دختر غاز

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دختر غاز
دختر غاز تصويرگر، هاینریش فوگلر
قصهٔ فولکلور
نامدختر غاز
اطلاعات
Aarne-Thompson groupingآتی‌یو ۵۳۳
کشورآلمان
منتشرشده درقصه‌های برادران گریم

دختر غاز (به آلمانی: Die Gänsemagd) یک قصه و متل از مجموعه قصه‌های برادران گریم که توسط یاکوب و ویلهلم گریم گردآوری شده‌است. این قصه نخستین مرتبه در سال ۱۸۱۵ با عنوان سومین قصه از جلد دوم مجموعه چاپ گردید. چاپ دوم نیز در تاریخ ۱۸۱۹ منتشر شد. دختر غاز در مجموعه آثار گریم با شمارهٔ داستان ۸۹ ثبت شده‌است.[۱][۲]

داستان[ویرایش]

ملکه بیوه دخترش را برای ازدواج به سرزمینی دور می‌فرستد. همراه شاهزاده خانم اسب جادویی او فالادا است که می تواند صحبت کند و یک خدمتکار منتظر. ملکه به شاهزاده خانم جذابیت خاصی می‌دهد که تا زمانی که آن را بپوشد از او محافظت می‌کند.

شاهزاده خانم و خدمتکارش برای مدتی به سفر می‌روند و در نهایت شاهزاده خانم تشنه می‌شود. او از کنیز می‌خواهد که برود و برایش آب بیاورد، اما کنیز به سادگی می‌گوید: «اگر آب می خواهی برای خودت بیاور. من دیگر نمی خواهم خدمتکار تو باشم.» بنابراین شاهزاده خانم باید از نهر نزدیک برای خودش آب بیاورد. او به آرامی ناله می کند: «من چه می شود؟» طلسم جواب می‌دهد: افسوس، افسوس، اگر مادرت می دانست، قلب عاشقش دو نیم می‌شد. پس از مدتی، شاهزاده خانم دوباره تشنه می‌شود. بنابراین او یک بار دیگر از خدمتکار خود می‌خواهد که برای او آب بیاورد. اما باز هم بنده بدجنس می‌گوید: من دیگر به تو خدمت نمی کنم، هر چه تو یا مادرت بگویی. خدمتکار شاهزاده خانم بیچاره را ترک می‌کند تا با دستان کوچک و زیبایش از رودخانه بنوشد.

خدمتکار از آسیب پذیری شاهزاده خانم استفاده می‌کند. او به شاهزاده خانم دستور می‌دهد که با او و اسب‌ها نیز لباس عوض کند. او تهدید می‌کند که اگر شاهزاده خانم قسم نخورد که هرگز یک کلمه در مورد این تغییر نقش‌ها به هیچ موجود زنده‌ای نگوید، می‌کشد. متأسفانه شاهزاده خانم سوگند یاد می‌کند. خدمتکار سپس سوار بر فلادا می شود، در حالی که شاهزاده خانم باید ناله خدمتکار را بلند کند. در قصر، خدمتکار به عنوان شاهزاده خانم ظاهر می‌شود و «خدمت شاهزاده خانم» به همراه پسر کوچکی به نام کنراد دستور می‌دهد از غازها محافظت کند. عروس دروغگو دستور می‌دهد که فلادا را بکشند، زیرا می‌ترسد او صحبت کنم. شاهزاده خانم واقعی این را می‌شنود و از مسلخ التماس می‌کند که سر فلادا را بالای درگاهی که هر روز صبح با غازهایش عبور می کند، میخ بزند.

صبح روز بعد، دختر غاز بالای در، سر فلادا را خطاب می‌کند: «فلادا، فلادا، تو مرده‌ای، و تمام شادی زندگی من فرار کرده است» و فالادا پاسخ می‌دهد: «افسوس، افسوس، اگر مادرت می دانست، قلب عاشقش می بود. بشکن دو تا.» در چمنزار غاز، کنراد شاهد شانه زدن موهای زیبای شاهزاده خانم است و او حریص می‌شود که یکی دو تا از قفل های طلایی او را بکند. اما دختر غاز این را می‌بیند و طلسمی می‌گوید: باد باد، باد، می‌گویم کلاه کنراد را بردار، امروز برنگرد تا امروز موهایم را شانه کنند. و بنابراین باد کلاه او را بر می‌دارد و او نمی تواند قبل از اینکه دختر غاز مسواک زدن و بافتن موهایش را تمام کند بازگردد.

کنراد با عصبانیت نزد پادشاه می‌رود و اعلام می‌کند که به خاطر اتفاقات عجیبی که می‌افتد دیگر با این دختر غازها را گله نمی‌کند. پادشاه به او می‌گوید که یک بار دیگر این کار را انجام دهد و صبح روز بعد پنهان می‌شود و تماشا می‌کند. او همه چیز را همانطور که کنراد گفته است پیدا می‌کند. آن شب، او از شاهزاده خانم می‌خواهد که داستان خود را برای او تعریف کند. اما او به دلیل قسم خوردن حاضر به گفتن چیزی نیست. پادشاه به او پیشنهاد می‌کند که همه چیز را به اجاق آهنی بگوید. او موافقت می‌کند، به اجاق می‌رود و داستان خود را تعریف می‌کند در حالی که پادشاه از بیرون گوش می‌دهد.

همانطور که پادشاه متقاعد شده است که او حقیقت را گفته است، او دختر غاز را در لباس سلطنتی پوشانده است. او سپس شاهزاده خانم دروغین را فریب می‌دهد تا «تنبیه خود را انتخاب کند.» در حالی که هر انتخاب در هر نسخه از داستان متفاوت است، در نسخه کلاسیک، او به پادشاه می‌گوید که یک خدمتکار دروغین باید برهنه در یک بشکه با میخ‌های داخلی در شهر کشیده شود. در نتیجه تا زمان مرگ او به این ترتیب مجازات می شود.

پس از آن، شاهزاده و شاهزاده خانم واقعی ازدواج کرده و سال ها بر پادشاهی خود سلطنت می‌کنند.

منابع[ویرایش]

  1. Ashliman, D. L. (2002). "The Goose-Girl". University of Pittsburgh.
  2. Heidi Anne Heiner, "Tales Similar to the Goose Girl" بایگانی‌شده در ۲۵ فوریه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine

پیوند به بیرون[ویرایش]