اندیشه غرب‌زدگی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اندیشه غرب‌زدگی یکی از گفتمان‌ها و اندیشه‌های عقلانی مسلط بر ایران در دوران قبل و بعد از انقلاب است. از چهره‌های شاخص این گفتمان می‌توان به جلال آل احمد، سید احمد فردید، داریوش شایگان و رضا داوری اردکانی اشاره کرد.

تاریخچه[ویرایش]

تاریخچه و اهمیت[ویرایش]

مفهوم غرب زدگی در ایران را برای نخستین بار، سید احمد فردید رایج کرده‌است. فردید این واژه را بر اساس تفکر مارتین هایدگر و در نقد فلسفه تکنولوژی غرب به کار برده‌است. این مفهوم تا زمان انتشار کتاب غرب زدگی جلال آل احمد در خفا بود، تا این که کتاب آل احمد در میان مارکسیست‌ها و چپ‌ها و دوستانش دست به دست گردید. این مفهوم ناظر به فقدان هویت ایرانی و غرب‌گرایی در میان روشنفکران بود. حمید دباشی معتقد است که در خلق گستردهٔ واکنش‌های مثبت و منفی و نیز ایجاد ادبیاتی در مورد نقد اجتماعی ایران پیش از انقلاب، هیچ واژه ایی به اندازه غرب زدگی برای درک این اوضاع و شرایط نمی‌تواند به ما کمک کند. دباشی اضافه می‌کند که غرب زدگی نزد آل احمد همچون کارت ثبتی است که جوانان انقلابی را می‌توان با آن بازشناخت. احسان یار شاطر در این باره می‌گوید که هیچ گفتمان دیگری در تاریخ جدید ایران چنین موفقیت و رواج چشمگیری نداشته‌است. این گفتمان حتی به عنوان یکی از اجزای اساسی نقد سید روح‌الله خمینی بر حکومت پهلوی دانسته می‌شود.[۱]

افراد[ویرایش]

در این سه فرد-جلال آل احمد، داریوش شایگان و رضا داوری- سه معیار وجود دارد که ملاک گزینش آن‌ها به عنوان پیشگامان گفتمان غرب زدگی است و این انتخاب صرفاً به خاطر مشهور بودن آن‌ها نبوده‌است. نخست آن که این افراد فکرت‌های فلسفی در باب غرب زدگی را تفصیل و توضیح داده‌اند. دوم آن که دیدگاه‌های مختلف و گوناگون در این باره را گسترش داده‌اند. سوم آن که آن‌ها پاسخ غالب اندیشمندان ایران در دهه‌های هفتاد و هشتاد و نود میلادی را به صورت مواجهه با غرب نشان داده‌اند.[۲] به نام این سه تن باید از سید احمد فردید نیز نام برد که غرب زدگی را در معنایی متفاوت بکاربرده است.

جلال آل احمد[ویرایش]

احمد فردید[ویرایش]

اصطلاح غربزدگی را فردید متعلق به خود می‌داند. وی عنوان می‌کند که این عبارت زمانی که در اروپا می‌زیسته به سراغش آمده‌است. وی بیان می‌کند که در بیست سالگی تحت تأثیر پوزیتیویسم و غرب زدگی بوده‌است. خواندن کتاب‌های گوستاو لوبون را هم در همین راستا می‌داند.[۳]

اندیشه غرب زدگی نزد فردید با مفاهیم بسیاری نظیر نیست انگاری، یونانیت و ادوار تاریخی و مکر شب و روز ارتباط دارد.[۴] خود وی هم به این نکته اشاره کرده که تعبیرهای مختلفی از غرب زدگی دارد. از نظر وی غربزدگی انواعی دارد. اگر غربزدگی همان یونانیت باشد غربزدگی مضاعف است و اگر یونانیت برای باشد ندانسته غربزده مضاعف دانسته می‌شود. از نظر وی سقراط همچون مسیلمه دروغگوست که پرتو وحی بر او افتاده‌است. وی این وحی را کالی یوگا می‌نامد. فردید بر این باور است که غربزدگی به‌طور رسمی با افلاطون و سقراط آغاز می‌شود. وی غربزدگی سقراط و افلاطون و ارسطو را غیر مضاعف می‌داند درحالی‌که غربزدگی دوران جدید در قرن نوزدهم مضاعف است. غربزدگی غیر مضاعف در یونان است و در آن قارعه به سراغ کلیت می‌رود. تفسیر افلاطون خود بنیاد و بازگشت آن به موضوعیت نفسانی قارعه یا طاغوت است. از منطق دکارت تا هگل را فردید نوعی غرب زدگی مضاعف می‌داند. البته وی غرب زدگی را ناپایدار و در بحران می‌داند. کسی که غربزده است از نظر وی یا تشبیهی یا تنزیهی است؛ و هر کدام یا ایجابی یا سلبی اند. غربزده سلبی می‌داند که غربزده است ولی با غرب مخالفت می‌ورزد. فردید حتی آل احمد را غرب زده می‌داند. وی معتقد است درحالی‌که آل احمد نمی‌دانسته‌است که غرب زدگی چیست وی به این نکته آگاهی دارد. از نظر وی اکثر اندیشمندان همچون شیخ اشراق و حلاج، و حتی غزالی غرب زده بودند. تعریفی که وی از غرب زدگی ارائه می‌دهد همان یونانی زدگی است. از نظر وی غرب زدگی یعنی این که اسمی که بر یونان افتاده‌است گسترش یافته‌است. وی علت غربزدگی را دو چیز می‌داند:یکی علت موجده غرب و شرق جغرافیایی و ژئوپلتیکی است.[۵] بیزن عبدالکریمی مفهوم غربزدگی در اندیشه فردید را در ارتباط با فلسفه تاریخ گونه می‌داند. بر این اساس غرب زدگی پوسته‌ای فردیدی و محتوایی کاملاً هایدگری دارد. این اصطلاح را خود فردید وضع کرده‌است و شیفته آن بوده‌است. عبدالکریمی مفهوم غربزدگی نزد فردید را به مفهوم مثلث زر و زور و تزویر از شریعتی مقایسه کرده‌است. این مفاهیم شاه کلید دریافت این تفکرات است. وی غربزدگی نزد فردید را به معنایی کاملاً وجود شناختی و همچون غفلت از وجود می‌داند. غرب به معنای مرگ تفکر حضوری و اقبال کردن به علم حصولی معنا شده‌است که همان غفلت از وجود است. مفهوم غرب همان مفهوم متافیزیک است؛ و غربز دگی به معنای غلبه تفکر متافیزیکی بر هر گونه تفکر شهودی، قلبی و معنوی و حضوری است.[۶]

داریوش شایگان[ویرایش]

رضا داوری اردکانی[ویرایش]

رمان‌ها[ویرایش]

سووشون[ویرایش]

بره گمشده راعی[ویرایش]

شازده احتجاب[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. https://books.google.com/books?id=YCiyc8AZIXYC&pg=PA13&dq=Westoxification+and+Fardid&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwj0krOCvNvQAhWDjiwKHSEHAsMQ6AEIGjAA#v=onepage&q=Westoxification%20and%20Fardid&f=false[پیوند مرده]
  2. Mehrzad Boroujredi in Farsoun andMashayekhi (1992). Gharbzadegi in iran in political cultural in the Islamic republic. Routledge. p. 31.
  3. غرب و غرب زدگی و بحران حوالت تاریخی آن در روزگار نیست انگار و مکر لیل و نهار زده آخرالزمان، درس گفتارهای سید احمد فردید، ج اول، بنیاد حکمی و فلسفی فردید،1395ش، ص26
  4. غرب و غرب زدگی و بحران حوالت تاریخی آن در روزگار نیست انگار و مکر لیل و نهار زده آخرالزمان، درس گفتارهای سید احمد فردید، ج اول، بنیاد حکمی و فلسفی فردید،1395ش، ص21
  5. آراء و عقاید سید احمد فردید، مفردات فردیدی، سید موسی دیباج،1384ش، صص 274 تا 284، نشر علم
  6. هایدگر در ایران، نگاهی به زندگی، آثار و اندیشه‌های سید احمد فردید، بیژن عبدالکریمی، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران،1392ش، صص144-147