امپراتوری‌های باروت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
امپراتوری‌های باروت اسلامی

امپراتوری‌های باروت
۱۵۵۶–۱۷۳۶ میلادی
نقشه امپراتوری‌های باروت در اواخر سدهٔ هفدهم میلادی.
دین(ها)
سنی (اکثریت حنفی)
شیعه دوازده‌امامی (فقط ایران صفوی)
عضویت
حکومتامپراتوری
دوره تاریخیعصر جدید اولیه

امپراتوری‌های باروت یا امپراتوری‌های باروت اسلامی، اصطلاحی جمعی‌‌ است که توسط مارشال جی.اس. هاجسون و همکارش ویلیام اچ. مکنیل در دانشگاه شیکاگو ابداع گردید و به سه امپراتوری مسلمان ترکی-ایرانی، شامل امپراتوری عثمانی، امپراتوری صفوی و امپراتوری گورکانی گفته می‌شود. دورهٔ شکوفایی این امپراتوری‌ها از سده شانزدهم تا هجدهم میلادی بود. این سه امپراتوری از قوی‌ترین و باثبات‌ترین اقتصادهای عصر جدید اولیه بودند و منجر به گسترش تجارت و حمایت بیشتر از فرهنگ شدند. این در حالی بود که نهادهای سیاسی و حقوقی آنها با درجه تمرکز فزاینده‌ای تثبیت شد. این امپراتوری‌ها دست‌خوش افزایش قابل توجهی در درآمد سرانه و جمعیت و سرعت پایدار نوآوری‌های فناورانه شدند و گستره آنها از اروپای مرکزی و شمال آفریقا در غرب، تا بنگال و آراکان در شرق امتداد داشت.

در جریان گسترش این امپراتوری‌های با استفاده و توسعه سلاح‌های گرم تازه اختراع شده، به ویژه توپ و سلاح‌های سبک، مناطق وسیعی توسط امپراتوری‌های باروت اسلامی فتح شد. همانند اروپا، معرفی سلاح‌های باروتی باعث تغییراتی مانند ظهور دولت‌های سلطنتی متمرکز شد. به گفته مارشال هاجسون، در امپراتوری‌های باروت، این تغییرات فراتر از سازماندهی نظامی بود.[۱] گورکانیان مستقر در شبه‌قاره هند، تا حدودی وارث رنسانس تیموریان بودند[۲] و به دلیل معماری مجلل خود و به خاطر دوره‌ای از آنچه برخی به عنوان دوره «صنعتی‌ شدن اولیه» (به انگلیسی: proto-industrialization) توصیف می‌کنند شناخته شده‌اند.[۳] صفویان یک اداره دولتی کارآمد و مدرن برای ایران ایجاد کردند و از پیشرفت‌های عمده در هنرهای زیبا حمایت کردند. سلاطین خلافت عثمانی مستقر در قسطنطنیه که در فارسی با نام قیصر روم نیز شناخته می‌شوند، خادم الحرمین شریفین و در نتیجه سران جهان اسلام بودند. قدرت، ثروت، معماری و مشارکت‌های مختلف این امپراتوری‌ها به‌طور قابل توجهی بر روند تاریخ آسیا و اروپا تأثیر گذاشت.

معرفی اجمالی[ویرایش]

توپچیان ارتش عثمانی، سال ۱۷۸۸ میلادی.

امپراتوری‌های باروتی اصطلاحی است که برخی از تاریخ‌نگاران برای توصیف ظهور امپراتوری‌‌های مدرن اسلامی که با استفاده از سلاح‌های گرم مبتنی بر باروت قدرت یافته‌اند، استفاده شده‌است. ویلیام اچ. مک نیل نویسندهٔ کانادایی می‌گوید: تقریباً از اواسط سده ۱۵ میلادی، با ساخت سلاح‌های جدید و قدرتمند، موازنهٔ کلاسیک و سنتی بین مهاجمان و مدافعان را برهم خورد. این سلاح‌ها ابتدا در اروپای غربی –یعنی جایی که این اسلحه‌ها ساخته و توسعه داده شدند– رواج یافت و سپس در سایر نقاط جهان به کار رفت. هر جا که حاکمان توانستند توپخانه جدیدی برپا کنند، توانستند قلمروهای بزرگی را به امپراتوری‌های خود ضمیمه و آنها را با هم متحد کنند. این روند سلطه‌گری در حاشیه اروپا، از جمله مستعمرات و در بیشتر نقاط جهان اسلام و آسیا رخ داد. در اروپای غربی رقابت نظامی و سیاسی ناشی از پیشرفت‌های مداوم در جنگ، بیش از آن زیاد بود که اجازه دهد یک قدرت بر سایرین مسلط شود.[۴] ویلیام اچ. مک نیل و مارشال جی اس هاجسون، سه دولت ابرقدرت و بزرگ اسلامی یعنی امپراتوری عثمانی، امپراتوری صفویان و امپراتوری گورکانی هند را «امپراتوری‌های باروتی» عنوان کردند؛ زیرا آنها در تولید سلاح و توپخانه در قلمروی خود انحصار داشتند و این امر به تمرکز قدرت و تحکیم امپراتوری‌های آنها و نشان دادن قدرت مطلق خودشان به جهان کمک می‌کرد. با این حال، مفهوم «امپراتوری باروتی» به عنوان امپراتوری‌هایی که صرفاً به واسطهٔ اسلحه گرم قدرت یافته‌اند، توسط داگلاس ای. استروساند مورد انتقاد قرار گرفته‌است؛ چرا که این عنوان، توضیحی دقیق یا مناسبی برای پیروزی‌های سیاسی آن امپراتوری‌های اسلامی ارائه نمی‌دهد. به گفته استروساند، فرضیه امپراتوری باروتی به اشتباه دلالت بر شباهت اساسی بین سه امپراتوری دارد.[۵]

مطرح شدن توسط هاجسون و مک‌نیل[ویرایش]

توپچیان ارتش گورکانی در زمان سلطنت اکبر کبیر.

این عبارت در ابتدا توسط مارشال جی.اس. هاجسون و همکارش ویلیام اچ. مک‌نیل در دانشگاه شیکاگو ابداع گردید. هاجسون از این عبارت در عنوان کتاب "شکوفایی دوم: دوران امپراتوری‌های باروت" از کتاب‌های سه جلدی بسیار اثرگذار ماجرای اسلام در سال ۱۹۷۴ میلادی استفاده کرد. هاجسون جنگ‌افزارهای باروتی را سبب‌ساز «ایجاد دولت‌هایی با پشتیبانان جنگاور در پایان سده‌های میانی» فرض کرد که جایگزین کنفدراسیون‌های خاندان‌های ترک بعد از دوره مغول‌ها شده بودند. این دسته‌بندی‌های (کنفدراسیون‌های) ترکان، ناپایدار و از نظر جغرافیایی محدود بودند. هاجسون تعریف "دولت‌هایی با پشتیبان‌های جنگاور" را در داشتن این سه ویژگی تشریح کرد:

اول نوعی مشروعیت‌بخشی به قانون مستقل سلسله‌ای؛ دوم، مفهوم کلیت یک کشور به عنوان یک نیروی رزم‌آور یکپارچه؛ سوم، تلاش برای درنظرگرفتن همه دارایی‌های اقتصادی و فرهنگی به عنوان مایملک خانواده‌های جنگاور عمده.[۶]

چنین دولت‌هایی از مفهوم "عظمت مغول" رشد کردند؛ اما «این مفاهیم زمانی توانستند کاملاً بالغ شوند و امپراتوری‌های دارای دیوانسالاری پایدار ایجاد کنند که از جنگ‌افزارهای باروتی و فناوری‌های آن در جایگاه اساسی بهره‌جویی شد».[۷]

مک‌نیل نظرش این بود که انحصاری‌سازی اصل مطلب است. هرگاه این حکومت‌ها قادر می‌شدند توپخانه‌ای نوین را انحصاری کنند، دولت مرکزی می‌توانست قلمروهای بزرگتری را در امپراتوری‌های جدید و یا امپراتوری‌ که تازه متحد شده بود، یکپارچه سازد.[۸] اگرچه اروپا در قرن پانزدهم پیشگام تکامل توپخانه نوین بود، اما هیچ دولتی انحصار آن را نداشت. اطلاع از روش توپ‌سازی (توپ‌ریزی) در پیرامون کشورهای سفلی نزدیک دهانه رودهای راین و اسخلده متمرکز بود. فرانسه و هابسبورگ‌ها این ناحیه را بین خود تقسیم کرده بودند که باعث می‌شد از نظر جنگ‌افزار همسان باشند.[۹] برعکس، وجود چنین انحصاری در دولت‌های غرب آسیا، روسیه و هند اجازه می‌داد که امپراتوری‌های رزمی شده‌ای تشکیل دهند و در چین و ژاپن هم با تعدیل‌های نسبتاً مهمی وضع تقریباً همین بود.[۸]

انتقادات اخیر[ویرایش]

اخیراً انتقاداتی بر این نظریه هادسون و مک‌نیل شده‌است که علیرغم کاربردی بودن اصطلاح، آن را دقیق و کافی نمی‌داند.[۱۰] انگیزه‌هایی به‌جز (یا افزون بر) تکنولوژی رزمی برای برآمدن تقریباً هم‌زمان سه امپراتوری نظامی در مناطقی که چیرگی قبیله‌های ترک فاقد مرکزیت وجود داشت پیشنهاد شده‌است. یک تفسیر که توسط تاریخدانان قرن پانزدهم اروپا اعتقادنامه‌گرایی (به انگلیسی: Confessionalization) نامیده می‌شد، امور مربوط به ارتباط مذهب و سیاست را منشأ سیاست‌های مطلقه‌گرایی می‌داند. به این معنی که در تقابل بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌های اواخر قرن شانزدهم، به این علت صلح وجود داشت که هر یک از مذاهب سعی می‌کرد مذهب خود را در منطقه خودش بیشتر تثبیت کند و به منطقه مذهب رقیب اهمیت نمی‌داد.[۱۱] داگلاس استروی‌ساند صفویان را مثال می‌زند:

صفوی‌ها از آغاز هویتی دینی را بر جمعیت خود تحمیل کردند و به دنبال ساختن هویتی ملی یا زبانی نبودند؛ اما سیاست‌های آنان چنین اثری داشت.[۱۲]

یک مشکل نظریه هادسون و مک‌نیل این است که به نظر نمی‌رسد دستیابی به سلاح‌های گرم نسبت به گرفتن سرزمین‌هایی که لازمه تشکیل این سه امپراتوری اوایل دوران جدید بودند، اولویت زمانی داشته‌است (به‌غیر از امپراتوری گوکانیان). افزون بر این، ظاهراً پایبندی به نقش تک‌سالارانه نظامی، در هر سه مورد، پیش از دستیابی به جنگ‌افزارهای باروتی بوده‌است. به این هم بستگی نداشته که دستیابی به جنگ‌افزارهای باروتی و کاربردشان در نظامی‌گری تحت تأثیر کدام خوانش از اسلام انجام می‌شده‌است.[۱۳] به هر حال، چه وجود هرکدام از این سه امپراتوری به صورت مادرزاد به باروت وابسته بوده یا نبوده، اینکه هرکدام از آنها در اوایل تاریخ‌شان شروع به استفاده از توپخانه کردند و این جنگ‌افزارها از ارکان اصلی تاکتیک‌های رزمی ایشان بوده‌اند قطعی‌است و غیر قابل انکار است.

سلاح گرم در سه امپراتوری[ویرایش]

امپراتوری عثمانی[ویرایش]

از سه امپراتوری، نخستین دولتی که به جنگ‌افزار باروتی دست یافت، امپراتوری عثمانی بود؛ به‌نحوی که پیرامون سده چهاردهم میلادی از آن بهره‌برداری می‌نمود.[۱۴] انتخاب این اسلحه بین عثمانی‌ها به‌آن‌اندازه سریع بود که هم از رقیبان اروپایی و هم خاورمیانه‌ای خود پیشی گرفتند و نسبت به آنان تثبیت واحد سربازان منظمی که همیشه از سلاح‌گرم استفاده می‌کردند و متخصص ساخت و کاربرد و نگهداری آن بودند زودتر انجام شد.[۱۵] با این وجود، این استفاده از توپخانه بود که رقیبان را شگفت‌زده کرد و دو امپراتوری دیگر اسلامی را وادار نمود که برنامه تسلیحاتی خود را سرعت بخشند. عثمانی‌ها حداقل از دوران بایزید یکم توپخانه داشتند و از آن در محاصره قسطنطنیه سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ میلادی بهره بردند. سرانجام، توپخانه کارآمدی خود را به عنوان اسلحه‌ای ضد قلعه (دژکوب) در محاصره تسالونیک در سال ۱۴۳۰ نشان داد.[۱۶] عثمانی‌ها برای توپ ریختن، ذوب‌آهن‌ های اروپایی را بکار می‌گرفتند به گونه‌ای که حوالی سال ۱۴۵۳، در فتح قسطنطنیه، توپ‌هایشان به اندازه‌ای سترگ بود که در عین شگفتی مدافعان، دیوارهای شهر را درهم کوفتند.[۱۷]

توپ برنزی داردانل، نمایشگاه دژ نلسون، همپشر، انگلستان. ترکان عثمانی، توپ‌هایی همانند این را در فتح قسطنطنیه (۱۴۵۳ میلادی) بکار بردند.

پیشگامی عثمانی‌ها در استفاده روزمره از جنگ‌افزارهای باروتی، فرای هم‌آوردان اروپایی بود. ینی‌چری‌ها در ابتدا، گارد شخصی پیاده‌ای با تیر و کمان بودند؛ ولی در دوران سلطان محمد فاتح، با سلاح گرم تجهیز شدند و گمان می‌رود که نخستین نیروی پیاده‌نظام دائم ابزارمند با سلاح‌گرم در تاریخ بوده باشند.[۱۶] پیوند توپخانه و ینی‌چری‌های مسلح به سلاح‌گرم نقشی برگزیده در پیروزی سال ۱۴۴۴ میلادی بر نیرویی از جنگجویان صلیبی در نبرد وارنا، پیروزی سال ۱۴۷۳ بر آق‌قویونلوها در باشکنتِ اوتلوق‌بئلی [۱۸] و چیرگی بر پادشاهی مجارستان در نبرد سال ۱۵۲۶ موهاچ داشت. اما این جنگ چالدران بود که صفوی‌ها و گورکانیان را قانع کرد که جنگ‌افزارهای باروتی تا چه اندازه مؤثراند.

در چالدران، عثمانی‌ها برای نخستین بار با صفویان جنگیدند. در ۱۵۱۴ میلادی، سلطان سلیم یکم همراه توپخانه صحرایی خود به شرق لشکر کشید تا با آن چیزی که فکر می‌کرد تهدیدی شیعه به سرکردگی شاه اسماعیل یکم است مقابله کند. شاه اسماعیل بنا به باور خود که پادشاه برگزیده خداوند است، با هجوم مستقیم سوارانش به سنگرهای عثمانیان یورش برد. عثمانی‌ها توپ‌های خود را که بین گاری‌ها جا داده بودند شلیک کردند و همین گاری‌ها پوششی برای ینی‌چری‌های مسلح به سلاح‌گرم بود‌. پیامد یورش مستقیم برای سواره‌نظام صفوی ویرانگر بود. شکست تا حدی سنگین بود که نیروهای عثمانی توانستند تا تبریز پایتخت صفویان پیشروی کنند و آن را اشغال کنند. تنها تنگنای دسترسی ارتش عثمانی به آذوقه و تجهیزات بود که مانع شد تبریز را نگه دارد و به سلطنت صفوی پایان دهد.[۱۹]

امپراتوری صفوی[ویرایش]

تفنگچی ایرانی، زمان شاه عباس بزرگ ،حبیب‌الله مشهدی، موزه هنر اسلامی برلین.

گرچه شکست چالدران به برنامه گسترش قلمرو شاه اسماعیل پایان داد، اما وی بی‌درنگ نسبت به دفاع در برابر تهدید بزرگ سلطان عثمانی اقدام نمود و سربازانش را با جنگ‌افزار‌های آتشین مسلح کرد. دو سال پس از چالدران، شاه اسماعیل سپاهی از تفنگداران (تفنگچی) داشت که شمار آنان به ۸ هزار نفر و تا سال ۱۵۲۱ حتی به بیست هزار نفر می‌رسید.[۲۰] پس از اصلاحات ارتش در زمان شاه‌ عباس بزرگ پیرامون سال ۱۵۹۸ میلادی، صفویان ۵۰۰ توپ و ۱۲ هزار تفنگدار داشتند.[۲۱]

صفویان نخست به خوبی از اسلحه‌های آتشین خود بر ضد ازبک‌ها استفاده نمودند که در هنگامه جنگ خانگی پس از درگذشت شاه اسماعیل به شرق ایران هجوم آورده بودند. شاه تهماسب جوان در راس ارتشی برای آزاد کردن هرات به راه افتاد و در ۲۴ سپتامبر ۱۵۲۸‌ در جام با ازبکان روبرو شد و آنان را شکست سختی داد. ارتش شاه، توپخانه (به شکل زنبورک‌های روی گاری) را در مرکز جای داده بود که توسط گاری‌هایی نگهبانی می‌شد که با سواره‌نظام در پهلوها تقویت شده بود. بابر، بنیانگذار امپراتوری گورکانی، آرایش سپاه را در جام، به عنوان " مدل آناتولی " توصیف می‌کند.[۲۲] همچنین چندین هزار نفر پیاده‌نظام تفنگدار در مرکز، همانند ینی‌چری‌های سپاه عثمانی تجمع نموده بودند. گرچه سواره‌نظام ازبک با جناحین صفوی درگیر شدند و آنها را به عقب راندند، ولی قلب سپاه صفوی مقاومت‌ کرد و ازبکان مستقیماً با آن درگیر نشدند. زیر لوای شخص شاه تهماسب، پیاده‌نظام با قلب سپاه ازبکان درگیر شد و آنان را پراکنده نمود و بر میدان مسلط شد.[۲۳]

امپراتوری گورکانی[ویرایش]

تفنگ فتیله‌ای در امپراتوری گورکانی.

وقتی که بابر (بعدها امپراتور گورکانی)، توسط دولت‌خان لودی، والی لاهور از طرف سلسله لودی دعوت شد تا در شورش علیه ابراهیم لودی همکاری کند، از نقش سلاح‌های آتشین، توپخانه صحرایی و روش کاربرد آن‌ها در میدان نبرد اطلاع داشت. بابر از مشاوره‌های استاد علی‌قلی استفاده می‌کرد که متخصص امور مربوط به عثمانی بود. او به بابر نشان داد که آرایش استاندارد ارتش عثمانی اعم از توپخانه و پیاده‌نظام تفنگدار چگونه است و از چه راهی برای حفاظت ایشان در قلب سپاه استفاده می‌شود که قرار دادن واگن‌ها و تیر و کمان دارهای نیزه‌دار در جناحین بوده‌است. بابر در سال ۱۵۲۶ میلادی، از همین آرایش در اولین نبرد پانی‌پت بهره برد تا افغان‌ها و راجپوت‌‌های وفادار به سلطان‌نشین دهلی را که شمار بیشتری داشتند اما جنگ‌افزارشان آتشین نبود، شکست دهد. پیروزی فاحش نیروهای تیموری یکی از علت‌هایی است که باعث شد در تاریخ گورکانیان، رقیبان دولت گورکانی به ندرت در نبرد رودررو مقابل نیروهای امپراتوری قرار گیرند.[۲۴]

یک تفنگچی گورکانی.

نقش اروپایی‌ها در گسترش باروت[ویرایش]

اروپایی‌ها فناوری باروت را به حد بالایی رساندند، و فرمول‌های موجود را بهبود بخشیده و کاربردهای جدیدی از این ماده پس از معرفی آن از طریق جاده ابریشم به اروپا در قرن سیزدهم ابداع کرده‌اند.[۲۵] اروپایی‌ها یک قرن پس از اختراع اولین تفنگ در چین، باروت را بهبود می‌بخشیدند.

مسیر‌های زمینی و دریایی جاده ابریشم.

راجر بیکن، کیمیاگر مشهور اروپایی (۱۲۱۴ تا ۱۲۹۲ میلادی)، پیشرفت کلیدی در کشف مواد تشکیل دهنده باروت ایجاد کرد. با در دسترس بودن این مواد، دانشمندان، مخترعان و کیمیاگران اروپایی به ساخت باروت ذرت که فرآیند پالایش متفاوتی داشت، ادامه دادند. این امر مستلزم افزودن یک ماده مرطوب به باروت و سپس خشک کردن آن به صورت مخلوط بود. با این فناوری بهبود یافته باروت، برادر آلمانی برتولد شوارتز اولین توپ اروپایی را در سال ۱۳۵۳ میلادی اختراع کرد.[۲۶]

راجر بیکن دانشمند و فیلسوف بریتانیایی.

به دلیل جنگ‌های مداوم، اروپا شاهد نوآوری رشد تصاعدی در فناوری سلاح‌های گرم باروتی بود که آن را به پیشرفته‌ترین در کل جهان تبدیل کرد. اروپایی‌ها سلاح‌های گرم باروتی را که در چین و خاورمیانه ساخته شده بود، بهبود بخشیدند و تفنگ‌های بسیار قوی‌تر و بادوام‌تری را با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته فلزکاری اروپایی ساختند. آنها یاد گرفتند که چگونه مقدار نیروی اعمال شده توسط گاز موجود در محفظه تفنگ را محاسبه کنند که منجر به تولید تفنگ‌هایی با قدرت شلیک در فواصل بیشتر شد.

باروت بهبود یافته از اروپا بعداً، در سال ۱۵۲۰، با یک کشتی پرتغالی به چین رسید[۲۷] گرچه آرکبوس‌های عثمانی ممکن است قبل از پرتغالی‌ها به چین رسیده باشند. عثمانی‌ها و پرتغالی‌ها، توپ و تفنگ‌های بهبود یافته و پیشرفت‌های دیگر را صدها سال پس از اختراع اولیه باروت در چین به چینی‌ها معرفی کردند و سفر باروت را در آسیا به دور کامل آوردند.

جستار‌های وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Khan, Iqtidar Alam (March–April 2005). "Gunpowder and Empire: Indian Case". Social Scientist. 33 (3/4): 54–65. JSTOR 3518112.
  2. "The Art of the Timurid Period (ca. 1370–1507)". www.metmuseum.org. Retrieved 2021-03-11.
  3. Singh, Abhay Kumar (2006). Modern world system and Indian proto-industrialization: Bengal 1650-1800. New Delhi: Northern Book Centre. ISBN 81-7211-203-3. OCLC 70168169.
  4. (McNeill 1993)
  5. Douglas E. Streusand, Islamic Gunpowder Empires: Ottomans, Safavids, and Mughals (Philadelphia: Westview Press, c. 2011) ("Streusand"), p. 3-4.
  6. Hodgson 1974.
  7. Hodgson 1974, p. III:16.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ McNeill 1993, p. 103.
  9. McNeill 1993, pp. 110–11.
  10. Streusand 2011, p. 3.
  11. Wikipedia 2018.
  12. Streusand 2011, p. 4.
  13. Ágoston 2005, p. 192.
  14. Nicolle, David (1980). Armies of the Ottoman Turks 1300-1774. Osprey Publishing, شابک ‎۹۷۸۰۸۵۰۴۵۵۱۱۳.
  15. Ágoston 2005, p. 92.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Streusand 2011, p. 83.
  17. McNeill 1993, p. 125.
  18. Har-El 1995, pp. 98–99.
  19. Streusand 2011, p. 145.
  20. Matthee 1999.
  21. Ágoston 2005, pp. 59-60 & n.165.
  22. Mikaberidze 2011, pp. 442–43.
  23. Streusand 2011, p. 170.
  24. Streusand 2011, p. 255.
  25. https://web.archive.org/web/20201022204002/https://www.ispionline.it/it/EBook/CHINA.POLICY.2015/CHINA.POLICY_Cap.6_EBOOK.pdf
  26. https://books.google.com/books?id=IfA8AAAAIAAJ&q=+Berthold+Schwarz+invented+the+first+European+cannon+in+1353&pg=PR7
  27. https://books.google.com/books?id=HiD5DAAAQBAJ&q=gunpowder+from+Europe+in+1520+AD+reach+China+by+a+Portuguese+ship&pg=PA1

منابع[ویرایش]

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «امپراتوری‌های باروت». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۰۲۴-۲-۵.

پیوند به بیرون[ویرایش]