افسانه جومونگ
افسانه جومونگ | |
---|---|
![]() پوستر رسمی سریال افسانه جومونگ | |
ژانر | درام، تاریخی، رمانتیک، اکشن |
نویسنده | جانگ هیونگ سو و چوی وان کیو |
کارگردان | لی جو هوان |
بازیگران | سونگ ایل گوک وون کی جون هانهای جین سونگ جی هیو کیم سونگ سو |
آهنگساز | اوه جون سونگ |
کشور سازنده | ![]() |
زبان اصلی | کرهای |
شمار قسمتها | ۸۱ |
تولید | |
مکان تولید | کره جنوبی |
مدت | هر قسمت حدود ۶۰ دقیقه |
پخش | |
شبکهٔ اصلی | بنگاه پخش مونهوا |
افسانه جومونگ (به کرهای: 주몽) (با نام اصلی: کتابچه سه امپراتوری) سریال تلویزیونی تاریخی است که از آوریل ۲۰۰۶ تا مارس ۲۰۰۷ میلادی در شبکه کرهای امبیسی به نمایش درآمد.
این سریال در ایران با نام افسانه جومونگ پخش شده و داستان آن در مورد زندگی جومونگ بنیانگذار گوگوریو است که از سال ۳۷ (پیش از میلاد) تا سال ۶۶۸ (میلادی) بر منچوری و بخش شمالی شبهجزیره کره حکومت میکرد. بنا بود مجموعه در ۶۰ قسمت پخش شود که با استقبال مردم، امبیسی آن را به ۸۱ قسمت افزایش داد.
حق پخش تلویزیونی این سریال به قیمت ۸ میلیون دلار در مارس ۲۰۰۶ به شبکههای محلی در ژاپن، تایوان، هنگ کنگ، ویتنام، تایلند، سنگاپور، فیلیپین، مالزی و برونئی فروخته شد. این سریال از شبکه AZN در آمریکا به نمایش درآمد. ترجمهٔ این سریال در ایران تا قسمت نهم از زبان کرهای صورت گرفت و مابقی قسمتها از روی زیرنویس انگلیسی ترجمه شدند.[۱] این سریال ابتدا در ایران از شبکه سه در سال ۱۳۸۷ پخش شد و در سال ۱۳۹۲ از شبکه تماشا بازپخش شد .
در ادامهٔ این سریال، مجموعه سرزمین بادها به عنوان جومونگ ۲ ساخته شد و پس از آن مجموعه جا میونگ گو به عنوان جومونگ ۳ ساخته شد.
خلاصه داستان[ویرایش]
داستان این مجموعه حول موضوع شکست دودمان گوجوسان از امپراتوری هان است. امپراتوری هان با بهرهگیری از سلاحهای فولادی در حدود سال ۱۰۸ قبل از میلاد گوجوسان را شکست داده و مردم این امپراتوری عظیم آواره شده و با بیرحمی توسط سواره نظام آهنین قتلعام و شکنجه میشوند. در این زمانه پر آشوب شخصی به نام هموسو رهبری یک گروه مقاومت محلی به نام گروه دامول را بر عهده گرفته و با استفاده از سربازان گوجوسان و حمایت گوموآ شاهزاده کشور بویو بر علیه هان فعالیت میکند و سعی میکند آوارگان گوجوسان را از زیر ظلم و ستم هان بیرون بکشد. هموسو در یکی از جنگها زخمی شده و توسط بانو یوها دختر رئیس قبیله هابک نجات داده میشود، این اتفاق باعث عشق آنها به یکدیگر و ازدواجشان میشود. سواره نظام آهنین هان مردم قبیله هابک را به جرم پناه دادن به هموسو قتلعام میکنند و یوها اسیر دست آنها میشود. گوموآ شاهزاده بویو و یار قسم خورده هموسو که به یوها علاقهمند است او را نجات داده و با خود به بویو میبرد. هموسو که بعد از این واقعه بشدت به یوها علاقهمند شده در نهایت با او ازدواج میکند، ولی این رابطه مدت زیادی ادامه نمییابد و با توطئه وزیر اعظم و بانو یومیول (مقام معنوی) هموسو دستگیر میشود. این درحالی است که یوها در آن لحظه از هموسو کودکی باردار بود که بعدها نامش را جومونگ نهاد. سربازان هان هموسو را کور میکنند و برای اعدام به سمت هان میبرند. گوموآ به سربازان هان حمله کرده و هموسو را از مهلکه نجات میدهد ولی در نهایت هموسو بر روی صخرهای بلند گیر افتاده و با بدن زخمی و چشمان کور به داخل رودخانه سقوط میکند. گوموآ به یوها پناه داده و قسم میخورد روزی به همراه جومونگ، امپراتوری هان را نابود کند…
بیست سال بعد در بویو، جومونگ به عنوان فرزند سوم پادشاه در مقام یک شاهزاده است، منتهی یک فرزند ترسو و نازپرورده که مدام از سوی برادران بزرگش تسو و یونگ پو اذیت میشود. روزی گوموآ برای آزمایش فرزندانش آنها را راهی سفری به سمت مکان نگهداری کمان دامول (نشان کشور بویو) میکند. در راه آنجا تسو و یونگ پو که به محبوبیت جومونگ در نزد پدرشان حسادت میکنند، او را در باتلاقی رها میکنند تا بمیرد ولی جومونگ توسط سوسانو دختر ارباب یونتابال تاجر و رئیس ملت جولبون، نجات داده میشود. جومونگ بعد از نجات یافتن به کمک سوسانو با موفقیت به مکان نگهداری کمان میرسد ولی بعد از کشیدن زه کمان، آن را میشکند در حالی که دو برادرش حتی نتوانستند زه کمان را جا بزنند. جومونگ در راه بازگشت متوجه میشود که افتادنش در باتلاق نقشه برادرانش بوده و ضربهٔ روحی سختی میخورد ولی همین باعث میشود که تنبلی را کنار گذاشته و مهارتهای رزمی را یاد بگیرد و برای همین با راهنمایی مادرش با موسونگ رئیس زندان مخفی تمرین رزمی میکند و از موپالمو رئیس آهنگری شمشیر سازی را یادمیگیرد. یونگ پو که از پیشرفت سریع جومونگ ناراحت است با حیلهای آهنگری سلطنتی را منفجر میکند و تقصیر جومونگ میاندازد. این کار ضربهٔ سختی به بویو وارد کرده و جومونگ خلع درجه شده و از قصر اخراج میشود.
بیرون از قصر او دیگر مجبور است روی پای خودش بایستد و همین هم موجب میشود که دچار گرفتاریهای گوناگون شده و در نهایت مخفیانه در زندان غار زندگی کند، در حالی که افراد زیادی قصد کشتن او را دارند. در زندان، جومونگ با هموسو که بیست سال پیش توسط یومیول به زندان افتاد مواجه میشود ولی هویت او را نمیداند. هموسو فنون شمشیربازی را به جومونگ یاد میدهد و رابطهٔ عمیقی بین هموسو و جومونگ بهوجود میآید. هنگامی که زنده بودن هموسو فاش میشود، وزیر اعظم از ترس اینکه مبادا کشور بویو دوباره درگیر نبرد با امپراتوری هان شود با شاهزاده تسو دسیسه کرده و در نبردی ناجوانمردانه هموسو کشته میشود و جومونگ بعد از این واقعه قسم میخورد که از تسو انتقام گرفته و راه پدرش را دنبال کند. امپراتور که از مرگ هموسو ضربهٔ روحی سختی خورده برای التیام درد یوها دستور میدهد که جومونگ دوباره وارد قصر شود.
بعد از بازگشت جومونگ، امپراتور فرمان میدهد که هر سه شاهزاده برای کسب عنوان ولیعهدی با یکدیگر رقابت کنند. ملکه اول این فرمان را نمیپذیرد چون فکر میکند حق تسو است که ولیعهد باشد. در هر حال این فرمان اجرا شده و رقابت برقرار میشود. جومونگ به ظاهر تسلیم شده و از قصر بیرون میرود تا نزد یونتابال کارگری کند. یونگ پو با خلافکاری به نام توچی همدستی کرده و سلاحهای آهنین را به دشمنان بویو میفروشد. این کار موجب لو رفتن سلاح سازی بویو شده و هان، بویو را تحریم نمک میکند. تسو برای رفع تحریمها با کمال بیرحمی قبر هموسو را شکافته و سر بریدهٔ او را برای رفع تحریم نمک به فرمانداری زوانتو میبرد. یانگجو فرماندار زوانتو، با دریافت سر هموسو تحریمهای بویو را رفع میکند و تسو با موفقیت راهی بویو میشود.
جومونگ که بدون توجه به تحولات کشورش کماکان به کارگری مشغول است تصمیم میگیرد با فهمیدن راز فولاد مقاوم که در انحصار هان است از برادرانش پیشی بگیرد ولی متوجه میشود که یک کوهستان نمک در کشوری به نام گوسان مخفی شده، برای همین به همراه تیم تجاری بانو سوسانو راهی آنجا شده و بعد از کش و قوسهای فراوان به آنجا رسیده و با موفقیتی بزرگ به بویو برمیگردد. با این کار جومونگ، بویو از زیر فشار هان خارج شده و برای خود صاحب یک منبع نمک مستقل میشود. اما این کار باعث نگرانی تسو و یونگ پو شده و آنها به دنبال راهی میگردند تا در این رقابت به هر ترتیبی جلو بیفتند. تسو برای پیدا کردن راز فولاد تلاش میکند چون میداند که پیدا کردن این راز به منزلهٔ پیروزی در این رقابت است. در این بین گوموآ از خیانت و ظلمی که یومیول در حق هموسو کرده مطلع شده و در نهایت با تنگ کردن عرصه بر او مقدمات اخراج یومیول از قصر را فراهم میکند. یومیول که از این ظلم و ستم امپراتور خشمگین است به جومونگ اطلاع میدهد که گوموآ پدر واقعی او نیست، و این جومونگ را بشدت منقلب کرده و باعث میشود درحالی که در رقابت ولیعهدی در صدر است از رقابت کنارهگیری کرده و از بویو بیرون برود. خروج جومونگ فضا را برای تسو مساعد کرده و او برای پیدا کردن راز فولاد مقاوم با یانگجو وارد مذاکره شده و با دختر او سولان علیرغم میل باطنی ازدواج میکند (تسو در این زمان بشدت عاشق سوسانو بود ولی سوسانو به جومونگ علاقه داشت). با ازدواج تسو و دختر یانگجو مقدمات ورود سلاحهای فولادی به بویو فراهم میشود. تسو که از نفرت گوموآ نسبت به هان اطلاع دارد با مخفی کردن این ازدواج، داستانی خیالی سرهم کرده و اعتماد همهٔ دربار را بدست میآورد. با این وجود گوموآ کماکان تسو را به عنوان ولیعهد معرفی نمیکند و جومونگ را به قصر برگردانده و او را به عنوان رئیس گارد سلطنتی معرفی میکند. جومونگ و تسو متقابلاً از هم نفرت دارند و سعی در حذف یکدیگر از رقابت میکنند و جومونگ که در سفرش به خارج از بویو به همراه سه دوست وفادارش (اویی، ماری و هیوبو) مشقتهای مردم گوجوسان را به چشم دیده با متقاعد کردن گوموآ مقدمات حمله به امپراتوری هان را فراهم میکند، ولی با مخالفتهای داخلی و بالاخص تسو و ملکه این نبرد پیش از شروع در آستانهٔ شکست قرار میگیرد. با این که با تحریک ملکه و تسو سران قبایل تحت فرمان بویو از فرستادن سرباز امتناع میکنند ولی مردم گوجوسان که مشتاق این نبرد هستند آمادگی خود را برای جنگیدن اعلام کرده و گوموآ تصمیم میگیرد بدون کمک قبایل وارد جنگ شود. در این بین آهنگران فرستاده شده از زوانتو به دستور یانگجو به جان گوموآ سوء قصد میکنند ولی موفق نمیشوند. این کار باعث دردسر تسو و ناگزیری قبایل برای جنگ میشود. پیروزیهای پی در پی جومونگ در این نبرد باعث کنار زده شدن تسو میشود و او را به ولیعهدی نزدیکتر میکند. در حین جنگ بویو و هان ارتش لیوندانگ نیز به قوای مسلح هان افزوده میشود. جومونگ با کمک ابتکار عمل و نوعی ماده منفجره باعث پیروزی بویو در مقابل نیروهای هان شد. در این حمله فرماندار زنفان توسط جومونگ کشته میشود اما گوموآ مجروح شده و به اردوگاه برمیگردد. جومونگ تصمیم میگیرد تا فرماندار لیندان را نیز بکشد و بعد از آن به این دو فرمانداری حمله کند. تسو از این موضوع باخبر میشود و موقعیت جومونگ را به یانگجو اطلاع میدهد. افرادی که همراه جومونگ برای کشتن فرماندار لیندان رفته بودند توسط سواره نظام آهنین قتلعام شدند و گفته شد که جومونگ مفقود شدهاست. با وضعیت وخیم گوموآ و مفقود شدن جومونگ، سربازان روحیه خود را از دست دادند و تسو ناگزیر شد به بویو عقبنشینی کند.
به دلیل وضعیت وخیم گوموآ، تسو تمام قدرت را به خود اختصاص داد و محافظ شخصی خود را به عنوان فرمانده گارد سلطنتی منصوب کرد. این اتفاقات به اضافهٔ معلوم نبودن سرنوشت جومونگ باعث تضعیف شدید طرفداران گوموآ و ایجاد یک نظام سرکوب شدید توسط تسو شد. بعد از مدتی گوموآ سرانجام به کمک یوها و یومیول به هوش آمد و سعی کرد کنترل بویو را از تسو پس بگیرد ولی ناکام مانده و تبدیل یک پادشاه ظاهری و بدون قدرت گردید. از آن سو جومونگ که بوسیلهٔ دختر رئیس قبیله هانمک از مرگ نجات یافته و از چنگ سواره نظام آهنین جان بدر برده به بویو برمیگردد و با پیشنهاد گوموآ و به مصلحت زمان، مدتی را به تسو خدمت میکند. خدمت جومونگ به تسو باعث تخریب شدید وجههٔ او نزد مردم بویو و گوجوسان میشود. با این وجود او میخواست به بهانه دستگیری و منتقل کردن پناهندهها به زوانتو آنها با آنها فرار کرده و به کوهستان بونگی برود و ارتش دامول را احیا کند. بانو یومیول نیز به آنجا مهاجرت کردند. چند ماه بعد، پس از شکل گرفتن کامل ارتش دامول و ساخت اسلحه سازی و کلبه برای سکونت، جومونگ به هانمک حمله کرد و سولتک (قاتل پدر سویا) را کشت. در همین حال سویا که توسط تسو زندانی شده بود، باردار میشود و به دستور امپراتور گوموآ او را از زندان به خوابگاه خودش منتقل میکنند. تسو نیز در همین موقع از موقعیت ارتش دامول آگاه شده و به کمک یانگجو و سواره نظام آهنین به کوهستان بونگی حمله میکنند. جومونگ هم پس از به خدمت گرفتن ۳ تا از بهترین شمشیرزنان منطقه به نامهای موگول، جوسا و موگاک داشت به سمت کوهستان میآمد که خبر حمله تسو را شنید. به دلیل اینکه فقط یک راه به این کوهستان وجود دارد و آن هم یک مسیر دره ایست، آنها وقتی میخواستند حمله کنند توسط کمانداران حرفه ای دامول که به تیرهای فولادین مجهز بودند، به سختی شکست خوردند، نیمی از سربازانشان را از دست دادند و تسو نیز تیر خورد. آنها عقبنشینی کردند و در یک منطقه اردوگاه زدند ولی جومونگ دوباره به آنها حمله کرد و آنها را با قطعیت شکست داد، اما تسو توانست فرار کند. پس از این شکست، جومونگ با پیروزی به کوهستان بونگی بازگشت. اما تسو باز سر جای خودش ننشست و با کمک وزیر اعظم بادوک بال، تله ای را که برای ژنرال هموسو طراحی کرده بودند را دوباره طراحی کردند و ۳۰۰ تا از جنگجویان ماهر قصر را لباس مبدل تنشان کردند و با پخش کردن خبر جعلی انتقال باقیمانده بردهها به زوانتو، میخواستند جومونگ را به تله بیندازند. جومونگ وقتی از این موضوع آگاه میشود، لشکر کشی میکند و به سمت سپاه بویو میرود. بعد از چند ساعت، بانو یومیول از این موضوع آگاه میشود و متوجه میشود که این یک تله است و خود را به جومونگ میرساند و دین خودش را ادا میکند. جومونگ هم با مطلع شدن از اینکه سواره نظام آهنین آنها را تعقیب میکنند، متوجه شد که این یک تله برای به دام انداختن اوست. با این حال صبر میکند تا به مرز زوانتو برسند و از هم جدا شوند. ابتدا سواره نظام آهنین را نابود میکند و سپس به ارتش بویو حمله کرده و همه افراد ماهر قصر را به قتل میرساند ولی نارو را زنده میگذارد تا خبر شکست آنها را به تسو برساند. او نجات پیدا میکند امپراتور گوموا با نقشه وزیر اعظم با کودتا دوباره قدرت تسو را پس میگیرد و به جومونگ پیشنهاد زندگی در بویو و منحل کردن گروه دامول را میدهد اما جومونگ قبول نکرده و گوموا او را به زندان میاندازد وزیر اعظم از این فرصت استفاده میکند و میخواهد جومونگ و بانو یومیول را بکشد و در کشتن بانو یومیول موفق میشود اما جومونگ با کمک گوموا فرار میکند و به دلیل اینکه وقتی برای عزاداری بانو یومیول ندارند طبق خواسته او گروه دامول را طی سالها گسترش میدهند. بعد از گذشت چند سال سوسانو که دو تا پسر داشت بعد از انجام یک کودتا و از دست دادن همسرش اوته گیرو را از دست سونگ ینگ بازپس گرفته و به جومونگ تقاضای اتحاد با گروه دامول را میکند. همین موقع بود که امپراتور سفری به کوهستان سیزو میروند و با دانایی به نام بیگوم سئون روبرو میشوند که به او میگوید که بویو بدست کسی نابود خواهد شد. جومونگ هم به همراه اویی برای بررسی اوضاع به زوانتو میرود و میفهمد که یانگجو میخواهد به سونگ ینگ نیرو بدهد کمک کند و همچنین متوجه میشود که یانگجو میخواهد تسو را به عنوان فرمانده این ارتش به جولبون بفرستد. او پس از اینکه با سواره نظام درگیر میشود و فرار میکند و به کوهستان سیزو میرود. در آنجا با کمان دامول که ۴ سال قبل آن را شکسته بود، به صورت سالم روبرو میشود. وقتی آن کمان را از جایش برمیدارد، همان موقع عیب بزرگی روی صورت امپراتور گوموآ بهوجود میآید. در همانجا بیگوم سئون نزد جومونگ میآید و به او میگوید که کمان دامول نشانه بویو نیست بلکه نشانه گوجوسون (چوسون قدیم) میباشد که روی آن کمان نام امپراتورهای گوجوسون حک شدهاست. او همچنین میگوید: مِن بعد، این کمان نشان هدف والای شماست. جومونگ هم همراه با کمان دامول به اردوگاه بر میگردد. از آن طرف چون گیرو پیغامی از دامول دریافت نکرد، تصمیم گرفت در میهمانیای که سونگ ینگ برای ارتش زوانتو برپا میکند شرکت کند و غذاهای آنها را مسموم، انبار غلات آنها را سوزانده و سونگ ینگ را به قتل برساند. او در مسموم کردن سربازان و سوزاندن انبار غلات موفق میشود اما نتوانست سونگ ینگ را بکشد و زخمی شد و در یک مخفیگاه پنهان گشت. جومونگ هم با ارتش دامول در راه گیرو بود که دستور اقامت در میان راه را داد که خودش و اویی، ماری و هیوبو به کمک سوسانو بروند. آنها سوسانو را نجات داده و به اردوگاه بر میگردند. سونگ ینگ هم که انبار غلات خود را در آتش دید، تصمیم گرفت به محض ملحق شدن ۲۰۰۰ سرباز زره پوش زوانتو به گیرو حمله کند. جومونگ هم سربازان زوانتو را غافل گیر و آنها را قتلعام میکند. سونگ ینگ هم از همکاری گیرو و دامول با خبر شده و از حمله صرف نظر میکند. بویو که از اتحاد گیروی ثروتمند و دامول قدرتمند مطلع شده بود میخواست با کمک سونگ ینگ قبل از یکپارچه شدن جولبون آنها را نابود کند. اما به دلیل خشکسالی نتوانستند اینکار را بکنند. جومونگ هم بدون خونریزی ۲ قبیله از ۵ قبیله جولبون را متحد خود و با پیشنهاد به سونگ ینگ او را هم متحد خود و جولبون را یکپارچه ساخت. یونتابال هم قصری را که طی ۳ سال به دور از چشم سونگ ینگ ساخته بودند را به جومونگ نشان داد و آن قصر را قصر «گوگوریو» (نامی که جومونگ برای این ملت انتخاب کرده بود) کردند. پس از این اتحاد، بویو و امپراتوری هان با یکدیگر متحد شده و یک تحریم تجاری سنگین را بر جولبون تحمیل میکنند تا این کشور به دلیل شیوع طاعون و گرسنگی از هم بپاشد. از طرفی دیگر تسو یکی از بهترین افسرانش «بوبانو» را برای ترور جومونگ به جولبون میفرستد که در هنگام ترور دستگیر میشود ولی جومونگ او را به بویو بازگردانده و از او میخواهد تا به تسو خبر مرگ جومونگ را بدهد. بعد از این اتفاق جومونگ به همراه افسران و فرماندهان دامول و سوسانو به اوکجه سفر کرده و غلات خود را از طریق دزدان دریایی تأمین کردند. سپس به دلیل شکست خوردن تحریم تجاری نیروهای زوانتو که برای حمله مستقیم به جولبون آمده بودند به زوانتو بازگشتند. جومونگ هم از این فرصت استفاده کرد تا کمکی به مردم بیچاره بویو بکند و پیشنهاد همکاری به بویو را داد. سوسانو به بویو رفت تا تسو را قانع کند که کمک جولبون را قبول کند؛ و هنگامی که سوسانو داخل قصر بود، سایون پارچه های ابریشمی ای را از طریق یکی از نگهبانان به دست یوهوا و یه سویا رساند. سوسانو یک نقشه در لای یکی از پارچه ها پنهان کرده بود، نقشه ای که راه تونل مخفی ای را نشان می داد که یوهوا و یه سویا می توانستند از طریق آن فرار کنند و پیش جومونگ بروند. یوهوا و یه سویا همراه یوری خردسال فرار کردند. امپراتور که از فرار آنها به شدت ناراحت و خشمگین بود، دستور داد تا آنها را دستگیر کنند. یوهوا، که حدس می زد امپراتور دستور دستگیری آنها را بدهد، در نیمه راه به یه سویا گفت که او تنهایی برود، تا مأموران امپراتور، سردرگم شوند و یه سویا بتواند خودش را به جومونگ برساند و او را از نقشه پلید تسو با خبر کند.
نارو، موفق شد تا یوهوا و ندیمه یوهوا را پیدا و دستگیر کند. او که از پیدا نکردن یه سویا ناراحت بود، ندیمه یوهوا را تهدید کرد که بگوید یه سویا کجاست، ولی او حاضر به گفتن نشد و نارو او را کشت. یوهوا را به قصر بویو بردند و در آنجا امپراتور بدون اینکه روی خودش کنترل داشته باشد با شمشیر یوهوا را کشت؛ اگرچه بعدا بسیار پشیمان و سرخورده شد. امپراتور برخلاف میل تسو و بانوی اول، دستور داد که یوهوا را مانند یک ملکه، به خاک بسپارند و مراسمی در حد یک ملکه برایش گرفتند در حالی که او یک صیغه سلطنتی و مادر بدترین دشمن بویو (جومونگ) بود. از طرفی یه سویا در هنگام فرار، توسط هوانگ زیگینگ دستگیر شد (ولی هوانگ زیگینگ هیچ اطلاعی از هویت یه سویا نداشت) و او را به زوانتو بردند. در زوانتو او را به عنوان یک خدمتکار به کار گرفتند. یونگ پو که در زوانتو اقامت داشت، متوجه یه سویا شد و هویت او را فهمید. نیمه شب یونگ پو همراه چند نگهبان دیگر، یه سویا را دزدید و تصمیم گرفت از او برای منافع شخصی خودش استفاده کند. یونگ پو به جومونگ اطلاع داد که یه سویا و یوری زنده اند و اگر جومونگ آنها را زنده می خواهد، باید طبق نقشه یونگ پو عمل کند.
نقشها[ویرایش]
- سونگ ایل گوک (به کرهای: 송일국) در نقش شاهزاده جومونگ (به کرهای: 주몽)
- هانهای جین (به کرهای: 한혜진) در نقش بانو سوسانو (به کرهای: 소서노)
- کیم سونگ سو (به کرهای: 김승수) در نقش شاهزاده تسو (به کرهای: 대소)
- وون کی جون (به کرهای: 원기준) در نقش شاهزاده یونگ پو (به کرهای: 영포)
- جان کوانگ ریول (به کرهای: 전광렬) در نقش امپراتور گوموا (به کرهای: 금와)
- اوه یون سو (به کرهای: 오연수) در نقش بانو یوها (به کرهای: 유화)
- کیون می ری (به کرهای: 견미리) در نقش ملکه ون هو (به کرهای: 원후)
- سونگ جی-هیو (به کرهای: 송지효) در نقش بانو یه سویا (به کرهای: 예소야)
- پارک تام هی (به کرهای: 박탐희) در نقش بانو یانگ سُلان (به کرهای: 양설란)
- آن یونگ-جون (به کرهای: 안용준) در نقش شاهزاده یوری (به کرهای: 누리)
- کیم بیونگ کی (به کرهای: 김병기) در نقش ارباب یونتابال (به کرهای: 연타발)
- جین هی کیونگ (به کرهای: 진희경) در نقش بانو یومیول (به کرهای: 여미을)
- هو جون هو (به کرهای: 허준호) در نقش ژنرال هه موسو (به کرهای: 해모수)
- لی جای یونگ در نقش بادوکبال (وزیر اعظم)
- یون دونگ هوان در نقش فرماندار یانگ جو
- کوان یون آ در نقش بانو ماورینگ
- باء سو بین در نقش سایون
- یو هو مین در نقش اویی
- جان هون آن در نقش ماری
- لیم دی هوو در نقش هیوپ بو
- لی کای این در نقش موپالمو
- سییو بئوم سیک در نقش موگول
- چانگ گوانگ سو در نقش جوسا
- کیم مین چان در نقش ماکاک
- پارک کیونگ هوان در نقش بابانو
- پارک نم هاین در نقش نارو
جوایز و نامزدیها[ویرایش]
جایزه | بخش | دریافت کنندگان | نتیجه | منبع |
---|---|---|---|---|
جایزه امبیسی درام | جایزه بزرگ | سونگ ایل-گوک | برنده | [۲] |
درام سال | جومونگ | نامزدشده | ||
کارگردان سال | لی جو-هوان | برنده | ||
نویسنده (های) سال | چوی وان-کیو و جونگ هیونگ-سو | برنده | ||
جایزه بهترین بهترینها، بازیگر مرد | جان کوانگ-ریول | برنده | ||
سونگ ایل-گوک | برنده | |||
جایزه برترین، بازیگر زن | هان های-جین | برنده | ||
اوه یون-سو | نامزدشده | |||
جایزه برترین، بازیگر مرد | کیم سونگ-سو | برنده | ||
جایزه ویژه، بهترین بازیگر مرد درام تاریخی | هیو جون-هو | برنده | ||
جایزه ویژه، بهترین بازیگر زن درام تاریخی | اوه یون-سو | برنده | ||
جایزه ویژه، بازیگر کهنهکار | لی کیه-این | برنده | ||
بهترین بازیگر مرد جدید | وون کی-جون | برنده | ||
جایزه هنری بائکسانگ | جایزه بزرگ | جومونگ | برنده | |
بهترین درام | نامزدشده | [۳] | ||
بهترین کارگران | لی جو-هوان | نامزدشده | ||
بهترین بازیگر مرد | سونگ ایل-گوک | نامزدشده | ||
بهترین بازیگر زن | هان های-جین | نامزدشده | ||
بهترین نمایشنامه | چوی وان-کیو و جونگ هیونگ-سو | برنده | ||
بهترین بازیگر زن جدید | سونگ جی-هیو | نامزدشده | ||
جایزه درام کره | بهترین درام | جومونگ | برنده | |
جایزه بینالمللی درام سئول | بهترین بازیگر مرد | سونگ ایل-گوک | نامزدشده | [۴] |
انتقادات[ویرایش]
- برخی رسانههای ایرانی معتقدند که داستان این فیلم کپی از تاریخ ایران باستان است.[۵]
- رسانههای چین واکنشی منفی در برابر این فیلم نشان داده و آن را فیلمی خواندند که دست به تحریف تاریخ زدهاست.
- مقامات کرهشمالی این فیلم را برای تخریب تاریخ این کشور از جمله جایگاه شاهزاده تسو و یونگ پو دانستند. تلویزیون دولتی چین، این مجموعه را چین ستیز دانسته و آن را سلاحی به سوی چین خواندند.[۶][۷]
- پس از این فیلم، چین خرید محصولات فرهنگی را از کره به حالت تعلیق درآورد.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به افسانه جومونگ در ویکیگفتاورد موجود است. |
- Popular historical TV drama has raked in $50 million The Hankyoreh
- ↑ «فارسیگویان «افسانه جومونگ»». انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم. ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۸.
- ↑ Chung, Ah-young (1 January 2007). "Broadcasters Award Top-Rated Dramas". The Korea Times via Hancinema. Retrieved 9 January 2015.
- ↑ Pais, Jon (27 April 2007). "43rd Baeksang Arts Awards". Twitch Film. Archived from the original on 19 October 2014. Retrieved 9 January 2015.
- ↑ "송일국, 日기무라 타쿠야와 SDA 남자배우상 경합". starnews.
- ↑ «جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد». تابناک. ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ مه ۲۰۰۹. دریافتشده در ۱۱ مارس ۲۰۱۸.
- ↑ «تلویزیون رسمی چین: این سریال، مجموعهای ضد چینی میباشد». CCTV. ۲۶ مه ۲۰۰۷.
- ↑ «جومونگ افسانهای است که مخاطب را گمراه میکند». YCWB Newspaper. ۱ فوریه ۲۰۰۷. بایگانیشده از اصلی در ۱ آوریل ۲۰۰۷. دریافتشده در ۶ سپتامبر ۲۰۰۹.
- تلویزیون کره جنوبی در ۲۰۰۷ (میلادی)
- مجموعههای تلویزیونی اکشن کره جنوبی
- مجموعههای تلویزیونی بنگاه پخش مونهوا
- مجموعههای تلویزیونی تاریخی کره جنوبی
- مجموعههای تلویزیونی درام کره جنوبی
- مجموعههای تلویزیونی کره جنوبی آغاز شده در ۲۰۰۶ (میلادی)
- مجموعههای تلویزیونی کره جنوبی پایانیافته در ۲۰۰۷ (میلادی)
- برنامههای تلویزیونی به زبان کرهای