خاندان آشینا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از خاندان اشینا)
Ashina
阿史那
Āshǐnà
تمغای خاندان آشینا بز کوهی است[۱][۲][۳]
مناطق با جمعیت چشمگیر
آسیای میانه و آسیای شرقی
زبان‌ها
ترکی باستان [۴]
دین
تنگریسم [۵][۶]
Buddhism (اقلیت،گروه های کوچک)[۷][۸]

خاندان آشینا یا پانصد خانواده به یکی از قبایل ساکن در شمال چین که از امتزاج قبایل مختلف به وجود آمده‌بود، گفته می‌شود. در قرن پنجم میلادی قبایل و اردوهایی که با اقوام آشینا درهم آمیختند، نام «ترک» بر خود نهادند.[۹]

آشینا قبیله و سلسله حاکم خاقانات گوکتورک بودند. این طایفه در اواسط قرن ششم زمانی که رهبر آن بومین خان (مرگ ۵۲۲ میلادی) بر علیه خاقانات روران شورش کرد، به شهرت رسید. دو شاخه اصلی خانواده، یکی از نوادگان بومین و دیگری از برادرش ایستامی، به ترتیب بر بخش های شرقی و غربی کنفدراسیون گوکتورک حکومت می کردند و اولین خاقانات ترک را تشکیل می دادند (۵۲۲-۶۰۳)

ژنتیک[ویرایش]

بر اساس آزمایش‌ها بر روی افرادی که خود را از نسل بومین خان می‌دانند، قبیله آشینا متعلق به شاخه‌های Z93 ، Z94+، Z2123- ، Y2632- از هاپلوگروپ R1a است.[۱۰][۱۱]به گفته برخی محققان ، سلسله بلغار آسن ممکن است از فرزندان آشینا باشند.[۱۲]  یکی دیگر از طایفه‌های برجسته ترکی آشیده نیز طایفه زناشویی طایفه آشینای گوکتورک است که Q1a-L53 دارد .

مراسم تشییع جنازه[ویرایش]

مرحوم را در خیمه‌ای می‌گذاشتند و حیواناتی را در اطراف خیمه قربانی می‌کردند. بستگان مرحوم سوار بر اسب‌ها دور خیمه می‌رفتند و به‌عنوان نمایش سوگواری یا «اشک‌های خونین»، صورت خود را به‌صورت تشریفاتی برش می‌دادند. پس از آن فرد و وسایل آنها سوزانده می‌شوند.


به گفته D. G. Savinov[۱۳]، هیچ دفینه‌ای در سیبری جنوبی و آسیای مرکزی که کاملاً با توصیف دفن‌های آشینا مطابقت داشته باشد، یافت نشده است.

به گفته D. G. Savinov این ممکن است به دلایل مختلفی باشد:

1.محل دفن گوکترک در آسیای مرکزی و جنوب سیبری هنوز یافت نشده است

2.منبع از نظر شخصیتی تلفیقی است و آیین‌های تدفین و چرخه خاکسپاری از منابع مختلف به صورت یکپارچه فهرست شده است

3.مراسم تشییع جنازه گوکتورک به شکلی که در منابع مکتوب ثبت شده است، بعدها بر اساس اجزای مختلف موجود در برخی از مکان‌های باستان‌شناسی سیبری جنوبی از فرهنگ‌های پیشین ترک توسعه یافته است.

گمان می‌رود که آیین سوزاندن مرده که توسط نخبگان حاکم پذیرفته شده بود در میان مردم عادی خاقانات گسترش نیافته است. این را می‌توان به منشأ قومی متفاوت خاندان حاکم نسبت داد.[۱۴]

واژه‌شناسی[ویرایش]

پژوهشگرانی مانند Peter B. Golden,[۱۵] H. W. Haussig,[۱۶] S. G. Klyashtorny,[۱۷][۱۸] A. N. Bernstamm,[۱۹] Carter V. Findley,[۲۰] D. G. Savinov,[۲۱] S. P. Guschin,[۲۲] Rona-Tas[۲۳] and R. N. Frye[۲۴] بر این باورند که ریشه خاندان آشینا از سکاهای ایرانی‌تبار یا از ووسون‌های مردمان هندوآریایی است [۲۵]. Findley در نظر گرفته است که واژه "اشیتا" ازیکی از زبان های سکایی اسیای مرکزی و به معنای ابی است(که به زبان نیاترکی kȫk* ترجمه میشود.در زبان ترکی باستانی 𐰚𐰇𐰚)

واژه bori نیز که به خدم و حشم فرمانروایان گفته می‌شود احتمالا از یکی از واژگان زبان‌های ایرانی گرفته شده‌است.

به گفته Kuastornyj ، ترجمه کامل «آشینا» به عنوان یک کلمه هندواروپایی به معنای «آبی» نشان می دهد که ترکان دوره خاقانات اول ترک از منشأ غیر ترکی نام «آشینا» و دوگانه آگاه بودند. خاستگاه قومی ترک های اولیه به نظر Louis Bazin، این موضوع در دوره خاقانات دوم ترک توسط سیاست های ملی گرایانه ترکی بیلگه قاقان سرکوب می شد.

تاریخ[ویرایش]

قبایل آشینا در ابتدا در غرب ایالت شانشی چین می‌زیستند و در پیکارهای چینیان با هونها در سدهٔ چهارم میلادی شرکت داشتند و بعد به تبعیت هون‌ها درآمدند ولی به سال ۴۳۹ میلادی، پس از شکست هون‌ها، به جنوب کوه‌های آلتای پناه بردند و در آنجا سکنی گزیدند. قبایل آشینا در ابتدا چون دارای زبان‌های گوناگون بودند، ناگزیر زبان مغولی را به عنوان زبان مشترک خویش برگزیدند و با این زبان به تفهیم و تفهم می‌پرداختند تا اینکه به سبب شکست‌های پی در پی از امپراتوران چینی به جنوب آلتای رانده شدند.اقوام آشینا که از امتزاج قبایل مختلف به وجود آمده بودند، در این زمان بود که زبان ترکی را برای ارتباط برقرار کردن بایکدیگر انتخاب کردند. قبایل آشینا بعد از صد سال از شروع اتحاد چنان با هم جوش خوردند که به سال ۵۶۴ میلادی مجموعهٔ واحدی را تشکیل دادند که آنان را «ترک باستان» یا «تورکیوت» نامیدند.[۹]

ترکان از سده‌های دراز در سرزمین‌های چین و بخشی از اراضی سیبری می‌زیستند ولی تاریخ نگاران مبدأ تاریخ ترکان را سال ۵۶۴ میلادی دانسته‌اند در این سال بود که بومین خان نخستین ایلخان ترک، با امپراتوری وی واقع در چین پیمان اتحادی بست که سرانجام در سال ۵۵۲ میلادی این اتحاد، به شکست و نابودی ژوژانها انجامید. پس این شکست بود که ترکان توانستند خاقانات ترک را به وجود آورده و برهمهٔ سرزمین ژوژان‌ها فرمانروایی یافتند.

پانویس[ویرایش]

  1. International Turkic Academy, (2015), TÜRK BENGÜ TAŞI: Şivеet-Ulаan Damgalı Anıtı, p. 13 (in Turkish)
  2. Grač, 1957, p. 408-414
  3. "The tamga of the royal clan of the first Turkish empire was a neatly drawn lineal picture of an ibex", Kljastornyj, 1980, p. 93
  4. Peter B. Golden, (1992), An Introduction to the History of the Turkic Peoples, p.126:
    "Whatever language the A-shih-na may have spoken originally, in tirne, they and those they ruled would all speak Turkic, in a variety of dialects, and create, in a broadly defined sense, a cornmon culture."
  5. Empires, Diplomacy, and Frontiers. (2018). In N. Di Cosmo & M. Maas (Eds.), Empires and Exchanges in Eurasian Late Antiquity: Rome, China, Iran, and the Steppe, ca. 250–750 (pp. 269–418).
    "Mythology employing shamanic symbolism along with references to the sky-god Tengri were, evidently, tools to strengthen the Türk ruler's legitimacy, and some scholars see this practice as amounting to a state religion, "Tengrism," in which the ruling Ashina family gained legitimacy through its support from Tengri."
  6. Peter B. Golden, (2010) Central Asia in World History, p. 43-44:
    "The Türks, like many of their subjects, were believers in Tengri."
    "The qaghan claimed that he was "heaven-like, heaven-conceived" and possessed qut (heavenly good fortune), a sign of the heavenly mandate to rule."
  7. Liu Mau-tsa, (1958), 1: p. 172-173
  8. Tsvetelin Stepanov, (2008), The Bulgars and the steppe empire in the early Middle Ages: The problem of the others, p. 65-66
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ایران و ترکان، ص ۳۴
  10. "Cаки-динлины, аорсы, Ашина и потомки кланов Дешти-Кипчака по данным ДНК-генеалогии". suyun.info (به انگلیسی). Retrieved 2021-09-17.
  11. Muratov, Bulat. "Wen S.-Q., Muratov B.A., Suyunov R.R. The haplogroups of the representatives from ancient Turkic clans - Ashina and Ashide//BEHPS, ISSN:2410-1788, Volume 3, №2[1,2], March 2016, P.154-157". {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  12. Sychev NV ، (2008) ، Книга династий ، ص. 161
  13. «Д.Г. Савинов, 1988». kronk.spb.ru. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۱-۰۷.
  14. «Савинов Д.Г. Народы Южной Сибири в древнетюркскую эпоху Глава II. Раннетюркское время 1. Древнетюркские генеалогические предания и археологические памятники раннетюркского времени (с. 31–40)». دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۱-۰۷.
  15. Golden, Peter; Mair, Victor (2006). Contact and Exchange in the Ancient World. Honolulu: University of Hawai'i Press. p. 142. ISBN 0824828844.
  16. Haussig Н. W. "Byzantinische Qullen über Mittelasien in ihrer historischen Aussage" // Prolegomena to the sources on the history of pre-Islamic Central Asia. Budapest, 1979. S. 55–56.
  17. Кляшторный С. Г. Проблемы ранней истории племени тÿрк (ашина). // Новое в советской археологии. / МИА № 130. М.: 1965. С. 278–281.
  18. Kjyashtorny S. G. The Royal Clan of the Turks and the Problem of its Designation // Post-Soviet Central Asia. Edited by Touraj Atabaki and John O'Kane. Tauris Academic Studies. London*New York in association with IIAS. International Institute for Asian Studies. Leiden-Amsterdam, p. 366-369.
  19. Бернштам А. Н. Никита Яковлевич Бичурин (Иакинф) и его труд "Собрание сведений..." М.-Л., Наука, 1950.
  20. Findley, Carter (11 November 2004). The Turks in World History (1 ed.). Oxford University Press. p. 39. ISBN 978-0195177268.
  21. Савинов Д.Г. Владение Цигу древнетюркских генеалогических преданий и таштыкская культура. // Историко-культурные связи народов Южной Сибири. Абакан: 1988. С. 64-74.
  22. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام Conde, Lidergraf 2014 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  23. Rona-Tas, Andras (1999). Hungarians and Europe in the Early Middle Ages: An Introduction to Early Hungarian History. Central European University Press. ISBN 9639116483.
  24. Frye Richard N. Turks in Transoxiana
  25. (Sinor و Klyashtorny 1996، صص. 328–329)

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵