ساحل آشتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط Arash (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

در قرن ۱۸ تا ۱۹ میلادی به منطقه سواحل امروزی امارات متحده عربی و شمال عمان ساحل دزدان یا ساحل قراصنه یا ساحل پایریت در خلیج فارس گفته می‌شد. پس از پیروزی ارتش هند/بریتانیا بر دزدان و امضای قرارداد صلح نام این منطقه به ساحل متصالحه"Trucial Coast States" تغییر یافت. پادشاهان یا حکمرانان هرمز در دوران عظمت و اقتدار خویش حوزهٔ مسقط و منطقه‌ای در دریای عمان و حتی قسمتی از کرانه‌های جنوبی خلیج فارس را که بعداً ساحل دزدان دریایی (Pirate coast) نام گرفته‌است همیشه تحت کنترل قرار می‌دادند و به هر ترتیبی که بود در این مناطق محروسه و کرانه‌های جنوبی ایران مانع عملیات دریازنان گردیده و عنداللزوم آن‌ها را سرکوب می‌کردند و لذا می‌توان گفت که در قرن پانزدهم کم و بیش فعالیت دریازنان بر اثر وجود حکمرانان هرمز عقیم باقی می‌ماند. بعد از سپری شدن دورهٔ جلال و قدرت هرمز بدواً پرتغالی‌ها و سپس خاندان صفویه نمی‌گذاشتند دریازنی در خلیج فارس نضج بگیرد بعد از صفویه نیز هلندی‌ها و سپس انگلیسی‌ها کم و بیش کوشش‌های موثری در این زمینه به عمل آورده‌اند.[۱]

عوامل مساعد برای دریازنان

در حدود اواخر قرن هفدهم نه تنها هیچکدام از عوامل بالا وجود نداشت که بتواند مانع گسترش و رشد دریا زنی و حوادث گوناگون آن گردد بلکه دو عامل مساعد موجب توسعه فعالیت دریا زنان و افزایش میزان جسارت یا قساوت آن‌ها می‌گردید. یکی از این دو عامل بی نظمی‌های امارات و شیخ نشینهای جنوبی خلیج فارس بر اثر قیام وهابیها بود و دیگری عدم وجود یک قدرت یک قدرت مرکزی توانا در مرکز ایران.

شیخ نشین‌های کوچک

از شبه جزیره قطر تا راس مسندم که در مقابل باب هرمز واقع شده‌است زمین‌های مسطحی دیده می‌شود که در فاصله‌های مختلف آن خورهای چندی وجود دارد. طول این کرانه‌ها در حدود ۶۵۰ کیلو متر است و از قدیم‌الایام تا امروز هر قسمتی از آن بوسیله قبیله‌ای اشغال شده و شیخ نشین کوچک یا قبیله یا قبیله منفردی را بوجود می‌آورند. این امارات یا قبایل کاملاً مستقل هستند و فقط هنگامی با هم متحد می‌شدند که دشمن واحدی آن‌ها را تهدید نماید. اکثر این قبایل با هم خصومت آباء و اجدادی داشته و غالباً به صورت قهر و ستیز با هم بسر می‌بردند.

ساحل دزدان

در نیمه شرقی این منطقه یعنی از سواحل ابوظبی تا رأس مسندم که در شمالی‌ترین نقطهٔ آن واقع شده‌است دریا زنی رونق بسزایی داشت. این شیوه زندگی یعنی طریقه تحصیل معاش از راه دزدی در دریاها و همچنین غارت کاروان‌ها در سال‌های آخر قرن هیجدهم عادی‌ترین و طبیعی‌ترین نحوه امرار معاش از برای اکثر سکنه این نواحی تلقی می‌شد. به همین جهت است که کرانه‌های عمان متصالح را در گذشته ساحل دزدان می‌گفتند و تا این اواخر نیز به همین نام اشتهار داشت. بالاخره انگلیسی‌ها با برقراری سیستم قوی نظارت دریایی در منطقه خلیج فارس توانستند به این نابسامانی‌ها خاتمه دهند.[۱]

شدیدترین عملیات دریازنی

باید دانست که دریازنان در خلیج فارس هرگز خطری به بزرگی و وخامت فجایع سال ۱۸۰۸ پیش نیاورده‌اند. در حقیقت تا آن تاریخ نه از طرف آن‌ها کار عمده‌ای صورت گرفته بود و نه نیروهای ضد دریا زنی شدت عملی نشان داده بودند در سال ۱۸۰۸ بومیان سواحل عمان کم و بیش تحت فرمان سلطان بن صقر شیخ شارجه در آمده و نیرویی متشکل و بیش از حد تصور نیرومند و خونخوار بوجود آوردند. اینها به نیروهای انگلیسی خلیج فارس حمله ور شده آنان را غارت کردند و به کشت و کشتار وحشیانه‌ای در میان آن‌ها دست زدند؛ علاوه بر انگلیسی‌ها، اعراب و ایرانیان و تجارت دریایی آن‌ها نیز بدست دریا زنان به همین سرنوشت گرفتار آمد. اتفاقاً در سال ۱۸۰۷ یک نیروی متفق مرکب از انگلیسی‌ها و افراد مسقط به دریا زنان حمله ور شده و آنان را منهدم ساخته و جزیره قشم را از دستشان بدر آورده بودند.

حمله به مراکز دریازنان

در سال ۱۸۰۹ حکومت بمبئی دسته‌ای از افراد نیروی دریایی را به این ناحیه اعزام داشت تا با همکاری حکمران مسقط به مهاجمین دریازن یورش بزند. این نیرو در حملهٔ اول خود رأس الخیمه یعنی مرکز دریا زنان را ویران کرد و چون این نقطه مرکز عمده مقاومت دزدان دریایی بود عمل آن‌ها تأثیر قابل ملاحظه‌ای در قلع و قمع و تفرقهٔ دریازنان باقی گذاشت بخصوص که توانستند بندر لنگه را نیز از دست آنان خارج سازند و آن را به ویرانی بکشانند. این اقدامات موقتاً سبب نا امیدی و وحشت دزدان شد ولی اگر ادامه پیدا نمی‌کرد اثر آن منتفی می‌گردید بنابراین لازم بود در اولین فرصت ممکن گوشمالی سخت تری به آن‌ها داده شود به همین جهت در سال ۱۸۱۶ مجدداً مراکز دریازنان مورد حمله قرار گرفت و رأس الخیمه برای بار دیگر ویران شد و سایر پایگاه‌های آن‌ها به صورت مخروبه‌ای در آمد.[۱]

مقدمات ایجاد قراردادهای همکاری شیوخ

در خلال این اتفاقات با شیوخ ساحل دزدان مذاکراتی صورت گرفت تا مانع عملیات دریازنان گردند ولی عجیب آنکه در خلال همین مذاکرات نیز خبر می‌رسید دزدان در پاره‌ای از نقاط دست به فعالیت‌هایی زده‌اند. آخرالامر قراردادی بین شیوخ این نواحی از یک طرف و شیخ بحرین از طرف دیگر به امضا رسید که به موجب آن طرفین متقبل می‌گردیدند از هرگونه فعالیت دریازنان بیگانه یعنی گروه‌های دریازنان ثالث جلوگیری به عمل آورند ولی هنوز هم حاضر نمی‌شدند علیه یکدیگر بخاطر دریازنی وارد عمل شوند. از این تاریخ به بعد یک واحد از ناوگان نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس مستقر گردید که بدواً این واحد در حدود رأس الخیمه و سپس در برابر قشم لنگر انداخته بود. مأموران موجود در این کشتی می‌خواستند رسیدگی کنند نتیجه این قرارداد که بین شیوخ به امضا رسیده‌است چیست؟ بالاخره اولین موافقت نامه بین شیوخ در سال ۱۸۲۰ به امضا رسید و بعد از آن قراردادهای مختلف دیگری منعقد شد. یکی از این قرارداردها همانست که در سال ۱۸۳۵ بین شیوخ به امضا رسیده و به موجب آن متعهد گردیدند علیه یکدیگر به هیچگونه لشگرکشی دریایی و جنگ بحری متوسل نگردند.

کرانه‌های متصالحه

در سال ۱۸۵۳ یک قرارداد صلح دائمی (به انگلیسی: Treaty of peace in the perpetuity) تحت سرپرستی و نظارت بریتانیا بین شیوخ مختلف ساحل دزدان به امضا رسید. در نتیجه امضای این قرارداد است که حکام ساحل دزدان رسماً مبادرت به شناسایی حمایت بریتانیا از شیخ نشین‌های مربوط به خود کرده‌اند. از این تاریخ به بعد دیگر نام ساحل دزدان (به انگلیسی: Pirate coast) برای این مناطق شایسته به نظر نمی‌رسید و لذا نام سواحل متصالحه یا کرانه‌های متصالحه(به انگلیسی: Trucial coast) را برگزیدند که تا این اواخر و قبل از تشکیل فدراسیون امارات عربی متحده به همین نام معروف بوده‌است.[۱]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ جناب، محمد علی، خلیج فارس نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی ۱۹۰۰-۱۸۷۵، تهران: پژوهشهای علوم انسانی، ۱۳۵۶. صفحه ۲۰ تا ۲۳ [۱]