سیستان
مختصات: ۲۸°۵۳′ شمالی ۶۴°۲۵′ شرقی / ۲۸٫۸۸۳°شمالی ۶۴٫۴۱۷°شرقی
![]() | لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای استفادهشده در ویکیپدیا نیست. |
سیستان | |
---|---|
منطقه | |
کشورها | ،[۱] |
جمعیت | |
• جمعیت | در حدود 5 میلیون نفر،[۲] |
جمعیتشناسی | |
• قومیت | مردم سیستانی |
بزرگترین شهرها |
زابل |

سیستان (همچنین ساستان، ساکستان، سکستان، نیمروز، سجستان، درنگیانا، درنگستان، زرنگ، زرنگه، زرنج، زرکه، زرنکه، صیرئینکش، زاول، زابل، زاولستان، زابلستان، سجستان) در پایان سال ۱۹۰۵ میلادی یا ۱۲۸۴ شمسی با هیات اعزامی به رهبری مک ماهون و نقشه برداری آقای تیت صاحب منصب نقشه برداری که جزو هیات اعزامی بود با همکاران خود اراضی ایالت سیستان و زمینهای اطراف آن را نقشه برداری که جمعاً قریب ۳۸۰۰۰ میل مربع مساحی شد. وسعت اراضی ایالت سیستان امروزه ۷۰۰۶ میل مربع که ۲۸۴۷ میل مربع در قسمت ایران و ۴۱۵۹ میل مربع در قسمت افغانستان میباشد .( منبع: کتاب: جغرافیای تاریخی سیستان یا سفر با سفرنامهها صفحه ۳۶۹، ترجمه و تدوین: آقای دکتر حسن احمدی. مقاله آقای مک ماهون)، دارای آب فراوان و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. فاصله آن با شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان ۲۰۰ کیلومتر است که شمالیترین شهر این استان و شرقیترین شهر ایران است و در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بودهاست. سیستان به انبار غله ایران معروف بوده و وجود ویرانههای فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا.[۶] این سرزمین در داستانهای اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاستهاند.[۷] در دورههای اخیر به علت خشکسالیهای پیدرپی حجم آب بسیار پایین آمده و دریاچه هامون کاملاً خشک شدهاست.[نیازمند منبع]
محتویات
مناطق سیستان[ویرایش]
منطقه سیستان در افغانستان شامل ولایت (استان) نیمروز و فراح و ولایت قندهار می شود [۳] منطقه سیستان در ایران شامل شهرستان های زاهدان. زابل، زهک، هیرمند، هامون و نیمروز و نهبندان است.[۴] [۸] [۹]
جغرافیا[ویرایش]
سیستان در افغانستان شامل ولایت های نیمروز و فراه و در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در ۳۰ درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۶۱ درجه و ۱۰ دقیقه تا ۶۱ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی، نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب به میرجاوه، از شرق به کشور افغانستان و پاکستان و از غرب به کرمان محدود است. در ضمن مساحت زابل، زهک، هیرمند، هامون و نیمروز 15917 کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد.[۸] [۱۰]
سیستان منطقه ایی است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابایغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته و بعد از طی صدها فرسنگ به مرز ایران میرسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله (شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود.
رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثار حیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند. قدیمیترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته سیستان یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل-زاهدان مشاهده میکنیم.
دریاچه هامون[ویرایش]
سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیستکره در ایران است. دریاچه و تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاند. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نامهای هامون پوزک، هامون سابوری و هامون هیرمند تشکیل شدهاست که در زمان فراوانی آب به هم میپیوندند و دریاچه هامون را تشکیل میدهند. رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به هامون میریزند.
وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳۸۲۰ کیلومتر مربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. با این اوصاف، دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم به وجود آورد.
زمینشناسی[ویرایش]
سیستان از منظر زمینشناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانهای است. کف رسوبات از سنگهای کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفتهاست.
بر روی گدازههای مارن قرمز دوره ترشیاری، برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده میشود. چاه نیمههای سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوههایی محدود میشود که از فلیشهای کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهکهای الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوههای فوق، سنگهای متامورفیک مشاهده میشود.[۱۱]
تاریخ و ادبیات[ویرایش]



سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست.[۱۲]
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست.[۱۳]
آخرین دسته از آریاییها در حدود سال 2500 ق. م؛ که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتلعام قرار داد.[۱۴]
در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد.[۱۵]
در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهدنامه پاریس از سیستان جدا گردید و در آن سوی مرز ماند، که به مهاجرت گسترده مردم سیستان بخش افغانستان به ترکمن صحرا ایران انجامید.[۱۶] [۱۷] وبنیادنیمروز خانه فرهنگ وهنرسیستانیها در تلاش است که به همت محققین ومدیران فرهیخته اش به گفته محمدآذری سنتهای نیک نیاکان خویش را حفظ واشاعه دهد
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد در حال حاضر سیستان جزیی از استان سیستان و بلوچستان کنونی ایران است.
مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده میشود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده میشدهاست. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد.[۱۸]
نام آوران[ویرایش]
اولین پادشاه ایران در زمان صفاریان. کسی که موفق به شکست اعراب عباسی شد و زبان فارسی را جان دوباره بخشید.
در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریان از آنجا برخاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.بنیادنیمروزپیشنهادداده است که زادروز این ابرمرد به عنوان روزسیستان نامگذاری شود
جغرافیای تاریخی[ویرایش]
بعد از عهدنامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است که ولایات هلمند، فراه، نیمروز، قندهار جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زاهدان، زابل، زهک،هیرمند، هامون، نیمروز و نهبندان و توابعشان سیستان ایران محسوب میشوند. [۴] [۵] [۸]
زبان[ویرایش]
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستانی به این گویش تکلم میکنند همچنینن بعضی از مهاجران بلوچ به زبان بلوچی تکلم میکنند.گویش سیستانی هماکنون به صورت عمده در شهرهای زاهدان زابل نیمروز نهبندان فراه زهک قندهار بخش هایی از افغانستان همچنین در سرخس ایران، استان گلستان، استان خراسان رضوی و سراسر ایران تقریبا جاری می باشد.[۱۹]
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.[۲۰]
سابقه تاریخی[ویرایش]
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست.[۲۱] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکردهاست.[۲۲] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سرکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی ماندهاست.[۲۳]
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی ماندهاست که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بودهاست که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشدهاست.[۲۴]
خاستگاه[ویرایش]
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای ایرانی تعلق دارند.[۲۵]
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست.[۲۶]
نوشتار[ویرایش]
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبودهاست، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسمالخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچهسازی رسمالخط سیستانی انجام شدهاست تاکنون با بی اقبالی مواجه شدهاست.[۲۷]
گونههای زبانی[ویرایش]
چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.[۲۸]
زرگری[ویرایش]
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.[۲۹]
ادبی[ویرایش]
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد. اینگونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعلهایی که تک واژ «می» دارند.[۳۰]
سیدی[ویرایش]
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود.[۳۱]
عربی[ویرایش]
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد. اینگونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.[۳۲]
شناسه[ویرایش]
![]() | این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
مردم سیستانی از نژاد آریایی و زبانشان فارسی با گویش سیستانی (زاولی) میباشد.[۵]
جمعیت سیستان را شیعیان و اقلیت اهل سنت تشکیل می دهند. زندگی اکثریت مردم سیستان کشاورزی و دامداری میباشد.[نیازمند منبع] فردوسی متون، داستانها و قصههای تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین سیستان و قهرمانان آن را از مردم این خطه انتخاب کردهاست.{مدرک}
یعقوب لیث صفاری سیستانی که در سیستان حکومت میکرد در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد
خوراکی ها و سوغات سیستان[ویرایش]
کلوچه محلی سیستان
اوجیزک
آبگوشت محلی سیستان
نان روغنی و تفتون سیستان
چنگالی، آچار (نوعی ادویه) سیستانی
کشک محلی (کشک زرد) سیستان
چلبک سیستانی (نوعی نان روغنی)
قتلمه سیستان
سوزی (بورک سیستانی)
صنایع دستی[ویرایش]
حصیر بافی (به سیستانی خولک بافی)
خامه دوزی سیستان
جواهرات سیستانی
دودنی بافی سیستانی
قالی بافی سیستان
گلیم بافی سیستان
جستارهای وابسته[ویرایش]
- گویش سیستانی
- رقص سیستانی
- زرنگ (ساتراپی)
- هلمند
- زرنج
- شهر سوخته
- دهانه غلامان
- دریاچه هامون
- رستم
- قلعه سه کوهه
- آسیاب بادی سیستان
- مردم سیستانی
- سد کجکی
- حقابه ایران از هیرمند
- بند سلما
- هریرود
پانویس[ویرایش]
- ↑ کتاب سفرنامه خراسان و سیستان ص 48
- ↑ کتاب مردم شناسی سیستان محمد اعضم سیستانی ص 134
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ http://nimroz.gov.af/fa/page/2665/historical-background
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ http://www.sk-nehbandan.ir/Index.aspx?page_=form&lang=1&sub=3&tempname=NahbandanMain&PageID=483
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ https://www.sbportal.ir/fa/news/5486/جغرافیای-استان
- ↑ استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار
- ↑ ویرانههای باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ http://www.irna.ir/sb/fa/News/82780564
- ↑ https://www.sbportal.ir/fa/news/5488/معرفی-شهرستانهای-استان
- ↑ https://www.sbportal.ir/fa/news/5485/سیمای-عمومی-استان
- ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹.
- ↑ متون پهلوی. گردآورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰.
- ↑ کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵.
- ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲.
- ↑ محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگتر از خراسان بود.»، جلد نخست. واژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
- ↑ بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴.
- ↑ http://gitionline.ir/fa/news/4538/کوچ-اجباری-سیستانیها-در-سایه-سیاست-قاجار-و-پهلوی
- ↑ مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶.
- ↑ بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲.
- ↑ محمدی خمک، جواد. واژهنامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱.
- ↑ فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی».
- ↑ محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱.
- ↑ بهار، محمدتقی، سبک شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹.
- ↑ سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان شناسی. مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴.
- ↑ برجسته دلفروز، بهروز. واژهنامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایاننامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲.
- ↑ خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰.
- ↑ http://www.iranstb.com/forum/sistani-rasmolkhat-t551.html
- ↑ غلامرضا عمرانی، گویش سیستان، حوزهٔ مرکزی شهر زابل، جلد نخست، آواشناسی، نشر دریافت، ۱۳۹۰، ص ۷۶۶
- ↑ عمرانی، همان، ص ۷۶۸
- ↑ عمرانی، همان، ص ۷۷۷
- ↑ عمرانی، همان، ص ۷۸۵
- ↑ عمرانی، همان، ص ۷۸۸ و نیز عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶.
منابع[ویرایش]
- پرویز حسینپور. نظر و گذری بر تاریخ سیستان. چاپ ۱۳۷۳. انتشارات مصفا تهران.
- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله
جغرافیای تاریخی سیستان : سفر با سفرنامه ها. ترجمه و تدوین: دکتر حسن احمدی