اندامک
![]() | این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |

در زیستشناسی سلولی، اَنْدامَک یا ارگانل (به انگلیسی: Organele)، یک زیرواحد تخصصی در حصار یک سلول هستند که کارکردی ویژه را شامل میشوند. اندامکهای منفرد معمولاً با غشای دولایهای لیپیدیشان محصور بوده و جداگانه وجود دارند. واژهٔ اندامک از این نگرش میآید که ساختارهای یک بخش از یاخته همچون اندامهای یک بدن هستند. از اینرو با پسوند تصغیر «ـَک» همراه نشدهاند.[پانویس ۱] کارکرد اندامکها بواسطهٔ پژوهشهای میکروسکوپی انجام گرفتهاست. درون یاختههای یوکاریوتی انواع بسیاری از اندامکها دیده میشود. این در حالی است که در سلولهای پروکاریوتی اندامکی فعال وجود ندارد.[۱]
تاریخچه و اصطلاحشناسی[ویرایش]
در زیستشناسی، اندامها به عنوان یگانهای کارکردی منحصر بفردی که در یک جاندار محصورند؛ تعریف شدهاست.[۲] تمثیل اندامهای بدنی در زیرساختارهای میکروسکوپی که مشاهدهپذیر بوده، همین اندامکها هستند که نویسندگان و پژوهشگران بسیاری در کارهای متفاوتی به همتایی میان این دو به بحث نشستهاند.
در دههٔ ۱۸۳۰ میلادی، فلیکس دوژاردان فرانسوی، نظریهٔ کریستین گوتفرید ایرنبرگ آلمانی را رد کرد. ایرنبرگ مدعی بود که ریزسازوارهها دارای اندامهای مشابه با جانوران چندسلولی هستند که تنها ابعاد آن اندامها کوچکتر است.[۳]
برای نخستینبار،[۴][۵][۶] با کوچکسازی واژه «اندام» (مثلاً: اندام کوچک) برای ساختارهای سلولی، جانورشناس آلمانی، کارل آوگست موبیوس در سال ۱۸۸۴؛ اصطلاح اندامک را بکار بست.[پانویس ۲][۷] وی در یک پاورقی که به عنوان تصحیح در موضوع بعدی مجله انتشار یافته بود، پیشنهاد «اندامک» خودش را برای نامیدن اندامهای جانداران تکسلولی تأیید کرد. زیرا این اندامکها سازندگان یک سلول بودند و در تصاد با نگرش اندامهای چندسلولی جانداران چندسلولی بود.
انواع اندامکها[ویرایش]
دربارهٔ تعریف اندامک تاکنون نظریات گوناگونی وجود داشتهاست. گروه کثیری از زیستشناسان سلولی اندامک را برابر «بخش سلولی» میپندارند، این در حالی است که دیگر زیستشناسان اصطلاح اندامک را محدودتر کردهاند و آن را فقط برای اشاره به آن چیزی که دربردارنده دیانای است که از دیگر جاندران میکروسکوپی، به طریق «درونهمزیستی» نشأت گرفتهاست، بدان واژه اندامک را اطلاق میکنند.[۸][۹][۱۰]
برپایهٔ همین تعریف، اندامکها به دو رده جداگانه بخش خواهند شد (مثلاً آنهایی که دربردارنده دیانای خودشان هستند و از درونهمزیستی باکتریایی نشأت گرفتهاند):
همچنین برای دیگر اندامکها خاستگاههایی درونهمزیستی فرض شده که حتماً دربرداشتن دیانای از الزامات نیست (مثلاً تاژک. بنگرید به فرگشت تاژک).
در تعریفی محدودتر آمدهاست که اندامک بایستی دربردارندهٔ ساختارهای وابسته به غشا باشد. از اینرو برخی زیستشناسان اندامکها را غشایی و غیرغشایی تقسیم میکنند[۱۲]؛ زیرا گروه بزرگی از زیستشناسان ریبوزوم را اندامک میدانند.[۱۳] اندامکهای غیر-غشایی، مجموعههای بزرگ زیستمولکولی نیز نامیده میشوند که در ساخت و همگذاری درشتمولکولها نقش مهمی را ایفا میکنند. این ساختارها عبارت اند از:
- مجموعههای بزرگ آرانای و پروتئین: ریبوزوم، پیرایشگر،[پانویس ۳] طاقی[پانویس ۴]
- مجموعههای بزرگ پروتئین: پرتئوزوم، هولوآنزیم دیانای پلیمراز سه، هولوآنزیم آرانای پلیمراز دو، کپسیدهای ویروسی قرینهای، مجموعهٔ GroEL و GroES؛ مجموعههای پروتئین غشایی: فوتوسیستم یک، ATP سنتتاز.
- مجموعههای بزرگ دیانای و پروتئین: نوکلئوزوم
- سانتریول و مرکز سازماندهی میکروتوبول (MTOC)
- اسکلت سلولی
- تاژک
- هستک
- دانهٔ تنش
- دانهٔ سلول جنسی
- دانهٔ انتقال نورونی
اندامکهای یوکاریوتی[ویرایش]
یاختههای یوکاریوتی از دید ساختاری پیچیده هستند و با سازماندهیشان شناسایی میشوند. غشای این یاختهها دولایهای و از جنس لیپید است و از اندامکهای بزرگ و کوچکی ساخته شده که میتوان با میکروسکوپ نوری، اندامکهای بزرگتر را همچون هسته و واکوئل را مشاهده کرد.
نکته: همهٔ جانداران دربرداندهٔ همهٔ اندامکهای فهرستشدهٔ زیر هستند؛ لیکن برخی از آنها استثنا فاقد آن اندامکهای فراگیر و همگانی هستند (مثلاً میتوکندری[۱۴])
اندامک | کارکرد اصلی | ساختار | جانداران | ملاحظات |
---|---|---|---|---|
کلروپلاست (پلاست) | فوتوسنتز، گیراندازی انرژی نورانی جهت تولید قند | دوغشایی | گیاهان، آغازیان (منسوخ: جانداران دیسهربایی[پانویس ۵]) | |
شبکه اندوپلاسمی | translation and folding of new proteins (rough endoplasmic reticulum), expression of lipids (smooth endoplasmic reticulum) | تکغشایی | همه یوکاریوتها | rough endoplasmic reticulum is covered with ribosomes, has folds that are flat sacs; smooth endoplasmic reticulum has folds that are tubular |
تاژک | locomotion, sensory | برخی از یوکاریوتها | ||
دستگاه گلژی | sorting, packaging, processing and modification of proteins | تکغشایی | همه یوکاریوتها | cis-face (convex) nearest to rough endoplasmic reticulum; trans-face (concave) farthest from rough endoplasmic reticulum |
میتوکندری | energy production from the oxidation of glucose substances and the release of adenosine triphosphate | دوغشایی | اغلب یوکاریوتها | has own DNA; theorized to be engulfed by an ancestral eukaryotic cell (endosymbiosis) |
واکوئل | storage, transportation, helps maintain homeostasis | تکغشایی | یوکاریوتها | |
هسته | DNA maintenance, controls all activities of the cell, RNA transcription | دوغشایی | همه یوکاریوتها | contains bulk of genome |
پانویس[ویرایش]
- ↑ در اصل واژهٔ «اندامک» گرتهبرداری از واژهٔ لاتین Organelle است که از واژهٔ Organ به معنای اندام و پسوند تصغیر لاتین -elle ساخته شدهاست.
- ↑ در اصل واژهای که موبیوس بکارگرفت، واژهٔ لاتین organula (اندامکها) بود که صورت جمع واژهٔ organulum (اندامچه) است که از واژه organum (اندام) برگرفته شدهاست
- ↑ اسپلاسیوزوم/spliceosome
- ↑ والت/vault
- ↑ kleptoplastic organisms
منابع[ویرایش]
- ↑ Kerfeld, C. A.; Sawaya, M. R; Tanaka, S; Nguyen, C. V.; Phillips, M; Beeby, M; Yeates, T. O. (5 August 2005). "Protein structures forming the shell of primitive bacterial organelles". Science. 309 (5736): 936–8. Bibcode:2005Sci...309..936K. doi:10.1126/science.1113397. PMID 16081736.
- ↑ Lynsey Peterson (2010-04-17). "Mastering the Parts of a Cell". Lesson Planet. Retrieved 2010-04-19.
- ↑ Di Gregorio, M. A. (2005). From Here to Eternity: Ernst Haeckel and Scientific Faith. Gottingen: Vandenhoeck & Ruprecht. p. 218.
- ↑ Robin, Ch. (1891). Journal de l'anatomie et de la physiologie normales et pathologiques de l'homme et des animaux. F. Alcan.
- ↑ Amer. Naturalist. 23, 1889, p. 183: "It may possibly be of advantage to use the word organula here instead of organ, following a suggestion by Möbius. Functionally differentiated multicellular aggregates in multicellular forms or metazoa are in this sense organs, while, for functionally differentiated portions of unicellular organisms or for such differentiated portions of the unicellular germ-elements of metazoa, the diminutive organula is appropriate." Cited after: Oxford English Dictionary online, entry for "organelle".
- ↑ Bütschli, O. (1888). Dr. H. G. Bronn's Klassen u. Ordnungen des Thier-Reichs wissenschaftlich dargestellt in Wort und Bild. Erster Band. Protozoa. Dritte Abtheilung: Infusoria und System der Radiolaria. p. 1412.
Die Vacuolen sind demnach in strengem Sinne keine beständigen Organe oder O r g a n u l a (wie Möbius die Organe der Einzelligen im Gegensatz zu denen der Vielzelligen zu nennen vorschlug).
- ↑ Möbius, K. (September 1884). "Das Sterben der einzelligen und der vielzelligen Tiere. Vergleichend betrachtet". Biologisches Centralblatt. 4 (13, 14): 389–392, 448.
Während die Fortpflanzungszellen der vielzelligen Tiere unthätig fortleben bis sie sich loslösen, wandern und entwickeln, treten die einzelligen Tiere auch durch die an der Fortpflanzung beteiligten Leibesmasse in Verkehr mit der Außenwelt und viele bilden sich dafür auch besondere Organula". Footnote on p. 448: "Die Organe der Heteroplastiden bestehen aus vereinigten Zellen. Da die Organe der Monoplastiden nur verschieden ausgebildete Teile e i n e r Zelle sind schlage ich vor, sie „Organula“ zu nennen
- ↑ Keeling, Pj; Archibald, Jm (2008). "Organelle evolution: what's in a name?". Current Biology. 18 (8): R345–7. doi:10.1016/j.cub.2008.02.065. PMID 18430636.
- ↑ Imanian B, Carpenter KJ, Keeling PJ (2007). "Mitochondrial genome of a tertiary endosymbiont retains genes for electron transport proteins". The Journal of eukaryotic microbiology. 54 (2): 146–53. doi:10.1111/j.1550-7408.2007.00245.x. PMID 17403155.
- ↑ Mullins, Christopher (2004). "Theory of Organelle Biogenesis: A Historical Perspective". The Biogenesis of Cellular Organelles. Springer Science+Business Media, National Institutes of Health. ISBN 0-306-47990-7.
- ↑ Hogan, C. Michael (2010). Deoxyribonucleic acid. Encyclopedia of Earth. National Council for Science and the Environment. S. Draggan and C. Cleveland (eds.). Washington DC
- ↑ Campbell and Reece, Biology 6th edition, Benjamin Cummings, 2002
- ↑ Cormack, David H. (1984) Introduction to Histology, Lippincott, ISBN 0-397-52114-6
- ↑ Fahey RC, Newton GL, Arrack B, Overdank-Bogart T, Baley S (1984). "Entamoeba histolytica: a eukaryote without glutathione metabolism". Science. 224 (4644): 70–72. Bibcode:1984Sci...224...70F. doi:10.1126/science.6322306. PMID 6322306.
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اندامک موجود است. |
نیلوفر