شلاق زدن مسیح (پیرو دلا فرانچسکا)
| هنرمند | پیرو دلا فرانچسکا |
|---|---|
| سال | ۱۴۵۹–۱۴۶۰ |
| گونه | چسبرنگ روی پنل |
| ابعاد | ۶۷٫۵ cm × ۹۱ cm (۲۶٫۶ اینچ × ۳۶ اینچ) |
| مکان | گالری ملی مارشه، اوربینو |
شلاق زدن مسیح (۱۴۵۹–۱۴۶۰) نقاشیای از پیرو دلا فرانچسکا در گالری ملی مارشه در اوربینو، ایتالیا است. این نقاشی که توسط یکی از نویسندگان «نقاشی کوچک معمایی» نامیده شده است،[۱] ترکیببندی آن پیچیده و غیرمعمول است و شمایلنگاری آن موضوع نظریههای بسیار متفاوتی بوده است. کنت کلارک تازیانهزنی را «بزرگترین نقاشی کوچک جهان» نامیده است.
توضیحات
[ویرایش]موضوع این تصویر، شلاق زدن مسیح توسط رومیان در طول مصائب اوست. این رویداد کتاب مقدس در یک گالری باز در فاصله میانی رخ میدهد، در حالی که سه چهره در پیشزمینه در سمت راست ظاهراً هیچ توجهی به رویدادی که در پشت سرشان در حال وقوع است، ندارند. این تابلو به دلیل استفاده از پرسپکتیو خطی و فضای سکونی که در سراسر اثر حاکم است، بسیار مورد تحسین قرار گرفته است و کنت کلارک، مورخ هنر، به آن لقب «بزرگترین نقاشی کوچک جهان» را داده است.[۲]
این نقاشی با امضای امپراتور نشسته «اثر پیرو اهل بورگو سانتو سپولکرو» امضا شده است.
تابلوی شلاقزنی به ویژه به خاطر نمایش واقعگرایانه سالنی که صحنه شلاقزنی در آن قرار دارد، در ارتباط با اندازه شخصیتها و همچنین به خاطر نظم هندسی ترکیببندی، مورد تحسین قرار گرفته است. پرتره مرد ریشدار در جلو، برای زمان پیرو بهطور غیرمعمولی شدید تلقی میشود.
تفاسیر
[ویرایش]بخش عمدهای از بحثهای علمی پیرامون این اثر، مربوط به هویت یا اهمیت سه مرد در جلو است. به گفته آدریانو مارینازو، آنها ممکن است گذشته، حال و آینده یا سه عصر بشر را به تصویر بکشند.[۳] سایر محققان، بسته به تفسیر موضوع نقاشی، میگویند که آنها ممکن است نمایانگر چهرههای معاصر یا افرادی مرتبط با مصائب مسیح باشند، یا حتی ممکن است هویتهای متعددی داشته باشند. مورد دوم نیز در رابطه با مرد نشسته در سمت چپ مطرح میشود که به یک معنا قطعاً پونتیوس پیلاطس، یک عنصر سنتی در موضوع است. مفهوم دو بازه زمانی در ترکیببندی از این واقعیت ناشی میشود که صحنه شلاقزنی از سمت راست روشن میشود در حالی که صحنه ظاهراً "مدرن" در فضای باز از سمت چپ روشن میشود. در ابتدا، این نقاشی دارای قابی بود که عبارت ("آنها گرد هم آمدند") که از مزمور ۲، ۲ در عهد عتیق گرفته شده است، بر روی آن حک شده بود. این متن در کتاب اعمال رسولان ۴:۲۶ ذکر شده و مربوط به پیلاطس، هیرودیس و یهودیان است.
متعارف
[ویرایش]طبق تفسیر متعارفی که هنوز در اوربینو پذیرفته میشود، سه مرد حاضر در نقاشی احتمالاً اودانتونیو دا مونتفلترو، دوکنشین اوربینو، و دو مشاور او، مانفردو دئی پیو و توماسو دی گویدو دلآنیلو هستند که همگی در ۲۲ ژوئیهٔ ۱۴۴۴ با هم به قتل رسیدند. هر دو مشاور به دلیل حکومت نامحبوبشان که منجر به توطئهٔ مرگبار شد، مسئول مرگ اودانتونیو دانسته شدند. مرگ اودانتونیو به خاطر بیگناهیاش با مرگ مسیح مقایسه میشود. گفته میشود نقاشی پس از آن توسط فردریکو دا مونتفلترو، که به جای برادر ناتنیاش اودانتونیو به حکومت اوربینو رسید، سفارش داده شده است. از سوی دیگر، طبق تفسیر دیگری، دو مرد کنار جوان در سمت چپ و راست، سرآفینی و ریچیارلی، هر دو شهروند اوربینو، را نشان میدهند که گفته میشود اودانتونیو را همراه با دو مشاور بدش به قتل رساندهاند. در برابر این تفسیرها، قراردادی کتبی وجود دارد که بین فردریکو و شهروندان اوربینو امضا شده و در آن آمده است: «او به خاطر توهینهایی که به اودانتونیو شده است، یادآوری نمیکند، هیچکس به خاطر آن مجازات نخواهد شد و فردریکو از همهٔ کسانی که ممکن است در این جنایات درگیر شده باشند، حمایت خواهد کرد». علاوه بر این، جسد اودانتونیو در گوری بدون نام دفن شد؛ بنابراین، نقاشیای که به یاد دوک اودانتونیو و برای بازسازی وجههٔ او ساخته میشد، میتوانست خیانت به شهروندان اوربینو محسوب شود.
سلسلهای
[ویرایش]دیدگاه سنتی دیگر، این تصویر را یک جشن دودمانی میداند که به سفارش دوک فدریکو دا مونتهفلترو، جانشین و برادر ناتنی اودانتونیو، کشیده شده است. این سه مرد به سادگی اجداد او هستند. این تفسیر با یک سیاهه قرن هجدهمی در کلیسای جامع اوربینو، جایی که زمانی نقاشی در آن نگهداری میشد، پشتیبانی میشود و در آن اثر به عنوان «شلاق زدن پروردگار ما عیسی مسیح، با چهرهها و پرترههای دوک گویدوبالدو و اودو آنتونیو» توصیف شده است. با این حال، از آنجایی که دوک گویدوبالدو پسر فدریکو متولد ۱۴۷۲ بود، این اطلاعات باید اشتباه باشد. در عوض، تصویر سمت راست ممکن است نمایانگر پدر اودانتونیو و فدریکو، گویدانتونیو، باشد.
سیاسی-الهیاتی (گینتسبورگ)
[ویرایش]بر اساس این دیدگاه قدیمی دیگر، شکل وسط، نمایانگر فرشتهای است که در دو طرف آن کلیساهای لاتین (کاتولیک) و یونانی (ارتدکس) قرار دارند، که جدایی شرق و غرب باعث ایجاد نزاع در کل مسیحیت شده است.
مرد نشسته در منتهیالیه سمت چپ که نظارهگر مراسم شلاقزنی است، امپراتور بیزانس، ژان هشتم پالایولوگوس، خواهد بود، همانطور که از لباسش، به ویژه کلاه قرمز غیرمعمول با لبههای رو به بالا که در مدالی از پیزانلو وجود دارد، مشخص است. در نسخهای از این تفسیر که توسط کارلو گینتسبورگ پیشنهاد شده است، این نقاشی در واقع دعوتی از سوی کاردینال بساریون از فدریکو دا مونتهفلترو برای شرکت در جنگ صلیبی است.[۴] مرد جوان، بونکونته دوم دا مونتهفلترو خواهد بود که در سال ۱۴۵۸ بر اثر طاعون درگذشت. به این ترتیب، رنجهای مسیح هم با رنجهای بیزانسیها و هم با رنجهای بونکونته جفت میشود.
سیلویا رانچی و دیگر مورخان هنر[۵] موافقند که این تابلو پیامی سیاسی از سوی کاردینال بساریون است که در آن مسیح تازیانهخورده، نمایانگر رنج قسطنطنیه که در آن زمان توسط عثمانیها محاصره شده بود، و همچنین کل مسیحیت خواهد بود. چهره سمت چپ که نظارهگر است، سلطان مراد دوم خواهد بود و ژان هشتم در سمت چپ او قرار دارد. سه مرد سمت راست، از چپ به این شرح شناسایی شدهاند: کاردینال بساریون، توماس پالایولوگوس (برادر ژان هشتم، که پابرهنه به تصویر کشیده شده است، زیرا امپراتور نبود، نمیتوانست کفشهای بنفشی را که ژان با آنها نشان داده شده است، بپوشد) و نیکولو سوم دِسته، میزبان شورای مانتوا پس از انتقال آن به لرد فرارا.
پیرو دلا فرانچسکا حدود ۲۰ سال پس از سقوط قسطنطنیه، تابلوی تازیانه را نقاشی کرد. اما در آن زمان، تمثیلهای مربوط به آن رویداد و حضور چهرههای بیزانسی در سیاست ایتالیا غیرمعمول نبودند، همانطور که در نقاشی «کلیسای کوچک مغ» اثر بنوتزو گوتزولی، معاصر او، در کاخ مدیچی-ریکاردی در فلورانس نشان داده شده است.
کنت کلارک
[ویرایش]کنت کلارک، مورخ هنر، در کتاب خود در سال ۱۹۵۱ با عنوان «پیرو دلا فرانچسکا »، شخصیت ریشدار را به عنوان یک محقق یونانی و نقاشی را به عنوان تمثیلی از رنج کلیسا پس از سقوط امپراتوری بیزانس در سال ۱۴۵۳ معرفی کرد. این نقاشی همچنین یادبود یکی از شوراهای برگزار شده پس از آن، احتمالاً شورای مانتوا (۱۴۵۹) است . کلارک اظهار داشت که تا به امروز تمام تلاشها برای توضیح شخصیت یا پرتره مرکزی در سمت راست ناموفق بوده است.[۶] باز هم، مرد در منتهیالیه سمت چپ، امپراتور بیزانس خواهد بود. [ نیازمند منبع ]
مریلین آرونبرگ لاوین
[ویرایش]توضیح دیگری در مورد این نقاشی توسط مریلین آرونبرگ لاوین در کتاب «پیرو دلا فرانچسکا: تازیانهزنی» ارائه شده است.[۷]
صحنه داخلی، پونتیوس پیلاطس را نشان میدهد که هیرودیس را پشت به او نشان میدهد، زیرا این صحنه شباهت زیادی به تصاویر متعدد دیگری از شلاقزنی دارد که پیرو با آنها آشنا بوده است. [ صفحه مورد نیاز ]
لاوین، چهره سمت راست را لودویکو سوم گونزاگا ، مارکی مانتوا ، و چهره سمت چپ را دوست نزدیک او، اوتاویانو اوبالدینی دلا کاردا، اخترشناس، میداند که در کاخ دوکها زندگی میکرد. اوتاویو لباس سنتی یک اخترشناس را پوشیده است، حتی تا ریش چنگالیاش. در زمانی که تصور میشود این نقاشی کشیده شده است، اوتاویو و لودویکو هر دو به تازگی پسران عزیز خود را از دست داده بودند که در چهره جوان بین آنها نمایان است. سر جوان توسط یک درخت برگ بو قاب گرفته شده است که نمایانگر شکوه است. لاوین اظهار میکند که این نقاشی برای مقایسه رنج مسیح با غم و اندوه دو پدر در نظر گرفته شده است. او اظهار میکند که این نقاشی به سفارش اوتاویو برای کلیسای خصوصیاش، کاپلا دل پردونو، که در کاخ دوکها در اوربینو قرار دارد و دارای محرابی است که نمای آن دقیقاً به اندازه نقاشی است، کشیده شده است. اگر نقاشی روی محراب بود، پرسپکتیو نقاشی فقط برای کسی که جلوی آن زانو زده بود، درست به نظر میرسید.
دیوید ای. کینگ
[ویرایش]یک تفسیر که توسط دیوید کینگ، مدیر موسسهٔ تاریخ علم در فرانکفورت آلمان (۱۹۸۵–۲۰۰۷)، ارائه شده است، ارتباطی میان نقاشی و نوشتهٔ لاتین روی یک اسطرلاب را نشان میدهد که در سال ۱۴۶۲ توسط رجیومونتانوس به حامی خود، کاردینال بساریون، در رم اهدا شد.
در سال ۲۰۰۵، برتولد هولتسشو، عضو سمینار ابزارهای قرون وسطایی کینگ، کشف کرد که این اپیگرام یک آکروستیک است. معانی پنهان در محورهای عمودی شامل اشارههایی به بساریون، رجیومونتانوس و هدیهٔ ۱۴۶۲ است که قرار بود جایگزین یک اسطرلاب بیزانسی ۱۰۶۲ شود که در اختیار بساریون بود (که اکنون در برشا نگهداری میشود). در همان سال، هولتسشو دریافت که محورهای اصلی اپیگرام با محورهای عمودی اصلی نقاشی همراستا هستند که از چشمهای مسیح و مرد ریشدار عبور میکنند. همچنین مشخص شد که حروف BA IOANNIS در سمت چپ اپیگرام و حروف SEDES در سمت راست، میتوانند به باسیلیوس (امپراتور) ژان هشتم روی تختش اشاره داشته باشند.
این کشف، کینگ را بر آن داشت که به دنبال مونوگرامهای نامها در اپیگرام بگردد (برای مثال INRI برای مسیح و RGO برای رجیومونتانوس) و او حدود ۷۰ نام ممکن مرتبط با ۹ شخصیت نقاشی پیدا کرد. کینگ بدین ترتیب برای هر هشت نفر و یک شخصیت کلاسیک، هویتهای دوگانه یا چندگانه تعیین کرد. رجیومونتانوس و بساریون هر دو برای پیرو شناخته شده بودند (علاقهٔ مشترک آنها به آثار ارشمیدس بود) و نسخههای هر دوی آنها از آثار ارشمیدس حفظ شده است. کینگ فرض میکند که اهداکننده و گیرندهٔ اسطرلاب ۱۴۶۲ ممکن است طراحی نقاشی را با همکاری پیرو شکل داده باشند. جوانی که لباس قرمز کاردینالی بر تن دارد اکنون میتواند رجیومونتانوس، ستارهشناس جوان آلمانی و شاگرد جدید کاردینال بساریون، باشد. با این حال، تصویر او همچنین نمایانگر سه جوان درخشان دیگر نزدیک بساریون که اخیراً فوت کردهاند: بونکانته دا مونتفلترو، برناردینو اوبالدینی دالا کاردا و ونگلیستا گونزاگا، نیز هست. هر یک از تصاویر افراد در نقاشی و همچنین شخصیت کلاسیک بالای ستون پشت مسیح، چندمعنایی هستند. خود نقاشی نیز چندمعنایی است. یکی از اهداف نقاشی، ابراز امید به آینده با ورود ستارهشناس جوان به حلقهٔ بساریون و ادای احترام به سه جوان مرده بود. هدف دیگر، ابراز اندوه بساریون از اینکه شهر زادگاهش ترابیزوند در ۱۴۶۱ به دست ترکها افتاد، بود که او امپراتور بیزانس را مسئول آن میدانست.
جان پوپ-هنسی
[ویرایش]سر جان پوپ-هنسی ، مورخ هنر، در کتاب خود با عنوان «مسیر پیرو دلا فرانچسکا » استدلال کرد که موضوع اصلی این نقاشی «رویای سنت جروم » است. به گفته پوپ-هنسی:
سنت جروم در جوانی خواب دید که به دلیل خواندن متون بتپرستانه به دستور الهی پوستش کنده میشود، و خود او بعدها این خواب را در نامهای مشهور به یوستوکیوم ، با عباراتی که دقیقاً با سمت چپ تابلوی اوربینو مطابقت دارد، بازگو کرد.
پوپ-هنسی همچنین به تصویری قدیمیتر از ماتئو دی جیووانی ، نقاش اهل سینِزا، اشاره و آن را بازتولید میکند که به موضوع ثبتشده در نامه جروم میپردازد و از شناسایی مضمون اثر پیرو توسط او پشتیبانی میکند.[۸]
منابع
[ویرایش]- ↑ Wilkin, Karen (2008-10-04). "A Piero Without Peer". The Wall Street Journal. Retrieved 4 Oct 2008.
- ↑ Owen, Richard (2008-01-23). "Piero della Francesca masterpiece 'holds clue to 15th-century murder'". The Times. London. Retrieved 2010-09-17.[پیوند مرده]
- ↑ Marinazzo, Adriano (March 2006). "L'enigma della Flagellazione di Piero della Francesca". Minuti Menarini. 324: 11–13.
- ↑ Ginzburg, Carlo (2000). "The Flagellation of Christ". The Enigma of Piero: Piero della Francesca. London: Verso. p. 54. ISBN 978-1-85984-731-2. OCLC 606432403 – via Internet Archive.
- ↑ "Silvia Ronchey" (به ایتالیایی). Retrieved 2024-02-24.
- ↑ Clark, Kenneth (1951). Piero Della Francesca (به انگلیسی). London: Phaidon. pp. 19, 20.
- ↑ Lavin, Marilyn Aronberg (1990) [1972]. Piero della Francesca: The Flagellation. Chicago: University of Chicago Press. ISBN 978-0-226-46958-4. OCLC 20753516 – via Internet Archive.
- ↑ Pope-Hennessy, John (2002). The Piero della Francesca Trail. New York: New York Review of Books. pp. 16–17. ISBN 1-892145-13-8.