بحث رده:اساطیر ایرانی

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در نامعتبری «افسانه‌های پارسی کهن»[ویرایش]

پارسی دیگر چه صیغه‌ای‌است؟ اینها افسانه‌های ایرانی‌است! به‌آفرید ۰۷:۳۹، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
یک کم شده خسن و خسن سه دختران معاویه. افسانه نیست. خیلی‌هاش اسطوره‌است و بعضی‌هایش فولکور (فرهنگ توده‌است) پارسی نیست و ایرانی‌است. اگر هم قرار باشد پارسی بگوییم باید گفت افسانه‌های کهن پارسی. افسانه‌های پارسی کهن یعنی افسانه‌هایی که به زبان پارسی هخامنشی به دست ما رسیده‌است. به‌آفرید ۰۷:۴۴، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
خوب منظور من هم از ساختن این رده همین بوده البته اگر افسانه‌ای از آن زمان نیست بحذفانیمش. در ضمن این افسانه‌های شاهنامه که فردوسی می‌فرماید دروغ و فسانه مخوانیمش در کجا قرارگیرند. افسانه‌های پارسی میانه یا همان ایرانی و بالاخره باید در حیطه یک زبان باشند یا چند زبان ولی بیرون از زبان نتوان بودن. راستی فرق بین افسانه و اسطوره چیست؟ آیا نیاز به داشتن دو رده جدا هستند؟(ترجمه‌شان به انگلیسی چیست؟)--سروش ☺گفت‌وگو ۰۸:۰۰، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
سلام. شاهنامه در زمرهٔ اساطیر ایران جا می‌گیرد. داستان‌های متن‌های فارسی میانه هم همینطور همهٔ اینها بخشی از اساطیر ایران‌اند. اساطیر در حیطهٔ فرهنگ‌اند. در مورد اسطوره و افسانه، اولی می‌شود myth و دومی می‌شود legend. به‌آفرید ۲۲:۳۰، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
پس با این حساب بهتر است این رده را بر چینیم چون نوشتاری برای آن نخواهد بود و حتی برای پارسی میانه.اگر موافقید رده را بحذفانید یا همینجوری نگه داریم که برای آیندگان بماند بحث دوباره نشود که البته اگر این بحث را به بحث رده دیگر که مربوط به این است مانند افسانه ها یا اساطیر پارسی میانه منتقل کنیم بهتر است. ضمنا ویس و رامین را در کجا قرار دهیم --سروش ☺گفت‌وگو ۲۲:۴۴، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
چیزی به اسم اساطیر پارسی میانه وجود ندارد. یعنی وجود دارد ولی از اساطیر ایران جدا نیست. از خاصیت‌های بسیار جالب فرهنگ ایران تداوم اساطیر ایرانی‌است و بعضاً تبدیل تاریخ به اسطوره. ویس و رامین داستان/قصه است. به‌آفرید ۲۲:۴۸، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
اسطوره گونه‌ای تبیین جهان خارجی نزد انسان کهن‌وش بوده‌است که به حقانیت آن اعتقاد کامل داشته‌است. لیکن امروز می‌دادنیم که آن اعتقادادت حقانیت نداشته‌است. افسانه از اول با عنصری از خیال همراه است و بیشتری برای سرگرمی یا دادن درس اخلاق است. به‌آفرید ۲۲:۵۰، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
بله به گفت دیگر می‌توان گفت که زبان مکتوب ایران از دیر همان اوستایی و سپس دو نوع از پارسی میانه بوده. درباره این رده هم فکر می‌کنم که اگر به منتقل شده به اساطیر ایرانی نگهش داریم یا انشایی در این باره داشته باشیم بهتر است. یادم آمد چند ماه پیش برای نوشتن نوشتاری درباره خط پهلوی یادداشت‌هایی تهیه کردم که تاریخچه‌ای از خط در ایران بود و امیدوارم که زودتر آن را در ویکی فارسی/تاجیک/انگلیسی بسازم. باز هم می‌پرسم پیشنهاد شما برای این رده چیست؟ با یکی از پیشنهادهایم من موافقید یا با روشی دیگر؟ - ضمنا ضمن سپاس از این توضیح دومی که تعارض ویرایشی شد.- با این حساب باید به تعبیری چون اساطیر قرآنی که پیشتر در ویکی انگلیسی دیده بودم اعتراض کرد چون مسلمانان به واقعیت آن باور دارند.--- یک درخواست. جمله نخست نوشتار امگاویکی دست یک نفر که زبانش خوب باشد را می‌بوسد. سروش ☺گفت‌وگو ۲۳:۰۱، ۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)

اصلاً‌ اسطوره‌ها لزوماً به صورت مکتوب منتقل نمی‌شوند و گاه و چه بسا در اکثر موارد این انتقال شفاهی‌است به علاوه در یک فرهنگ ممکن است تعداد زیادی خرده زبان و خرده لهجه بداریم با این حال اساطیر میان اینان مشترک است. تمام اسطوره‌های ایرانی باید در همان ردهٔ «اساطیر ایرانی» جای بگیرند. این رده شامل قهرمانان شاهنامه ایزدان زردشتی و دیوان و دروجان می‌شود. داستانی‌هایی مثل داستان سلیمان و یوسف و ابراهیم و امثال آن در ردهٔ اساطیر سامی جای می‌گیرند. به‌آفرید ۰۰:۱۶، ۴ مه ۲۰۰۷ (UTC)

اساطیر یا اسطوره‌ها[ویرایش]

به نظر من اسطوره‌ها نام مناسبی برای این رده‌است و مفهوم را خوب می‌رساند. منظور شما این است که دوباره رده اسطوره‌های ایرانی را به اساطیر ایرانی منتقل کنیم؟--سروش ☺گپ ۱۵:۲۳، ۱۰ مه ۲۰۰۷ (UTC)

معنی اساطیر کمی با اسطوره‌ها فرق دارد. اساطیر یک قوم کلیت و مجموعهٔ اسطورهای یک قوم است. ولی میل خودتان اس.ت به‌آفرید ۲۳:۳۴، ۱۰ مه ۲۰۰۷ (UTC)