خانواده مقدس (کتاب)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
خانواده مقدس
نویسنده(ها)کارل مارکس و فردریش انگلس
عنوان اصلیآلمانی: Die heilige Familie
زبانآلمانی
موضوع(ها)سوسیالیسم، کمونیسم، هگلی‌های جوان
تاریخ نشر
۱۸۴۴

خانواده مقدس (آلمانی: Die heilige Familie) کتابی نوشته کارل مارکس و فردریش انگلس است که در نوامبر ۱۸۴۴ نوشته شده‌است. این کتاب نقدی بر اندیشه‌های هگلی‌های جوان است که در زمان نگارش کتاب در حلقه‌های آکادمیک آلمان بسیار مشهور و محبوب بودند.

تاریخچه[ویرایش]

در زمان اقامت کوتاه انگلس در پاریس (۱۸۴۴)، مارکس به وی پیشنهاد کرد که باید نقدی دربارهٔ دیوانگی زمانه خود، هگلی‌های جوان، بنویسند. این کتاب اولین کار مشترک این دو و به این ترتیب آغاز دوستی و همکاری آن‌ها بود. عنوان کتاب به پیشنهاد ناشر و به عنوان یک ارجاع طعنه‌آمیز به برادران باور (برونو و ادگار) و حامیان آن‌ها انتخاب شده که تلاش می‌کردند تا دست به بازسازی انتقادی مسیحیت بزنند. به همین دلیل زیر عنوان کتاب را «نقد نقد انتقادی» قرار دادند. کتاب مباحثه‌ها و مشاجره‌هایی در بسیاری از نشریه‌ها و مطبوعات برانگیخت. بسیاری از نیروهای محافظه کار و ارتجاعی علیه این کتاب موضع گرفتند. ازجمله روزنامه کلن در این باره در ۸ آوریل ۱۸۴۵ نوشت: «در هر سطر این کتاب دعوت به شورش علیه کلیسا، دولت، خانواده، قانونیت، مذهب و مالکیت تبلیغ می‌شود، و بنیادی‌ترین و آشکارترین اصول کمونیسم را در بر می‌گیرد». در ۱۸۴۵ برونو باور مقاله‌ای در نقد این کتاب منتشر کرد. وی در این مقاله ادعا کرد که مارکس و انگلس آنچه وی گفته را بد فهمیده‌اند. مارکس سپس در جواب مقاله باور، مقاله دیگری در ژانویه ۱۸۴۶ منتشر کرد و همچنین در فصل دوم ایدئولوژی آلمانی این موضوع را مورد بحث قرار داد.[۱]

محتوا[ویرایش]

خانواده مقدس از اولین آثار مشترک مارکس و انگلس است که در آن اندیشه‌های خود را در مورد مسائل اجتماعی با وضوح کاملی بیان می‌کنند. لنین دربارهٔ این کتاب می‌گوید: «مارکس در این کتاب از فلسفه هگل به سوسیالیسم می‌رسد».[۲]

خانواده مقدس با انتقاد از نقد برونو باور و برداشت ذهنی او و همفکرانش از رویدادهای تاریخی و معیوب‌سازی نظریات پرودن از طریق ترجمه و تفسیر آراء او آغاز می‌شود. مارکس معتقد است که وقتی با رویدادها و تاریخ تماس گرفته می‌شود باید مسائل مشخص و ریشه‌های طبقاتی جریان‌های گوناگون تشریح شود و نه احکام من درآوردی و دلخواهانه. نویسندگان در این کتاب تحلیلی از فلسفه هگل نیز به دست می‌دهند و آن را به مثابه ترکیبی از فلسفه اسپینوزا و فیخته توصیف می‌کنند و در عین حال تضاد پنهان در آن را آشکار می‌سازند.[۳]

نقش زن در جامعه[ویرایش]

از مباحث مهم در این کتاب نقش زن و آزادی او است. مارکس این حکم را تأیید می‌کند که تحقیر و سرکوب جنس مؤنث ویژگی مشترک دوره بربریت و تمدن است. تنها تفاوت این است که نظام متمدن، هر رذیلتی را که بربریت به شکلی ساده مرتکب می‌شود، به صورت امری مرکب، دوپهلو، مبهم و ریاکارانه ترویج می‌دهد. مارکس رهایی زن را در جامه مقیاس طبیعی آزادی و رهایی عمومی می‌داند.[۴]

ترجمه به فارسی[ویرایش]

مارکس و انگلس، خانواده مقدس، (مترجم) تیرداد نیکی، تهران: نشر آمه، ۱۳۸۸.

پیوند به بیرون[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. مارکس و انگلس (۱۳۸۸). خانواده مقدس. تهران: نشر آمه. صص. ۳۸۵.
  2. «مجموعه آثار لنین، جلد 38، ص 8».
  3. مارکس و انگلس (۱۳۸۸). خانواده مقدس. تهران: نشر آمه. صص. ۶.
  4. مارکس و انگلس (۱۳۸۸). خانواده مقدس. تهران: نشر آمه. صص. ۳۵۲.