنوان پادشاه را از آن خود کرد. او هرگز عملاً ملکه نبود، زیرا قبل از اینکه شوهرش در سال ۱۸۱۴ واقعاً پادشاه شود، درگذشت.
زندگی اولیه و ازدواج (۱۷۵۳–۱۷۷۳)
[ویرایش]ماری ژوزفین در ۲ سپتامبر ۱۷۵۳ در کاخ سلطنتی تورین به عنوان فرزند سوم و دختر دوم شاهزاده ویکتور آمادئوس ساووا و اینفانتا ماریا آنتونیا فردیناندا از اسپانیا متولد شد. در زمان تولدش، پدربزرگ پدریاش، شارل امانوئل سوم، پادشاه ساردینیا بود، بنابراین والدینش دوک و دوشس ساووی لقب گرفتند. برادرانش شامل سه پادشاه آخر ساردینیا از دودمان ارشد خاندان ساووی بودند: شارل امانوئل چهارم، ویکتور امانوئل اول و شارل فلیکس که بعدها به سلطنت رسیدند.
ازدواج
[ویرایش]ماری ژوزفین با شاهزاده فرانسوی لویی استانیسلاس، کنت پرووانس، نامزد بود. عمههای او، ماریا لوئیزا از ساووا و النورا از ساووا، زمانی به عنوان عروس برای پدر لویی استانیسلاس، لویی فردیناند، پیشنهاد شده بودند.
ماری ژوزفین از نظر رتبه و ارتباطات برای ازدواج با یک شاهزاده فرانسوی بسیار مناسب تشخیص داده میشد و قبل از ازدواج دوفین در سال ۱۷۷۰، به عنوان عروس مناسب برای دوفین در نظر گرفته شده بود. این ازدواج توسط مادام دو باری حمایت شد، که آرزو داشت متحدی در خانواده سلطنتی ایجاد کند و پادشاه به او اجازه داد تا با متحدانش، به ویژه کنتس دو والنتینو به عنوان ندیمه اصلی، خانواده شاهزاده خانم جدید را تشکیل دهد.
ماری ژوزفین در ۱۶ آوریل ۱۷۷۱ به وکالت در پادشاهی ساردینیا ازدواج کرد، و سپس دوباره حضوری در ۱۴ مه ۱۷۷۱ در کاخ ورسای. مراسم عروسی به وکالت، و به دنبال آن مراسم خواب و ضیافت، در دربار سلطنتی ساردینیا در تورین برگزار شد، پس از آن عروس از پل بووآزین بین ساووی و فرانسه عبور کرد، جایی که همراهان ایتالیایی خود را ترک کرد و توسط همراهان جدید فرانسوی خود مورد استقبال قرار گرفت. او در کاخ فونتنبلو به خانواده سلطنتی و دربار فرانسه معرفی شد، جایی که پسر عمویش، پرنسس دو لامبال، از او استقبال کرد. پس از عروسی در ۲۰ مه، مجلس رقصی برگزار شد.
این ازدواج به عنوان بخشی از یک سری ازدواجهای دودمانی فرانسوی-ساردینیایی که در یک بازه زمانی هشت ساله اتفاق افتاد، ترتیب داده شد: پس از عروسی بین پسرعموی اولش، پرنسس دو لامبال و لویی الکساندر دو بوربون، شاهزاده لامبال و عروسی بین ماری ژوزفین و لویی استانیسلاس، خواهر کوچکترش ماریا ترزا در سال ۱۷۷۳ با برادر شوهر کوچکترش، کنت آرتوا (پادشاه آینده شارل دهم فرانسه) ازدواج کرد و برادر بزرگترش، شاهزاده شارل امانوئل ساووی (پادشاه آینده ساردینیا) در سال ۱۷۷۵ با خواهر شوهرش، پرنسس کلوتیلد فرانسه ازدواج کرد. برادر شوهر بزرگترش، دوفین لویی آگوست (لویی شانزدهم آینده فرانسه)، یک سال قبل با ماری آنتوانت ازدواج کرده بود. ازدواج او با نوه فرانسه به او اجازه داد تا عنوان نوه فرانسه را به خود اختصاص دهد. پس از مرگ پدربزرگ شوهرش، لویی پانزدهم در سال ۱۷۷۴، برادر شوهرش با عنوان لویی شانزدهم جانشین او شد؛ به عنوان برادر بزرگتر پادشاه، همسرش لقب موسیو را به خود گرفت و بدین ترتیب ماری ژوزفین تحت سلطنت برادر شوهرش که به لقب مادام معروف بود، قرار گرفت.
کنتس پروانس (۱۷۷۳–۱۷۹۱)
[ویرایش]ازدواج ماری ژوزفین توسط لویی پانزدهم ضروری تشخیص داده شد زیرا دوفین با او همبستر نشده بود و بنابراین ممکن است لازم باشد وظیفه تعیین وارث بعدی تاج و تخت به کنت پروانس واگذار شود، که پس از برادرش در ردیف دوم جانشینی قرار داشت. اتحاد ازدواج فرانسوی-ساردینیایی مورد نفرت شدید اتریش و ملکه ماریا ترزا بود، زیرا آنها میترسیدند که ماری ژوزفین در فرانسه به نفع ساردینیا (که رقیب اتریش بود) در شمال ایتالیا بر لویی پانزدهم در فرانسه نفوذ پیدا کند و اگر ماری آنتوانت فرزندی به دنیا بیاورد، در حالی که ازدواج دوفین هنوز به وصال نرسیده است، موقعیت او را تضعیف کند.
ماری ژوزفین از لویی پانزدهم جواهراتی به ارزش سیصد هزار لیور، سه چهارم تابوت دوفین و از کنت پرووانس تصویر او را به عنوان «وثیقه احساساتی که در قلب من برای تو حک شده است» دریافت کرد.
او هنگام ورود به فرانسه تأثیر خوبی بر جا نگذاشت و به عنوان فردی کوچک، ساده، با پوستی زرد و به قول لویی پانزدهم «بینی شرور» توصیف شد، و به عنوان فردی ترسو، ناشی و «در تمام آن ظرافتهایی که در ورسای بسیار مهم تلقی میشد، آموزش ندیده» توصیف شد، که از دربار سختگیرتر ساردینیا میآمد، جایی که سرخاب منفور بود. گفته میشد که او هرگز دندانهایش را مسواک نمیزد، ابروهایش را برنمیداشت و از هیچ عطری استفاده نمیکرد. برای اصلاح تصور بد از ظاهر او، سفیر ساردینیا در فرانسه موظف شد از پدرش بخواهد که در مورد لزوم آرایش دقیق، به ویژه در مورد دندانها و موهایش به او توضیح دهد: «برای من خجالتآور است که در مورد چنین چیزهایی صحبت کنم، اما این جزئیات جزئی برای ما در این کشور مسائل حیاتی هستند.» پس از اینکه مادام دو باری به ماری-ژوزفین روژ گفت که شوهرش را خوشحال خواهد کرد، مقدار زیادی از آن را خریداری کرد و به ندیمه ارشد خود، کنتس دو والنتینویز، گفت که آن را به وفور استفاده کند و موافقت کرد که خود را با آداب و رسوم فرانسه وفق دهد.
همسر او، لویی استانیسلاس، که از شایعات پیرامون ازدواج به وصال نرسیده برادر بزرگترش، دوفین، آگاه بود، به روابط زناشویی قوی بین او و همسرش لاف میزد تا از سوءظنهای گسترده مبنی بر عدم وصال ازدواجشان جلوگیری کند. لویی استانیسلاس در اواخر عمرش از چاقی مفرط رنج میبرد - تمام پرترهها و حکاکیهای نقاشیشده موجود از او در سال ۱۷۷۱ نشان میدهد که او وزن طبیعی داشته است و این ایده که او برای ازدواج بیش از حد چاق بوده، فاقد شواهد تاریخی است. ماری آنتوانت لافزنیهای کنت پرووانس را رد کرد و به مادرش اطمینان داد که ازدواج او «به یک معجزه نیاز دارد». برخی از معاصران او تصور میکردند که لویی استانیسلاس صرفاً برای لجبازی با لویی آگوست و ماری آنتوانت که هنوز ازدواجشان را به پایان نرسانده بودند، بارداری همسرش را اعلام کرده است. سالها بعد، سفیر ساردینیا در فرانسه گزارش داد که هرگز بحثی در مورد اتحاد فیزیکی بین آنها وجود نداشته است. ماری ژوزفین خودش در فوریه ۱۷۷۲ گزارش داد که کاملاً مطمئن است که باردار نیست «و این تقصیر من نیست.» اولین مورد از دو بارداری تأیید شده در سال ۱۷۷۴ رخ داد که نشان میدهد بین سالهای ۱۷۷۲ و ۱۷۷۴ به دنیا آمده است. طبق گزارشها، ماری ژوزفین در سال ۱۷۷۴ دچار سقط جنین شد. بارداری دوم در سال ۱۷۸۱ نیز سقط جنین داشت و ازدواج بدون فرزند ماند. در طول این سالهای اول ازدواجشان، این زوج با محبت خاصی با هم زندگی میکردند و ماری آنتوانت طرحی را به ژان اونوره فراگونارد سفارش داد که در آن یک زوج با کلاههای نخی و دستکش در دامان خود جلوی شومینه نشستهاند: این طرح برای تمسخر کنت و کنتس با انگیزهای بود که نشان میداد آنها ترجیح میدهند در انزوا با هم زندگی کنند.
در طول سالهای اول اقامت او در فرانسه، سه زوج سلطنتی - کنت و کنتس پروانس، کنت و کنتس آرتوا، دوفین و دوفین - و همچنین پرنسس دو لامبال، که مورد علاقه ماری آنتوانت بود، حلقهای از دوستان تشکیل دادند و در نمایشهای تئاتر آماتور با هم، در مقابل تماشاگرانی که فقط دوفین بودند، بازی کردند. در طول این سالها، کنت و کنتس پروانس اغلب به عنوان همراهان زوج ولیعهد در سورتمهسواری، بالماسکه، اجراهای اپرا و سایر سرگرمیها ذکر شدهاند. او به عنوان دومین بانوی دربار فرانسه پس از ملکه، بهطور متناوب با دوشیزه دو فرانس در همراهی ماری آنتوانت در مناصب رسمی نمایندگی همراه بود.
با این حال، رابطه به ظاهر خوب بین این چهار زوج پس از به سلطنت رسیدن لویی شانزدهم در سال ۱۷۷۴ تا حدودی رو به وخامت گذاشت. لویی شانزدهم و لویی استانیسلاس از رابطه هماهنگی برخوردار نبودند. آنها اغلب با هم مشاجره میکردند، همانطور که همسرانشان نیز با هم مشاجره میکردند. کنت پرووانس در واقع مشروعیت فرزند اول ماری آنتوانت را به چالش میکشید و تا زمان تولد وارث پسر از ماری آنتوانت، تمام تلاش خود را میکرد تا خود و همسرش را به عنوان فرد مناسبتر برای جانشینی تاج و تخت معرفی کند. ماری ژوزفین که فرزند یا نفوذ سیاسی نداشت، علیه ملکه دسیسه چینی میکرد، اما موفقیت چندانی نداشت، در حالی که همسرش یک مخالفت واقعی در سراسر کشور علیه او ترتیب داده بود. او در ادبیات تحصیل کرده بود - کتابخانه شخصی خود را در آپارتمانهایش داشت - و تخمین زده میشد که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بوده و توانایی خوبی در آشنایی با دسیسههای درباری داشته است. برادر ماری آنتوانت، امپراتور ژوزف دوم، در طول سفر خود به فرانسه در سال ۱۷۷۷ در مورد او گفت که او «زشت و مبتذل است، بیدلیل اهل پیدمونت نیست، بلکه مجموعهای از دسیسهها است.»
پس از چند سال اول، کنت و کنتس پرووانس زندگیهای عمدتاً جداگانهای را سپری کردند. گفته میشود لویی استانیسلاس با درباری مورد علاقهاش، دوک آواری، رابطه عاشقانهای داشته است (سایر زندگینامهنویسان، مانند منسل و سندرز، معتقدند که این رابطه صرفاً دوستی بوده و نه چیز دیگری). ماری ژوزفین نیز به نوبه خود به داشتن رابطه عاشقانه با ندیمه مورد علاقهاش، مارگریت دو گوربیلون، شهرت داشت. او ترجیح میداد بیشتر وقت خود را در ویلای خلوت خصوصی خود، پاویلون مادام در مونتروی، بگذراند، جایی که او با ولخرجی در آن زندگی میکرد و یک روستای نمونه شیک با یک غرفه موسیقی و یک روستای نمونه با دوازده خانه، کبوترخانهها و آسیابهای بادی، یک لبنیاتی ساخته شده از سنگ مرمر با ظروف نقرهای، و همچنین معابد تمثیلی وقف شده به عشق و دوستی، یک گوشه عزلت و یک کوشک ساخت.
پیش از جلسه شورای عمومی املاک، تک تک اعضای خانواده سلطنتی علناً با اشعار افتراآمیز مورد تمسخر قرار گرفتند، که در آن ماری ژوزفین به دلیل ادعای اعتیاد به الکل مورد تمسخر قرار گرفت.
انقلاب فرانسه
[ویرایش]برخلاف خواهر و برادر همسرش، کنت و کنتس آرتوا، که اندکی پس از فتح باستیل در ژوئیه ۱۷۸۹ فرانسه را ترک کردند، کنت و کنتس پروانس پس از وقوع انقلاب در فرانسه ماندند. آنها در جریان راهپیمایی زنان به سوی ورسای که در ۵ اکتبر ۱۷۸۹ برگزار شد، در کاخ ورسای حضور داشتند.
پس از راهپیمایی زنان، آنها مجبور شدند به همراه لویی شانزدهم و ماری آنتوانت به پاریس نقل مکان کنند. با این حال، در حالی که بقیه خانواده سلطنتی در کاخ تویلری اقامت داشتند، ماری ژوزفین و همسرش در کاخ لوکزامبورگ، که اقامتگاه شهری معمول آنها در پاریس بود، اقامت گزیدند. آنها مرتباً در دربار تویلری شرکت میکردند و همچنین در شامهای خانوادگی عصرانه حضور داشتند، جایی که ماری ژوزفین به عنوان فردی شوخطبع توصیف میشد و با شخصیتشناسی چهره افراد سرگرم میشد. حضور آنها در این مرحله توسط ملکه مورد استقبال قرار گرفت، زیرا ماری آنتوانت به دلایل سیاسی به غریبهها بیاعتماد شد و برای همراهی به خانوادهاش روی آورد.
در نوامبر ۱۷۹۰، کنت پرووانس برای او و همسرش برنامههایی برای ترک فرانسه ترتیب داد، اما این برنامهها پیچیده بودند زیرا ترک همزمان با پادشاه و ملکه ضروری تلقی میشد، زیرا ماندن در فرانسه پس از عزیمت آنها خطرناک تلقی میشد، اما اگر گروه پرووانس قبل از آنها خارج میشد، برای پادشاه و ملکه خطرناک بود؛ بنابراین، پرووانس مطمئن شد که برنامه زمانی برای عزیمت پادشاه را مشخص کند، اگرچه نقشههای فرار دو گروه بهطور جداگانه تهیه شده بود. پرووانس فرار را با همکاری مورد علاقههایش، آن دو بالبی و دوآرای، برنامهریزی کرد. ماری ژوزفین از این نقشهها مطلع نشد زیرا او را فردی فاقد کنترل نفس میدانستند، اما گوربیلون، معشوقهاش، از این نقشهها مطلع شد تا تمام مقدمات مربوط به عزیمت او را فراهم کند. در فوریه ۱۷۹۱، جمعیتی که از شایعات فرار برنامهریزیشده نگران شده بودند، در خارج از لوکزامبورگ جمع شدند و هیئتی از زنان به آنجا اعزام شدند که پرووانس اطمینان داد که چنین برنامهای ندارد. در ۲ ژوئن، دو بالبی به بروکسل رفت و گذرنامه انگلیسی صادر شده برای موسیو و مادمازل فاستر را به جا گذاشت که توسط دوآرای برای مطابقت با هدف آنها تغییر داده میشد. هنگامی که ملکه پرووانس را از تاریخ عزیمت گروه پادشاه مطلع کرد، نقشه فرار آنها میتوانست عملی شود.
در ژوئن ۱۷۹۱، زوج پرووانس با موفقیت در همان عملیاتی که منجر به شکست خانواده سلطنتی شد، یعنی پرواز به وارنس، به هلند اتریش فرار کردند. در ۲۰ ژوئن، ماری ژوزفین به همراه همسرش در کاخ تویلری در ضیافت شامی با خانواده سلطنتی شرکت کرد. در همان شب، گوربیلون او را در رختخوابش بیدار کرد و اعلام کرد که پادشاه و همسرش به او دستور دادهاند که فوراً کشور را ترک کند و او را به سرعت به کالسکه اجارهای گوربیلون برد، در حالی که لویی استانیسلاس به همراه دِآواری به کالسکه دیگری رفتند. فرار زوج پروانسی از فرار زوج سلطنتی موفقتر بود، زیرا آنها جداگانه و با احتیاط بیشتری آنجا را ترک کردند. لویی استانیسلاس با لباس یک تاجر انگلیسی و تنها با دِآواریه مورد علاقهاش آنجا را ترک کرد و از مسیر سواسون، لان و موبوژ به مادام دو بالبی در مونس سفر کرد، در حالی که ماری ژوزفین از طریق جاده شمالی از طریق دوآی و اورکیز به همراه گوربیلون مورد علاقهاش سفر کرد. هر کدام از آنها بدون هیچ مشکلی از مرز عبور کردند و در نامور به هم پیوستند.
تبعید (۱۷۹۱–۱۸۱۰)
[ویرایش]از نامور، ماری ژوزفین به دنبال لویی استانیسلاس به بروکسل در هلند اتریشی رفت، جایی که آنها دوباره با کنت آرتوا متحد شدند. پروانس و آرتوا از فرماندار هلند اتریشی، ماریا کریستینا، دوشس تشن، درخواست کردند که قبل از بازگرداندن پادشاه و ملکه، که همراهشان دستگیر شده بود، به پاریس، با نیروی نظامی از طریق مرز مداخله کند، اما او امتناع کرد زیرا برای این کار به اجازه امپراتور نیاز داشت، که در آن زمان دیگر خیلی دیر شده بود.
پس از ملاقات با گوستاو سوم سوئد در آخن، آنها از طریق بن به کوبلنز ادامه دادند، جایی که توسط عموی خود، اسقف اعظم-انتخابگر کلمنس ونسسلاو ساکسونی، مورد استقبال قرار گرفتند، که کاخ شونبورنسلاس را به آنها واگذار کرد و در آنجا دربار مهاجر خود را در تبعید مستقر کردند. لویی استانیسلاس، که خود را نایبالسلطنه اعلام کرد، زندگی درباری را مطابق با آداب و رسوم درباری رژیم باستان برقرار کرد، که در آن ماری ژوزفین نقشی تشریفاتی داشت. کوبلنز پر از مهاجران سلطنتطلب فرانسوی بود و زندگی اجتماعی او پر هرج و مرج و ولخرجانه توصیف میشد، با پذیراییهای منظم از سوی انتخابکننده و شاهزادگان. با این حال، اگرچه ماری ژوزفین رسماً بانوی اول دربار مهاجران بود، اما به نظر میرسد تحت الشعاع مهاجران زن اشرافی که به عنوان «ملکههای مهاجرت» شناخته میشدند، قرار گرفته است، یعنی معشوقه شاهزاده کنده، ماریا کاترینا برینول، معشوقه برادر شوهرش، لوئیز دو پولاسترون، و معشوقه شوهرش، ندیمهاش، کنتس آن دو بالبی، که به دلیل نفوذش بر لویی استانیسلاس مورد توجه قرار گرفته بود.
ماری ژوزفین از همان ابتدا آماده جدایی از همسرش و بازگشت به کشور زادگاهش بود. در ۲۵ ژوئیه ۱۷۹۱، دوک ژنووا در دفتر خاطرات خود نوشت که او به دربار پدرش در تورین بازمیگردد:
«پیمونت به من گفته است که مادام به اینجا میآید، اما پادشاه اصرار دارد که او تنها بیاید. به هر حال، یک چیز قطعی است - جایی که او در حال حاضر است، گرسنه و بدون یک پنی است.» از او خواسته شد که بدون همسرش بیاید، زیرا پدرش به دلیل تعداد زیاد مهاجران اشرافی در ساردینیا، در وضعیت دیپلماتیک دشواری با دولت فرانسه قرار داشت. او در اوایل سال ۱۷۹۲ در کشور زادگاه سابقش بهطور شایسته مورد استقبال قرار گرفت.
شوهرش که از زمان انحلال دربار مهاجران پس از نبرد والمی در هام در وستفالن زندگی میکرد، بین دسامبر ۱۷۹۳ تا مه ۱۷۹۴ قبل از ادامه سفر به ورونا، در تورین از او دیدن کرد، اما او در آنجا به او نپیوست. در ۸ ژوئن ۱۷۹۵، تنها پسر بازمانده از لویی شانزدهم و ماری آنتوانت، که توسط لژیتیمیستها به عنوان «لویی هفدهم فرانسه» شناخته میشد، در حالی که در معبد زندانی بود، درگذشت و در ۱۶ ژوئن، سلطنتطلبان فرانسوی تبعیدی، کنت پرووانس را به عنوان پادشاه فرانسه با عنوان لویی هجدهم اعلام کردند. بدین ترتیب، ماری ژوزفین توسط لژیتیمیستها به عنوان ملکه همسر فرانسه شناخته شد. در دربار تورین، ماری ژوزفین به عنوان ملکه و خواهرش ماریا ترزا به عنوان «مادام» شناخته شدند، اما برای جلوگیری از تحریک روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ساردینیا، او رسماً به عنوان «کنتس لیل» در تورین اقامت گزید.
در آوریل ۱۷۹۶، هنگامی که ساردینیا در جریان لشکرکشیهای ایتالیا در جنگهای انقلاب فرانسه، توسط فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت شکست خورد، ماری ژوزفین و خواهرش ماریا ترزا، همزمان با عزیمت شوهر ماری ژوزفین از ورونا، تورین را به مقصد نووارا ترک کردند. در حالی که خواهرش پس از صلح بین فرانسه و ساردینیا در ماه مه به تورین بازگشت، ماری ژوزفین به اتریش رفت و در اوت ۱۷۹۶ با مارگریت دو گوربیلون در بودویس ساکن شد، در حالی که لویی استانیسلاس به بلانکنبرگ نقل مکان کرد.
در طول این دوره تبعید، کنت و کنتس دائماً با هم میجنگیدند، اگرچه مکاتبات منظمی داشتند. برخی از مورخان رابطه احتمالی ماری ژوزفین با مارگریت دو گوربیلون را عامل اصلی میدانند، در حالی که برخی دیگر رابطه لویی استانیسلاس با آن دو بالبی را دلیل اصلی میدانند.
در سال ۱۷۹۹، لویی از ماری ژوزفین خواست تا در میتاو در کورلند روسیه به او بپیوندد تا در مراسم عروسی خواهرزاده شوهرش، ماری ترز، تنها فرزند باقی مانده لویی شانزدهم و ماری آنتوانت، با برادرزادهاش لویی آنتوان، دوک آنگولم، در دربار در تبعید فرانسه که تحت حمایت تزار پل اول روسیه فعالیت میکرد، شرکت کند. لویی از او خواست که گوربیلون را ترک کند. لویی استانیسلاس، مارگریت دو گوربیلون را به اخاذی جواهرات و پول از ماری ژوزفین و پوشیدن لباسهای او متهم کرد و اظهار داشت که نوع رابطه او با ماری ژوزفین، همراهی او را برای نقش جدید ملکهای که قرار بود ماری ژوزفین در میتاو ایفا کند، نامناسب میکند. پس از نوشتن نامه به تزار و درخواست مداخله از او به نفع گوربیلون و عدم دریافت پاسخ، آنها با هم به آنجا سفر کردند. وقتی ماری ژوزفین به همراه گوربیلون و در دو کالسکه جداگانه وارد شد، کالسکهای که گوربیلون در آن بود از بقیه جدا و به خانه فرماندار هدایت شد و در آنجا دستگیر شد. وقتی ماری ژوزفین رسید و متوجه غیبت گوربیلون شد، با اعتراض عمومی در مقابل کل دربار واکنش نشان داد. او با صحنهای که در آن آشکارا اعلام کرد که قبل از اجازه پیوستن به گوربیلون، از تعویض لباس یا اقامت در اقامتگاه خود امتناع خواهد کرد، رسوایی عمومی ایجاد کرد. این تاکتیک ناموفق بود، زیرا شوهرش اظهار داشت که او را از ترک میتاو منع کرده است و در عوض، او پس از آن از ترک اتاقهایش خودداری کرد و در آنجا با یک بطری مشروب خود را منزوی کرد. گوربیلون، در اتحاد با میشل دو بونویل، بعداً با متقاعد کردن تزار برای اخراج لویی از روسیه در ژانویه ۱۸۰۱، انتقام او را گرفت. ماری ژوزفین در مراسم استقبال از ماری ترز و عروسی پس از آن شرکت کرد، اما رابطه او و لویی بهبود نیافت و مشخص شد که او از صحبت با لویی خودداری میکند.
در سال ۱۸۰۰، ماری ژوزفین به اقامتگاه تفریحی باد پیرمونت در آلمان رفت و چندین سال با نام کنتس دو لیل در آنجا ماند، و پزشکان از او حمایت کردند، چرا که آب و هوای سرد روسیه و همچنین سفر به آنجا را برای سلامتی او نامناسب میدانستند.
در سال ۱۸۰۴، ماری ژوزفین مجبور شد برخلاف میلش به لویی بازگردد، زیرا وضعیت مالی رو به وخامت لویی دیگر نمیتوانست دو خانه جداگانه را اداره کند. در سال ۱۸۰۸، ماری ژوزفین به همراه ماری ترز میتاو را ترک کرد تا به همسرش در انگلستان بپیوندد، جایی که به آنها اجازه داده شد تا یک دادگاه تبعیدی فرانسوی را در خانه هارتول، محل اقامت انگلیسی خانواده سلطنتی تبعیدی فرانسه، تأسیس کنند. او هنگام ورود به انگلستان به ورم مبتلا شد و تا زمان مرگش دو سال بعد بسیار محتاطانه زندگی کرد.
مرگ
[ویرایش]ماری ژوزفین در ۱۳ نوامبر ۱۸۱۰ بر اثر همین ورم درگذشت. او که در روزهای پایانی زندگیاش توسط اکثر دربار فرانسه احاطه شده بود، برای هرگونه خطایی که ممکن است مرتکب شده باشد، به ویژه لویی، طلب بخشش کرد. او به لویی اطمینان داد که هیچ کینهای نسبت به او ندارد. مراسم تشییع جنازه او مراسم باشکوهی بود که تمام اعضای دربار تبعید در آن حضور داشتند و نامهایشان توسط جاسوسان پلیس ثبت و به ناپلئون گزارش شد. پس از تشییع جنازه، کالسکه خانواده سلطنتی بریتانیا به همراه ماری ژوزفین به خاک سپرده شد و ماری ژوزفین در کلیسای لیدی در وستمینستر ابی به خاک سپرده شد.
پس از مرگ او، لویی استانیسلاس در چندین نامه از این واقعیت که همسر تازه درگذشتهاش را دوست دارد و دلتنگ اوست، صحبت میکند. او این را در نامههای خصوصی خود به همراه نزدیکش دوک آوره نوشت، بنابراین این نامهها برای تأثیر عمومی در نظر گرفته نشده بودند، اما برخی از مورخان آنها را به عنوان احساسات واقعی او در نظر میگیرند.
جسد او یک سال بعد به دستور لویی برداشته شد و در پادشاهی ساردینیا به خاک سپرده شد؛ امروزه در کلیسای جامع کالیاری قرار دارد. در آنجا، برادرش، شاه چارلز فلیکس ساردینیا، بنای یادبودی باشکوه بر روی قبر او ساخت.
منابع
[ویرایش]- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Marie Joséphine of Savoy». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- اهالی ایتالیا در سده ۱۸ (میلادی)
- اهالی ایتالیا در سده ۱۹ (میلادی)
- اهالی پادشاهی ساردنی
- خاکسپاریهای مجدد سلطنتی
- دختران شاهان
- درگذشتگان ۱۸۱۰ (میلادی)
- درگذشتگان به علت ورم
- دودمانهای پادشاهی ایتالیا
- زادگان ۱۷۵۳ (میلادی)
- زنان سده ۱۸ (میلادی) اهل ایتالیا
- زنان سده ۱۸ (میلادی) اهل فرانسه
- زنان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایتالیا
- زنان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه
- شاهزادههای خانم اهل فرانسه