سه پادشاهی کره
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
این مقاله شامل فهرستی از منابع، کتب مرتبط یا پیوندهای بیرونی است، اما بهدلیل فقدان یادکردهای درونخطی، منابع آن همچنان مبهم هستند. |
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
سه پادشاهی کره | |
نام کرهای | |
---|---|
Hunminjeongeum | |
هانجا | |
لاتیننویسی اصلاحشده | Samguk-sidae |
مککیون–ریشاور | Samguk-sidae |
نام دیگر | |
Hunminjeongeum | |
هانجا | |
لاتیننویسی اصلاحشده | Samguk-sigi |
مککیون–ریشاور | Samguk-sigi |
بخشی از مجموعهٔ |
---|
تاریخ کره |
گاهشمار تاریخ کره |
سه پادشاهی کره از شیلا، گوگوریو و بکجه تشکیل میشد که قلمرو آنها در شبهجزیره کره و قسمتهایی از منچوری بود. سه امپراتوری کره قدرتهای برتر شبهجزیره کره بودند که روزی دوست و روزی دشمن هم میشدند. در بین سه پادشاهی شیلا اولین کشوری بود که تشکیل شد و آخرین کشوری بود که سقوط کرد و نسبت به بکجه و گوگوریو عمر بسیار زیادی کرد. پادشاه هیوک گئسو اولین شاه دودمان شیلا اولین امپراتوری را تأسیس کرد و به این دلیل او را پدر سه پادشاهی کره مینامند. چینیها قرنها بر کره حکومت کردند تا اینکه در حدود سال ۳۵۰ میلادی سه سلسله سلطنتی (شیلا-در جنوب شرقی) (گوگوریو-در شمال) و (بکجه-در جنوب غربی) تشکیل یافتند. هر یک از این پادشاهان، نهادهایی برای تمرکز قدرت و اختیارات، ایجاد و در صدد شکست یکدیگر بودند. در همین ایام آیین بودا و کنفسیوس در کره رواج یافت. دولت شیلا که از اقتدار بیشتری برخوردار بود موفق شد با کمک سلسله تانگ ابتدا بکجه و سپس گوگوریو را شکست داده، خاک آن کشور را به خاک خود ضمیمه کرده و شیلای متحد را بنیان نهد. شیلای متحد موفق شد در سال ۶۷۶ در زمان شاه مونمو نیروهای سلسله تانگ را از خاک خود بیرون رانده و کنترل کامل کره را به دست گیرد.
گوگوریو[ویرایش]
گوگوریو شمالیترین امپراتوری کره بود که در سال ۳۷ پیش از میلاد در باک بویو و بعد از حملهای وسیع به هیون تو گون تشکیل شد.
اقتصاد مردم گوگوریو[ویرایش]
همانطور که در تاریخ سامگوک ساگی گفته شده مردم گوگوریو نسبت به شیلا و باکجه فقیرتر بودند جامعه و اقتصاد گوگوریو به خاطر جنگهای پی در پی و بیشمار متشنج بود در مورد اوضاع مردم گوگوریو در کتاب سانگوئوژی گفته شده: گوگوریو کشوری بسیار کوهستانی و با درههای عمیق بود مردم گوگوریو اکثراً در کوهها ساکن بودند و جمعیت شهرنشینها ۹۰٪ اشراف بودند مردم گوگوریو اکثراً کشاورز یا آهنگر بودند و بسیار پرتلاش و زحمتکش اما وعده غذایی آنها بسیار کم بود آنها بیشتر از سبزیجات و علوفه تغذیه میکردند و به جای سه وعده غذا یک یا دو وعده غذا میخوردند. مردم گوگوریو خشن و تند رفتار بودند لباسهایشان اکثراً پاره و کهنه بود.
جومونگ و ایجاد گوگوریو[ویرایش]
پادشاه دانگمیونگ (زاده ۵۸ پیش از میلاد و درگذشته ۱۹ پیش از میلاد - پادشاهی ۳۷ تا ۱۹ پیش از میلاد) یا بهطور کامل دانگمیونگ سئونگ وانگ که به اسم زمان تولدش جومونگ نیز معروف است، مؤسس امپراتوری گوگوریو میباشد. گوگوریو در میان سه امپراتوری کره، شمالیترین آنها محسوب میشد. در لوح سنگی گوانگگهتو از او با نام چومووانگ به معنی پادشاه چومو و در ۲ کتاب تاریخی سامگوک ساگی و سامگوک یوسا از او با نام جومونگ و عنوان گو یاد شدهاست. همچنین در کتاب سامگوک ساگی از او با نام چومونگ یا سانگائی نیز نام برده شدهاست. در سایر نوشتههای بهدست آمده، او با نامهای چومونگ، جونگمو یا دومو معرفی شدهاست. افسانه تأسیس گوگوریو برگرفته از متون کهن کره از جمله سنگ یادبود گوانگگهتو میباشد. معروفترین متن شناخته شده با اندکی تغییرات از سامگوک یوسا، سامگوک ساگی و دانگمیونگ سئونگ وانگ پیئون از دانگ گوک ایسانگ گوکجیپ بهدست آمدهاست. بحثهای مختلفی بر سر آنکه پدر واقعی او چه کسی بوده به وجود آمدهاست، در بعضی از متون کره، جومونگ را پسر ههموسو (解慕漱:به معنی پسر آسمان) و یوها (柳花:به معنی دختر خدای رودخانه هابک) توصیف کردهاند. گفته شدهاست که هموسو با یوها در زمانی که او در کنار رودخانه در حال حمام کردن بود، آشنا شدهاست، اما خدای رودخانه ههموسو را قبول نکرد و او به آسمان برگشت. خدای رودخانه یوهوا را به اوبالسو (優渤水) تبعید کرد، مکانی که او با پادشاه دانگ بویو (بویو شمالی)، گوموا آشنا شد و صیغه او گردید. یوهوا که توسط نور خورشید باردار شدهبود، تخمی را به دنیا آورد. گوموا سعی کرد تا تخم را نابود کند سپس سعی کرد تا تخم را به حیوانات بخوراند، اما حیوانات به جای خوردن آن، از تخم محافظت کردند تا صدمه نبیند. در نهایت گوموا تخم را به یوها برگرداند و از درون تخم پسری به دنیا آمد که جومونگ نامیده شد و در زبان کرهای به معنی کماندار ماهر است. جومونگ برای مهارت استثنایی که در تیراندازی داشت، معروف بود. سرانجام به خاطر حسادت پسران گوموا، جومونگ مجبور به ترک دانگ بویو شد. برطبق افسانه در هنگام فرار با اسبش به رودخانهای خروشان رسید، لاک پشتها و جانوران آبزی بر سطح آب آمدند و یک پل ایجاد کردند. هنگامیکه او به سرزمینی که در جنوب رودخانه قرار داشت وارد شد، مورد استقبال گو موسئو دانگون فرمانروای جولبون (که همان باک بویو بود) قرار گرفت. گو موسئو میدانست که جومونگ یک مرد معمولی نیست و دخترش سوسانو را به عقد او درآورد. بعد از مرگ گو موسئو در ۳۷ پیش از میلاد، جومونگ هفتمین دانگون در باک بویو گردید. او تمام ۵ قبیله جولبون را با یکدیگر متحد کرد و یک کشور پادشاهی متمرکز به وجود آورد. جومونگ در سال ۳۷ پیش از میلاد کشور گوگوریو را تأسیس نمود و اولین پادشاه گوگوریو شد. در همان سال، پادشاه قبیله بیرو که سونگینگ نام داشت پس از دریافت کمک جهت شکست قبیله مالگال که مورد هجوم آنها قرار گرفته بود، تسلیم جومونگ شد. در سال ۳۴ پیش از میلاد، جولبون سئونگ اولین شهر پایتخت گوگوریو همراه با قصر امپراتوری تکمیل شد. ۴ سال بعد و در سال ۲۸ پیش از میلاد، جومونگ ژنرال بو ویئوم را جهت تسخیر پادشاهی اوکجه فرستاد. در طی همان سال مادر جومونگ، یوهوا، در قصر دانگ بویو درگذشت و برای او یک مراسم خاکسپاری در حد یک ملکه گرفتند درحالیکه او فقط یک صیغه سلطنتی بود. جومونگ یک فرستاده و هدایای فراوانی جهت قدردانی از سخاوت پادشاه گوموا، برای او ارسال نمود. در سال ۱۹ پیش از میلاد، همسر اول جومونگ، یی سویا همراه پسرش، یوری، دانگ بویو را ترک کردند و وارد گوگوریو شد. یی سویا، ملکه شد و سوسانو همسر دوم جومونگ به علت فشارهای وارده و همچنین ترس از موقعیت پسرانش در آینده گوگوریو تصمیم به ترک آنجا گرفت. سوسانو، گوگوریو را همراه دو پسرش و تعدادی از مردم ترک کرد و آنها را به سمت جنوب شبه جزیره کره، مکانی که در حال حاضر کره جنوبی در آن قرار دارد، رهبری کرد. جومونگ اولین پسرش یوری را به عنوان ولیعهد معرفی نمود و او را وارث تاج و تخت کرد.
گوگوریو در اوج قدرت[ویرایش]
موهیول (۴۴–۱۸ میلادی)، سومین امپراتور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراتوری کره، بود. موهیول، به زودی گوگوریو را به سمت یک دوره توسعه ارضی بزرگ، تسخیر چندین کشور کوچک و امپراتوری قدرتمند دانگ بویو، سوق داد. پرنس موهیول، سومین پسر پادشاه یوری و نوهٔ پادشاه جومونگ بود. او در سن ۲۱ سالگی، در سال ۱۴ بعد از میلاد ولیعهد گوگوریو شد و ۴ سال بعد، پس از مرگ پدرش، به سلطنت رسید. او در "Daesuchonwon" دفن شده بود. موهیول، حکومت مرکزی گوگوریو را قوی کرد و قلمرو گوگوریو را گسترش داد. او در سال ۲۲ میلادی، دانگ بویو را ضمیمه کشور گوگوریو کرد و پادشاه آن "Daeso"یا تسو، را کشت. موهیول، در سال ۲۶ میلادی «Gaema-guk» و پس از آن «Guda-guk» را تصرف کرد. پس از دفع حمله چینیها در سال ۲۸ میلادی، او پسرش، پرنس هدونگ، را جهت حمله به مقر فرماندهی "Nangnang"، در سال ۳۲ میلادی فرستاد. پادشاه دائموسین، "Nangnang" را در سال ۳۷ میلادی فتح نمود.
امروزه، از دائموسین به عنوان یک الگو، برای "Manhwa" مشهور و بازی ویدئویی «Nexon: امپراتوری بادها»، استفاده میشود. درام تاریخی «امپراتوری بادها» نمایش آن در سپتامبر ۲۰۰۸ آغاز شد. این درام دربارهٔ "Manhwa"، همانطور که در بالا ذکر شد و شرح زندگی موهیول، پرنس گوگوریو، است که با یک پیشگویی به دنیا آمد. این پیشگویی بیان میکرد که موهیول باعث نابودی گوگوریو میشود. یوری پدرش به علت فشارهای مردم و سران حکومت مجبور میشود او را بکشد و ظاهراً او را میکشد ولی حس پدری این اجازه را نمیدهد او را مخفیانه به میان مردم میفرستد و تا ۲۰ سالگی موهیول نمیدانست که شاهزادهاست و سختیهای زیادی کشید و…
روابط گوگوریو با دو امپراتوری دیگر[ویرایش]
گوگوریو معمولاً با هر دو امپراتوری روابط بدی داشت و در بیشتر اوقات در حال جنگ بود اما گوگوریو بیشتر از اینکه با دو امپراتوری دیگر دشمن باشد با چینیها دشمن بود.
فتح گوگوریو[ویرایش]
در سال ۶۶۵ میلادی در چهارمین سال اتحاد امپراتوری شیلا با نیروهای تانگ محل مخفی تدارکات باکجه را در یک غار پیدا کردند و میزان تدارکاتشان بسیار زیاد شد در همین سال شیلا و تانگ دستور حمله به گوگوریو دادند. گوگوریو قدرتی برای مقابله با این نیروها نداشت، پادشاه گوگوریو وقتی دو بار در جنگ شکست خورد به قلعهٔ دائی جویونگ فرار کرد
درام تاریخی دائی جویونگ در سال ۲۰۰۸ در مورد فتح گوگوریو ساخته شد.
بکجه[ویرایش]
باکجه یکی دیگر از سه پادشاهی در کره بود. باکجه در سال ۱۸ پیش از میلاد توسط دو شاهزاده گوگوریو یعنی بیریو و اونجو پسران سوسونو بنیان گذاشته شد.
داستان ایجاد بکجه[ویرایش]
در سال ۱۹ پیش از میلاد یه سویا و یوری به گوگوریو بازگشتند و سوسونو که موقعیت پسرانش به خصوص بیریو را در خطر دید به همراه پسرانش گوگوریو را ترک کرد. دانگمیونگ (جومونگ) سربازان زیادی به او داد. پس از حرکت سوسونو بیریو در میچاهول و اونجو در ویریسونگ ساکن شدند. اونجو با یکپارچه کردن مردم جولبون، باکجه یا پکجه را به وجود آورد. سوسونو و گو مسئو دانگون مهرههای اصلی برپایی باکجه بودند.
روابط بکجه با دو امپراتوری[ویرایش]
باکجه هر وقت با مشکلی برمیخورد از شیلا کمک میگرفت و روابط بسیار بدی با گوگوریو داشت، با وجودیکه در اصل متعلق به یک خانواده هستند.
فتح بکجه[ویرایش]
در سال ۶۵۸ میلادی درحالیکه کسی انتظارش را نداشت دو متحد قدیمی با هم بجنگند، نیروهای متحد تانگ و شیلا جنگی بزرگ را علیه باکجه راه انداختند. آنها با ۱۸۰۰۰۰ نفر به باکجه حمله کردند. در این حالت گوگوریو با وجود اینکه دشمن باکجه بود با اوضاع بد خود برای اینکه تانگیها که اهل چین بودند وارد سرزمینشان نشوند، به باکجه کمک کرد در سال ۶۵۹ میلادی ولیعهد باکجه و در سال ۶۶۰ میلادی تانگ و شیلا با کشتن پادشاه باکجه اویجا باکجه را تسخیر کردند و کل زمینهای باکجه را به دو قسمت مساوی تقسیم کردند که نصف متعلق به تانگ و نصف متعلق به شیلا شد. بهاینترتیب یک امپراتوری از سه امپراتوری نابود شد.
شیلا[ویرایش]
در سال ۵۷ قبل از میلادی شیلا در شبهجزیره کره تشکیل شد و پس از ۹۹۲ سال حکومت در سال ۹۳۵ میلادی از بین رفت. مورخان دورهٔ تاریخ شیلا را به دو قسمت تقسیم میکنند، یکی شیلا قبل از اتحاد و دیگری شیلای متحد.
هیوک گئسو و به وجود آمدن شیلا[ویرایش]
مردم او را با نامهای مختلفی میشناسند که میتوان به Geoseogan و Geoseulhan اشاره کرد.
نام خانوادگی پادشاه هیوک گئسو باک، پاک یا پارک است که به معنی کدو میباشد در افسانهها آمدهاست او از تخم مانند کدو بیرون آمد و برای همین این نام خانوادگی برای او انتخاب شدهاست. افسانههای زیادی در مورد به دنیا آمدن او است که از مهمترین آنها میتوان به این اشاره کرد که سران شش روستای متحد دور هم جمع شدن تا در مورد اسکان پناهندههای گوجوسان و تشکیل امپراتوری با هم صحبت کنند در همین لحظه تخمی نورانی از آسمان به زمین افتاد و پسری به شکل کدو از تخم بیرون آمد و در میان نور خورشید رقصید و سران شش قبیله او را به عنوان پادشاه انتخاب کردند. او ۱۳ سال بیش نداشت که به عنوان اولین امپراتور شیلا حکومت کرد و در سال ۴۱ قبل از میلاد ازدواج کرد او سعی میکرد کمکم قلمرو خود را گسترش دهد اما او به دلیل تشکیل دو امپراتوری دیگر (گوگوریو و باکجه) بسیار عصبانی شد اما او قدرت مقابله با هیچیک از این دو امپراتوری را نداشت. او در سال ۴ میلادی در سن ۷۳ سالگی و به دلیل بیماری طاعون مرد پسرش نامهائه او را در محلی به نام سارئونگ دفن کرد و حکومت به نامهائه پسر بزرگش رسید.
پادشاه موییل[ویرایش]
پادشاه موییل با سفر خود به تانگ قراردادهایی را میان دو طرف بست و بعد از چندین دیدار مشکوک، در سال ۶۵۸ میلادی نیروهای متحد تانگ و شیلا جنگی بزرگ را علیه باکجه راه انداختند. آنها با ۱۸۰۰۰۰ نفر به باکجه حمله کردن در این حالت گوگوریو با وجود اینکه دشمن باکجه بود با اوضاع بد خود برای اینکه تانگیها که اهل چین بودند وارد سرزمینشان نشوند به باکجه کمک کرد در سال ۶۵۹ میلادی ولیعهد باکجه و در سال ۶۶۰ میلادی تانگ و شیلا با کشتن پادشاه باکجه اویجا باکجه را تسخیر کردند و کل زمینهای باکجه را به دو قسمت مساوی تقسیم کردند که نصف متعلق به تانگ و نصف متعلق به شیلا شد. به این ترتیب یک امپراتوری از سه امپراتوری نابود شد و در سال ۶۶۱ موییل مرد. اشرافزادگان که قدرت بالای شیلا را دیدند به فکر افتادند که یک اتحاد بین حزبها و قبایلی که با جنگ مخالف بودند، درست کنند، به این ترتیب وحدتی شکل گرفت و دورهٔ جدیدی از تاریخ شیلا به وجود آمد.
شیلا بعد از اتحاد[ویرایش]
در سال ۶۶۵ میلادی در چهارمین سال امپراتوری شیلا با نیروهای تانگ، محل مخفی تدارکات بکجه را در یک غار پیدا کردند و میزان تدارکاتشان بسیار زیاد شد. در همین سال شیلا و تانگ دستور حمله به گوگوریو دادند. گوگوریو قدرتی برای مقابله با این نیروها نداشت. پادشاه گوگوریو وقتی دو بار در جنگ شکست خورد، به قلعهٔ دائی جویونگ فرار کرد در سال ۶۶۸ میلادی قلعهٔ دائی جویونگ توسط تانگ و شیلا تسخیر شد و گوگوریو برای همیشه از تاریخ محو گردید و گوگوریو مانند بکجه بین تانگ و شیلا تقسیم شد.
جنگ شیلا با تانگ[ویرایش]
گفته شد نیروهای متحد تانگ و شیلا برای جلوگیری از حملهٔ ژاپنیها به شیلا رفتند و یک سال در آنجا ماندند در سال ۶۶۹ میلادی امپراتور تانگ از مونمو خواست تا سربازانش را برگرداند اما شاه مونمو به جای سربازان برایش سر نگهبانی را که پیغام آورده بود را آورد و تمام سربازان تانگ رو که در شیلا بودند را قتلعام کرد و حالا شیلا با ۱۰۰۰۰ نفر بیشتر به جنگ تانگ رفت. در سال ۶۶۹ میلادی مونمو با سربازانش به تانگ حمله کرد و به ترتیب قلعههای تانگ را فتح کرد او در سال ۶۷۴ میلادی پایتخت تانگ را تسخیر کرد و مناطق زیادی را از تانگ گرفت اینطور بود که شیلا کل منطقه را در اختیار گرفت مونمو تمامی سرزمینهایی را که از بکجه و گوگوریو به تانگ رسیده بودند نیز پس گرفت.
شورشها در شیلا[ویرایش]
شورشهای زیادی بعد از اتحاد شیلا روی داد که باعث مرگ چندین پادشاه شد این شورشها آنقدر ادامه یافت که پادشاه شیلا و وزیر دربارش جانگ بوگو را برای ادارهٔ پادگانهای دریایی به چانکهی فرستاد.
جانگ بوگو[ویرایش]
جانگ بوگو (به کرهای (خط هانجا): 張保皐) یا گونگ بوک (به کرهای (خط هانجا): 弓福) (مرگ در ۸۴۶ میلادی) دریانورد، فرمانده جنگی، استاد هنرهای رزمی و یکی از نیرومندترین سیاستمداران پادشاهی شیلا در کره بود. او چندین دهه بر دریای زرد و آبهای میان سواحل جنوب غربی کره و شبهجزیره شاندونگ چین تسلط داشت. مرکز ناوگان کشتیرانی او در جزیره واندو در چانگهیجین (استان جولا در کره جنوبی) در دریای جنوب غربی قرار داشت، او مقام رسمی فرماندار دریایی چانگهی جین را از طرف دربار شیلا در اختیار داشت. اطلاعات زیادی در مورد زندگی او در دست نیست. در کتاب سامگوک ساگی (تاریخچه سه پادشاه) که در سده دوازدهم میلادی نوشته شده، زندگینامه کوتاهی از جانگ بوگو آمدهاست. در آن به مهارت او در هنرهای رزمی و سفر او به همراه پسر عمویش یئون جانگ (정년 鄭年) در جوانی به چین (در آن هنگام تانگ نامیده میشد) اشاره شدهاست. آنها با توجه به مهارت در اسبسواری و شمشیرزنی به ارتش تانگ راهیافتند و فرماندهان نظامی منطقه وانینگ (جیانگسو کنونی) شدند. در قرن نهم هزاران شیلایی در تانگ میزیستند و بیشتر آنها به فعالیتهای تجاری در سواحل شاندونگ و یانگزو مشغول بودند. جامعه شیلاییهای یانگزو استقلال زیادی در امور خود داشت و مسائل شیلاییها عموماً توسط خود آنها حل و فصل میشد.
جانگ از وضعیت تأسفبار هموطنان خود خشمگین بود، اضمحلال حاکمان تانگ موجب رونق کار دزدان دریایی گشتهبود و شیلاییهای مقیم تانگ هدف مناسبی برای دزدان دریایی بودند که آنها را برای فروش در بازار به اسارت میگرفتند. در ۸۲۳ میلادی امپراتور تانگ فرمان لغو بردهداری را صادر کرد و دستور بازگرداندن تمام بردگان شیلایی را به شیلا داد.
در ۸۲۵ میلادی جانگ بوگو به ساختن یک کارخانه کشتیسازی در اقدام کرد و از امپراتور هیونگدوک (۸۲۶ تا ۸۳۶) خواست تا یک پادگان نظامی برای حمایت از تجار شیلایی و امنیت دریای زرد در واندو احداث کند. در ۸۲۸ با موافقت امپراتور پادگان نظامی در واندو افتتاح شد. بقایای پادگان چانگهی هنوز در سواحل جنوبی واندو باقیماندهاست.
با افتتاح پایگاه چانگهی جانگبوگو به اوج قدرت خود رسید. فرماندهان جنگی بسیاری به حمایت جانگ بوگو متکی بودند. ارتش او اگرچه بهطور رسمی متعلق به پادشاه بود، اما در واقع توسط خود او اداره میشد. قدرت سپاه جانگ در این دوران به قدری بود که او توان برانداختن حکومت را داشت. البته بسیاری از اعضای خانواده سلطنتی با توجه به قدرت برتر و همچنین طبقه اجتماعی جانگ بوگو از او متنفر بودند. در ۸۳۹ جانگ نقش کلیدی در به قدرت رسیدن پادشاه سینمو با برانداختن پادشاه مینای داشت. کیم ووجینگ (پادشاه سینمو) از او برای براندازی پادشاه غاصبی که با کشتن پدرش به قدرت رسیده بود، کمک خواست. جانگ بوگو پاسخ داد: «اگر حق را ببینی و به آن عمل نکنی، بزدلی بیش نیستی.» حتی اگر توان آن را نداشته باشم، از دستورهای شما پیروی میکنم. لشکر ۵۰۰۰ نفری جانگ بوگو به رهبری یئون جانگ پایتخت را تسخیر کرد، کیم ووجینگ بر تخت نشست و جانگ نخستوزیر شد. جانگبوگو جان خود را در جریان ازدواج دخترش با فرزند پادشاه مونسانگ از دست داد. اشرافزادگان که پذیرش ورود دختر جانگ (که از یک خانواده عادی بود) را به دربار نداشتند، برای قتل او توطئه چیدند.
در ساگموک یوسا کتاب تاریخ دیگری از قرن سیزدهم آمدهاست که پادشاه به دسیسههای اشرافزادگان تن داده و ازدواج با دختر جانگ را رد کرد. در نتیجه دشمنی او و جانگ بوگو درگرفت. مشخص۰ نیست که ترور جانگ بوگو توسط چه کسی (پادشاه یا اشرافزادگان) انجام شده باشد. اما در هر دو کتاب آمدهاست که در ۸۴۶ جانگ بوگو توسط یوم جانگ (閻長) فرستاده دربار شیلا با فروکردن چاقویی در قلبش به قتل رسید. او اعتماد جانگ بوگو را با تظاهر به اینکه از پایتخت فرار کردهاست، جلب کرد و در هنگام نوشیدن شراب او را به قتل رساند. البته در شوکو نیهون کوکی (續日本後紀) کتاب تاریخ ژاپنی مرگ جانگ بوگو در ۸۴۱ ثبت شدهاست.
پادگان چانگهی در ۸۵۱ تعطیل شد. محل دفن خاکستر جانگ بوگو نیز نامعلوم است.
ادامه شورشها[ویرایش]
بعد از مرگ جانگ بوگو باز هم شورشها ادامه پیدا کرد و حکومت شیلا را به قدری ضعیف کرد که دیگر هیچ وقت نمیتوانست خود را بسازد در سال ۹۳۵ میلادی زمانی که شیلا بسیار ضعیف بود گوریئو به شیلا حمله کرد و با فتح شیلا سه امپراتوری کره نابود شد و به تاریخ پیوست.
اقتباسها[ویرایش]
درامهای تاریخی[ویرایش]
تلویزیون کره درامهای تاریخی با اقتباس از این دورهٔ تاریخی ساختهاست که با استقبال زیادی مواجه شدهاست. این فیلمها با فروش به کشورهای دیگر درآمدهای زیادی کسب میکنند. از آن جمله میتوان به فیلمهای زیر اشاره کرد:
- امپراتور دریا در مورد جانگ بوگو ساخته شده، در سال ۲۰۰۴
- افسانه جومونگ در مورد جومونگ مؤسس امپراتوری گوگوریو
- سرزمین بادها شرح زندگی نوه جومونگ و سومین پادشاه گوگوریو
- دائه جویونگ شرح زندگی آخرین فرمانروای گوگوریو.
- سرنوشت یک مبارز شرح زندگی آخرین ژنرال بکجه گی بک
- دختر امپراتور شرح زندگی بانو سو بک هیانگ دختر گمشده پادشاه موریونگ
- رؤیای فرمانروای بزرگ شرح نحوهٔ متحد شدن سه قلمرو توسط کیم یوشین و کیم چونچو (پادشاه موییل)
- ملکه سوندوک اولین پادشاه زن در تاریخ کره و بیست و هفتمین پادشاه شیلا
- گوانگگهتو فاتح بزرگ زندگی نوزدهمین شاه گوگوریو گوانگگهتو بزرگ
- هوارانگ به اوج قدرت رسیدن شیلا توسط پادشاه جین هئونگ
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]
- Best, J.W. (2003). "Buddhism and polity in early sixth-century Paekche". Korean Studies. 26 (2): 165–215. doi:10.1353/ks.2004.0001. JSTOR 23719761. S2CID 154855624.
- Lee, K. (1984) [1979]. A New History of Korea. Tr. by E.W. Wagner & E.J. Schulz. Seoul: Ilchogak. p. 518. ISBN 978-0-674-61576-2.
- Na, H.L. (2003). "Ideology and religion in ancient Korea". Korea Journal. 43 (4): 10–29. Archived from the original on June 14, 2011.
- Nelson, Sarah M. (1993). The archaeology of Korea. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-40783-0.
- Pearson, R; Lee, J.W.; Koh, W.Y.; Underhill, A. (1989). "Social ranking in the Kingdom of Old Silla, Korea: Analysis of burials". Journal of Anthropological Archaeology. 8 (1): 1–50. doi:10.1016/0278-4165(89)90005-6. Scopus: 2-s2.0-38249024295.