پرش به محتوا

عفت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تمثیلی از عفت توسط هانس مملینگ

عفت یا پاک‌دامنی که در اصل به معنای «خودداری» است معمولاً پیوند مستقیمی با رفتار جنسی فرد – مرد یا زن – دارد. این رفتار می‌تواند در فرهنگ‌های گوناگون، از لحاظ دیدگاه‌های مدنی یا دینی، متفاوت باشد.[۱]

چیستی

[ویرایش]

عفّت به معنی خودداری و خویشتنداری است. در فقه اسلامی، در معنای احتراز از محرمات، به‌ویژه از شهواتِ حرام است. گویند عفت آن است که قوت شهوت، مطیع نفس ناطقه باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بُوَد و اثر خیریت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ.[۲]

در قرآن

[ویرایش]

واژهٔ عفّت و مشتقات آن چهار بار در قرآن - از جمله در آیات حجاب - به کار رفته که به معنای خودداری و خویشتنداری می‌باشد و از این میان تنها دو بار در معنای خودداری جنسی (پاک‌دامنی) استعمال شده‌است: [۳]

  • یک بار به خودداری از زنا فرمان می‌دهد. (نور/۳۳)

و آمیزش دهید بی‌جفتان از خودتان، و شایستگانی از غلامان و کنیزان خویش را [بدین‌گونه است که] اگر نیازمند [به آمیزش[۴]] باشند خدا از فضلِ خویش بی‌نیازشان می‌گردانَد و خدا گشایش‌گری داناست. (۳۲) و باید کسانی از شما که آمیزشی نمی‌یابند [از زنا یعنی آمیزش با مَحرَم و آمیزش اجباری با هرکَس و آمیزش با فرد همسردار[الف] و زن عدّه‌دار و روسپی است که عادتاً عِدّه را رعایت نمی‌کرد[۷]] عفّت ورزند تا خدا از فضلِ خویش بی‌نیازشان گرداند. و کَسانی از آنچه دست‌هایتان دارا شد که خواستارِ بازخریدِ خویش هستند پس اگر به خیری در آنها آگاه شدید بازخریدشان کنید و به ایشان از داراییِ خدا که به شما داده است دارایی دهید. و برای آنکه بهرهٔ زندگیِ دنیا را بجویید به ناخواه جوانانِ [کنیزِ] خویش را اگر کناره‌جویی کنند به هرزگی وادار نکنید. و آن‌کس که به‌ناخواه وادارشان کند همانا خدا پس از واداشتنشان، آمرزندهٔ مهربان است. (۳۳)[۸]

و نشستگان از زنانی که چشم‌داشت به آمیزشی[ب] ندارند، بر ایشان باکی نیست که پوشاک‌های خود را بیندازند بدونِ آنکه جلوه‌گرانِ اندامی[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] باشند، و اگر عفّت ورزند برایشان بهتر است، و خدا شنوای داناست.[۱۶]

  • ‏یک بار به خودداری سرپرستان بی‌نیاز یتیمان برای بهره بردن از مال آنان دستور می‌دهد. (نسا/۶)

و یتیمان را چون به [سنِّ] نکاح برسند بیازمایید و اگر رشدی در آنان بیابید پس دارایی‌‌هایشان را به خودشان بازپس دهید و آن را از راه اسراف و شتاب از بیم اینکه مبادا بزرگ شوند، مخورید [یعنی بهره نبرید] و آن کس که بی‌نیاز باشد پس بايد عفّت ورزد و كسى كه نیازمند باشد پس به روشی پسندیده بهره ببرد آن‌گاه چون به آنان دارایی‌هایشان را بازپس می‌دهید پس گواه گيريد بر آنان و همين بس كه خدا حسابرس است.[۱۷]

  • و یک بار به خودداری کسانی از درخواست مال در حال تنگدستی اشاره دارد که موجب می‌شود ناآگاهان، آنها را بی‌نیاز به‌شمار آورند. (بقره/۲۷۳)

[انفاق‌ها یا صدقات] برای تنگدستانی است كه در راه خدا به تنگنا افتاده‌اند [و به همين سبب] نمى‌توانند پای در زمين بزنند [و جایی بروند و کار یا سفر کنند؛ همان‌ها كه] نادان آن‌ها را به‌واسطهٔ شدت عفّت ورزیدنشان، از بی‌نیازان مى‌پندارد، آن‌ها را از سیمایشان مى‌شناسى و هرگز با پای فشردن چيزى از مردم نمى‌خواهند، و هر چه از نیکی انفاق كنيد، خدا به آن داناست.[۱۸]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

یادداشت‌ها

[ویرایش]
  1. فرد کناره‌جو از آمیزش جنسی حرام اعم از اینکه مطلقاً کناره‌جو (مجرد) بوده یا همسردار باشد، مُحصَن نامیده می‌شود. با این همه در فقه اسلامی کسی را محصن می‌نامند که دارای همسر دائم یا برده بوده، با وی آمیزش کرده (در حد دخول از واژن) و با تفاوت‌هایی در مرد و زن دسترسی به همسر برای آمیزش داشته باشد نه اینکه به‌واسطه عواملی همچون سفر، حبس یا بیماری، همبستری منتفی باشد. البته دربارهٔ قذف (توهین جنسی با نسبت دادن زنا و لواط به کسی) فرد مجرد نیز با داشتن بلوغ و خرد و آزادی (برده نبودن) و مسلمان بودن و حسب مورد زناکار یا لواط‌کار نبودن، محصن تلقی می‌شود.[۵][۶]
  2. واژهٔ «نکاح» به هر دو مورد آمیزش جنسی و عاطفی معنا شده است. مکارم شیرازی می‌نویسد:

    اربابِ لغت و فقها در معنیِ کلمهٔ نکاح شدیداً اختلاف دارند و این اختلاف بر محورِ چهار قول دور می‌زند:

    1. حقیقت در عقد است (نکاح یعنی عقدِ نکاح).
    2. حقیقت در آمیزشِ جنسی و مُواقعه است.
    3. مشترک بین عقد و مواقعه است.
    4. در هیچ‌کدام حقیقت نیست و این معنی مَجاز است و بعضی گفته‌اند که معنیِ حقیقیِ آن اختلاط (مخلوط شدن) است.[۹]

پانویس

[ویرایش]
  1. ویکی‌پدیای انگلیسی
  2. علی‌اکبر دهخدا و دیگران، «عفت» در لغت‌نامهٔ دهخدا (بازبینی شده در ۱۲-۲۸-۱۲).
  3. عفت کلام در قرآن بایگانی‌شده در ۲ مارس ۲۰۲۳ توسط Wayback Machine، ایرج علی‌محمدی، قم: مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، چاپ نخست، ۱۳۸۲. تارنمای ادارهٔ کل پژوهش‌های اسلامی رسانه
  4. بازخوانی آرای تفسیری آیهٔ ۳۲ سورهٔ نور با رویکرد تفسیر اجتماعی، داوود اسماعیلی و محمدرضا حاجی‌اسماعیلی، دوفصل‌نامهٔ کتاب قیّم دانشگاه یزد، پاییز و زمستان ۱۳۹۵، ش۱۵، ص۱۹ (دیدگاه شیخ طوسی)
  5. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۴۳۵
  6. اسباب تحقق و زوال احصان در جرائم منافی عفت با رویکردی به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، عبدالله بهمن‌پوری و قاسم نظری کُلَه‌جوبی، فصل‌نامهٔ فقه و اصول دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز ۱۳۹۸، ش۳ (شمارهٔ پیاپی: ۱۱۸)، ص۴۹
  7. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۴۳۵
  8. متن و ترجمه‌های آیات ۳۲ و ۳۳ نور
  9. کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، ۱۴۲۴ه‍.ق/۱۳۸۲، ۷ جلد، جلد ۱، ص۱۴
  10. تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه‍.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۳، ص۲۰۵
  11. مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۸۱ در شرح رأی فخر رازی)
  12. آیات‌الاحکام در آثار شهید مصطفی خمینی، علی‌اکبر ذاکری، نشریهٔ حوزه، ۲۰ شهریور ۱۳۷۶، ش۸۱، ص۱۰۸ (مورد ۴) و ۱۰۹
  13. مستند تحریرالوسیله، سید مصطفی خمینی، مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۲ جلد، جلد ۲، ص۴۲۳
  14. معنای واژهٔ زینت در قرآن و پاسخ به نقدها، محمدباقر بهبودی، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، تارنمای آثار محمدباقر بهبودی
  15. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۳۹
  16. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶۰ نور
  17. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶ نسا
  18. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۷۳ بقره

منابع

[ویرایش]