فارغان
![]() |
![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (اکتبر ۲۰۱۷) |
فارغان فارغون | |
---|---|
کشور | ![]() |
استان | هرمزگان |
شهرستان | حاجیآباد |
بخش | فارغان |
سال شهرشدن | ۱۳۸۳ |
مردم | |
جمعیت | ۱،۷۷۳ نفر(۱۳۹۵) |
رشد جمعیت | ۸٪- (۵سال) |
میانگین دمای سالانه | ۲۴ |
اطلاعات شهری | |
شهردار | جواد دهقانی |
تأسیس شهرداری | ۱۳۸۳ |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۷۶ |
شناسهٔ ملی خودرو | ![]() |
کد آماری | ۲۶۲۶ |
فارغان شهری در بخش فارغان شهرستان حاجیآباد استان هرمزگان ایران است.
جمعیت
[ویرایش]بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱٬۷۷۳ نفر (۹۵۸ خانوار) بودهاست.[۱]
جمعیت تاریخی | ||
---|---|---|
سال | جمعیت | ±% |
۱۳۸۵ | ۱٬۸۶۲ | — |
۱۳۹۰ | ۱٬۹۲۵ | ۳٫۴٪+ |
۱۳۹۵ | ۱۰٬۷۷۳ | ۴۵۹٫۶٪+ |
تاریخچه
[ویرایش]فارغان را میتوان همانند برزن دیرینه، در راه (جاده)مسیر شاهی جنوب ایران مانند انشان، تپه یحیی، سوغان بخشی ازتمدن شهر سوخته "آرته" راهی بطرف شرق مغ ستان وهرمز قدیم باجنوبی کوهستانی وشرق ایران که در این مورد همه ی محققین براین امر واقف ومنابع بسیار هست ضرب سکه منصوب بوده، کرد. [نیازمند منبع] این منطقه با وجود تپههای باستانی مورد کاوشهای باستانشناسی قرار نگرفتهاست. [نیازمند منبع] کورههای تولید انواع فلزات باستانی در این منطقه وجود دارد. [نیازمند منبع] کوره تولید شیشه در این منطقه یافت شده. ساختمانهای باستانی در این محل وجود دارد که میتوان به :اشکفتهایی که با ملات ساروج اندود یا سنگ چین شده و محلی موسوم به شاه شکن آتشکده زردشت یا (گاهشمار) در ورودی بُخوان (بخو) یا بُخون آتشکده وگاه محلی موسوم به شاه شکن وچاپارخانه، چارتاقی آبگرم ده شیغ و میل آتشی لمُوشوکُو ( میل آتشی) راهنمای کاروان ها اشاره کرد.[نیازمند منبع] شیر برنزی (شیر طلا بسته، فارغان) توسط کشاورزی درباغی نزدیک قنات پیدا میکنند ۱۳۶۳ به علت نگهداری در بندر عباس ممکن نبود موقت در موزه کرمان نگهداری میشوند. وجودانواع سفال با رنگهای متفاوت از جمله سفال شوش( سبک شُوشیِ) در این منطقه هست اطراف تپه گشنوُ تپه های باستانی منطقه حفاری ممنوع است.[نیازمند منبع]
معنای نام
[ویرایش]پریتکانی، پارکان، فارغان (فارغانات) فارغان زمین و تارم زمین و سیرمند سه بخش جدا ناپذیر فرهنگی، قومی، گویشی(فارغانی)، است. [نیازمند منبع]
کتاب [نگاهی اجمالیِ برجغرافیایِ تاریخیِ فارغان زمین] شماره کتاب شناسی ۷۵۷۰۳۴۰ وشابک ۹۷۸-۶۲۲-۷۶۶۱-۰۹-۵ نام نویسنده آزین معتضدکیوانی تارم به معنی محل جمع شدن آب است اوتیان درسنگ نبشه بیستون باخط میخی نام کوه بخون با نام بخو آمده است شورشیان ویزاته شورشگر برای دروغین دستگیر منابع خط۳۳ تا ۳۴ . .[نیازمند منبع] نام سیرمند به معنی سرزمین پر از رزق و روزی است.[نیازمند منبع]
بناهای تاریخی
[ویرایش]بقعه شریف بی بی که نسب او به جعفر صادق میرسد در این منطقه وجود دارد.[۲] زیارت شاه رُخ الدین بنای بینظیر با ورودی طاق شاخ بزی عمارت شگفتانگیز که بدست به بهانه مرمت تخریب کردند ویک بنای جدبد بتونی ساخته اند. دو بنا و قلعهای بزرگ از جنس خشت گل خام درنظام آباد ومیمند وجود داشت که به علت بروز اختلافات قومی با خاک یکسان و تنها پیهای ساروجی آن ماندهاست اما قلعه گلشن (گِل وشن) خندق بزرگی دارد با ساروج ومجهز بوده بنا آغالی بزرگ که در دوران اوخر نادرشاه شکوه ومنزلت داشته چند بار تخریب شد.[نیازمند منبع] پیش از حمله اعراب در این محل بنایی به نام دروازه دوزخ و بهشت وجود داشته که تخریب شدهاست نسخ مسجع و آثار آن در تنب گوشنوئیه مشرف بر شهر فارغان که در دوران رئیس عبدالجلیل مرمت نموده باقی ماندهاست. نگاهی اجمالی بر تاریخ جغرافیایی فارغان زمین نویسنده ازین معتضدکیوانی درادامه جنوب میمند قبرها و دخمههایی وجود دارد که در زبان محلی به آن سنگریا خرفت خانه میگویند و مردم محلی برای ساخت خانههای خود از سنگهای موجود در آنها استفاده میکردند.[نیازمند منبع] چاههای با بدنه ساروجی و باستانی در این منطقه وجود دارند.[نیازمند منبع] کوره آجرپزی باستانی در این محل وجود دارد.[نیازمند منبع] معدن گچ درکناره غربی این منطقه وجود دارد.[نیازمند منبع] سد باستانی نارمند در این محل وجود دارد. [نیازمند منبع]
جغرافیا
[ویرایش]پوشش گیاهی
[ویرایش]درختان نخل و انار و انجیر و لیمو و انگور در این ناحیه وجود دارند.[۳]
گیاهان گلسرخ و کنجد و عدس و ماش به هندوستان حمل میشد فارسنامه ناصری ۱۳۴۶ همانا ونک.[نیازمند منبع] درکتاب هفت اقلیم ومجمع الانسان آمده است که ایاز نامی ملوک "جرون" راساخت و درسال ۶۸۵ رئیس نورالدین بعدها از این ناحیه بر تخت سلطنت تکیه زده صفحه ۵۳ و۵۲ هفت اقلیم امیناحمدرازی بسال ۱۰۱۰ هجری قمری در ادامه...هرمز در جزیره هرمز در تابستان غذاخوری یخ وجود داشته وبفروش میرفته واین یخ از کوه فارغان تأمین می شد. چون نزدیکترین محل به هرمز کوه تشگرد (بخون- فارغان)می باشد.[۴]
انواع داروهای گیاهی سنتی صحار ایرانی وتورانی زیست کوه فارغان منبع: کتاب نگاهی اجمالی بر جغرافیایی تاریخ فارغان زمین نویسنده آزین معتضدکیوانی این محل هوم نوش است که از شیره خرما معجونی درست میکردن و برای بهبودی و تسکین یا بیهوش کردن در طب استفاده داشتهاست.[نیازمند منبع] اقلیم پارس نويسنده: مصطفوی، محمدتقی جلد 1 > صفحه 95 فارغان از توابع حاجىآباد(سعادتآباد)بندرعبّاس است 1 و همچنين ويرانههاى موسوم به قلعه بهمن در سه كيلومترى فورگ و دو بناى مهمّ عهد ساسانى واقع در تنگ چكچك بين رستاق و فورگ كه يكى از آنها قصر دختر نام دارد در نظام آباد فارغان بوده و ديگرى را آتشگده ميخوانند مربوط به قلمرو فرماندارى كلّ بنادر و جزائر بحر عمّان بوده بيرون از حوزۀ فعلى استان فارس واقع ميگردد ليكن آثارى كه در شهرستانهاى مربوط بفرماندارى كلّ بنادر و جزائر خليجفارس قرار دارد و با شهرستانهاى جنوبى فارس مجاور و مربوط ميشود.
صنعت و کشاورزی
[ویرایش]باغات این ناحیه مرکبات و گردو میباشد.[نیازمند منبع] کشت (کولک) پنبه شلتوک جوانه برنج (لاله)گویند وشعرهای درایام کاشت برنج خوانده میشد، تریاک وتنها وتنباکو (قبلن کشت میشد)کُنجد جو گندم ذرت اَرزن سیفی هندوانه محلی که محصولات تابستانی کاشته میشود جالیز گویند در این منطقه رواج دارد.[نیازمند منبع] صنعتهایی که از قدیم در این ناحیه وجود داشته سفالگری و کورههای ذوب فلز و پارچه بافی و و تولید چرم با رنگ طبیعی و دباغی مشک آبخوری با پوست و پارچه و تولید زیورآلات بودهاند. وکالت درخت نارنگی از دوران رئیس غریبشاه بزرگ صورت گرفته ومادر این درخت به سیاهو انتقال داده.[نیازمند منبع]
فرهنگ و گویش فارغانی (فارغُنی)
[ویرایش]گویش فارغُنی فرهنگ و گویش تمام این ناحیه یکسان بوده و این امر موجب میشود که به کل این ناحیه فارغانات (فارغان زمین) گفته شود. همه آیین هاتمام مراسم و سنتهای این ناحیه ریشه کاملاً ایرانی دارد.{{مدرک آیین تعزیه خوانی از دوران صفوی در این ناحیه وجود دارد.{مدرک}} صفحه بحث نمایش مبدأ نمایش تاریخچه گویش فارغانی پرش به:ناوبری، جستجو لغات واصطلاحاتی از زبان فارغانی، مردم فارغانات با مجمعوعه لغاتی که با توجه به گویش وفارغنی مقیم درشمال هرمزگانم ازین که با توجه از بهره گیری از دو فرهنگ متفاوت در این مقاله جمع آوری شده است بدیهی هست که این اقوام گوناگونی متفاورت به ادامه حیات وامرارمعاش هستند ما فقط در مورد گویش میپردازیم نخست شاید از کسانی که در این مقوله فعالیت دارند باتوجه به اینک در بط این گویش نیستند مطالب دیکر برگذیده و مقاله گویش چون ریشه ی وقومی هست به مردمانش واین گویش را تحقیر نکننداین فدوی سعی کردم از هر کوی وبرزن از کوچکترین لغات واصطلاحات نت برداری کنم وتقدیم مردم فارغانات کنم.دوم اینکه بهترین راه ارتباط در این فراین با اقوام گویش وزبان هست وزبان وگویش فارغنی یکی ازاصلی ترین مصدر فارسی اصیل میباشد برای اینکه ثابت کنیم این گوبش از بطن کهن ترین زبانها بهره گرفته كوتاه اينكه،آنچه دربارة نژاد ، زبان و گويش فارغانات و روي هم رفته لُرها وبختیاری ها بيان گرديد ، نشان از ايراني تبار بودن آنهاست و جاي هيچ گماني نيست .باتوجه به اينكه سال2008ازسوي يونسكوبه سال«زبان مادري»نامگذاري شده است،ازهم تباران فارغاناتی مي خواهم كه بياييد ماهم زبان مادريمان راپاس بداريم دليل بنيادين ديگري كه نشان ميدهد زبان فارغنی همان زبان هخامنشي است ، اين است كه كوروش بزرگ نيز به زبان كنوني فارغاناتی سخن مي گفته است زيراجمله پاياني سنگ نبشته ي آرامگاه ايشان درپارسارگاد به زبان بختياري نوشته شده است . بدين ترتيب كه وي فرموده است :« هِدُم كوروش پادشاه هخامنشي»يعني«هستم كوروش شاه هخامنشي» یا (زورا نیکنم) گرچه كلمه ي نخست اين جمله را دانشمند فرانسوي «كلوديوس ريچ» به صورت« آدُم » برگردان كرده اند،ازاين روست كه درزبان فرانسه بيشتر حرف «ه » درآغاز كلمات به گونه ي«آ»يا«اَ»يا«اِ» بيان مي گردد . مانند كلمه هاي(Henry) و( Helen )كه به ترتيب در زبان فرانسه به «آنري»و«اِلن»گويش مي شوندوياواژه هخامنشي كه به صورت «اَكامنين» گويش مي شوند.شايسته است بدانيم كه درسنگ نبشته هاي داريوش هخامنشي نيز ايشان چندين بارخودراباهمين واژه«هِدٌم داريوش شاه هخامنشي»مي شناساند. بنابراين باروشن شدن اين حرف ، مي تواند راهگشاي زبان شناسان باشد واميدوپيشنهاد اين است كه درسنگ نبشته ها نيزدرست شود. دليل دوم اينكه داريوش بزرگ هخامنشي رييس سازمان آب كشوررا «اَو تَر» ناميدكه ازدو كلمه «اَو» به چم «آب» و«تَر» به چم «دار» تشكيل ميشود و«اَوتَر» به زبان امروزي «آبدار» مي شود. همچنين يكي از شعارهاي به نام پادشاهي ايشان كه درسنگ نبشته بيستون نيز نوشته است جمله ي «زورا ني كو نوم » مي باشد كه به زبان فارسي كنوني يعني «ستم نمي كنم»مي شود. اكنون پس از دوهزاروپانصدسال واژگان بالا «هِدُم، اَو، زورا، ني كو نوم » بدون هيچگونه دگرگوني در زبان ما فارغانی ها گويش مي شوند زبان های ایرانی از مجموعه زبانهای هند و اروپایی محسوب شده که زبان شناسان آنها را به چند شاخه مادی، پارسی باستان (Persian)، و… تقسیم بندی نموده اند. زبانهای اشکانی و ساسانی را اصطلاحا زبانهای ایرانی میانه می گویند.۱ در فرهنگ معین آمده است یکی از زیر شاخه های زبان پارسی باستان، فارسی میانه یا پهلوی است که زبان رسمی دوره ساسانیان بود۲. استاد همایی در این باره می نویسد: «زبان پهلوی زبانی است که باید آن را از لهجه های متوسط یا میانه ایران شمرد»۳ عباس اقبال آشتیانی نیز عنوان می دارد «زبان پهلوی اساسا ناشی از همان زبان فارسی باستان است۴» در این باره تقسیم بندی های متفاوت دیگری نیز صورت گرفته است که با یکدگر به نوعی مشابهت کلی دارند
زبان یا گویش فارغانی از گویش های رایج ایرانی است که، زبان شناسان آن را ذیل سرشاخه زبان پارسی قرار داده اند. بسیاری از محققان معتقدند، گویش فارغانی مشابهت فراوانی با زبان پارسی میانه دارد که در دوره ساسانیان رواج داشته است و برخی نیز آن را از مشتقات زبان پارسی باستان برشمرده یا با به طور کلی با زبان پارسی باستان یکی دانسته اند: «گویش فارغانی در حقیقت همان زبان پهلوی عهد ساسانیان است۵» ـمنابع بختیاری، سرداراسعد، تاریخ بختیاری، به اهتمام جمشیدکیان فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳٫ص۴۹ ــــ. برخی نیز از این گویش تحت عنوان زبان مستقل یاد می کنند. در مجموع با تمام ویژگی هایی که این گویش اصیل ایرانی در خود نهفته دارد، می توان آن را شاخه ای از زبان پارسی ایران باستان دانست. این گویش در طول قرن ها اصالت خود را از دست نداده و اختلاط و امتزاج کمتری با زبان ها و گویش های بیگانه داشته است. شاید اساسی ترین دلیل آن شیوه زندگی کوچ نشینی و ویژگی های جغرافیایی سرزمین بختیاری بود؛ که موجب گردید، در مقابل اقوام مهاجم مقاومت نموده و فرهنگ خود را از تغییرات اساسی و نیز از گزند تحولات خارجی و دگرگونی های سریع که سایر گویش ها به آن دچار شده اند، مصون دارد. پژمان بختیاری محقق و شاعر نامدار معاصر، در همین زمینه می نویسد: «هنگامی که سرگرم تهیّه فرهنگ و دستور برای گویش بختیاری بودم دریافتم که پیوستگی آن لهجه با زبان پهلوی و اندکی هم با لسان پارسی باستان، خیلی عمیق تر از گویش های دیگر ایران زمین است. از این رو مطمئن شدم که فارغانی یکی از کهنسال ترین اقوام آریائی هستند که توانسته اند قرن ها در پناه جبال سر به فلک کشیده و پوشیده از جنگلهای انبوه، [تشگرد] استقلال گونه ای داشته و خود را از تعرّض جهانگیران و به ویژه بیگانگان حفظ کنند به همین علّت زبانشان تا حدّی خالص، نژادشان تقریباً سالم، سنن و عاداتشان تحقیقاً محفوظ، حتی اشعارشان کاملاً بر قرار پیشین باقی مانده، هنوز اشعار فارغانی به صورت خاص باقی مانده، لذا می بینیم که شعر و ادب بختیاری نیز برخاسته از همین ریشه و تحت تاثیر قواعد آن است.
شعر فارغانی از آغاز تادوره مشروطه:
در قرون گذشته، به دلیل مقتضیات زندگانی فارغانی ها، ادبیات سرزمین فارغانات بیشتر در قلمرو «ادبیات شفاهی و عامیانه» شکل گرفته است. بخش مهمی از سروده های گویشی فارغانی در حوزه ادبیات شفاهی، در قالب ترانه ها، افسانه ها، سوگواره ها و اشعار حماسی است که در اوزان عروضی شعر کلاسیک فارسی نمی گنجند. حوزه ادبیات شفاهی و عامیانه فارغانی بسیار وسیع، متنوع و با پیشینه تاریخی طولانی است .وجود واژگان فراوان پارسی باستان در این گونه ی شعر، از قدمت دیرینه آن حکایت دارد. فرهنگ فارغانی در قالب این نوع ادبیات، بسیار غنی و سرشار از آثار و اشعار ناب است که ریشه در ادبیات ایران باستان دارد. اما به دلیل روحیه آزادی خواهی این قوم و مجبور بودن به جابجایی و زندگی در شرایط سخت و نیز در کشاکش جنگ ها و نبردها، و محرومیت های شدید، ادبیات مکتوب در قرون گذشته از بین رفته و یا اجباراً دیرتر شکل گرفته است.
روي هم رفته واژگان فارغنی به سه دسته بخش مي شوند:يك گروه ازواژگان پارسي وپهلوي واوستايي هستند ، گروه دوم ازواژگان كه درزبان فارسي پيدا نمي شوند، ازواژگان زبان پارسي آنزاني هستند، وگروه سوم واژگاني هستند كه اززبان هاي ديگربادگرگوني هاي بنيادين گرفته شده اند.البته تاثیر مهاجرت جنگ وخشک سالی که اخیر رشد نسل جدید مدرنیته که با مهاجرت با زبان فارسی نوشته اند وگفتگو کرده اند روبرو میشویم نسلی که ما حس کرده ایم
شامل بر تمام ارکان زندگی
بازی های کودکانه واداب ورسوم موجب از دست دادن گنجینه لغات وتغییر تلفظ ویادگرفتن اصطلاحات جدیدوازه های ضروری که در ان ژیشرفت مبینیم که در دروند تحصیلات از خزانه لغات خارج شده است اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم برای خودش پیشینه ساخته مثل سال برفی یا سال دردی یا سال هجوم ملخها... بنابراین مردم این سرزمین زیبا سعی کردن مبده تاریخی برای خودشان بسازند وتعامل کند بنابراین در این مقاله سعی شده گوشه ای از تلاش مردم عامی هم بی تاثیر نیست حل میپردازیم به نکات کارشناسی ادبیات که توقع داشتیم این دین را بجا بیاورند.
ا ا ا (ضمه – فتحه – کسره
با توجه به اینکه خود فارغاناتی مسلت به این گویش هستم از کمک دیگر هموندان بهره برده ام یاداشت نموده وبکار بردام.نحوه نشان دادن تلفظ واژه های فارغانی با سه حرت ضمه – کسره – فتحه میشود از این نمونه اولین مورد (نون واگی یعنی نان برداردر گویش فارغنی کلماتی که یکسان هستند
اش
واژه اش در وحال ساده ویا گذشته ساده میاید واستمرار پیدا میکندو
دکا
واژی که به فعل اضافه میشود که در حال انجام کاری یا حالتی هست
درحال رفتن (هست دکا اشو)
درحال خوردنئ هست(دکا اخوه )
بعضی از مصوات به شکل کشیده تر دارند
فتحه رفت= ره
ضنعه من= مکو
کسرا کلمه تعجب ایها اه
کس وکار = کس وهمرا
کلمات دیگر هم هستن که که بکار میاید مانند شو= شب
بردار = واگی
ضمایر
ما من =مال خوم
مال خودشه =مال خوشن نون اضافه میشود
علامت مفعولی
دست را = دستت ن
بنابرین ن با یک فاصله از مفعول میاید
نوشته شده است6
است یا هست
فعل ربطی است
الف: اگر اسم یاصفت صامت باشد به شکل کسره در می آید مانند: در وازه یعنی در باز است یا هوا سردن یعنی هوا سرد هست.
ب: یابه شکی ضمیر فاعلی می آید مثال: اد مو نن یعنی پیش من نیست
ضمایر متصل اد مو /پیش من- اد او/پیش او- اد تو/پش تو البته در اصطلاحات اد کردن یعنی پذیرفتن
مصدر رفتن(ساده) به شکل، ر – ره (رفتند)
علامت افعال استمراری بجای می حرف ابروم – ابریمی یا واژخاص مانند اژبورد یعنی بردند.
کلمه (اژ)
عملی وفعلی درگذشته انجام شده ماننده اژگو = یعنی یک نفر گفت جمع تکرارکنیم، می گویم = اژگفت اما اگر و(ژ) تبدیل به ش می شو حال ساده باشد اگو= گفت و(ژ) حذف میشود کلمه (اجک) اجک = بپر اجکین = بپرین جکین = یکنفر درگذشته پریده منبع پژوهشگر آزین معتضدکیوانی.
سنتهای محلی
[ویرایش]داستان محلی گوهر شب چراغ از داستانهای محلی این ناحیه است.[نیازمند منبع] سنت ههل مشو برای درخواست باران و بازی های بومی محلی کَلموچ، دارچلکا، لپنگ، دار توُپا، وعروسکی بنام گاروُک چمکی(برای دختران) ومهم ترین بازی درخواست باران بنام ( هَلل مِشو) سه یا شبانه شب اول جمع آوری آرد، وهیزم هست آخرین شب کُماچ نان بر آتش چهارعنصر مقدس و"سنگی" درآن پنهان میکنند که میر وبزرگ بازی می داند سهم چه کسی میفتد وان شخص باید از محل بازی به سرعت فرار کند وگرنه بصورت نمادین با پاچه زرباف قدیمی بر بند وکار او ضربه شلاقی وارد میکنند او به سرعت می دود وبقیه بازیگران که ناراحتی خشکسالی شر وعصبانی هستند بی محابا باید به پیر خرد مند بزرگ پناه ببرد آنگاه پیر وساطت میکند و از شخص کتک خورده میپرسد وعده بارندگی بده، مثلن پنچ روز و وپیرخردمند آنگاه ضامن او میشود البته کمالات زیادی در این بازی هست که در این صفحه جای نشود....در این منطقه جریان دارد.[نیازمند منبع]
منابع
[ویرایش]۶ - کتاب جغرافیایِ تاریخیِ فارغان زمین
۷ - کتاب نگاهی اجمالیِ برجغرافیایِ تاریخیِ فارغان زمین شماره کتاب شناسی ۷۵۷۰۳۴۰ وشابک ۹۷۸-۶۲۲-۷۶۶۱-۰۹-۵