تناسخ
از مجموعه مقالات درباره |
فراهنجار |
---|
تناسخ که با نامهای دیگری چون (به پارتی مانوی: 𐭆𐭀𐭃𐭌𐭅𐭓𐭕/ zādmurd به سغدی: ܙܐܠܡܘܪܕ/ ܙܐܬܡܘܪܬ z'tmwrδ /z'δmwrd)[۱] یا سَنْسار (به سغدی: ܣܢܟܣܐܐܪ snks''r)[۲] یا آژیمَرچ (به سغدی: ܐܐܙܝܡܪܤܗ zymrch'')[۳] نام برده میشود، یک باور عامیانه به معنای تولد دوباره پس از مرگ است و ریشه آن از اعتقادات ادیانی مانند دائو، بوداگرایی، هندوگرایی، مانوی، برهمایی، جینیسم، سیکیسم، اهل حق (یارسان) و غُلات شیعه است که تفاوتهایی در تعاریف آنها مشاهده میشود.[۴]
سمساره در آیین هندو به چرخهٔ زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته میشود. طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگیها، غفلتها و نادانیها پاک نشدهاست ادامه مییابد (تناسخ).
فلسفهٔ اعتقاد به سمساره به اعتقاد هندیان به کارما یا «قانون تاوان» بازمیگردد. بدین صورت که هندوها معتقد بودند که پاداش و عذاب در همین جهان رخ میدهد. اگر انسان در زندگی فرد نیکی باشد زندگی راحتتری خواهد داشت. سپس این سؤال مطرح شد که: «چرا افراد نیکی وجود دارند که زندگی آنها سرشار از رنج است؟» در پاسخ به این سؤال فرضیهٔ تناسخ یا وازایش مطرح شد. که میگفت روح انسان پس از مرگ دوباره در قالبی جدید به این جهان بازمیگردد و نتیجهٔ اعمال زندگیهای قبلی را در این زندگی میبیند. به این چرخهٔ زایشهای مجدد نام سمساره را دادهاند.
برمبنای تناسخ، مظاهرِ هستیِ واقعی یکیست و تمام هستیها پرتویی از آن هستی است و آن هستیِ یگانه همان بَرَهمَن است که عالم کبیر و روح جهان است و هر چیز جز او سایهای از هستیِ اوست. بر این اساس روح انسان عالم صغیر است که خود نیز پرتویی از روح برهمن است و رستگاری انسان در رهایی از تولد دوباره یا تناسخ اوست. برپایه این اصل روح انسان تا قبل از تزکیه و پاکی کامل بارها در بدنهای مختلف وارد شده و به این جهان بر میگردد و کیفیت زندگی کنونی اش بستگی به رفتار و کردار نیک او در زندگی گذشته اش دارد و راه نجاتش مدد از شهود و درونگرایی و توجه به حقیقت است تا بتواند به حقیقت مطلق بپیوندد.[نیازمند منبع] بهطور کلی تناسخ یا انتقال روح انسان به موجودی دیگر ۴ نوع است: ۱- نسخ: انتقال روح انسان به انسان دیگر۲- مسخ: انتقال روح به حیوان ۳- فسخ: انتقال روح به گیاه و ۴- رسخ: انتقال روح به جماد. [نیازمند منبع]
انواع تناسخ
انتقال روح به صورتهای مختلفی قابل فرض است که آنها را با چهار کلمه نسخ و مسخ و رسخ و فسخ بیان میکنند. مسخ در لغت به معنای تغییر شکل ظاهری بویژه به شکلی زشتتر از صورت قبلی است، رسخ به معنای ثابت شدن در موضع و فسخ به معنای نقض و فساد شیء است.
تعریفی متداول از نسخ و مسخ و رسخ و فسخ بترتیب عبارت است از انتقال روح انسان به جسم انسان دیگر، انتقال روح انسان به جسم حیوان، انتقال روح انسان به جسم گیاه، انتقال روح انسان به جسم جماد[۵]
واژگان و ریشهشناسی[ویرایش]
تناسخ یک کلمه عربی است که در ادبیات ایرانی، به ویژه زبانهای ایرانی خاوری که با زبانهای سنسکریت، تبتی و چینی نزدیکی داشتند، به دیسههای زادْمُرد (به پارتی مانوی: 𐭆𐭀𐭃𐭌𐭅𐭓𐭕/ zādmurd به سغدی: ܙܐܠܡܘܪܕ/ ܙܐܬܡܘܪܬ z'tmwrδ /z'δmwrd)[۱] یا سَنْسار (به سغدی: ܣܢܟܣܐܐܪ snks''r)[۲] یا آژیمَرچ (به سغدی: ܐܐܙܝܡܪܤܗ zymrch'') دیده شدهاست.
تحریف تناسخ[ویرایش]
تناسخ در طول تاریخ به دلیل تفاسیر به رأی دچار تحریف شدهاست اما آنچه که درست به نظر میآید این است که آنچه بعد از مرگ به جهان دیگر منتقل میشود روح نیست بلکه نفس است و روح یکی است که متعلق به خداوند است و آنچه در ادیان آمده که خداوند از روح خود در انسان دمید به این معناست که خداوند از تمام ویژگیهای خود به جز یکی که ان کبر است به انسان اعطا نمود و در زمان مرگ، فرشتگان روح را تحویل نمیگیرند بلکه نفس را تحویل میگیرند و کلمه فوت به معنای تحویل در وفاداری کامل است. نفس انسان پس از مرگ با توجه به شرایط آن نفس که تقدیر اوست و تقدیر به معنای اندازه یا همان اعمال پیشین به جهان خاک بازمیگردد.
تفسیری دیگر بر سمسارا از منظر تفکر بودایی[ویرایش]
ما معمولاً اهدافی برای خود خلق میکنیم و به سوی آنها حرکت میکنیم. ما امیدواریم به اوج رضایت پایدار حرکت کنیم و این امیدواری ما را پیوسته مشغول میسازد. ما دائماً در حال شنا به جایی هستیم که فکر میکنیم ساحل ست؛ چیزی که احساس میکنیم پاسخ مشکل ماست: خواه یک رابطه عاشقانه جدید، خواه درمان یک بیماری، خواه راهی برای جوان ماندن و خواه رسیدن به ثوابی ملکوتی. در کل آنچه فکرمیکنیم جواب ما خواهد بود خود به عامل افزایش رنج بدل میشود؛ پس دوباره به دنبال راه حل میگردیم. این چرخه بی پایان است. معادل سانسکریت این زنجیره چرخشی سمسارا است. تا وقتی که در غفلت زندگی میکنیم وجود سمسارایی بی پایان است. هدف آیین بودایی شکستن این چرخه است. انسانی که به درجه بودا شدن میرسد از چرخه سمسارا رها شده و به آرامش، صلح و رضایت برتر یا نیروانا میرسد. از منظر تفکر بودایی، در اصل در دنیای سمسارا هیچ چیز واقعی نیست. وجود این چرخه در اصل به دلیل اعتقاد کذب از مفهوم خویشتن ریشه میگیرد که در اصل یک اعتقاد خیالین است. هنگامی که انسان به روشنایی یا نیروانا میرسید میگوید من یک اسم، یک تاریخچه شخصی، انبوه خاطرات و رؤیا دارم اما هنگاهی که دقیق نگاه میکنم اینها موهومی اند. من حال به دنبال چیزی هستم که دیگر برای من پنهان نیست: منی که از تصاویر ذهنی پاک شدهاست درست مثل قطره بارانی که به اقیانوس میپیوندد و ابری که در آسمان ناپدید میشود. در این هنگام، زمانی که سیدارتا به این شناخت رسید و بودا شد گفت من زمین را به رهایی ام از چرخه تولد و مرگ شاهد میگیرم. شگفتا این روشنایی طبیعت همه آدمیان است حال آنکه مردم از فقدان آن رنج میبرند و در چرخه بی پایان و موهومی سمسارا گرفتارند. از نظر این تفسیر وجود روحی که ممکن است تناسخ داشته باشد انکار میشود و صرفاً بر وجه روانی افراد تأکید دارد. ایده تناسخ گاهی برخی افراد که تصور دقیق و منطقی از ادیان شرقی و آیین بودا ندارند را هیجان زده کردهاست چرا که گویا برای آنها حیات جاودانه را تضمین میکند ولی این تصور صرفاً یک سوءتفاهم است. با این حال بسیاری از فرقههای بودایی به تناسخ روحانی اعتقاد دارند و در این مورد بین بوداییها اختلاف نظر وجود دارد.[۶]
دینهای معتقد به تناسخ[ویرایش]
شاید هیچ اعتقاد مذهبی و اعتقادی به اندازه تناسخ در طول تاریخ دچار تغییر و دگرگونی نشده باشد. طبق اسناد به جا مانده و تحقیقات به عمل آمده، هر گروه و فرقهای بنا برخواستهها، امیال و انتظاراتش این باور را شخصیسازی مینمودهاست.[۷]
هندوئیسم[ویرایش]
در هندوئیسم، روح (آتمن) جاودانه و نامیرا است، در حالی که جسم تولد و مرگ دارد. روح جسم را مانند لباس کهنه ترک میگوید و لباس نو میپوشد.[۸]
برهمنها به ایده وازایش (تناسخ) معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمیآید.[۹][نیازمند منبع]
بودایی[ویرایش]
به استناد کتب مقدس، بودا معتقد به نوعی از وازایش (تناسخ) بود.[۸] در آیین بودا، وازایش، مطلقاً به معنای حرکت روح یا «نفس» از یک کالبد به کالبد دیگر نیست. این برداشت شبهه انگیز، از اخلاط اندیشه هندو و فلسفه بودایی ناشی شده، حال اینکه در آیین بودا، موجودات دارای «خود» یا بخش پایدار وجود، نبوده و بنابر این، انتقالی صورت نمیگیرد.[نیازمند منبع]
تمثیل بودا در این باب چنین است که همانگونه که با آتش یک شمع روشن، میتوان شمعی دیگر را روشن کرد (آتش شمع اول، علّت روشنایی شمع دوم است)، آگاهی یک موجود، میتواند باعث پدیداری واحد (های) آگاهی دیگر شود.[۱۰]
تائوئیسم[ویرایش]
در تائوئیسم افرادی را میبینیم که در قالب افراد متفاوت در زمانهای مختلف زندگی کردهاند. در متن مقدس چانگ تزو آمدهاست: تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است.[۸]
یارسان (اهل حق)[ویرایش]
«دونادون»، «دون به دون» یا «جامه به جامه» مفهومی در آیین یارسان یا اهل حق است که ارتباط نزدیکی با مفهوم تناسخ و حلول روح دارد. در دین یارسان یا اهل حق، تناسخ به این مفهوم که روح بی هدف از یک کالبد به کالبد دیگر منتقل شود کاملاً نفی شده و از اساس رد میشود. اما مفهوم دیگری به نام دون به دون شدن (که در ظاهر به فلسفه تناسخ شباهت دارد) حقیقتی جدا نشدنی از جهان بینی یارسانی است. یارسان میگوید که هر روحی باید در زمانی محدود (۵۰ هزار سال) سیری را برای تکامل خود طی کند و آن را با دونادون میشناسند.
روح باید جسمها و جامههای مختلف از جمله مرحله جانوری، نباتی، جمادی و … را طی کند و در هر مرحله روح وارد عالم برزخ میشود و پس از رسیدگی به اعمال روح و سنجش اعمالی که روح با اختیار خود بدست آورده دوباره روح با توجه به اسحقاق خود به صورت نوزاد در خانواده مستحق خود (مثلاً" در جامه انسانی) در خانواده ثروتمند یا فقیر و … مورد آزمایش قرار میگیرد؛ و بعد از طی هزار دون (دون هزار و یکم) روح انسان کامل میشود و ذات خدایی در آن روح نایل میشود. البته روحهایی وجود دارد که کمتر یا بیشتر از هزار دون را طی نمایند و این بستگی به دلایل مختلف از جمله ریاضت و لطف حق تعالی و … دارد. در تناسخ اعتقاد به حلول روح است ولی در دونادون اعتقاد بر تجلی و مظهریت ذات بر روح است و …[۱۱]
غُلات شیعه[ویرایش]
برخی شیعیان معروف به غُلات شیعه نیز به باززایی اعتقاد دارند[۱۲] و آن را با رجعت یکی میدانند.
دیدگاههای دیگر[ویرایش]
عدهای مانند شهرستانی و جان ناس معتقدند عقیده به تناسخ عقیدهای گسترده در سطح جهان است:
- شهرستانی میگوید: «فرقهای نیست که در آن تناسخ جایگاه محکمی نداشته باشد.»[۱۳]
- جان ناس میگوید: «عقیدهٔ به تناسخ منحصر به مردم هند نیست، بلکه تمام مذاهب عالم از بدویان وحشی گرفته تا مردم پیشرو که دارای فرهنگی متعالی میباشند همه کم و بیش قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشتهاند.»[نیازمند منبع]
در مقابل عدّهای معتقدند این عقیده در ادیان نبوده و بعداً به دلایلی وارد ادیان شدهاست.
- سید حسن ابطحی میگوید: «در کلّ جریاناتی که قائلین به تناسخ [برای اثبات] نقل کردهاند مانند … (اگر واقعیت داشته باشد) ممکن است ارواح خبیثه (شیاطین) برای انحراف مردم از حقیقت دخالت داشته و آنها خود را به جای سوژه یا روح متوفّا قرار داده و با طرف مقابل به گفتگو برخاستهاند.»[۱۴]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- تناسخ
- کارما
- چهار حقیقت شریف
منابع[ویرایش]
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به تناسخ در ویکیگفتاورد موجود است. |
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ قریب، بدرالزمان (۱۳۷۴). فرهنگ سغدی - فارسی - انگلیسی. تهران: فرهنگان. صص. ۴۵۳. شابک ۹۶۴-۵۵۵۸-۰۶-۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ قریب، بدرالزمان (۱۳۷۴). فرهنگ سغدی - فارسی - انگلیسی. تهران: فرهنگان. صص. ۳۵۷. شابک ۹۶۴-۵۵۵۸-۰۶-۹.
- ↑ قریب، بدرالزمان (۱۳۷۴). فرهنگ سغدی - فارسی - انگلیسی. تهران: فرهنگان. صص. ۱۷. شابک ۹۶۴-۵۵۵۸-۰۶-۹.
- ↑ ر. ک.محمد خدادادی، تأملی در اعتقاد به زندگیهای متوالی، ج1: یونان، تهران،انتشارات دستان، 1399.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
- ↑ با بودا - قدم اول تألیف جین هوب و بورین وان لون ترجمه علی کاشفی
- ↑ تناسخ (بودن یا نبودن، مسئله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، ص 30
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ http://en.wikipedia.org/wiki/Reincarnation
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۹ مارس ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۶ اکتبر ۲۰۱۹.
- ↑ Fundamental Buddhism Explained Buddha's Teachings Buddhist Instruction
- ↑ نامه سرانجام
- ↑ دائرةالمعارف تشیع، تناسخ
- ↑ کتاب ملل و نحل
- ↑ عالم عجیب ارواح، فصل 1: روح در عوالم قبل از این عالم، قسمت زندگیهای متوالی، ص 56
- کتاب آفتاب و سایهها، دکتر محمدتقی فعالی
لغتنامه دهخدا: سمساره
برای مطالعه بیشتر[ویرایش]
- رجعت از دیدگاه متکلمان برجسته شیعی و رابطه آن با تناسخ، اصغر بهمنی، انتشارات زائر، قم
- تناسخ (بودن یا نبودن، مسئله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب، شابک: ۰-۹۷۳۴-۰۴-۹۶۴-۹۷۸