پرش به محتوا

اسکاپیلیاتورا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اسکاپیلیاتورا (به ایتالیایی: Scapigliatura) نام یک جنبش هنری است که پس از دوره وحدت ایتالیا (۱۸۱۵-۱۸۷۱) در این کشور توسعه یافت. این جنبش شامل شاعران، نویسندگان، موسیقیدانان، نقاشان و مجسمه‌سازان بود. اصطلاح اسکاپیلیاتورا معادل ایتالیایی کلمه فرانسوی «بوهمی» (bohème) ادر معنای واقعی «نامرتب» یا «ژولیده» است. آثار اکثر این نویسندگان هرگز به انگلیسی ترجمه نشده‌اند، از این رو در بیشتر موارد، این مدخل نمی‌تواند ارجاعات دقیقی به منابع خاص از کتاب‌ها و نشریات انگلیسی داشته باشد و ندارد. با این حال، فهرستی از منابع مطالعات دانشگاهی ایتالیایی در مورد این موضوع، و همچنین فهرستی از آثار اصلی نویسندگان به زبان ایتالیایی، در آن گنجانده شده است.

روزنامه ایل کوریره دلا سرا، که تا به امروز روزنامه اصلی ایتالیایی است، توسط اوجنیو تورلی-ویولر، یکی از پیروان این جنبش تأسیس شد.[۱]

خاستگاه و الهامات

[ویرایش]

اصطلاح «اسکاپیلیاتورا» از رمان «لا اسکاپیلیاتورا ای ایل ۶ فوریه» نوشته کلتو آریگی (نام مستعار کارلو ریگتی (۱۸۳۰-۱۹۰۶))، که یکی از پیشگامان این جنبش بود، گرفته شده است. الهام‌بخش اصلی ایتالیایی اسکاپیلیاتی، نویسنده و روزنامه‌نگار جوزپه رووانی (۱۸۱۸-۱۸۷۴)، نویسنده رمان «پنج سال» (Cento Anni) و نظریه‌های زیبایی‌شناختی تأثیرگذار مقالاتش «سه هنر» (Le Tre Arti) بود. او شخصیتی ضد-کنفورمیست و کاریزماتیک در حاشیه دنیای ادبی میلان بود، شهری که این جنبش برای نخستین بار از طریق «چناکل‌های» ادبی که در میخانه‌ها و کافه‌ها تشکیل می‌شد، توسعه یافت.

این جنبش با انتشار جزوه‌ها، مجلات و نشریات بسیاری مانند «کروناکا گریجیا» (Cronaca Grigia) اثر ریگتی، «ریویستا مینیما» (Rivista Minima) اثر آنتونیو گیسلانزونی، «لو اسکاپیلیاتو» (Lo Scapigliato)، اثر چزاره ترونکونی و «گازتینو رزا» (Gazzettino Rosa) اثر آشیل بیزونی و و فلیچه کاوالوتی، وضع موجود را از نظر هنری، اجتماعی و سیاسی به چالش کشیده و توجه محافل محافظه‌کارتر و کاتولیک ایتالیا را رسوا کرد. شاخه‌ای از این جنبش که از نظر سیاسی فعال شد، با نام «اسکاپیلیاتورا دموکراتیکا» (Scapigliatura Democratica) شناخته شد و در توسعه هر دو جنبش سوسیالیستی و آنارشیستی نقش محوری داشت، رهبرانی مانند شاعر فلیچه کاوالوتی که در جناح چپ افراطی وارد پارلمان ایتالیا شدند و آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌اش، حمایت مردمی زیادی را برای گروه سیاسی خود، معروف به «رادیکال‌ها» (Radicali)، به خود جلب کرد.

اهداف

[ویرایش]

مانیفست این نویسندگان جوان و سرکش، خود آثارشان بود: اشعاری مانند «مقدمه» (Preludio) اثر پراگا، که حمله به کاتولیسیسم و ​​بسیاری از پیروان میان‌مایة آلساندرو ماندزونی، رمان‌نویس اصلی ایتالیایی آن زمان و نویسنده رمان تاریخی کلاسیک «نامزد» آغاز کردند. یکی دیگر از این مانیفست‌ها، شعر «دوگانگی» (Dualismo) اثر آریگو بوئیتو بود که با حمایت از برداشتی منحط (decency) از هنر، که عمدتاً از بودلر و پو الهام گرفته شده بود، ارزش‌های رایج و حس نجابت را به چالش می‌کشید.

در میان آنها، نوعی آگاهی دوگانه‌گرایانه شکل گرفت (غزل «دوگانگی») که بر تضاد شدید بین «آرمانی» که آنها در پی دستیابی به آن بودند و «واقعی»، واقعیت خشن، که به صورت عینی و کالبدشناختی توصیف می‌شد، تأکید می‌کرد. انجمن برادری اسکاپیلیاتی تلاش کرد تا فرهنگ ایتالیایی را از طریق تأثیرات خارجی، به ویژه از رمانتیسم آلمانی (هاینریش هاینه، ژان پل و ا. ت. آ. هوفمان)، بوهمی‌های فرانسوی (تئوفیل گوتیه و ژرار دو نروال) و مهمتر از همه، اشعار شارل بودلر و آثار آنگلوساکسون‌ها (پرسی و مری شلی، ادگار آلن پو) احیا کند.

اسکاپیلیاتی‌ها در مواجهه با مظاهر مدرنیته - پیشرفت اقتصادی، علمی و فنی - رویکردی دوگانه اتخاذ کردند: از یک سو، انگیزه اولیه آنها انزجار و وحشت بود، همانطور که از ویژگی‌های هنرمند است، کسی که به ارزش‌های گذشته - زیبایی، هنر، طبیعت، اصالت احساس - که پیشرفت آنها را نابود می‌کرد، پایبند بود؛ از سوی دیگر، با درک اینکه آن آرمان‌ها اکنون از دست رفته‌اند، ناامید و سرخورده، به بازنمایی «واقعی»، جنبه‌های واقعیت کنونی، و پذیرش علم اثباتی که آنها را روشن می‌کند، تن دادند.

این گروه همچنین به معرفی موسیقی ریشارد واگنر به ایتالیا کمک کرد و فرانکو فاچو (۱۸۴۰–۱۸۹۱) نوازنده، اولین اجراهای ایتالیایی «خوانندگان چیره‌دست نورنبرگ» از او را رهبری کرد.

چهره‌های سرشناس

[ویرایش]
آریگو بوئیتو در جوانی
فرانکو فاچو
امیلیو پراگا، کارلو دوسی و لوئیجی کُنکُنی

چهره‌های اصلی این جنبش، شاعر و نقاش امیلیو پراگا (۱۸۳۹-۱۸۷۵) و شاعر و موسیقیدان آریگو بوئیتو (۱۸۴۲-۱۹۱۸) بودند. دومی به این دلیل به یاد ماندنی است که هم لیبرتو و هم موسیقی (نمونه ای که در اپرای ایتالیایی سابقه نداشت) را برای اپرای خود، مفیستوفله، نوشت که عناصری از موسیقی واگنر را به اپرای ایتالیایی معرفی کرد. فرانکو فاچو، آهنگساز و رهبر ارکستر، یکی دیگر از چهره‌های مهم این جنبش بود.

این سه نفر به همراه سرخ‌پوشان رهبر چریکی جوزپه گاریبالدی، داوطلبانه با امپراتوری اتریش-مجارستان برای الحاق ونیز به پادشاهی تازه تأسیس ایتالیا در سال ۱۸۶۶ جنگیدند. فرانکو فاچو همچنین مسئول دو اپرا از سه اپرای اسکاپیلیاتورا بود: «پناهندگان فلاندری» (I profughi fiamminghi) (با لیبرتویی از امیلیو پراگا) و «آملتو» (Amleto)، که براساس متنی از بوئیتو تنظیم شده بود. در نخستین اجرای کم‌جان اپرای اول در سال ۱۸۶۳ بود که از فاچو با ضیافتی پذیرایی شد و در آن بوئیتو قصیده «به هنر ایتالیایی» (All'arte italiana) خود را خواند. این قصیده چنان جوزپه وردی را آزرد که آهنگساز پس از آن، پیشنهاد قبلی همکاری ناشر ریکوردی (Ricordi)، برای همکاری با او را رد کرد. ابیات توهین‌آمیز «شاید مردی از قبل متولد شده باشد که فروتن و پاک، هنر را به محرابش که مانند دیوار فاحشه‌خانه لکه‌دار است، بازگرداند» از جمله این ابیات بودند. در سال‌های بعد، بوئیتو، اصلاحاتی بر لیبرتوی اپرای وردی «سیمون بوکانگرا» (Simon Boccanegra) و لیبرتوهای اصلی «اتلو» (Otello) و «فالستاف» (Falstaff) نوشت. بوئیتو از نظر اکثر محققان به عنوان بهترین لیبرتونویسی که وردی با او همکاری داشت، شناخته می‌شود.

این جنبش مانیفست رسمی نداشت، اما به صورت ارگانیک و از طریق اعضایش که آرمان‌های زیبایی‌شناختی و سیاسی مشترکی داشتند، توسعه یافت. در روزهای اولیه، آنها با نام «آینده‌پژوهان» (Avveniristi) شناخته می‌شدند که برگرفته از بیتی از شعر بوئیتو بود که در آن از «هنر آینده» (L'arte dell'avvenire) صحبت می‌کرد. اصطلاح «اسکاپیلیاتورا» بعداً رواج یافت.

۱۸۹۱-۱۸۶۴

[ویرایش]

پراگا و بویتو با سردبیری روزنامه «فیگارو» در سال ۱۸۶۴، اسکاپیلیاتورا را با جدیت راه‌اندازی کردند. یک سال بعد، شاهد انتشار نخستین آثار شاعر و رمان‌نویس ایجینیو اوگو تارکتی (۱۸۳۹-۱۸۶۹) بودیم که امروزه مشهورترین نویسنده اسکاپیلیاتورا است. آنها علیه شاعران رمانتیک اواخر دوران رمانتیک مانند آلاردو آلاردی و جووانی پراتی، سنت و روحانیت کاتولیک ایتالیا و خیانت دولت ایتالیا به ریشه‌های انقلابی دوره ریسورجیمنتو قیام کردند. پراگا با دومین مجموعه شعر خود «نیم‌سایه‌ها» (Penombre) (۱۸۶۴)، که یادآور «گل‌های بد» اثر بودلر بود، و تارکتی با رمان «یک جنون اشرافی» (Una Nobile Follia) (۱۸۶۷) که در آن با فرهنگ نظامی‌گرای ایتالیا در دوران سلطنت خانواده سلطنتی ساووی مخالفت کرد و با مطرح کردن آنارشیسم خود (که از فیلسوف فرانسوی پیر-ژوزف پرودون گرفته شده بود)، ایتالیا را رسوا کرد. در سربازخانه‌های ارتش ایتالیا، افسران با کتاب‌های تارکتی آتش روشن می‌کردند تا برای بسیاری از سربازان جوانی که با اعتراضات تارکتی همذات‌پنداری می‌کردند، «الگو» باشند (تارکتی در ابتدا داوطلب ارتش شده بود، اما نظرش را تغییر داد و بعداً به دلیل نافرمانی و همچنین به دلیل ضعف سلامتی‌اش - پس از اعزام به جنگ برعلیه «راهزنی پساوحدت ایتالیا» در جنوب، که آن را جنگ بی‌رحمانه استعمارگران پیمونته علیه جنوبِ اخیراً ضمیمه شده ایتالیا می‌دانست - از خدمت مرخص شد). بوئیتو مجموعه شعر «کتاب خدا» (Il Libro Dei Versi)، افسانه موزیکال «شاه خرس» (Re Orso) و داستان‌های کوتاه به یاد ماندنی مانند «پرچمدار سیاه» (L'Alfier Nero) را خلق کرد. در اواخر دهه ۱۸۶۰، او خود را از جنبش جدا کرد، به سمت مواضع محافظه‌کارانه‌تری حرکت کرد و حتی در سال ۱۹۱۴ سناتور پادشاهی ایتالیا شد، در حالی که فاچو دچار فروپاشی عصبی شد و در همان آسایشگاه روانی که پدرش در آن زندانی بود، بستری شد.

پراگا، تارکتی و کامرانا

[ویرایش]

امیلیو پراگا و ایجینو اوگو تارکتی، نویسندگانی هستند که به بهترین شکل نمایانگر اسکاپیلیاتورا و برنامه زیبایی‌شناختی آن هستند. آنها نخستین کسانی در ایتالیا بودند که پذیرای تأثیرات خارجی شدند و روند نوسازی فرهنگ ایتالیایی را آغاز کردند. حس‌آمیزی (Synaesthesia)، نظریه‌ای مبتنی بر تطابق بین موسیقی، شعر و نقاشی، یکی از نوآوری‌های آنها بود. آنها همچنین نخستین کسانی بودند که ادبیات رئالیسم را ترویج کردند و راه را برای رمان‌نویسان ایتالیایی وریسمو مانند جووانی ورگا و لوئیجی کاپوآنا باز کردند. تأثیر داستان‌های ماوراءالطبیعه پو و هوفمان بر پراگا و تارکتی، پایه و اساس نویسندگان ایتالیایی مانند آنتونیو فوگاتسارو، لوئیجی پیراندلو و دینو بوتزاتی بود.

آثار پراگا، تارکتی و شاعر جوانی کامرانا (۱۸۴۵-۱۹۰۵) با مضامین رمانتیک عشق و مرگ، تصاویر گوتیک، تمایلات جنسی و مواد مخدر و ماوراءالطبیعه، نشانگر گذار از رمانتیسیسم به دکادنتیسیسم هستند. پراگا نخستین شاعری بود که آثار خود را با تکنیک‌های امپرسیونیسم آغشته کرد و شعر کامرانا با اگزیستانسیالیسمی تاریک مشخص می‌شود. تضاد بین هنرمند تنهایی که کاملاً به آرمان‌های خود متعهد است و ارزش‌های جامعه بورژوایی، مضمون دیگری بود که در آثار اسکاپیلیاتی یافت می‌شد.

سبک زندگی

[ویرایش]

اسکاپیلیاتی‌ها همچنین به خاطر محو هرگونه تفاوت بین هنر و زندگی، مشهور هستند و زندگی خود را با ضدیت با سنت، آرمان‌گرایی آنارشیستی و میل به تعالی کامل سپری کردند. مانند بودلر و پو، و شاعران سمبولیست فرانسوی آرتور رمبو و پل ورلن پس از آنها، آنها اغلب به کمک الکل و مواد مخدر روی می‌آوردند. زندگی آنها همچنین با فقر و شکست مالی مشخص می‌شد و آنها همچنین هدف واکنش شدید محافظه‌کاران علیه جنبش و آرمان‌های آن قرار گرفتند. پراگا در سال ۱۸۷۵ در سن سی و پنج سالگی بر اثر اعتیاد به الکل درگذشت. تارکتی در سال ۱۸۶۹ در سن بیست و نه سالگی در حالی که رمان خود فوسکا را در خانه دوست و پیروش سالواتوره فارینا، عملاً در فقر و تنگدستی تکمیل می‌کرد، بر اثر سل و تب حصبه درگذشت. کامرانا در سال ۱۹۰۵ خودکشی کرد. رووانی و آریگی، پیشگامان، هر دو بر اثر سوء مصرف الکل درگذشتند.

گسترش جنبش

[ویرایش]

این جنبش در سراسر ایتالیا بین دهه‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۸۰، از میلان آغاز شد. شاخه اصلی آن در تورین و پیمونته بود و پیروانی مانند روبرتو ساکِتی، جووانی فالدِلا و نمایشنامه‌نویس جوزپه جاکوزا داشت. جولیو پینکتی (۱۸۴۵-۱۸۷۰) یکی از شاعران جوان و آینده‌دار بود، اما پس از انتشار مجموعه شعر خود «ورسی» (Versi) در سن بیست و پنج سالگی خودکشی کرد. چهره‌ای مشابه، جولیو اوبرتی ِ شاعر - دوست جوزپه ماتزینی که با سرودن نوعی شعر مدنی که آرمان‌های جمهوری‌خواهانه ماتزینی را گسترش می‌داد و نوعی معادل ایتالیایی والت ویتمن بود- بود که در سال ۱۸۷۶ پس از عاشق یک دختر نوجوان انگلیسی شدن خودکشی کرد.

نویسنده دیگری که کشور را به چالش کشید، لورنزو استکتی با مجموعه اشعارش «پوستوما» (Postuma) (۱۸۷۶) بود که این کتاب در واقع اثر اولیندو گوئرینی شاعر بود که شخصیت شاعر جوان و محکوم به فنا استکتی را (بر اساس تارکتی) برای همین هدف خاص خلق کرد.

در میان نقاشان اسکاپیلیاتی می‌توان به ترانکیلو کرمونا، دانیله رانزونی و مشهورترین مجسمه‌ساز جوزپه گراندی اشاره کرد. سبک آنها بر نقاشان بعدی مانند مداردو روسو، موزه بیانکی و جوزپه آمیسانی در دهه ۱۹۲۰ تأثیر گذاشت. اساساً هدف این سبک، پرداختن به «مسئله حقیقت بزرگتر در نقاشی» بود که در آن زمان «اغلب به یک مهارت ظاهری تبدیل می‌شد».[۲]

جاکومو پوچینی نیز نخستین قدم‌های خود را در دنیای اسکاپیلیاتورا با دو لیبرتو از فردیناندو فونتانا، یعنی «لِ ویلی» (Le Villi) و «ادگار» (Edgar)، برداشت و بعداً اپرای «لا بوهم» (La bohème) را ساخت. آرتورو توسکانینی، رهبر ارکستر، یکی دیگر از چهره‌های مشهوری بود که آرمان‌های اسکاپیلیاتورا را به اشتراک گذاشت.

دیگر نمایندگان این جنبش نویسندگانی مانند کارلو دوسی (۱۸۴۹–۱۹۱۰) و کامیلو بوئیتو (۱۸۳۶–۱۹۱۴)، برادر بزرگتر آریگو و منتقد هنری مشهور، بودند که داستان کوتاه «احساس» (Senso) را نوشتند که بعدها الهام‌بخش فیلم لوکینو ویسکونتی با همین عنوان در سال ۱۹۵۴ و فیلم تینتو براس در سال ۲۰۰۲ شد. ایل کوریره دلا سرا، که تا به امروز روزنامه اصلی ایتالیایی است، توسط اوجنیو تورلی-ویولر، پیرو اسکاپیلیاتو و دوست تارکتی، تأسیس شد.

اهمیت

[ویرایش]

اسکاپیلیاتی‌ها اکنون فصل مهمی در تاریخ فرهنگی ایتالیا محسوب می‌شوند که الگوی اولیه آوانگارد هنری را خلق کرده‌اند و پیشگامان جنبش‌های ادبی مانند دکادنتیسیسم، سمبولیسم و ​​پوئتی کریپوسکولاری (Poeti Crepuscolari) ایتالیایی دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به شمار می‌آیند. مجموعه شعر پراگا با عنوان «تراسپارنتسه» (Trasparenze) که پس از مرگش در سال ۱۸۷۸ منتشر شد، و رمان او با عنوان «خاطرات پرسبیتریو» (Memorie Del Presbiterio) (که ناتمام ماند و در سال ۱۸۸۱ توسط روبرتو ساکتی تکمیل شد) شاید از بهترین نمونه‌هایی باشند که نشان می‌دهند اسکاپیلیاتی‌ها تا حدودی از زمان خود جلوتر بودند و از نظر دیدگاهشان پیشگو بودند. در ادبیات، هنرهای زیبا و موسیقی ایتالیا، آنها معادل ایده‌آلیست‌های آلمانی، سمبولیست‌های فرانسوی و روسی، رمانتیک‌های انگلیسی و ماوراءالطبیعه‌گرایان (Transcendendalists) آمریکایی هستند.

جنجال در اپرا و زبان مبهم اسکاپیلیاتورا برای اصلاحات

[ویرایش]

دلایل اینکه اسکاپیلیاتورا در هنرهای موسیقی به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است، شامل چندین مسئله بحث‌برانگیز است. تنها سه اپرا متعلق به این جنبش شناسایی شده‌اند که به عنوان یک تلاش شبه واگنری در اپرای ایتالیایی در نظر گرفته می‌شد. دکتر مری-لو وتره، محقق اپرا، ثابت کرده است که این یک مغالطه است، او «تشخیص داده است که اسکاپیلیاتورا در واقع یک جنبش مستقل بین وردی و وریسمو بوده است که برای مقابله با حضور رو به رشد واگنر و حفظ برتری اپرای ایتالیا به وجود آمده است.»[۳]

او این جنبش را با مجموعه اصول زیبایی‌شناسی خاص خود تعریف کرده و آشکار ساخته است که هدف اساسی اسکاپیلیاتورا، مبهم ماندن برای دستیابی به اهدافش بوده است؛ یعنی ترویج یک زیبایی‌شناسی جدید و مدرن ایتالیایی که بتواند با سبک‌های بین‌المللی در حال رشد، راحت‌تر رقابت کند. از آنجایی که ابهام از ویژگی‌های ضروری سیاست آن بود، زبان مورد استفاده «اسکاپیلیاتورا» عمداً مبهم بود، بنابراین معنای اصیل آثار آنها را مبهم می‌کرد. ارتباط وردی با اسکاپیلیاتورا، از طریق همکاری او با آریگو بوویتو (برجسته‌ترین «اسکاپیلیاتورا») اخیراً نیاز به بررسی عمیق‌تر را برانگیخته است.[۳]

احیاها

[ویرایش]

در حالی که فرهنگ رسمی در ایتالیا اغلب اسکاپیلیاتی‌ها را فراموش کرده است، این جنبش چندین بار احیا شده است: در فضای ضدفرهنگی اواخر دهه ۱۹۶۰، بسیاری از آثار آنها دوباره چاپ شدند و نمایشگاه‌هایی به آنها اختصاص داده شد، و دوباره در دهه ۱۹۹۰، زمانی که «Racconti Fantastici» و «Fosca» دو اثر تارکتی، توسط لارنس ونوتی به ترتیب با عنوان «Fantastic Tales» و «Passion» در ایالات متحده ترجمه و منتشر شدند. فیلمساز اتوره اسکولا، «Fosca» اثر تارکتی را به فیلم «شور عشق» (Passione d'Amore) تبدیل کرد که در سال ۱۹۸۲ اکران شد. کریستین دونوگر ،«Senso and Other Stories» اثر کامیلو بوئیتو را در سال ۱۹۹۳ به انگلیسی ترجمه کرد. در سال ۲۰۰۵، رابرت کاروزو (خواننده و شاعر راک انگلیسی-ایتالیایی، که نباید با کارگردان فیلم‌های تبلیغاتی آمریکایی اشتباه گرفته شود) برای نخستین بار «Praga»، «Camerana» و برخی از اشعار تارکتی را به انگلیسی ترجمه کرد. استیون سوندهایم، آهنگساز آمریکایی، رمان فوسکا اثر تارکتی را در سال ۱۹۹۴ به نمایش موزیکال موفقی به نام «شور و اشتیاق» در برادوی تبدیل کرد.

دیگر نویسندگان و شاعران اسکاپیلیاتورا

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]

Notes

  1. "Communicating Europe: Italy Manual" (PDF). European Stability Initiative. 19 May 2008. Retrieved 23 November 2014.
  2. Corrado Maltese, Storia dell'arte in Italia 1785-1943, Saggi, Torino, Einaudi Tascabili, 1992, pp. 230-236.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Vetere 2010, p. ??

Sources

  • Bolzoni, Lina & Tedeschi, Marcella, Dalla Scapigliatura al Verismo, Laterza, Roma-Bari, 1978, ISBN: 978-8842009115.
  • Caruso, Robert, Igino Ugo Tarchetti. A Reassessment: his works, his philosophy (MA diss), University College London, London, 2005.
  • Caruso, Robert, Scapigliatura (History and texts of the Italian bohemian poets and writers (1860–1880) translated into English for the first time), London, 2005. (edited selections can be found on https://www.robertcaruso.site/)
  • Ferrini, Alessandro, Invito a Conoscere la Scapigliatura, Mursia, Milano, 1988, ISBN: 978-8842592020.
  • Finzi, Gilberto (ed.) Lirici della Scapigliatura (Poetry Anthology), Mondadori, Milano, 1997, ISBN: 978-8804431831.
  • Finzi, Gilberto (ed.) Racconti Neri della Scapigliatura, (Prose Anthology), Mondadori, Milano, 1999, ISBN: ‎ 978-8804319528.
  • Gariff, David, "Giuseppe Grandi (1843–1894) and the Milanese Scapigliatura." (Ph.D. dissertation), University of Maryland, College Park, Maryland, 1991.
  • Mangini, Angelo M., Fantastico e Malinconia nell'Opera di Igino Ugo Tarchetti, Carocci, Roma, 2000, ISBN: 9788843016051.
  • Mariani, Gaetano, Storia della Scapigliatura, Sciascia, Caltanisetta-Roma, 1967.
  • Nardi, Piero Scapigliatura: da Giuseppe Rovani a Carlo Dossi, Mondadori, Milano, 1968.
  • Vetere, Mary-Lou (2010), From Verdi to Verismo: Boito and La Scapigliatura, (PhD.dissertation), NY State University at Buffalo. UMI Number 3407986
  • Sartini Blum, Cinzia (2015). "Tarchetti's "fame": Revisiting the Myth of the Scapigliato as Misfit Genius". Italica. 92 (2): 337–357. JSTOR 43895971.

Further reading

  • Boito, Arrigo
    • Tutti gli Scritti, Mondadori, Milano, 1942.
    • Opere, Garzanti, Milano, 1979.
  • Boito, Camillo
    • Senso / Storielle Vane, Garzanti, Milano, 1990.
    • Senso and Other Stories, translated by Christine Donougher, Dedalus, Sawtry, 1993.
  • Camerana, Giovanni
    • Poesie, Einaudi, Torino, 1968.
  • Dossi, Carlo
    • L'Altrieri / Vita di Alberto Pisani, Einaudi, Torino, 1988.
    • Amori, Adelphi, Milano, 1999.
    • Opere, Adelphi, Milano, 1995.
  • Praga, Emilio
    • Memorie del Presbiterio, Mursia, Milano, 1990 (with Roberto Sacchetti).
    • Schizzi a Penna, Salerno Editrice, Roma, 1993.
    • Poesie, Laterza, Bari, 1969.
    • Opere, Rossi, Napoli, 1969.
  • Rovani, Giuseppe
    • Cento Anni (2 vols), Garzanti, Milano, 1975.
  • Tarchetti, Iginio Ugo
    • Opere, Cappelli, Bologna, 1967.
    • Paolina, Mursia, Milano, 1994.
    • L'Amore nell'Arte, Passigli, Firenze, 1992.
    • Racconti Fantastici & Racconti Vari, Bompiani, Milano, 1993.
    • Una Nobile Follia, Mondadori, Milano, 2004.
    • Fosca, Mondadori, Milano, 1981.
    • Fantastic Tales, translated by Lawrence Venuti, Mercury House, San Francisco, 1992.
    • Passion, translated by Lawrence Venuti, Mercury House, San Francisco, 1994.