امکان
بخشی از سلسله مقالات در مورد |
فلسفه |
---|
درگاه فلسفه |
امکان (انگلیسی: Possibility)، در لغت به معنی آسان بودن و توانائی انجام کار است. امکان حد وسط بین «امتناع» و «وجوب» است.
امکان
[ویرایش]در نظر قدما امکان به معنی آشکار شدن چیزی است که توان آن را دارد که فعلیت یابد.
به این ترتیب مفهوم واجب در یک طرف امکان و مفهوم امتناع در طرف دیگر آن، و حد وسط بین امتناع و وجوب، امکان است.
اگر چیزی درست حد وسط بین واجب و ممتنع تصور شود، شایستهترین مرحله طبیعت امکان است، و هر چه از حد وسط، به سوی یکی از طرفین امتناع و وجوب گرایش یابد، امکان آن محدود به شرایط و قیدهای تازهایی ست. به این معنی است که گفتهاند:
ممکن نزدیک به واجب و ممکن دور از واجب.[۱]
امکان چیزی است که مقصود از آن، یا سلب ضرورت عدم است، که عبارت است از امتناع، یا سلب ضرورت وجود و عدم، هر دو.[۲]
امکان عبارت است از بودن ماهیت در حالتی که نسبت وجود و عدم بر آن مساوی باشد.
به عبارت دیگر، امکان عبارت است از اینکه وجود چیزی نسبت به دو طرف ضرورت و امتناع، حالت تساوی داشته باشد. پس امکان صفت یک ماهیت حقیقی است از آن جهت که ماهیت است.[۳]
فلسفه جدید
[ویرایش]در فلسفه جدید، امکان به معنی آزادی عمل است. این معنی نزدیک به معنی وسع و طاقت است؛ مثلاً میگویند در وسع او نیست که چنین کند، یعنی توانائی آن را ندارد.
کانت
[ویرایش]در فلسفه ایمانوئل کانت، امکان یکی از مقولات فاهمه و در مقابل وجود و ضرورت است. قضایایی که امکان در آنها راه یابد، در اصطلاح کانت قضایای ممکنه نامیده میشود که در مقابل قضایای وجودی و قضایای ضروری قرار دارد که جهت آنها، جهت وجودی و ضروری نامیده میشود.
امکان منطقی و امکان وجودی
[ویرایش]فیلسوفان بین امکان منطقی و امکان وجودی فرق گذاشتهاند. امکان منطقی این است که شیء در ذات خود تناقضی نداشته باشد. این امکان مساوی معقولیت است،[۴]
هر چیزی که وجودش مستلزم تناقض نباشد، ممکن است.
امکان عام و خاص
[ویرایش]امکان عامّ عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف (از طرف مخالف) و امکان خاص عبارت است از سلب ضرورت از هر دو طرف (موافق و مخالف).
امکان ذاتی
[ویرایش]امکان ذاتی به معنی جواز عقل است؛ یعنی اگر عقل وقوع چیزی را جایز بداند، وقوع آن، محال نیست. این امکان عبارت است از اعتبار عقلی برای چیزی که در صورت انتساب ماهیت آن به وجود، به آن تعلق میگیرد.
امکان استعدادی یا امکان وقوعی عبارت است از واقعیت موجودی از مقوله کیفیّت که قائم به محل شیئی باشد که به آن نسبت داده شود نه به موجب آن باشد و لازمه آن.[۵]
منابع
[ویرایش]- ↑ ابوحیان توحیدی، مسکویه؛ ترجمه سیدحسین میردامادی، هوامل و شوامل، انتشارات محقق، ۱۳۹۷.
- ↑ ابن سینا، اشارات و التنبیهات، نشر البلاغة - قم ۱۳۷۵
- ↑ ابی البقاء، کلیات، چاپ بولاق، مصر 1253 هجری.
- ↑ جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶
- ↑ محمد علی بن علی تهانوی، کشّاف اصطلاحات الفنون، مطبعه اقدام سال ۱۳۱۷ هجری.