عباس رمزی عطایی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عباس رمزی عطایی
زاده۱۳۰۷
کاخ فیلیه، خرمشهر، ایران
درگذشته۴ آبان ۱۳۹۷
ایالات متحده آمریکا
وفاداریایران
شاخه نظامیارتش شاهنشاهی ایران
سال‌های خدمت۱۳۵۴–۱۳۲۶
درجهدریابان
فرماندهینیروی دریایی شاهنشاهی ایران
جنگ‌ها و عملیات‌هاحاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه
اتهام(های) جزاییارتشا، سوءاستفاده و تدلیس (۱۳۵۴)
مجازات(های) جزایی۲ سال زندان (۱۳۵۷–۱۳۵۵)

عباس رمزی عطایی (زاده ۱۳۰۷ در خرمشهر - درگذشته ۴ آبان ۱۳۹۷در آمریکا) دریابان نیروی دریایی شاهنشاهی و فرمانده آن نیرو از ۱۳ مهر ۱۳۵۱ تا ۱۷ دی ۱۳۵۴ بود.[۱][۲]

پس از عزل و دستگیری به اتهام فساد مالی در سال ۱۳۵۴، درجه نظامی او نیز گرفته شد. در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۵۴ در دادگاه نظامی به جرم ارتشاء، سوء استفاده و تدلیس خلع درجه و روانه زندان شد.[۳][۴][۵] عطایی در زمستان ۱۳۵۴ برای گذراندن دوران محکومیت خود به دلیل ارتشا و فساد مالی به زندان منتقل شد؛ و در بهار ۱۳۵۷ از زندان آزاد گردید و در همان سال ۱۳۵۷ چندی پس از آزادی از زندان، به دلیل دلخوری از رفتاری که با او شده بود برای همیشه به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او در مصاحبه با شهلا حائری در پروژه تاریخ شفاهی ایران مدعی است، این اتهام بی اساس بوده و آن را به حسادت و توطئه‌های پنهانی دیگران نسبت می‌دهد.[۶] کمال حبیب‌اللهی آخرین فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی مدعی است عباس رمزی از ابتدا گام در راه غلط گذاشت و با چاخان بازی به مدارج بالا رسید و در زمان تصدی مسئولیت با همکاری افراد صاحب نفوذ مقادیر زیادی رشوه دریافت کرد.[۷]
عباس رمزی عطایی در ۴ آبان ۱۳۹۷ در آمریکا درگذشت.

زندگی‌نامه و خانواده[ویرایش]

عباس عطایی در سال ۱۳۰۷ متولد شد و فرزند چهارم از پنج فرزند پسر خانواده اش بود. پدر وی کارمند شرکت نفت در آبادان بود و از خانواده روحانیون قلهک تهران بودند. مادر وی نیز از خانواده فیلی، از ایلات ایلام بودند. وی در دبستان رازی آبادان شروع به تحصیل کرد و پس از شهریور ۱۳۲۰ و فوت پدرش همراه خانواده به تهران آمده، در مدارس البرز، دارالفنون و آخرین سال تحصیلی متوسطه را در مدرسه نظام انجام داد.
بعد از گرفتن دیپلم به نیروی دریایی ملحق می‌شود و بعد از طی دورهٔ چهار ساله دانشکده دریایی به انگلستان می‌رود و با درجه ناوبان دومی به نیروی دریایی بر می‌گردد. او همچنین دوره‌های توپخانه و جنگ دریایی را از طرف دولت ایران در آمریکا سپری می‌کند.[۸]

گذشتن از اروند رود پس از اختلاف مرزی با عراق[ویرایش]

در ۲۶ فروردین سال ۱۳۴۸ معاون وزارت خارجه عراق، سفیر ایران در بغداد را احضار می‌کند و می‌گوید: «دولت عراق اروند رود را جزئی از قلمرو خود می‌داند و از دولت ایران تقاضا می‌کند کشتی‌هایی که پرچم ایران را در این شط در اهتزاز دارند آن را پایین بیاورند و اگر از افراد نیروی دریایی کسی در کشتی باشد، خارج شود و الا مأموران دولت عراق، مأموران نیروی دریایی ایران را با توسل به زور از کشتی خارج می‌کنند و در آتیه هم اجازه نخواهند داد کشتی‌هایی که مقصد آنها ایران است، وارد شط العرب شوند.»

در پی تهدیدات عراق مبنی بر حمله به هر کشتی ایرانی در اروندرود که پرچم عراق را برنیفراشته باشد، ایران درصدد برآمد تا پاسخ قاطعی به این گزافه‌گویی دهد. در روزهای دوم و پنجم اردیبهشت ۱۳۴۸ دو کشتی ایرانی ابن سینا و آریا فر با پرچم ایران و با اسکورت یک فروند ناوچه ایرانی به فرماندهی ناخدا دوم عباس رمزی عطایی و پشتیبانی نیروی هوایی، مسافت ۹۰ مایلی اروندرود را طی و بدون کوچک‌ترین حادثه‌ای به خلیج فارس رسیدند. ناخدا دوم عطایی گفته بود: «من روی عرشه می‌ایستم و سلام می‌دهم و تا انتهای اروند می‌روم تا ببینم چه کسی مانع من می‌شود.» در نهایت عراقی‌ها که آن همه تهدید کرده بودند، شهامت نشان دادن هیچ واکنشی نیافتند و کشتی‌ها به سلامت از اروند گذشتند.[۹]

ناخدا دوم عطایی با نشان دادن این شهامت، پس از بازنشستگی دریابد رسایی در تیرماه ۱۳۵۱ با دو درجه ترفیع به دریاداری ارتقا یافت و به فرماندهی نیروی دریایی ارتش منصوب شد.[۱۰][۱۱]

عطایی دربارهٔ عملیات اروندرود گفته‌است:

داستان اروند رود یک داستان خیلی مشکلی است از لحاظ تصمیم‌گیری. از نقطه نظر نیروی دریایی، اصولاً عملیات در یک رودخانه موفقیت‌آمیز نیست چون محل مانور نیست و احتمال اینکه چند تا کشتی آن وسط غرق بشوند و اصلاً به‌طور کلی آن شاهراه بسته بشود زیاد است. البته آن‌طوری که به من گفته شد. من مطمئن نیستم که این صحیح است یا غلط. آن‌موقع من رئیس ستاد ناوگان شاهنشاهی بودم و فرمانده هم تیمسار منشی‌زاده بود. مثل اینکه اینطور که من از ایشان شنیدم در ستاد تهران این عملیات را منتفی دانستند. برای اینکه خطراتی ممکن بود از لحاظ بستن این شاهراه به وجود بیاید. و البته حق هم با آنها بود. منتها فرمانده عملیات زمینی با مرحوم ارتشبد اویسی بود. ایشان در جنوب یک روز غروب با هم راه می‌رفتیم، به من گفتند که: «اعلی‌حضرت همایونی از این موضوع خیلی ناراحت هستند. این وزیر خارجه عراق این توهین را به ما کرده و نیروی دریایی هم به‌طور صحیح می‌گوید که این عملیات نمی‌شود. مشکل است. انجامش خطرات زیاد دارد. اولا خطرات جانی مسلماً دارد برای اینکه اولین تیراندازی که بشود، می‌زنند به همان ناوها و ناوچه‌ها را از بین می‌برند ممکن است هیچ نتیجه‌ای هم بدست نیاید.» گفتم: «من داوطلب هستم این کار را بکنم.» گفت: «تو می‌دانی ممکن است کشته بشوی؟ ” گفتم: “بالاخره ما تحصیل کردیم! این همه دولت خرج ما کرده برای یک لحظه یک روز و ما این را باید با یک گلوله بخریم دیگر. الان موقع خریدش است.» گفت: «پس من باید به عرض برسانم.» به عرض اعلی‌حضرت همایونی رساندند و ایشان فرمودند: «اگر داوطلب است ما که نمی‌توانیم جلویش را بگیریم.» به من ابلاغ کردند. و چون یک مأموریتی نبود که بایستی انجام می‌شد، من هم داوطلب خواستم از ملوان‌های خودمان. البته مطمئن بودم که داوطلب خواهد بود و تعداد داوطلب آن‌قدر زیاد بود که من نمی‌دانستم از بین کدام‌شان کی را انتخاب کنم. در هرحال برای هر ناوچه تعدادی را انتخاب کردیم تصمیم گرفتیم که برویم. یا اینکه بالاخره وظیفه‌مان را نسبت به وطن‌مان انجام دادیم کشته شدیم، یا اینکه می‌توانیم این راه را باز کنیم. که خوشبختانه رفتیم. البته تهدید زیاد شد، «فورا لنگر بیانداز.» “دستور داده شد از بصره، والا می‌زنیم. ” گفتیم: «بزن. بالاخره ما آمدیم اینجا که کتک بخوریم. حالا یا از آن‌ور یا از این‌ور.» و موفق شدیم. از آن به بعد دیگر تمام کشتی‌هایی که به قصد ایران می‌آمدند با راهنمایی ایرانی می‌آمدند و پرچم ایران.[۱۲]

توصیف محمد رضا پهلوی از نگاه عطایی[ویرایش]

  • من خیلی آدم‌ها توی زندگی‌ام دیدم، خیلی اشخاص در ایران با آنها صحبت کردم. ولی توی چشم اعلی‌حضرت من وطن‌پرستی که دیدم توی هیچ چشمی ندیدم. واقعاً ندیدم هیچ‌وقت. وقتی که ایشان خودش بود آن‌قدر این مرد نرم و با شرم حرف می‌زد که حد ندارد.[۱۳]
  • آنچه که من تشخیص دادم اعلی‌حضرت همایونی تسلیم استدلال منطقی شما بودند. اگر شما با منطق به ایشان یک چیزی را ثابت می‌کردید قبول می‌کردند. اعلیحضرت هیچ‌وقت اگر شما با منطق حرف می‌زدید نمی‌گفتند نه. هیچ‌وقت. هیچ امکان نداشت.[۱۴]
  • یک مردی بود بسیار رئوف، بسیار علاقمند به مملکتش، بسیار میهن‌پرست.[۱۵]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. قلی‌زاده، فرهاد. «رویدادهای تاریخی ۱۳ مهر». موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۴ مرداد ۱۳۹۷.
  2. «مرکز بررسی اسناد تاریخی». historydocuments.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  3. Times، Eric Pace Special to The New York (۱۹۷۶-۰۳-۰۷). «Corruption Cases Spreading in Iran» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  4. Times، Eric Pace; Special to The New York (۱۹۷۶-۰۲-۲۲). «Corruption and Mistrust of Officials Continuing to Plague Iranian Government» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  5. «ماجرای عبور کشتی ابن سینا در طول اروندرود با اسکورت قوای دریایی و هوایی». انجمن میلیتاری. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  6. "تاریخ شفاهی ایران – عباس رمزی عطائی_مصاحبه‌کننده: شهلا حائری_نوار اول، بخش اول – 30:27". radiopublic.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-08-07.
  7. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه بل کمال حبیب‌اللهی نوار شماره ۴
  8. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد-مصاحبه با عباس رمزی عطایی نوار شماره یک
  9. «ماجرای عبور کشتی ابن سینا در طول اروندرود با اسکورت قوای دریایی و هوایی». انجمن میلیتاری. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  10. "تاریخ شفاهی ایران – عباس رمزی عطائی_مصاحبه‌کننده: شهلا حائری_نوار اول، بخش اول – 30:27". radiopublic.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-08-07.
  11. «مرکز بررسی اسناد تاریخی». historydocuments.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۸.
  12. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با عباس رمزی عطایی نوار شماره یک
  13. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با عباس رمزی عطایی نوار شماره یک
  14. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با عباس رمزی عطایی نوار شماره یک و دو
  15. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با عباس رمزی عطایی نوار شماره دو

پیوند به بیرون[ویرایش]

مناصب نظامی
پیشین:
فرج‌الله رسائی
فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی ایران
۱۳۵۴–۱۳۵۱
پسین:
کمال حبیب‌اللهی