تولید (اقتصاد)
تولید (به انگلیسی: Production) فرایند ترکیب ورودیهای مختلف از مواد و غیر مواد (نقشهها، دانش ساخت و…) با یکدیگر در جهت ساخت چیزی برای مصرف میباشد (خروجی). تولید در اصل ساخت یک خروجی، کالا یا خدمت دارای ارزش است که افراد از آن سود میبرند.[۲] قسمتی از علم اقتصاد که بر روی تولید تمرکز دارد به عنوان تئوری تولید شناخته میشود، که شباهتهای فراوانی به تئوری مصرف در علم اقتصاد دارد.[۳]
تعریف
[ویرایش]تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
در اقتصاد، خلق مطلوبیت از طریق فعالیت انسانی است. تولید از نظر علم اقتصاد، دربردارنده خلق اشیا توسط انسان نیز هست؛ ولی شامل دیگر فعالیتهای خدماتی چون حفاظت و نگهداری، پاکیزهسازی و … هم میشود.[۵]
تولید عبارت است از هرگونه فعالیت و کار (صرف انرژی) که عنصر یا عناصری از طبیعت را به مصرف انسان نزدیک کند.[۶]
تولید را ایجاد فایده و مطلوبیت برای ارضای خواستههای افراد میدانند؛ در عین حال تولید، رشتهای از فعالیتهای انسانی است که عوامل تولید توسط آنها با یکدیگر ترکیب شده و کالاها و خدمات مورد نیاز افراد را فراهم میکند. تولید کردن یعنی ایجاد فواید اقتصادی جدید. مفهوم تولید، علاوهبر جریان تغییر کالاها، شامل کلیه خدماتی است که در بهبود فایده کالا مؤثر بوده و بههنگام نیاز در دسترس افراد قرار میگیرند.
تولیدکنندگان اقتصادی برای کسب سود بیشتر عوامل تولیدی را بهگونهای مناسب با یکدیگر ترکیب میکنند. همچنین روند فعالیتهای تولیدی آنها چنان است که کمترین هزینههای تولیدی را برای یک سطح تولید مشخصی بهدنبال دارد. به این ترتیب، علاوهبر تولید و مباحث مربوط به آن، هزینههای تولید نیز نقش مهمی در فعالیتهای اقتصادی ایفا میکنند[۷]
مباحث تولید، بخشهای عمدهای از علم اقتصاد را تشکیل میدهد. میزان تولیدات و ارزش اقتصادی آن یکی از مهمترین ابزار اندازهگیری موفقیتهای اقتصادی کشورهاست. بهنظر ژان باتیست سی (Jean Baptiste Say: 1767-1832)، هر کالایی هنگامی تولید تلقی میشود، که ارزش آن برای مصرفکننده مساوی هزینههای تولید باشد. تولیدکنندهای که کالایی را تولید کند و قادر به فروش آن نباشد، در حقیقت چیزی تولید نکردهاست[۸]
منابع تولید
[ویرایش]در علم اقتصاد مجموعه عواملی که موجب ایجاد کالاها و خدمات میشوند، منابع یا عوامل تولید نام دارند. از ترکیب انعطافپذیری و قابلیت تغییرپذیری مزیت عوامل تولید، میتوان کالاهای متنوعی تولید کرد. این منابع به منابع تولیدی اقتصادی نیز معروفاند. برخی منابع، مانند اکسیژن موجود در هوا فراوان بوده و افراد برای دریافت آنها پولی پرداخت نمیکنند. منابع تولید اقتصادی عبارتند از: منابع طبیعی؛ منابع انسانی؛ سرمایه مادی؛[۹]
انواع تولید
[ویرایش]۱) تولید با یک عامل متغیر
برای تولید، مقادیر متفاوتی از محصول در نسبتهای متفاوت، فرض میکنیم که یک عامل متغیر وجود دارد. دورهای که در نظر میگیریم، دوره کوتاهمدت است؛ که تمام عوامل، بهجز یکی ثابت در نظر گرفته میشود. شکل این تابع، بهصورت زیر ترسیم میشود که در آن، تولید کل با(Total Product) و تولید متوسط با Average Product و تولید نهایی با Marginal Product نمایش داده میشود. تولید کل عبارت از حداکثر محصول قابل حصول از هر تعداد کارگر، تولید متوسط نیروی کار، عبارت از تقسیم تولید کل بر تعداد کارگران و محصول نهایی عبارت است از محصول اضافی منتسب به افزایش کمّی در مقدار عامل متغیر که با یک کارخانه ثابت به کار گرفته میشود. محصول نهایی را غالباً با تغییر متغیر به مقدار یک واحد بهدست میآوریم. تولید نهایی ابتدا افزایش و سپس کاهش مییابد و نهایتاً هنگامی که کارگر اضافه میشود، تولید کل را کاهش میدهد و مقدارش را منفی مینماید.[۱۰]
۲) تولید یکسان
تولید با دو یا چند عامل متغیر به تولید یکسان معروف است. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است که سطح معینی از محصول را بهدست میدهد.[سالواتوره، دومینیک؛ اقتصاد خرد، ترجمه احمد یزدانپناه، تهران، چاپ و نشر بازرگانی، ۱۳۸۵، چاپ سوم، ج۱، ص۲۵۵ و جمعی از نویسندگان؛ مجموعه مقالات اقتصاد خرد و کلان، مترجمین احمد جعفری صمیمی و غلامعلی فرجادی، نشر دانشگاه مازندران، وثقی، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۲۷.]
منحنیهای تولید یکسان به سه شکل L، خطی و کاب داگلاس که عموماً بهشکل محدب است، وجود دارند. در منحنی L شکل، سرمایه و نیروی کار تولید، به نسبت ثابت مصرف میشوند و فعالیت در نقطهای بهجز رأس منحنی یکسان، ناکارآمد خواهد بود، در منحنی خطی، جانشینی کامل میان عوامل تولید وجود دارد که بهمعنای ثبات نسبت جانشینی میان عوامل تولید است و در تابع کاب داگلاس، حالتی متعادل میان دو حالت افراطی خطی و L شکل بهشمار میرود. منحنی تولید یکسان برای تابع کاب-داگلاس دارای حالت متعارف محدب است[۱۱]
تولیدکنندگان برای تولید کالاها و خدمات به عوامل تولید نیاز دارند. تهیه این عوامل، مستلزم پرداخت هزینههایی است. این مخارج، برای صاحبان عوامل، درآمد و برای تولیدکنندگان، هزینه محسوب میشود. هزینه تولید، قیمت عوامل تولیدی است که برای ساخت و تولید کالاها و خدمات بهکار میرود[۱۲]
انواع هزینه تولید
[ویرایش]هزینههای تولید از تنوع چشمگیری برخوردارند:
هزینه ثابت کل (Total Fixed Cost: TFC)
[ویرایش]مؤسسات تولیدی هزینههای ثابتی دارند. هزینههای ثابت، غیرمستقیم یا عمومی، با تغییرات میزان تولیدات تغییر نمیکنند و برای حفظ عوامل ثابت تولید، بهکار میروند[۱۳]
هزینه فرصت (Opportunity Cost)
[ویرایش]بیانگر ارزش واقعی محصول تولیدشده در صورت بهکارگیری منابع در مطلوبترین گزینه ممکن و بالاترین ارزش تولید کالاهای دیگری که در صورت عدم تولید این کالا میتوانستند با استفاده از عوامل موجود تولید شوند، است[۱۴]
هزینه نیمه متغیر (Semi Variable Cost)
[ویرایش]هزینهها تا آستانه معینی ثابت است و با افزایش ظرفیت از حد معینی، مجدداً تغییر کرده تا آستانه بعدی ثابت میماند[۱۵]
هزینه متغیر کل (Total Variable Cost: TVC)
[ویرایش]هزینه متغیر یا مستقیم، شامل کلیه هزینههای عوامل تولیدی است که مقدارشان در کوتاهمدت با افزایش یا کاهش میزان تولیدات، تغییر میکند. وقتی کالایی تولید نشود، میزان این هزینهها برابر با صفر است. این هزینهها دو گروه اند:
الف) هزینههای متغیری که به تغییرات تولید کل وابسته اند
[ویرایش]مثل مواد اولیه که متناسب با افزایش سطح تولیدات، میزان این هزینهها نیز بالا میرود.
هزینه کل (Total Cost: TC)
[ویرایش]هزینه کل، از جمع هزینههای ثابت و متغیر بهدست میآید. عدم تولید کالا، موجب برابری میزان هزینه کل با هزینههای ثابت میشود؛ در غیر این صورت، همانند هزینههای متغیر افزایش پیدا میکند. هزینههای تولید در کوتاهمدت به هزینه کل و هزینه نهایی تقسیم میشوند[۱۶]
هزینه متوسط کل (Average Total Cost: ATC)
[ویرایش]هزینه متوسط از تقسیم هزینه کل بر مجموع تولیدات یا از راه جمع متوسط هزینههای ثابت و متغیر حاصل میشود[۱۷]
هزینه ثابت متوسط (Average Fixed Cost: AFC)
[ویرایش]از تقسیم هزینه ثابت کل بر مقدار تولیدات هزینه ثابت متوسط حاصل میشود. با افزایش تولیدات، میزان این هزینهها کم میشود[۱۸]
متوسط هزینه متغیر (Average Variable Cost: AVC)
[ویرایش]با تقسیم تمام هزینههای متغیر را بر مقدار تولیدات، هزینه متغیر متوسط بهدست میآید. با توجه به قانون بازدهی غیر نسبی در آغاز هزینه متغیر متوسط سیر نزولی داشته، اما با عبور از یک حداقل، افزایش پیدا میکند[۱۹]
هزینه نهایی Marginal Cost: MC
[ویرایش]در فعالیتهای تولیدی هزینه مربوط به هر واحد اضافی تولید را هزینه نهایی مینامند. این نوع هزینهها مانند هزینههای متوسط، براساس هزینه کل یعنی از تفاوت هزینه کل در تولید قبلی و هزینه کل در تولید بعدی، بهدست میآید. در این هزینهها، فقط هزینههای متغیّر دخالت دارند؛ بهعنوان مثال، تولید یا عدم تولید یک واحد اضافی محصول، تغییری در هزینههای ثابت ندارد. یعنی افزایش تولید در حد یک واحد، افزایش هزینه-های ثابت را بهدنبال نخواهد داشت؛ اما برای تولید یک واحد اضافی کالا، باید مواد اولیه اضافی داشته باشیم؛ که این، خود، موجب بالا رفتن هزینه متغیر میشود. منحنی هزینه نهایی ابتدا سیر نزولی داشته، سپس سیر صعودی پیدا خواهد کرد[۲۰]
تولید متوسط (AP)
[ویرایش]در رابطه با تابع تولید سه مفهوم اساسی وجود دارد که از طریق آنها اصول و قوانین فیزیکی موجود بین عوامل تولید و محصول قابل بررسی است. این مفاهیم عبارتند از: تولید کل، تولید نهائی، تولید متوسط.
تولید کل
[ویرایش]تولید کل که گاهی به آن محصول کل یا تولید فیزیکی کل نیز گفته میشود، عبارت از ماکزیمم مقدار محصولی است که میتوان با هر ترکیب خاصی از نهادههای متغیر و ثابت تولید نمود.
در واقع توابع تولید کوتاهمدت، کل مقدار محصول را به مقدار نهاده متغیر ارتباط میدهند. یادآوری این نکته ضروری است که تولید کل مربوط به یک محصول است. به عبارت دیگر نمیتوان مقادیر کالاهای مختلف را با یکدیگر جمع کرد؛ بنابراین تولید کل فقط در ارتباط با یک محصول همگن تعریف میشود
تولید نهائی (Marginal Product)
[ویرایش]تولید نهائی یا محصول نهائی عبارت از محصول اضافی (Extra output)، حاصل از بهکارگیری یک واحد اضافی نهاده متغیر است. به بیان دیگر تولید نهائی در هر سطحی از محصول، خالص اضافه شده به تولید کل در اثر اضافه نمودن یک واحد بیشتر نهاده متغیر است. همچنین میتوان گفت MP عبارت از تغییر در TP است که در اثر یک واحد تغییر در نهاده متغیر ایجاد میشود. البته در تمام تعاریف سایر نهادهها ثابت فرض میشود؛ بنابراین در تعریف MP توجه به نکات زیر از اهمیت ویژهای برخوردار است:
- MP در هر سطحی از محصول تعریف میشود.
- MP مربوط به یک نهاده متغیر (مثل نیروی کار) است.
- سایر نهادههای تولید ثابت هستند.
تولید متوسط (Average Product)
[ویرایش]تولید یا محصول متوسط یک نهاده متغیر، مقدار محصول تولید شده به ازاء هر واحد آن نهاده در هر سطحی از محصول است. در واقع AP از تقسیم تولید کل حاصل از یکسری نهاده (اعم از ثابت و متغیر) به مقدار نهاده متغیر مورد استفاده بهدست میآید. به بیان دیگر برای محاسبه مقدار تولید متوسط یک نهاده متغیر بایستی مقدار تولید کل مربوط به نقطه موردنظر تابع تولید را بر تعداد واحدهای نهاده متغیر تقسیم نمود.
در تعریف تولید متوسط نیز توجه به نکات زیر اهمیت دارد:
- تولید متوسط در هر سطحی از محصول تعریف میشود.
- تولید متوسط مربوط به یک نهاده متغیر در تولید یک محصول خاص است.
۳- سایر نهادههای تولید ثابت فرض میشوند.[۲۱]
تولید مداوم
[ویرایش]سلامحتري
در صنایع اتفاق میافتد که برای مدت طولانی مشغول تولید یک محصول خاص میباشند. مانند کارخانههای سیمان و ...
تولید متناوب
[ویرایش]در صنایعی دیده میشود که انواع محصولات را با ابعاد و مشخصات متفاوت تولید میکنند و جریان تولید در آنها مداوم نیست مانند تولید کنندگان لوازم خانگی.
منابع
[ویرایش]- ↑ «Manufacturing, value added (current US$) - Iran, Islamic Rep. , China, United States, Japan, Germany, Korea, Rep. , India | Data». data.worldbank.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۷.
- ↑ "Kotler", P. , Armstrong, G. , Brown, L. , and Adam, S. (2006) Marketing, 7th Ed. Pearson Education Australia/Prentice Hall.
- ↑ Sickles, R., & Zelenyuk, V. (2019). Measurement of Productivity and Efficiency: Theory and Practice. Cambridge: Cambridge University Press. doi:10.1017/9781139565981
- ↑ «Manufacturing, value added (current US$) - Iran, Islamic Rep». data.worldbank.org. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۲-۰۱.
- ↑ فرهنسلام گ اقتصادی. پیشبرد و نگاه. 1373صفحه295. کاراکتر line feed character در
|کتاب=
در موقعیت 9 (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک); تاریخ وارد شده در|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ توانایی فرد، حسن (1385ص 817). فرهنگ تشریحی اقتصاد. جهانرایانه. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ قنادان، محمود (1386چاپ اول ص103). کلیات علم اقتصاد، تهران،. انتشارات دانشگاه تهران. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ هوفمان، یورگین (ادیبهشت1367). نظریهها و زندگی متفکرین بزرگ اقتصاد. ترجمه طهماسب محتشم دولتشاهی. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ قنادان، محمود (1386ص 105تا108). پیشین. انتشارات دانشگاه تهران. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ چ. موریس، او، فیلیپس (1384چاپ نهم، ج1، ص286 و 287). تحلیل اقتصادی نظریه و کاربرد "اقتصاد خرد"، ترجمه اکبر کمیجانی. انتشارات دانشگاه تهران. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ نیکلسون، والتر (1387ص507). نظریه اقتصاد خرد اصول اساسی و مباحث تکمیلی. حمدمهدی عسگری، تهران، دانشگاه امام صادق،. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ قنادان، محمود (1386چاپ اول ص212). کلیات علم اقتصاد. انتشارات دانشگاه تهران. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ مزارعی، عدنان. اصول علم اقتصاد. بیجا، نشر مدرسه عالی بازرگانی بیتا.
- ↑ لیپسی، ریچارد جی و هاربری، کالبن (1378چاپ اول ص27). اصول علم اقتصاد. ارشاد فکری، مشهد، نیکا. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ قنادان، محمود (۱۳۸۶). کلیات علم اقتصاد. انتشارات دانشگاه تهران.
- ↑ قنادان، محمود. پیشین صفحه214.
- ↑ [ مک کانل، کامپبل و برو، استانلی (1378ص276). اقتصاد اصول، مسائل و سیاستها. علیرضا کازرونی، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز،. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ فرگوسن، جی و یی، گلد (، چاپ هشتم، ج1، ص233.). نظریه اقتصاد خرد، محمود روزبهان. تهران، مرکز نشر دانشگاهی،. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ چ. موریس، او. فیلیپس. پیشین، ص353.
- ↑ اقتداری، علیمحمد؛ (1351ص113). [ اقتصاد عمومی، تهران. تهران، انتشارات دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ سالواتوره، دومینیک (۱۳۸۵). اقتصاد خرد. ترجمه احمد یزدانپناه، تهران، چاپ و نشر بازرگانی،.
اقتصاد چیست؟، محمد مهدی بهکیش، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱
- حییم، سلیمان؛ فرهنگ معاصر انگلیس به فارسی و فارسی به انگلیسی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۶، ص۵۲۶.
- ▪▪بابک، کاضمی؛ مدیریت تولید،انتشارات پیام نور، ۱۳۹۲