بهره هوشی و ثروت ملتها
![]() IQ and the Wealth of Nations cover | |
نویسنده(گان) | Richard Lynn Tatu Vanhanen |
---|---|
زبان | English |
موضوع(ـات) | Human intelligence, economic inequality, psychology, sociology |
ناشر | Praeger/Greenwood |
تاریخ نشر | ۲۸ فوریه ۲۰۰۲ |
گونه رسانه | Print (hardcover) |
شمار صفحات | ۳۲۰ |
شابک | شابک ۹۷۸−۰−۲۷۵−۹۷۵۱۰−۴ |
بهرهٔ هوشی و ثروت ملتها (به انگلیسی: IQ and the Wealth of Nations) نام یک کتاب جنجالی نوشتهٔ ریچارد لین انگلیسی و تاتو ونهانن روسی-فنلاندی است که در سال ۲۰۰۲ میلادی چاپ گردید. در سالهای ابتدایی نشر این کتاب تعداد زیادی از کشورها و رسانهها از جمله رسانههای ایرانی با استناد به این کتاب سطح هوش خود را پایین پنداشتند. دستهبندی و رتبهبندی که نشان میداد مردم خاورمیانه و آفریقا در پایینترین سطح هوشی هستند. با بررسی دادهها و پی بردن به غلطهای عمده آماری و روشهای تحلیل و استدلال و دادههای آماری غلط بودن این ضریب هوشی و رتبهبندی کشورها بر اساس ضریب هوشی (آی کیو) زیر سؤال رفت و از منابع علمی مورد استناد خارج شد. برخی منتقدان بالا بودن بیش از حد ضریب هوشی کشورهای دو نویسنده یعنی روسیه-فنلاند و انگلیس در این دسته بندی احتمال بالا بودن اغراض سیاسی این کتاب را مطرح کردند.[۱]
کلیات[ویرایش]
این کتاب شامل محاسبه نویسندگان در مورد میانگین نمره ضریب هوشی برای ۶۰ کشور، بر اساس تحلیل آنها از گزارشهای منتشر شدهاست. این گزارش مشاهدات آنها را بیان میکند که ضریب هوشی ملی با سرانه تولید ناخالص داخلی ۰٫۸۲ و با نرخ رشد اقتصادی از ۱۹۵۰–۱۹۹۰ در ۰٫۶۴ ارتباط دارد.
نویسندگان معتقدند که اختلاف میانگین ضریب هوشی بین کشورها به دو عامل ژنتیکی و محیطی برمی گردد. آنها همچنین معتقدند که تولید ناخالص داخلی پایین میتواند باعث ضریب هوشی پایین شود، همانطور که ضریب هوشی پایین میتواند تولید ناخالص داخلی پایین باشد. (به بازخورد مثبت مراجعه کنید).
نویسندگان مینویسند که مسئولیت اخلاقی ملتهای ثروتمند و با ضریب هوشی بالا کمک مالی به کشورهای فقیر و ضریب هوشی پایین است، زیرا کمک به فقرا به عهده شهروندان ثروتمند است.
انتقادها[ویرایش]
چندین نقد منفی دربارهٔ این کتاب در ادبیات علمی منتشر شدهاست. سوزان بارنت و وندی ویلیامز نوشتند: «ما میبینیم که یک بنای ساخته شده بر روی لایه ای از مفروضات خودسرانه و دستکاری دادههای انتخابی وجود دارد. دادههایی که کل کتاب بر اساس آنها ساخته شدهاست دارای اعتبار مشکوک هستند و به روشهایی استفاده میشوند که توجیه پذیر نیستند.» آنها همچنین نوشتند که مقایسه کشورها «عملاً بیمعنی» است.
ریچاردسون (۲۰۰۴) با استناد به اثر فلین به عنوان بهترین شاهد، استدلال کرد که لین دارای رابطه علی و معلولی است و اظهار داشت که «میانگین ضریب هوشی یک جمعیت به سادگی شاخص اندازه طبقه متوسط آن است، که هر دو نتیجه توسعه صنعتی». این بررسی به این نتیجه میرسد که «این همه علم نیست، بنابراین یک جنگ صلیبی اجتماعی است.» یک بررسی توسط مایکل پالیرت روش کتاب را مورد انتقاد قرار داد، به ویژه تخمینهای نادرست از تولید ناخالص داخلی و این واقعیت که دادههای ضریب هوشی فقط برای ۸۱ سال در دسترس بود.
انتقاد از مجموعه دادهها[ویرایش]
بررسیهای دانشگاهی این کتاب بهطور کلی هم از روششناسی و هم از نتیجهگیری آن انتقاد میکند.
روشهای مطالعه توسط ریچارد به دلیل اتکا به نمونههای کوچک و ناخواسته و نادیده گرفتن دادههایی که نتیجهگیری را تأیید نمیکنند، مورد انتقاد قرار گرفت.
استفان مورس، جغرافیدان دانشگاه ریدینگ نیز با انتقاد از این کتاب (همچنین ضریب هوشی و ثروت ملل)، استدلال کرد که فرضیه نویسندگان بر "نقصهای جدی" استوار است. مورس همچنین استدلال کرد: "معضل اصلی پرونده لین و ونهانن با این فرض است که دادههای ضریب هوشی ملی اساساً (نه کاملاً) تابعی از توانایی ذاتی است، که به نوبه خود حداقل تا حدی توسط ژنها تولید میشود. فرضیات زیادی در مورد در اینجا علت و معلولی وجود دارد و بعضی از آنها خطاهای قابل توجهی از را در پی دارد.