دزآپ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

دُزآپ(به فارسی دزدآب)، نام بلوچی و کهن پیشین شهر زاهدان واقع در شمال سرحد بلوچستان مرکز استان سیستان و بلوچستان در کشور ایران است.

ریشه نامگذاری[ویرایش]

دزآپ کلمه‌ای به زبان بلوچی است؛ و از دز+آپ تشکیل شده‌است. دز و آپ بلوچی، معادل دزد و آب در فارسی است.در منابع فارسی از ترجمه شده دزآپ به فارسی یعنی دزدآب استفاده می شود و به همین دلیل دزدآب هم گفته می شود.دزآپ به معنی جوشش آب است. بعدها با بازپس‌گیری نیروهای رضاشاه به فرماندهی امان‌الله جهانبانی زاهدان نام گرفت. هنری فیلد دُزآب قدیم را جزء بخش سرحد، و سرحد را یکی از ۴ قسمت اصلی بلوچستان ایران دانسته است.[۱] سرپرسی سایکس نیز بر این مدعا صحه گذاشته. است.[۲] امان‌الله جهانبانی در سال ۱۳۰۸ ش، یک سال بعد از لشکرکشی ارتش به دزآب، فقط شهر سرحد را دزآب ذکر می‌کند که حدود ۵۰۰۰ نفر جمعیت داشت. وی طوایف بلوچ ساکنان منطقه ذکر می‌کند[۳]

تاریخچه[ویرایش]

پس از قتل ناصرالدین شاه قدرت قاجار در بلوچستان رو به ضعف نهاد اوضاع آشفته سیاسی ایران سبب کاهش نفوذ حکومت مرکزی و افزایش قدرت رهبران طوایف بلوچ شد. یک جانشینی در دزآب با مهاجرت گروهی از ایلات سیستانی آغاز و پایه‌ها و ساختارهای این شهر براساس سنن قبیله ای بنیان گذارده شد.[۴][۵] از این رو با آن که برخی از نهادها چون گمرک، کارگزاری خارجه، و ساخلوی نظامی در شهر وجود داشت، اما قدرت اصلی در دست قبایل و ایلات منطقه، به ویژه بلوچ‌ها، بود. همین امر، رویاروی ایلات بلوچ به رهبری دوست محمدخان با نیروی نظامی دولتی را بین سال‌های ۱۳۰۴–۱۳۰۶ شد[۶] در این رویارویی جهانبانی، فرمانده لشکر شرق، دوست محمدخان را دستگیر کرد و به تهران فرستاد. دزآب، با حذف قدرت سران و خوانین بلوچ و ورود نیروی دولتی، وارد مرحله جدیدی از حیات اقتصادی و سیاسی شد. بخشیاز سپاه اعزامی در دزآب ساکن شد و نیروهای محلی و قبایل، که تا این زمان کارکرد نظامی داشتند، از این رقابت حذف شدند و به مناطق دیگر مهاجرت داده شدند یا یک جانشین شدند، بعد از ایجاد راه‌آهن گروهی از هند به هدف کار در بخش راه‌آهن وارد دزآب شدند، اما با اتمام خط راه‌آهن و هم چنین پایان جنگ اول از اهمیت سیاسی این خط کاسته شد. موقعیت زاهدان به جهت (نزدیکی به هند، هم چنین به آب‌های آزاد ، و درنتیجه تسهیل امور تجاری) افزایش اهمیت اقتصادی راه‌آهن و شهر را در پی داشت. این امر سبب مهاجرت گروهی دیگر از سیک‌ها نیز به زاهدان بود. سیک‌ها اتباع هندی انگلیس قلمداد می‌شدند و این امر مزایایی داشت که البته موجب ایجاد رونق کسب وکار و تجارت میان هندیها و اتباع ایرانی می‌گردید. این امر وضعیت جدیدی را بر ساکنان ایرانی، به ویژه ساکنان محلی شهر، مترتب می‌کرد، چراکه در زاهدان به منزله شهری تازه تأسیس رو به گسترش نهاد،و زیرساختهای شهری آن بوجود آمد.، افزون بر مهاجران جدید، ساکنان هندی نیز در بخش‌هایی از شهر ساکن بودند. از جمله ساکنین قدیمی و بومی زاهدان طایفه گرگیچ،براهویی و نارویی را میتوان نام برد.همچنین با ورود مهاجران جدید و هم چنین اقدامات دولت مرکزی از احداث خیابان ها و بازار و نیز بیمارستان و به مرور ایجاد فضاهای آموزشی و دانشگاهی رشد شهری را در پی داشت که از دزدآپ قدیم مبدل به زاهدان فعلی گردید که اهالی آن در فضایی آرام و در سایه ی مودت و فرهنگ زندگی کنند.[۷][۸][۹]

جمعیت شناسی[ویرایش]

اعتماد السلطنه می‌گوید از دیرباز بیش تر جمعیت این منطقه از ایلات بلوچ تشکیل می‌شد[۱۰] قوم بلوچ بیشترین درصد جمعیتی ساکن در زاهدان را تا پیش از دوره پهلوی اول داشت، اما به تدریج به علت مهاجرت از شمار آن‌ها کاسته شد؛ و درنتیجه آن شماری از ساکنان بومی این منطقه به دلایل اجتماعی و اقتصادی، مانند تنگناهای ناشی از سلسله مراتب اجتماعی و سنن حاکم بر ساکنان بومی، مهاجرت کنند.[۱۱]

اولین ساکنان دُزدآب گروهی از بلوچ‌ها در اوایل دوره قاجار بودند که به تدریج سازمان ایلی خود را در این منطقه استوار کردند. تا چند دهه اخیر نظام اجتماعی غالب در بسیاری از نقاط ایران نظام قبیله ای و عشیره ای بود به طوری که، حکومت‌ها بعد از مشروطیت نیز بخشی از بدنه سیاسی خود را از سران ایلات و عشایر قرار می‌دادند. در دوره جدید (از دوره پهلوی به بعد)، هرچند به ظاهر با برچیده شدن حکومت‌های ملوک الطوایفی یا خان سالاری، به منظور ایجاد نظام حکومتی دولت ملت، همه پهنه حکومت در دست دولت مرکزی قرار گرفت، اما ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی نظام‌های اجتماعی ایلیاتی و قبیله ای، که هنوز در این قبیل جوامع جاری است، سبب شد بسیاری از حرکات در این جوامع پیش‌بینی ناپذیر شود.

منابع[ویرایش]

  1. فیلد، هنری (1343). مردم‌شناسی ایران ترجمه عبدالله فریار، تهران: کتاب خانة ابن سینا.
  2. سایکس، سرپرسی (۱۳۳۶). سفرنامه یا ده هزار میل در ایرا ن ترجمة حسین سعادت نوری، تهران: کتاب خانة ابن سینا.
  3. جهانبانی، اما نالله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آ ن تهران: بی نا.
  4. جهانبانی، اما نالله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آ ن تهران: بی نا
  5. مکی، حسین (1362). تاریخ بیست ساله ایرا ن جلدج 4 و 5، تهران: امیرکبیر
  6. اسناد کتاب خانة ملی و سازمان اسناد ایران (با نام اختصاری: ساکما 21-02404(-،
  7. ناصح، ذبیح‌الله (1345). بلوچستان، بی جا: ابن سینا.
  8. زرین کلک، بهناز (1382). اسنادی از روابط ایران و انگلیس 1325-1330(تهران: سازمان اسناد
  9. اسناد مرکز اسناد وزارت امور خارجه (با نام اختصاری: ماواخ): SH1304-53-p5-21, 22، SH1304-53-p5-11
  10. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (۱۳۶۷). مراةالبلدان تصحیح عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران :دانشگاه تهران.
  11. تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی مذهبی در مهاجرت بلوچ‌ها از زاهدان به آن سوی مرز (در دوره پهلوی اول) نام مجله :تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 60 - 41، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان 1395