شهرستان کاشمر

مختصات: ۳۵°۱۵′ شمالی ۵۸°۳۰′ شرقی / ۳۵٫۲۵۰°شمالی ۵۸٫۵۰۰°شرقی / 35.250; 58.500
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شهرستان کاشمر
Tala Abad Watermills2021-07-05 112.jpg
Kashmar County Locator Map (2020).svg
موقعیت در استان
اطلاعات کلی
کشور ایران
استانخراسان رضوی
مرکز شهرستانکاشمر
سایر شهرهاکاشمر، فرگ قلعه
بخش‌هامرکزی و فرح‌دشت
نام‌های پیشینولایت پشت، ترشیز
مردم
جمعیت۱۶۸٬۶۶۴ نفر (۱۳۹۵)
مذهبشیعه
جغرافیای طبیعی
مساحت۱۱۵۲[۱] کیلومتر مربع
دهستان‌ها و بخش‌های شهرستان کاشمر در ۱۳۶۵ بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن

شهرستان کاشمـَر با نام تاریخی ولایت پُشْت؛ یکی از شهرستان‌های استان خراسان رضوی ایران است که در جنوب‌غربی این استان قرار گرفته‌است و در سال ۱۳۹۵، این شهرستان تعداد ۱۶۸٬۶۶۴ نفر جمعیت داشته‌است.[۲] از محصولات مهم این شهرستان می‌توان به انار ، زعفران، انگور، (انواع مختلف)، کشمش، و فرش دستباف اشاره کرد.[۳]

تقسیمات کشوری[ویرایش]

موقعیت و ره‌آورد[ویرایش]

کاشمر که یکی از شهرستان‌های خراسان رضوی است، از شمال به شهرستان کوهسرخ، از شمال‌شرقی به شهرستان تربت حیدریه، از شرق تا جنوب به شهرستان مه‌ولات و از غرب به شهرستان خلیل‌آباد و بردسکن متصل می‌شود. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۰۶۳ متر است. این شهرستان در ۳۵ درجه و ۱۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۸ درجه و ۷۲ دقیقه طول شرقی قرار گرفته و آب و هوای آن به علت پستی و بلندی زمین و عوامل دیگر متنوع است. در شمال شرقی این شهرستان هوا سرد و مرطوب و زمستان‌های آن طولانی است. شمال این منطقه آب و هوای معتدل دارد و قسمت‌های جنوبی به علت مجاورت با کویر دارای آب و هوای بسیار گرم و آبی شور است. ارتفاعات شمالی این شهرستان از خواف شروع شده و از شمال تربت حیدریه می‌گذرد و تا بردسکن امتداد دارد و دارای کوه‌های مربوط به دوره چهارم زمین‌شناسی و دارای قله مخروطی آتشفشانی در شمال شهرستان است. کوه‌های این منطقه پوشیده از درخت بادام می‌باشند و در دامنه‌ها دارای چشمه‌های آب گرم معدنی هستند. رشته کوه‌های جنوبی این منطقه بسیار کم‌آب و دارای تپه‌های گچی‌اند. در قسمت جنوبی این شهرستان کویر نمک قرار دارد که در زمستان و در هنگام بارندگی عبور از آن دشوار است. رودهای این شهرستان فصلی‌اند و بیشتر در بهار از دره‌های کوهستانی شمال جاری می‌شوند. کاشمر منطقه‌ای کشاورزی است و دارای محصولاتی چون غلات، حبوبات، پنبه، زیره و تنباکو بوده و مهم‌ترین محصولات آن انگور و زعفران است. در کوهستان‌های این منطقه محصولات دامی مانند پشم و پوست و لبنیات تولید می‌شود. صنایع دستی محلی کاشمر قالی، قالیچه، زیلو، گیوه و چادرشب ابریشمی است. انگور و همچنین کشمش کاشمر دارای ارزش صادراتی است.[۴]

شهرستان کاشمر از ۲ بخش به نام‌های بخش مرکزی و بخش فرح‌دشت تشکیل است.[۵]

تاریخچه کاشمر[ویرایش]

کاشمر دارای قدمتی بیش از دو هزار سال است. این شهر در حدود ۳۵ نام در طی گذشت زمان به خود گرفته‌است که از نام‌های مشهور آن می‌توان به کشمر، ترسیس، ترشیز، سلطان آباد و کاشمر که نام فعلی آن است یاد کرد. کاشمر طی چند هزار سال قدمت به نام‌های متفاوتی خوانده شده‌است. بنای آن را به بهمن پسر اسفندیار و نوه گشتاسب نسبت داده‌اند. نام اصلی آن ترشیز است و جغرافی نویسان اسلامی به صورت طرثیث و ترشیش و… آن را ثبت کرده‌اند.[۶] همچنین نام‌های سابق این شهر پشت، بوشت و بست بوده‌است. پس از تصرف خراسان بدست اعراب و تا زمانیکه سلسله‌های ایرانی در خراسان علیه خلفای اموی قیام کردند ترشیز در طی دو سه قرن اولیه اسلامی بین امرای طاهری و صفاری دست به دست می‌گشته و در نیمه اول قرن چهارم از شهرهای تابعه نیشابور محسوب می‌شده‌است.[۷] در سال ۴۸۳ هنگامیکه حسن صباح پیشوای نزاریان ایرانی در الموت استقرار یافت دستیار خود حسین قاینی را که از پیش حکومت قهستان و ترشیز را داشت به عنوان داعی به ترشیز اعزام کرد و وی در دعوت مردم به نهضت نزاری حسن صباح توفیق زیادی به دست آورد. تعداد زیاد قلعه‌های جنگی در سراسر قهستان که در نام‌های محلی به نام‌های قلعه دختر و قلعه ملاحده موسومند حکایت از این امر دارد. پیش از سلطه مغول ترشیز بدست وزیر سلطان سنجر سلجوقی غارت و پس از آن در سال ۴–۶۵۳ توسط جلوداران سپاه هلاکوخان مغول ویران شد.

عصر سربداران[ویرایش]

اسناد تاریخی نشان می دهد که ترشیز(از جمله کاشمر) در دوره حکومت سربداران یکی از مناطق مهم و پررونق این حکومت بوده و در اوج آبادانی قرار داشته است. فقر فرهنگی ایلخانان و نارضایتی مردم ایران از بازماندگان حکومت ایلخانی و از جهتی برخوردهای نادرست ایلخانان مغول با مردم ایران زمینه یک سری مخالفت های ریشه ای را علیه آنان برانگیخت. در زمان آخرین ایلخانان مغول سلطان ابوسعید بهادرخان و در اواخر حکومت او عده ای از مردم روستای باشتین از توابع بیهق(سبزوار امروزی) علیه ایلخانان شورش کردند. آنان اعلام کردند سر به دار می دهند اما تن به ذلت نمی دهند. در سال ۷۳۷ ه شخصی با نام عبدالرزاق را به عنوان امیر خود برگزیدند.[۸] پتروشفسکی نوشته است: «در قرن چهاردهم(قرن هشتم ه.ق) خروج سربداران از لحاظ وسعت و از نظر تاریخی مهم ترین نهضت آزادی خاورمیانه و بلاتردید تأثیر حتمی در جنبش های دیگر که از لحاظ وضع اجتماعی شرکت کنندگان و هدف های سیاسی همانند آن بودند، داشته است. از این نهضت به عنوان بزرگترین نهضت ظلم ستیزی و عدالتخواهی ایرانیان در برابر بیگانگان یاد می شود».[۹]

سربداران در سال ۷۳۸ هجری قمری قدرت گیری کردند و سبزوار را تسخیر کردند و این شهر را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. در همین ایام مراسم ازدواج «امیر عبدا... مولایی» و دختر «خواجه علاء الدین محمد» در حال برگزاری بود؛ به همین مناسبت هدایای گرانبهایی از ترشیز(از جمله کاشمر) به فرومد فرستاده شد. وقتی خبر حرکت این هدایا(چهل شتر، پارچه، زر و ابریشم) به امیر عبدالرزاق رسید، بلافاصله برادرش مسعود را مأمور توقیف این اموال کرد و او نیز با سلحشوری مأموریت خود را انجام داد و تمامی هدایای ترشیزی را به اردوی عبدالرزاق برد. عبدالرزاق با حمله به گله اسبان سلطان ابوسعید اسب های زیادی ربود و بعد از این به نام خود خطبه خواند.[۱۰] [۱۱]

عبدالرزاق همچنان به توسعه طلبی خود ادامه داده تا بیار(بیارجمند امروزی) که ابتدای مرز ترشیز از ضلع غربی می باشد را تسخیر کرد. بعد از عبدالرزاق، برادرش مسعود حکومت سربداران را به دست گرفت و در واقع رهبر نظامی سربداران مسعود بود و رهبر مذهبی آنان شیخ خلیفه که تعالیم تشیع داشت و شاید از شاگردان صوفیان بود. همین شیعی بودن آن ها در تصرف ترشیز و علاقه مردم این خطه به تشیع بی تأیر نبود. امیر مسعود بخش وسیعی از ایران، ترکمنستان و افغانستان را تسخیر کرد و قلمرو سربداران را از مغرب به ری و از مشرق به هرات از شمال به مرو و از جنوب به ترشیز و یزد رساند. شهر ترشیز توسط امیر مسعود گشوده شد وی قلاع ترشیز را زیر سلطه سربداران قرار داد. با این اقدام منطقه ترشیز در مسیر توسعه و آبادانی قرار گرفت [۱۲] [۱۳]

توسعه فتوحات سربداران را باید مدیون مسعود دانست. وی توانست تا سال ۷۴۵ م محدوده وسیعی را زیر تسلط سربداران بگیرد و بازماندگان ایلخانان تاب مقاومت با وی را نداشتند. آخرین امیر سربداران خواجه علی موید بود. وی به مذهب تشیع علاقه بسیاری داشت و بدان تعصب می ورزید. در دوره او مردم آزادی زیادی داشتند، یکی از مهم ترین اقدامات وی تسخیر ترشیز، قهستان(بیرجند و نهبندان کنونی)، طبس و گیلکی بود وی با تصرف این شهرها از سرخس تا دامغان را زیر سیطره خود گرفت؛ در این راه وی ارغون شاه را شکست داد و متواری کرد. از حوادث دیگر دوران خواجه علی موید تبانی درویش رکن الدین با شاه شجاع در سال ۷۷۹ ه.ق است که آنان سبزوار را گرفتند. گرچه خواجه علی موید توانست با کمک امیر ولی، حاکم مازندران، دوباره سبزوار را پس بگیرد و ترشیز را نیز دوباره تسخیر کند.در این گیر و دار موید یک بار نیز از خواجه سدید- از سدیدیان ترشیز بود- کمک گرفت. در سال ۸۷۲ ه.ق نیز یک بار دیگر خواجه علی موید با کمک شاه شجاع که قبلا به رکن الدین کمک کرده بود، ترشیز را تسخیر کرده و به حکومت خویش افزود. با ظهور تیمور و ورود او در سال ۷۸۲ به خراسان خواجه علی موید به تیمور ملحق شد و تا ۷۸۸ ه.ق در رکاب او بود.[۱۴]

در آخرین سال های حکومت خواجه علی موید، آخرین امیر سربداران، مسئله اختلاف خواجه علی موید با امیر ولی است.[۱۵] احتمالا در اواسط سال ۷۶۰ و ۷۷۰ یک سری تغییرات در مرزهای غربی سربداران صورت گرفته است که با مطالعه روی سکه های این دوره بدان دست پیدا کرده اند. سکه های امیر ولی در استرآباد در سال های ۷۵۷، ۷۶۴، ۷۶۳ و سکه های سمنان در سال های ۷۶۸، ۷۶۷، ۷۶۶ قیام امیر ولی را در این سال ها نشان می دهد. یک حمله از طرف امیر ولی و پیر علی باعث عقب نشینی علی موید به سبزوار شده، و حکومت او محدود شده است. امیر ولی سبزوار را نیز محاصره کرد. احتمالا منطقه ترشیز(از جمله کاشمر) در این گیر و دار به دست امیر ولی افتاده است. زیرا جان ماسون در این که سربداران در زمان حملات امیر ولی جنوب ترشیز را در دست داشته اند شک می کند و این تصور که ترشیز را امیر ولی گرفته باشد را عنوان می کند.[۱۶]

خواجه علی موید مجبور شد در سال ۷۸۲ به تیمور پناهنده شود و از وی کمک بخواهد. از این سال یعنی سقوط سرزمین های سربداران تا حمله تیمور لنگ به ترشیز، حدود دو سال می گذشت و در این مدت خاندان آل کرت که قبلا با خواجه علی موید رابطه خوبی نداشتند، بر خراسان و منطقه ترشیز(از جمله کاشمر) مسلط شدند. فرمانروای آنان ملک غیاث الدین پیر علی بود که تمامی این مناطق را زیر سیطره خود داشت. غیاث الدین قلعه ترشیز و منطقه ترشیز(از جمله کاشمر) را به امیر علی سدیدی که از طایفه غوریان بود داد. بنابراین در این بازه زمانی اسم سه شخص دیده می شود که البته بعضی به اشتباه آن ها را یکی می دانند. یعنی در آخرین سال های عمر حکومت سربداران خواجه علی موید بر ترشیز حکومت می کرد. از دوره تلافی وی با تیمور به بعد، امیر ولی حکومت ترشیز را گرفت و بعد امیرعلی سدیدی به حکومت ترشیز رسید. در واقع در مدت دو سال از ۷۸۲ تا ۷۸۴ این سه نفر به ترشیز(از جمله کاشمر) حکومت می کرده اند. نکته قابل تأمل آنکه یاقوت ترشیز(از جمله کاشمر) را پررونق و آباد با میوه های فراوان معرفی کرده و ادعا می کند ترشیز ۲۲۶ روستا دارد. ابن اثیر نوشته است: «از این شهر دانشمندان بسیار برخاسته اند» بغدادی، آن را منطقه ای با روستاهای زیاد معرفی کرده است و از روستای خارزنج که خرابه های آن در شمال خلیل آباد است سخن رانده است. تا پیش از حمله تیمور و ویران کردن ترشیز این شهر همچنان به حیات خود ادامه داد اما یورش تیمور باعث تغییرات عمده در این منطقه شد.[۱۷]

گردشگری[ویرایش]

وجود جاذبه‌های گردشگری، تاریخی و فرهنگی این شهرستان را تبدیل به یکی از قطب‌های گردشگری استان خراسان رضوی کرده و پیشینه تاریخی آن نشان از تمدن کهنی دارد. وجود بافت سرسبز و آب‌وهوای مناسب یکی دیگر از فواید گردشگری در این شهرستان است.[۱۸] این شهرستان بعد از شهرستان مشهد دومین و رتبه چهارم در ایران از نظر گردشگری مذهبی را ثبت کرده‌است.[۱۹]

پانویس[ویرایش]

  1. سالنامهٔ آماری استان خراسان رضوی – ۱۳۹۷، ص ۳۳
  2. «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵» (اکسل). درگاه ملی آمار.
  3. «هنرهای سنتی و صنایع دستی کاشمر». سیری در ایران. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.
  4. «مصائب کشمش کاشمر/ ترکیه و آمریکا جایگاه صادراتی ایران را به خطر انداخته‌اند». خبرگزاری ایلنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۵.
  5. «ابلاغ ایجاد شهرستان کوهسرخ در استان خراسان رضوی». ّّایسنا. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.
  6. «ترشیز، کاشمر شد». دنیای اقتصاد. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.
  7. «ترشیز؛ دروازه ورود اسلام به خراسان». ایکنا. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.
  8. حسینی، احمد. تاریخ بردسکن با نگاهی ویژه به ترشیز قدیم، انتشارات امید مهر، ۱۳۸۳
  9. پتروشفسکی، ای، پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، موسسه مطالعاتی و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۳۴
  10. دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعرا، ترجمه محمد رمضانی، انتشارات پدیده، ۱۳۶۶
  11. سید محمد علی، سربداران خراسان و مازندران، انتشارات سکه، ۱۳۷۸
  12. امین، سید علینقی، تاریخ سبزوار، به کوشش سید حسن امین، انتشارات دایره المعارف ایران شناسی، ۱۳۸۱
  13. پتروشفسکی، ای، پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، موسسه مطالعاتی و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۳۴
  14. حسینی، احمد. تاریخ بردسکن با نگاهی ویژه به ترشیز قدیم، انتشارات امید مهر، ۱۳۸۳
  15. حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ جنبس سربداران و دیر جنبش های ایران در قرن هشتم هجری، انتشارات کومش، ۱۳۷۴
  16. ماسون اسمیت، ج.خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، 1361
  17. حسینی، احمد. تاریخ بردسکن با نگاهی ویژه به ترشیز قدیم، انتشارات امید مهر، ۱۳۸۳
  18. «اماکن تاریخی و گردشگری شهرستان کاشمر میزبان گردشگران نوروزی+تصاویر». ّخبرگزاری تسنیم. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.
  19. «نگاهی به جاذبه‌های تاریخی و گردشگری کاشمر». ّّایرنا. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱.

منابع[ویرایش]

  • ایرج سعادتمند توندری (۱۳۸۴ترشیز ۱ - (نگاهی به تاریخ و جغرافیای شهرستان کاشمر)، مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ص. ۲۹۶
  • سیدحسن هاشمی - مریم آقایی میبدی - حسن عزیزی فروتقه - مریم سالاری خیابانی (۱۳۸۴جغرافیای شهرستان کاشمر، مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ص. ۱۶۰
  • اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران ۱۳۸۳، ص۱۰۷
  • کتاب خراسان، ص ۱۵۲–۱۵۰ - هاشم جوادزاده، ۱۳۸۰